هدایت شده از محمد عبدالهی
🔰 زمستان سال 81 بود. اواخر دوره #اصلاحات! وارد مغازه شدم کاپشن بخرم! مغازه دار قیمت کاپشن را گفت: 40 هزار تومان! گفتم چه گران! مغازه دار جوان گفت: اگر با #آمریکا رابطه برقرار کنیم، #ارزان میشود! همه چیز وارد میشود و خوشبخت میشویم! جنس #ایرانی که بنجل است!
مغزم سوت کشید از آنچه به ذهن او فرو کرده بودند.
چه کسی گفته کاپشن ما باید از آمریکا بیاید؟! مگه چین و روسیه و کره و ژاپن، لباس شان را از آمریکا گدایی میکنند که ما بکنیم؟! مگر تکنولوژی بمب هیدروژنی است که خودمان بلد نباشیم بدوزیم؟! اصلا چه کسی گفته اگر از آمریکا بیاید ارزان میشود؟! چرا باید با فریب «ارزان شدن» کارخانه های آمریکا را آباد کنیم و #کارگران خودمان را بدبخت؟!!
🔰سالها بعد در #انتخابات 92 مردمی را دیدم که با همین طرز فکر دویست ساله میراث #پهلوی و #قاجار.. فوج فوج به کسی رای میدادند که جمله عوامانه و مضحک آن مغازه دار را با کلیدواژه #کلید فریاد میزد..
با سالها «بمباران تبلیغاتی» به اکثریت ملت ایران قالب کردند که
راه #پیشرفت شما، #مذاکره و رابطه با آمریکا و تعطیلی استعدادهای خودتان است
نه تکیه بر خودتان..
8 سال عقب ماندگی بخاطر یک فکر اشتباه
🔰اما امسال، #رهبر عزیزمان با شعار #حمایت_از_کالای_ایرانی موجی از اعتمادبنفس به #کارگر و #تولیدکننده ایرانی دادند.. تاکنون دهها مغازه لباس فروشی دیده ام که مغازه دار با افتخار میگوید «ما فقط جنس ایرانی میفروشیم، اگر کوچکترین نارضایتی داشتید پس بیاورید!»
روزی با #بمباران_تبلیغاتی، با سالها #جنگ_روانی، آن «خودتحقیری فکری» را به موج سیاسی همه گیر تبدیل کردند،
آیا ما با همه توان مان این «بلوغ فکری» تازه جوانه زده را همه گیر خواهیم کرد؟! #محمد_عبدالهی
👉 ☑️ @abdollahy