eitaa logo
گل یاس
330 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
9.8هزار ویدیو
189 فایل
"سرباز امام زمانمان باشیم حتی در فضای مجازی" به کانال گل یاس خوش آمدید لینک کانال: https://eitaa.com/GOOLLEYAS 👇👇راه ارتباط با مدیر کانال👇👇 https://eitaa.com/Fatima_3516
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال هدایت(تبیین)
🔴واکنش‌های کاربران توئیتر به هیئت سیار حاج محمود کریمی در محرم امسال‌ 🔻 حاج‌محمود کریمی توی دستگاه امام حسین عزت داری؛ خدا عزتت رو بیشتر کنه! که اینطوری خودت رو خرج روضه های امام حسین می کنی (لینک) 🔻‏باور کنید این خلاقیت ‎محمود کریمی برای برپایی ‎تکیه سیار در کوچه پس کوچه‌های شهر، ثوابش از روضه‌خونی‌‌اش هم‌ بیشتره. کافیه یه پیرزن، یه پیرمرد، یه بیمار، یه بچه، یه مرد یا زنی که نمیتونه هیات بره، ولو به آهی دعاش کنن. باور کنید اون دعا، از دعای هزاران نفر بیشتر به دادش میرسه. (لینک) 🔻‏پارسال ‎حاج‌محمود کریمی قبل از شروع مراسم هیئت به میان مردم می آمد و چهارپایه خوانی را احیاء کرد و امسال با تکیه سیار کوچه به کوچه به سراغ مردم میرود. روضه امام حسین (ع) نه تعطیلی بردار است نه محدود میشود،تا پارسال مستمع به هیئت می آمد،امسال مداح به سراغ مستمعین رفته است (لینک) 🔻یک خودرو وانت، یک بلندگوی ساده، یک مداح و ۱۵ دقیقه توقف در هرکوچه یا محله... مردم از درون خانه، بالکن ها و پنجره ها و بلافاصله در کوچه سینه می زنند و اشک می ریزند... حاج‌محمود کریمی مشهورترین و صاحب سبک ترین مداح... متواضعانه و بی تکلف در خیابان های شهر با تکیه سیار... (لینک) 🔻حاج محمود کریمی از هر تهدیدی فرصتی تازه می‌سازد....خدا قوت... (لینک) 🔻‏هم حرکت اعتراضی است، هم غریبی در خودش دارد، هم در به دری، هم دوره‌گردی، هم درس اخلاق که هیات، فقط زمین حسینیه ات نیست، هم درس عدالت که مردم دور دست ها چرا نباید از نفس مداحی خوب تغذیه روحی کنند.در کل تا به اینجا به ‎حاج‌محمود کریمی نمره بیست می‌دهم. باشد که ایده فهم باشیم در فضای فرهنگ (لینک) 🔻‏ایشون همون کسیه که میگفتن فلان میکروفن نباشه نمیخونه ! همون کسیه که میگفتن تا پا منبری هاش نباشن جایی نمیره ! همون کسیه که میگفتن تا پاکت پر نگیره و مجلسش شلوغ نباشه جایی نمیره ! همون کسیه که میگفتن چیذر ول نمیکنه برای اعتبارش! بله این همون حاج‌محمود کریمی که اونها میگفتن (لینک) 🔻‏کسانی که به اخلاص ‎حاج‌محمود کریمی شک داشتن با دیدن این تصویر بدجور باختن... قابل توجه مداحانی که فقط سینه چاک میدن و حرف میزنن و شاکین. شخصیت مداح فقط به منبر و مستمع هزار نفری نیست، میدان امام حسین، میدان عمل است. (لینک) 🔻‏حاج محمود آقا ان شاالله به مقامی برسی که خود حضرت به شما بگویند: "حاج محمود آقا حالا بیا برای خودم روضه بخون" (لینک)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوحه خوانی خیابانی حاج محمود کریمی در خیابان های تهران در محرم الحرام امسال @GOOLLEYAS
13801221_39466_128k.mp3
9.34M
🔈 اگر امام حسین قیام نمی‌کرد... گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب پیرامون قیام اباعبدالله"علیه‌السلام" @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
📸 تصویر فوق ۱۰ عضو غیر دائم فعلی شورای امنیت را نشان می دهد که تاکنون ۲ کشور از این ۱۰ کشور مخالفت خود را با درخواست آمریکا اعلام کرده اند ◀️ این ۲ کشور بعلاوه ۴ عضو دائم( فرانسه، انگلستان ، روسیه و چین ) جمعا تاکنون ۶ مخالف از ۱۵ عضو شورای را تشکیل می دهند . ◀️ اگر فقط ۱ کشور دیگر از لیست فوق مخالفت خود را اعلام کند در آن صورت ، حتی در جلسه رسیدگی آیین نامه ای شورای امنیت که قابل وتو نیست آمریکا به نصاب لازم ۹ رای برای تصویب نخواهد رسید و در صورت تحقق چنین نتیجه ای حتی بدون توجه به ماهیت نامشروع درخواست و عدم طرفیت در برجام، آمریکا در همان ترفند آیین نامه ای که عده ای آنرا آکروباسی حقوقی یا بندبازی آیین نامه ای نامیده اند هم با یک رسوایی بزرگ روبرو خواهد شد. @GOOLLEYAS
فصل 2 كتاب هفت شهر عشق پاسى از شب گذشته است. نامه رسانى وارد مدينه مى شود و بدون درنگ به سوى قصر حكومتى مى رود تا با امير مدينه (وليد بن عُتبه) ديدار كند. نامه رسان به نگهبانان قصر مى گويد: ــ من همين الآن، بايد امير مدينه را ببينم. ــ امير مدينه استراحت مى كند، بايد تا صبح صبر كنى. ــ من دستور دارم اين نامه را هر چه سريع تر به او برسانم. به او خبر دهيد پيكى از شام آمده است و كار مهمّى دارد.10 اميرِ مدينه با خبر مى شود، نامه را مى گيرد و آن را مى خواند. او مى فهمد كه معاويه از دنيا رفته و يزيد روى كار آمده است. امير مدينه گريه مى كند، امّا آيا او براى مرگ معاويه گريه مى كند؟ امير مدينه به خوبى مى داند كه امام حسين(ع) با يزيد بيعت نمى كند. گريه او براى انجام كارِ دشوارى است كه يزيد از او خواسته است. آيا او اين مأموريّت را خواهد پذيرفت؟ امير مدينه خود را ملامت مى كند و با خود مى گويد: "ببين كه رياست دنيا با من چه مى كند. آخر مرا با كشتن حسين چه كار".11 او سخت مضطرب و نگران است و مى داند كه نامه رسان منتظر است تا نتيجه كار را براى يزيد ببرد. اگر از دستور يزيد سرپيچى كند، بايد منتظر روزهاى سختى باشد. "خدايا، چه كنم؟ كاش هرگز به فكر حكومت كردن نمى افتادم! آيا اين رياست ارزش آن را دارد كه من مأمور قتل حسين شوم. هنوز مردم مدينه فراموش نكرده اند كه پيامبر چقدر به حسين علاقه داشت. آنها به ياد دارند كه پيامبر، حسينش را غرق بوسه مى كرد و مى فرمود: "هر كس كه حسينِ مرا دوست داشته باشد خدا نيز، او را دوست مى دارد". هر كس امام حسين(ع) را مى بيند به ياد مى آورد كه پيامبر او را گلِ زندگى خود مى دانست. چرا يزيد مى خواهد گل پيامبر را پر پر كند؟12 * * * اميرِ مدينه هر چه فكر مى كند به نتيجه اى نمى رسد. سر انجام تصميم مى گيرد كه با مَروان مشورت كند. مروان كسى است كه از زمان حكومت عثمان، خليفه سوم، در دستگاه حكومتى حضور داشت و عثمان او را به عنوان مشاور مخصوص خود، انتخاب كرده بود.13 مروان در خانه خود نشسته است كه سربازان حكومتى به او خبر مى دهند كه بايد هر چه سريع تر به قصر برود. مروان حركت مى كند و خود را به امير مدينه مى رساند. امير مدينه مى گويد: "اى مروان! اين نامه از شام براى من فرستاده شده است، آن را بخوان". مروان نامه را مى گيرد و با دقّت آن را مى خواند و مى گويد: ــ خدا معاويه را رحمت كند، او بهترين خليفه براى اين مردم بود. ــ من تو را به اين جا نياورده ام كه براى معاويه فاتحه بخوانى، بگو بدانم اكنون بايد چه كنم؟ من بايد چه خاكى بر سرم بريزم؟! ــ اى امير! خبر مرگ معاويه را مخفى كن و همين حالا دستور بده تا حسين را به اين جا بياورند تا از او، براى يزيد بيعت بگيرى و اگر او از بيعت خوددارى كرد، سر او را از بدن جدا كن. تو بايد همين امشب اين كار را انجام بدهى، چون اگر خبر مرگ معاويه در شهر پخش شود، مردم دور حسين جمع خواهند شد و دست تو ديگر به او نخواهد رسيد.14 سخن مروان تمام مى شود و امير مدينه سر خود را پايين مى اندازد و به فكر فرو مى رود كه چه كند؟ او به اين مى انديشد كه آيا مى توان حسين(ع) را براى بيعت با يزيد راضى كرد يا نه؟ مروان به او مى گويد: "حسين، بيعت با يزيد را قبول نمى كند. به خدا قسم، اگر من جاى تو بودم هر چه زودتر او را مى كشتم".15 مروان زود مى فهمد كه امير مدينه، مرد اين ميدان نيست، به همين دليل به او مى گويد: "از سخن من ناراحت نشو. مگر بنى هاشم، عثمان ( خليفه سوم ) را مظلومانه نكشتند، حالا ما مى خواهيم با كشتن حسين، انتقامِ خون عثمان را بگيريم".16 حتماً با شنيدن اين حرف، خيلى تعجّب مى كنى! آخر مگر حضرت على(ع)، فرزندش امام حسين(ع) و ديگر جوانان بنى هاشم را براى دفاع از جان عثمان به خانه او نفرستاد! اين اطرافيان عثمان بودند كه زمينه كشتن او را فراهم كردند. اكنون چگونه است كه مروان، گناه قتل عثمان را به گردن امام حسين(ع) مى اندازد؟17 اميدوارم كه امير مدينه، زيرك تر از آن باشد كه تحت تأثير اين تبليغات دروغين قرار گيرد. او مى داند كه دست امام حسين(ع) به خون هيچ كس آلوده نشده است. مروان به خاطر كينه اى كه نسبت به اهل بيت(عليهم السلام) دارد، سعى مى كند براى تحريك امير مدينه، از راه ديگرى وارد شود. به همين دليل رو به او مى كند و مى گويد: "اى امير، اگر در اجراى دستور يزيد تأخير كنى، يزيد تو را از حكومت مدينه بركنار خواهد كرد". امير به مروان نگاهى مى كند و در حالى كه اشك در چشمانش حلقه زده است مى گويد: "واى بر تو اى مروان! مگر نمى دانى كه حسين يادگار پيامبر است. من و قتل حسين!؟ هرگز، كاش به دنيا نيامده بودم و اين چنين شبى را نمى ديدم".18 امير مدينه در فكر است و با خود مى گويد: "چقدر خوب مى شود اگر حسين با يزيد بيعت كند. خوب است حسين را دعوت كنم و نامه يزيد را براى او
: بخوانم. چه بسا او خود، بيعت با يزيد را قبول كند". سپس يكى از نزديكان خود را مى فرستد تا امام حسين(ع) را به قصر بياورد.19 * * * شب از نيمه گذشته و فرستاده امير مدينه در جستجوى امام حسين(ع) است.20 او وارد كوچه بنى هاشم مى شود و به خانه امام مى رسد. درِ خانه را مى زند و سراغ امام را مى گيرد. امام، داخل خانه نيست. به راستى، كجا مى توان او را پيدا كرد؟ مسجد پيامبر در شب هاى پايانى ماه رجب، صفاى خاصّى دارد و امام در مسجد پيامبر، مشغول عبادت است. فرستاده امير مدينه، راهى مسجد پيامبر مى شود و پس از ورود به آن مكان مقدّس، بدون درنگ نزد امام حسين(ع) مى رود. امام در گوشه اى از مسجد همراه عدّه اى از دوستان خود، نشسته است. فرستاده امير رو به امام حسين(ع) مى كند و مى گويد: ــ اى حسين! امير مدينه شما را طلبيده است.21 ــ من به زودى پيش او مى آيم. امام خطاب به اطرافيان خود مى فرمايد: "فكر مى كنيد چه شده است كه امير در اين نيمه شب، مرا طلبيده است. آيا تا به حال سابقه داشته است كه او نيمه شب، كسى را نزد خود فرا بخواند؟". همه در تعجّب هستند كه چه پيش آمده است. امام مى فرمايد: "گمان مى كنم كه معاويه از دنيا رفته و امير مدينه مى خواهد قبل از آنكه اين خبر در مدينه پخش شود، از من بيعت بگيرد".22 آيا امام اين موقع شب، نزد امير مدينه خواهد رفت؟ نكند خطرى در كمين باشد؟ آيا معاويه از دنيا رفته است؟ آيا خلافت شوم يزيد آغاز شده است؟ يكى از اطرافيان امام از ايشان مى پرسد: "اگر امير مدينه شما را براى بيعت با يزيد خواسته باشد، آيا بيعت خواهى نمود؟" امام جواب مى دهد: "من هرگز با يزيد بيعت نمى كنم. مگر فراموش كرده اى كه در پيمان نامه صلحِ برادرم امام حسن(ع)، آمده بود كه معاويه نبايد جانشينى براى خود انتخاب كند. معاويه عهد كرد كه خلافت را بعد از مرگش به من واگذار كند. اكنون او به قول و پيمان خود وفا نكرده است. من هرگز با يزيد بيعت نخواهم كرد، چون كه يزيد مردى فاسق است و شراب مى خورد".23 مأمور امير مدينه، دوباره نزد امام مى آيد و مى گويد: ــ اى حسين! هر چه زودتر نزد امير بيا كه او منتظر توست. ــ من به زودى مى آيم. امام از جاى برمى خيزد. مى خواهد كه از مسجد خارج شود، يكى از اطرافيان مى پرسد: "اى پسر رسول خدا، تصميم شما چيست؟" امام در جواب مى فرمايد: "اكنون جوانان بنى هاشم را فرا مى خوانم و همراه آنان نزد امير مى روم".24 امام به منزل خود مى رود. ظرفِ آبى را مى طلبد. وضو مى گيرد و شروع به خواندن نماز مى كند. او در قنوت نماز، دعا مى كند... به راستى، با خداى خويش چه مى گويد؟ آرى، اكنون لحظه آغاز قيام حسينى است. به همين دليل، امام حركت خويش را با نماز شروع مى كند. او در اين نماز با خداى خويش راز و نياز مى كند و از او طلب يارى مى نمايد.25 ــ على اكبر! برو به جوانان بنى هاشم بگو شمشيرهاى خود را بردارند و به اين جا بيايند. ــ چشم بابا! بعد از لحظاتى، همه جوانان بنى هاشم در خانه امام جمع مى شوند. آن جوانمرد را كه مى بينى عبّاس، پسر اُمّ البنين است. آنها با خود مى گويند كه چه خطرى جان امام را تهديد كرده است؟ امام، به آنها خبر مى دهد كه بايد نزد امير مدينه برويم. همه افراد، همراه خود شمشير آورده اند، ولى امام به جاى شمشير، عصايى در دست دارد. آيا اين عصا را مى شناسى؟ اين عصاى پيامبر است كه در دست امام است.26 امام به سوى قصر حركت مى كند، آيا تو هم همراه مولاى خويش مى آيى تا او را يارى كنى؟ ـــــــــــــــــــــــــ
🏴 واکنش حجت الاسلام کاشانی به عدم سیاه پوشی شهر در ایام محرم 📸 شهرداری ها و صاحبان بیلبوردها کم لیاقتند یا اولویت‌شان فرق کرده است ◾️گلایه حجت‌الاسلام کاشانی نسبت به عدم سیاهپوشی و بروز مظاهر عزاداری در سطح شهر ✍صدای ایران: ضمن تشکر از حاج آقای کاشانی بخاطر اعتراضشان در موضوع عدم سیاه پوشی شهر در این ایام مهم 👈شهرداران و شورای های شهر برای ولنتاین [ روز دوست دختر، دوست پسر] شهر را چراغانی میکنند ولی برای عزای حسین به خود زحمت نداده اند شهر را سیاه پوش کنند 🔹البته مشکل از شورای شهر و شهردار نیست خب شاید این آقایان که بدون هیچگونه نظارتی به قدرت میرسند نفوذی و یا حتی دشمن اهل البیت علیهم السلام باشند و یا شاید بدتر از این در حال سناریو ریزی برای حذف مجالس و مناسبت های مذهبی در دید عموم باشند ◾️ ولی ظاهرا حوزه های علمیه، سازمان تبلیغات اسلامی و سایر نهاد های مذهبی محترم خواب تشریف دارند و یا سکولاریسم چنان از خاصیت انداخته اشان که هیچ واکنشی به موضوع به این مهمی و سایر موضوعات ندارند. ◾️بزرگان اسلام به داد اسلام برسید ◾️بزرگان حوزه، حوزه علمیه را دارید به کجا میبرید؟ چرا حوزه های علمیه را اینقدر خنثی و بی دغدغه بار آورده اید که نسبت به هیچ موضوعی در جامعه توان اظهار نظر ندارند؟ ➕مگر شما بلندگو و مبلغ اسلام نیستید؟ پس کجاست صدای شما که در جمهوری اسلامی به هیچ کس نمی‌رسد؟ 🏴 @GOOLLEYAS
به عابس ابن.شبیب شاکری که معلم و مفسر قرآن بود گفتند: نامه بیعت با امام حسین را امضاء کن. گفت؛ آیا حسین ع.برحق است؟ گفتند: آری گفت: نیازی به امضاء نیست.در میدان معلوم می شود.. کسی که نامه آورده بود بیعت باپسر پیامبر صلی را شکست. اما عابس جزء شهدای 72 تن است اینها درس است اینها عبرت است. از آخر مجلس شهداء را چیدند. هزینه دفاع از ولی زمان فقط جان است و بس @GOOLLEYAS
🔻تقدیر وزیر بهداشت از حاج محمود کریمی 🔸وزیر بهداشت در پیامی از حاج محمود کریمی به دلیل طرح نو در عزاداری تهران تقدیر کرد. 🔹مداح عزیز اهل بیت(ع) ،جناب حاج محمود کریمی،امشب صحنه های جانسوز مصیبت شهدای کربلا را که در کوچه پس کوچه‌های شهرمان برای عاشقان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) که توان آمدن به روضه حضرتش را نداشتند، می خواندید، از سیمای جمهوری اسلامی ایران دیدم و همگام با اهالی محل که از ایوان‌ها و پشت پنجره‌ها و درگاه خانه‌ها در عزای حسینی آتشی بر نیستان جانشان افتاده بود، گریستم و درونم سرشار از سپاس و قدردانی شد از عزیزی که اینگونه به فرمان رهبری و با طرحی نو برای برپایی محرمی باشکوه و تعظیم شعائر الهی راهی خیابان‌ها و کوچه‌ها شده است تا فریاد مظلومیت شهدای کربلا در هر کوی و برزن برآورد و نگذارد در عزای حسین(ع)، هوادارش بیمار و رنجور شود. 🔹به عنوان سرباز کوچک نظام سلامت و کسی که از کودکی عشق حضرت اباعبدالله(ع) با یکایک سلول هایش درآمیخته از آن عزیز ارجمند و همه بزرگوارانی که در این روزها یاری می کنند تا عطر یاد و نام حسین(ع) رساتر و گیراتر از محرم های گذشته مشام جان همه عشاق حضرتش را پر کند و همکاران خدمتگزارم نگران موج جدیدی از بیماری نباشند با تمام وجود سپاسگزارم. ☑️ @Masaf
هدایت شده از .
Alimi-Shab 10 Moharam1393-001.mp3
15.76M
عمه برام حرفی بزن من بابامو میخوام 😭😭
فصل 3 كتاب هفت شهر عشق كوچه هاى مدينه بسيار تاريك است. امام و جوانان بنى هاشم به سوى قصر حركت مى كنند. اكنون به قصر مدينه مى رسيم، امام رو به جوانان مى كند و مى فرمايد: "من وارد قصر مى شوم، شما در اين جا آماده باشيد. هرگاه من شما را به يارى خواندم به داخل قصر بياييد".27 امام وارد قصر مى شود. امير مدينه و مروان را مى بيند كه كنار هم نشسته اند. امير مدينه به امام مى گويد: "معاويه از دنيا رفت و يزيد جانشين او شد. اكنون نامه مهمّى از او به من رسيده است".28 آن گاه نامه يزيد را براى امام مى خواند. امام به فكر فرو مى رود و پس از لحظاتى به امير مدينه مى گويد: "فكر نمى كنم بيعت مخفيانه من در دل شب، براى يزيد مفيد باشد. اگر قرار بر بيعت كردن باشد، من بايد در حضور مردم بيعت كنم تا همه مردم با خبر شوند".29 امير مدينه به فكر فرو مى رود و درمى يابد كه امام راست مى گويد، زيرا يزيد هرگز با بيعت نيمه شب و مخفيانه امام، راضى نخواهد شد. از سوى ديگر، امير مدينه كه هرگز نمى خواست دستش به خون امام آلوده شود، كلام امام را مى پسندد و مى گويد: "اى حسين! مى توانى بروى و فردا نزد ما بيايى تا در حضور مردم، با يزيد بيعت كنى".30 امام آماده مى شود تا از قصر خارج شود، ناگهان مروان فرياد مى زند: "اى امير! اگر حسين از اين جا برود ديگر به او دسترسى پيدا نخواهى كرد".31 آن گاه مروان نگاه تندى به امام حسين(ع) مى كند و مى گويد: "با خليفه مسلمانان، يزيد، بيعت كن"، امام نگاهى به او مى كند و مى فرمايد: "چه سخن بيهوده اى گفتى، بگو بدانم چه كسى يزيد را خليفه كرده است؟".32 مروان از جا برمى خيزد و شمشير خود را از غلاف بيرون مى كشد و به امير مدينه مى گويد: "اى امير، بهانه حسين را قبول نكن، همين الآن از او بيعت بگير و اگر قبول نكرد، گردنش را بزن".33 مروان نگران است كه فرصت از دست برود، در حالى كه امير مدينه دستور حمله را نمى دهد. اين جاست كه امام، ياران خود را فرامى خواند، و جوانان بنى هاشم در حالى كه شمشيرهاى خود را در دست دارند، وارد قصر مى شوند. مروان، خود را در محاصره جوانان بنى هاشم مى بيند و اين چنين مى شنود: "تو بودى كه مى خواستى مولاى ما را بكشى؟". ترس تمام وجود مروان را فرا مى گيرد. مروان اصلاً انتظار اين صحنه را نداشت. او در خيال خود نقشه قتل امام حسين(ع) را طرح كرده بود، امّا خبر نداشت كه با شمشيرهاى اين جوانان، روبرو خواهد شد.34 همه جوانان، منتظر دستور امام هستند تا جواب اين گستاخى مروان را بدهند؟ ولى امام سخن مروان را ناديده مى گيرد و همراه با جوانان، از قصر خارج مى شود. مروان نگاهى به امير مدينه مى كند و مى گويد: "تو به حرف من گوش نكردى. به خدا قسم، ديگر هيچ گاه به حسين دست پيدا نخواهى كرد".35 امير مدينه به مروانِ آشفته مى گويد: "دوست ندارم همه دنيا براى من باشد و من در ريختن خون حسين، شريك باشم".36 مروان ساكت مى شود و ديگر سخنى نمى گويد. * * * صبح شده است و اكنون مردم از مرگ معاويه باخبر شده اند. امير مدينه همه را به مسجد فرا خوانده است و همه مردم، به سوى مسجد مى روند تا با يزيد بيعت كنند. از طرف ديگر، مروان در اطراف خانه امام پرسه مى زند. او در فكر آن است كه آيا امام همراه با مردم براى بيعت با يزيد به مسجد خواهد آمد يا نه؟ امام حسين(ع)، از خانه خود بيرون مى آيد. مروان خوشحال مى شود و گمان مى كند كه امام مى خواهد همچون مردم ديگر، به مسجد برود. او امام را از دور زير نظر دارد ، ولى امام به سوى مسجد نمى رود. مروان مى فهمد كه امام براى بررسى اوضاع شهر از خانه خارج شده و تصميم ندارد به مسجد برود. مروان با خود مى گويد كه خوب است نزد حسين بروم و با او سخن بگويم، شايد راضى شود به مسجد برود. ــ اى حسين! من آمده ام تا تو را نصيحت كنم. ــ نصيحت تو چيست؟ ــ بيا و با يزيد بيعت كن. اين كار براى دين و دنياى تو بهتر است. ــ ( إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّـآ إِلَيْهِ رَ اجِعُون); اگر يزيد بر امّت اسلام خلافت كند، ديگر بايد فاتحه اسلام را خواند. اى مروان! از من مى خواهى با يزيد بيعت كنم، در حالى كه مى دانى او مردى فاسق و ستمكار است.37 مروان سر خود را پايين مى اندازد و مى فهمد كه ديگر بايد فكر بيعت امام را از سر خود، بيرون كند. * * * امير مدينه، در مسجد نشسته است و مردم مدينه با يزيد بيعت مى كنند، امّا هر چه منتظر مى ماند ، خبرى از امام حسين(ع) نيست. برنامه بيعت تمام مى شود و امير مدينه به قصر باز مى گردد. مروان، نزد او مى آيد و به او گزارش مى دهد كه امام حسين(ع) حاضر به بيعت با يزيد نيست. اكنون پيك مخصوص يزيد، آماده بازگشت به شام است. امير مدينه نامه اى به يزيد مى نويسد كه حسين با او بيعت نخواهد كرد.38 چند روز پس از آن، نامه به دست يزيد مى رسد. او با خواندن آن بسيار عصبانى مى شود. چشمان يزيد از شدّت غضب، خون آلود است و دستور مى
دهد تا اين نامه را بنويسند: "از يزيد، خليفه مسلمانان به امير مدينه: هنگامى كه اين نامه به دست تو رسيد، بار ديگر از مردم مدينه بيعت بگير، و بايد همراه جواب اين نامه، سرِ حسين را برايم بفرستى و بدان كه جايزه اى بسيار بزرگ در انتظار توست".39 گستاخى يزيد را ببين! او از امير مدينه مى خواهد كه جواب نامه اش فقط سر امام حسين(ع) باشد. به راستى، چه حوادثى در انتظار مدينه است؟ وقتى اين نامه به مدينه برسد، چه اتّفاقى خواهد افتاد؟ ـــــــــــــــــــــــــ فصل 3 كتاب هفت شهر عشق، نوشته دكتر مهدى خداميان
صَل الله عليك يا اباعبد الله سنگ از آسمون بباره. از تو جدا نميشم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ هيات روضه الحسين عليه السلام عزاداري دهه ي محرم ويژه بانوان از دوشنبه ٣ شهريور تا روز عاشورا ساعت ٤ تا٦ سخنران : سركار خانم دکتر زهراعباسي مداح: سركار خانم حق شناس مكان : پارك چيتگر قسمت بانوان ( ورود با ماسك الزامي است ) ▪️ويژه برنامه روز عاشورا از ١٠ صبح ▪️ موسسه آل كسا عليهم السلام
🎭🎭🎭🎭🎭 📚 به "زُبیر"میگفتن سیف الاسلام، مِنّا اَهلُ البَیت، فقط زُبیر بود که تو تشییع جنازه ی حضرت زهرا"س"شرکت داشت،با شمشیرش چه گره هایی رو تو راه اسلام باز کرد؟ به"ابن ملجم"میگفتن شیعه ی امیرالمومنین، خودش به امیرالمومنین گفت حُبّ و عشق توست که تو خون و رگ من هست... "شمر"جانباز جنگ صفین بود که داشت به درجه ی رفیع شهادت میرسید؛ میدونی که وقتی وارد قتلگاه شد زانو هاش رو بسته بود؟از بس که نماز شب خونده بود زانوهاش پینه شتری بسته بود. میدونستیدکه "عمرسعد"روز عاشورا نماز صبحش رو که تموم کرد"قُربتً اِلی الله"گفت و اولین تیر رو به سوی خیمه ی"سیدالشهدا"نشونه زد؟ میدونستید که همه ی اونایی که اومدن کربلا مسلمون بودن و اهل نماز و روزه؟همشونم "قربت الی الله"گفتن و اومدن برای کشتن" سیدالشهدا"... "زهیر بن قین"عثمانی مسلک بود و اومد برای یاری ابی عبدالله! "شمربن ذی الجوشن"هم نماز شبش ترک نمیشد ولی اومد برای کشتن ابی عبدالله... 🔴بصیرت نداشته باشیم... خسر الدنیا والاخره می شیم... دوستان خوبم مواظب باشیم و چشممان به دهان ولی زمانه باشد. ‌ ‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @GOOLLEYAS
🔸اقتصاد را معطل تحولات خارجی نکنید رهبر انقلاب: 🔹 اقتصاد کشور به هیچ وجه نباید به تحولات خارجی پیوند بخورد زیرا این یک خطای راهبردی است. 🔹 نباید برنامه ریزی اقتصادی برای کشور، معطل لغو تحریمها یا نتیجه انتخابات فلان کشور شود. باید بنا را بر این گذاشت که تحریمها به عنوان مثال تا ده سال دیگر ادامه دارد. 🔹 بنابراین باید بر ظرفیت‌ها و امکانات داخلی تمرکز کرد، البته ممکن است آنها تصمیمات خوب بگیرند که در آن صورت از آن استفاده می کنیم اما مسائل اقتصادی کشور نباید موکول به تحولات خارجی شوند 🔹طبق اعلام صریح رقبا در کارزارهای انتخاباتی، یکی از هر پنج کودک آمریکایی، گرسنه است ضمن اینکه ناامنی و آمار جنایت در آمریکا بسیار بالاست. 🔹علاوه بر این مشکلات داخلی و مدیریتی، قتل، جنگ‌افروزی و ایجاد ناامنی جزو کارهای رایجِ امروز آمریکایی‌ها است. 🔹حضور افرادی که در رأس آمریکا هستند مایه تحقیر آن کشور است و این نشانه دیگری از شکست الگوهای بشری و آرمانشهر رو به انحطاط غربزده‌هاست @GOOLLEYAS
💠 کنایه رهبری به وعده‌ی صدروزه روحانی برای حل مشکلات اقتصادی 🔹از امروز سال آخر دولت شروع میشود 👈 یک‌سال یعنی سه‌تا صد روز به اضافه‌ی شصت و پنج روز 🔻۲ شهریور۱۳۹۹| امام خامنه ای: 🔹از امروز سال آخر دولت شروع میشود؛ سال آخر از جهات مختلفی مهم است. 🔸یک اهمیت سال آخر دولت این است که آخرین فرصت شما برای کار کردن برای ملت، کشور، خدا و اسلام است. 🔹این‌جور نباید تصور کرد که یکسال چیزی نیست، نه یکسال خیلی زمان است. 🔸یکسال سه‌تا صد روز به اضافه‌ی یک شصت و پنج روز است، بنابراین زمان کمی برای کار نیست. 🏴 @GOOLLEYAS
یه نکته خیلی مهم رهبری فرمودند مردم و مومنین باید از تصمیمات "ستاد ملی کرونا" تبعیت کنند ⭕️ اما تصمیم عدم برگزاری مجالس عزاداری توسط ستاد ملی گرفته نشده بلکه برخی مسئولین بهداشت به طور خودسرانه گرفتند و اعلام کردند بنابراین رعایت این تصمیمات ضرورتی نداره و مردم میتونند توی مساجد هم عزاداری کنند. @GOOLLEYAS
فصل 4 كتاب هفت شهر عشق هم اينك، شب يكشنبه بيست و هشتم رجب سال شصت هجرى است و ما در مدينه هستيم. نامه رسان يزيد، با فرمان قتل امام در راه مدينه است. او بايد حدود هزار كيلومتر راه را طى كند تا به مدينه برسد. براى همين، چند روز ديگر در راه خواهد بود. امشب همه مردم مدينه در خوابند. امير مدينه هم، در خواب خوشى است. خواننده عزيز! مى دانم كه تو هم مثل من خيلى نگرانى. چند روز ديگر نامه به مدينه خواهد رسيد، آن وقت چه خواهد شد. آيا موافقى با هم به سوى حرم پيامبر برويم و براى امام خويش دعا كنيم؟ آنجا را نگاه كن! او كيست كه در اين تاريكى شب، به اين سو مى آيد؟ صورتش در دل شب مى درخشد. چقدر با وقار راه مى رود. شايد او مولايمان حسين(ع) باشد! آرى! درست حدس زدى. او كنار قبر جدّش، پيامبر مى آيد تا با او سخن بگويد. پس به نماز مى ايستد تا با معبود خود، راز و نياز كند، او اكنون به سجده رفته و اشك مى ريزد. مى خواهى صداى امام را بشنوى؟ گوش كن: "بار خدايا! تو مى دانى كه من براى اصلاح امّت جدّم قيام مى كنم. من براى زنده كردن امر به معروف و نهى از منكر، آماده ام تا جانم را فدا كنم. يزيد مى خواهد دين تو را نابود كند تا هيچ اثرى از آن باقى نماند. من مى خواهم از دين تو دفاع كنم".40 اين سخنان، بوى جدايى مى دهد. گويى امام تصميم سفر دارد و اين آخرين نماز او در حرم پيامبر است. آرى! او آمده است تا با جدّ خويش، خداحافظى كند. جانم فداى تو اى آقايى كه در شهر خودت هم در امان نيستى! شمشيرها، در انتظار رسيدن نامه يزيد هستند تا تو را كنار قبر جدّت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) شهيد كنند. يزيد مى خواهد تو را در همين شهر به قتل برساند تا صداى عدالت و آزادگى تو، به گوش مردم نرسد. او مى داند كه حركت و قيام تو سبب بيدارى جهان اسلام خواهد شد، امّا تو خود را براى اين سفر آماده كرده اى، تا دين اسلام را از خطر نابودى نجات دهى و به تمام مردم درس آزادگى و مردانگى بدهى. سفر تو، سفر بيدارى تاريخ است. سفرِ زندگى شرافتمندانه است. لحظاتى امام در سجده به خواب مى رود. رسول خدا(صلى الله عليه وآله) را مى بيند كه آغوش خود را مى گشايد و حسينش را در آغوش مى گيرد. سپس، پيامبر ميان دو چشم او را مى بوسد و مى فرمايد: "اى حسين! خدا براى تو مقامى معيّن كرده است كه جز با شهادت به آن نمى رسى".41 امام از خواب بيدار مى شود، در حالى كه اشك شوق ديدار يار، بر چشمانش حلقه زده است. اكنون ديگر همه چيز معلوم شده است، سفر شهادت آغاز مى شود: "بسم الله الرحمن الرحيم". امام حسين(ع) مى خواهد از مسجد بيرون برود. خوب است همراه ايشان برويم. امام در جايى مى نشيند و دست روى خاك مى گذارد و مشغول سخن گفتن مى شود. آيا مى دانى اين جا كجاست؟ نمى دانم، تاريكى شب مانع شده است. من فقط صداى امام را مى شنوم: مادر! درست حدس زدى. امام اكنون كنار قبر مادر است و با مادر مهربانش خداحافظى مى كند و سپس به سوى قبرستان بقيع مى رود تا با برادرش امام حسن(ع) نيز، وداع كند.42 * * * مردم مدينه در خوابند، امّا در محلّه بنى هاشم خبرهايى است. امام حسين(ع) تا ساعتى ديگر، مدينه را ترك خواهد كرد. پس دوستان و ياران امام، پيش از روشن شدن آسمان، بايد بار سفر را ببندند. چرا صداى گريه مى آيد؟ عمّه هاى امام حسين(ع)، دور او جمع شده اند و آرام آرام گريه مى كنند. امام نزديك مى رود و مى فرمايد: "از شما مى خواهم كه لب به نوحه و زارى باز نكنيد".43 يكى از آنها در جواب مى گويد: "اى حسين جان! چگونه گريه نكنيم در حالى كه تو تنها يادگار پيامبر هستى و از پيش ما مى روى". امام، آنها را به صبر و بردبارى دعوت مى كند.44 نگاه كن، آيا آن خانم را مى شناسى كه به سوى امام مى آيد؟ او به امام مى گويد: "فرزندم! با اين سفر مرا اندوهناك نكن". امام با نگاهى محبّت آميز مى فرمايد: "مادرم! من از سرانجام راهى كه انتخاب نموده ام آگاهى دارم، امّا هر طور كه هست بايد به اين سفر بروم".45 اين كيست كه امام حسين(ع) را فرزند خود خطاب مى كند و آن حضرت هم، او را مادر صدا مى زند؟ او اُمّ سَلَمه، همسر پيامبر است. همان خانم كه عمر خود را با عشق به اهل بيت(عليهم السلام) سپرى كرده است. آيا مى دانى بعد از حضرت خديجه(س)، او بهترين همسر براى پيامبر بود؟46 * * * اكنون امام قلم و كاغذى برمى دارد و مشغول نوشتن مى شود. او وصيّت نامه خويش را مى نويسد، او مى داند كه دستگاه تبليغاتى يزيد، تلاش خواهند كرد كه تاريخ را منحرف كنند. امام مى خواهد در آغاز حركت، مطلبى بنويسد تا همه بشريّت در طول تاريخ، بدانند كه هدف امام حسين(ع) از اين قيام چه بوده است. ايشان مى نويسد: "من بر يگانگى خداى متعال شهادت مى دهم و بر نبوّت حضرت محمّد اعتقاد دارم و مى دانم كه روز قيامت حق است. آگاه باشيد! هدف من از اين قيام، فتنه و آشوب نيست، من مى خواهم امّت جدّم رسول خدا را
اصلاح كنم، من مى روم تا امر به معروف و نهى از منكر بنمايم".47 آرى! تاريخ بايد بداند كه حسين(ع)، مسلمان است و از دين جدّ خود منحرف نشده است. امام برادرش، محمّد حنفيّه را نزد خود فرا مى خواند و اين وصيّت نامه را به او مى دهد و از او مى خواهد تا در مدينه بماند و برنامه هاى امام را در آنجا پيگيرى كند، همچنين خبرهاى آنجا را نيز، به او برساند.48 اكنون موقع حركت است، محمّد حنفيّه رو به برادر مى كند: ــ اى حسين! تو همچون روح و جان من هستى و اطاعت امر تو بر من واجب است، امّا من نگران جان تو هستم. پس از تو مى خواهم كه به سوى مكّه بروى كه آنجا حرم امن الهى است.49 ــ به خدا قسم! اگر هيچ پناهگاه امنى هم نداشته باشم، با يزيد بيعت نخواهم كرد.50 اشك در چشمان محمّد حنفيّه حلقه زده است. او گريه مى كند و امام هم با ديدن گريه او اشك مى ريزد. آيا اين دو برادر دوباره همديگر را خواهند ديد؟ همه جوانان بنى هاشم و ياران امام آماده حركت هستند. زمان به سرعت مى گذرد. امام بايد سفرش را در دل شب آغاز كند. كاروان، آرام آرام به راه مى افتد. نمى دانم چرا مدينه با خاندان پيامبر اين قدر نامهربان بود. تشييع پيكر مادرى پهلو شكسته در دل شب، اشك شبانه على(ع) كنار قبر همسر در دل شب، تيرباران پيكر امام حسن(ع). اكنون هم آغاز سفر حسين(ع) در دل شب! خداحافظ اى مدينه! خداحافظ اى كوچه بنى هاشم! ادامه دارد ....
روایت یه خبرنگار از بی مدیریتی
✍️توییت علیرضا پورمسعود 💢یک پیشنهاد خاص حالا که بر اساس پروتکل‌های بهداشتی تهیه غذا در هیئات ممنوع شده، هیئات از رستوران‌ها غذا تهیه کنند چون غذای رستوران‌ها کرونا ندارد و فقط غذای هیات‌ها حاوی ویروس کروناست 👌 یزیدیان زمان به نام بهداشت، تمام تلاششون رو برای نابودی شعائر امام حسین علیه السلام دارند انجام میدند
چندی پیش بطور هماهنگ اکثر حقوقی های بازار که مستقیم یا غیرمستقیم زیرنظر دولت هستند بطور هماهنگ سهام خود را فروختند و امروز برخی سهم ها با ریزش 60 درصدی مواجه شده‌اند! بوی رانت و فساد می‌آید. اگر این نبود نه همه میفروختند نه هماهنگ بودند نه در سقف قیمت های سالانه این اتفاق ها می افتاد. جالب این است پس از ریزش بین 30 تا 70 درصدی در برخی سهم ها تازه حقوقی های فروشنده به عنوان خریدار و با منت، کم کم در حال خرید هستند! این اگر اسمش رانت نیست اگر نوسانگیری با رانت اطلاعاتی از مردم نیست شما اسمش را چه میگذارید؟ ┄┅═══✼📩✼═══┅┄ @GOOLLEYAS
📛 معاون اول رییس‌جمهور : واکسن کرونا در هرجایی تولید شود وارد می‌کنیم!! ‌ 📛 اتحادیه اروپا ۸میلیون یورو برای حمایت از فعالیت‌های سازمان‌ملل در مقابله با بیماری کرونا در ایران و تامین تجهیزات بهداشتی، اختصاص داده است!!! سخنگوی وزارت بهداشت: 📛 برای حدود ۱۰میلیون واکسن آنفلوآنزا در شهریور ماه سال۹۹ برنامه‌ریزی شده و در حال حاضر حدود یک میلیون واکسن آنفلوآنزا در گمرک داریم و هفته آتی، اولین قسمت توزیع می‌شود./ایرنا 💡 رهبر معظم انقلاب: 🔰کدام عاقلی به شما اعتماد میکند که شما بیایید برای او دارو بیاورید؛ ممکن است داروی شما یک‌وسیله‌ای باشد برای اینکه این بیماری را بیشتر گسترش بدهد. هیچ اعتباری ندارید؛ به شما اعتمادی نیست. ممکن است یک‌دارویی را شماها تجویز کنید، یا وارد کشور بکنید که این ویروس را ماندگار کند و مانع تمام‌شدنش بشود./سخنرانی نوروزی خطاب به ملت ایران ۳فروردین۹۹ 👈پی‌نوشت: واکسن‌ها، داروها، ماسک‌های اسرائیلی و آمریکایی برای نسل‌کشی ملت‌هاست؛ این‌دولت برنامه‌ی دقیقی برای کسب اطمینان از پروتکل‌های ابلاغی دشمنان ندارد! احسان میرزایی https://www.instagram.com/tv/CEMI_14jaDo/?igshid=odi7tq8e63gv 📡|| *یگان نوزدهم ارتش سایبری* || https://chat.whatsapp.com/CwLEMTmFXuBIzaRs6FIRGx
شهید  مطهری می‌نویسد: نوع نادرست  شفاعت که به دلایل عقلی و نقلی مردود شناخته شده است این است که گناه‌ کار بتواند وسیله‌ای برانگیزد و به توسط آن از نفوذ حکم الهی جلوگیری کند، درست همان طوری که در پارتی‌بازی‌های اجتماعات منحطّ بشری تحقق دارد. بسیاری از  عوام مردم شفاعت انبیا و ائمه (ع) را چنین می‌پندارند؛ می‌پندارند که پیغمبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و حضرت زهرا (س) و ائمه اطهار، خصوصاً امام حسین (ع)،  متنفّذهایی هستند که در دستگاه خدا اعمال  نفوذ می‌کنند، اراده خدا را تغییر می‌دهند و قانون را  نقض می‌کنند.  اعراب زمان جاهلیت نیز درباره  بت‌هایی که شریک خداوند قرار می‌دادند همین تصور را داشتند؛  آنان می‌گفتند که  آفرینش منحصراً در دست خداست و کسی با او در این کار شریک نیست، ولی در  اداره جهان بت‌ها با او شرکت دارند. شرک  اعراب جاهلیت  شرک در ”خالق“ نبود،  شرک در ”رب“ بود.  اگر در میان  مسلمانان هم کسی چنین معتقد شود که در کنار دستگاه سلطنت ربوبی سلطنتی دیگر هم وجود دارد و در مقابل آن دست‌درکار است، چیزی جز  شرک نخواهد بود.  اگر کسی گمان کند که تحصیل رضا و خشنودی خدای متعال راهی دارد و تحصیل رضا و خشنودی فرضاً امام  حسین (ع) راهی دیگر دارد و هریک از این دو جداگانه ممکن است سعادت انسان را تأمین کند دچار  ضلالت بزرگی شده است.  در این پندار غلط چنین گفته می‌شود که خدا با چیزهایی راضی می‌شود و امام حسین (ع) با چیزهایی دیگر؛  خدا با انجام دادن  واجبات مانند نماز، روزه، حج، جهاد، زکات، راستی، درستی، خدمت به خلق، برّ [نیکی] به والدین و امثال اینها و با ترک گناهان از قبیل دروغ، ظلم، غیبت، شراب‌خواری و زنا راضی می‌گردد،  ولی امام  حسین (ع) با این کارها کاری ندارد،  رضای او در این است که مثلاً برای فرزند جوانش علی اکبر (ع)  گریه و یا لااقل تباکی [تظاهر به گریه] کنیم؛ حساب امام حسین (ع) از حساب خدا جداست.  به دنبال این تقسیم چنین نتیجه گرفته می‌شود که تحصیل رضای خدا دشوار است، زیرا باید کارهای زیادی را انجام داد تا او راضی گردد، ولی تحصیل خشنودی امام حسین (ع) سهل است، فقط  گریه و سینه زدن؛ و زمانی که خشنودی امام حسین (ع) حاصل گردد، او در دستگاه خدا  نفوذ دارد، شفاعت می‌کند و کارها را درست می‌کند، حساب نماز و روزه و حج و جهاد و انفاق فی سبیل الله که انجام نداده‌ایم همه تصفیه می‌شود و گناهان هرچه باشد با یک فوت از بین می‌رود! این‌چنین تصویری از شفاعت نه تنها  باطل و نادرست است، بلکه  شرک در ربوبیت است و به ساحت پاک  امام حسین (ع) که بزرگ‌ترین افتخارش ”عبودیت“ و بندگی خداست نیز اهانت است  امام حسین (ع) کشته نشد برای اینکه  العیاذ بالله دستگاهی در مقابل دستگاه خدا یا شریعت جدش رسول خدا به وجود آورد، راه فراری از قانون خدا نشان دهد. «  شفاعت امام حسین (ع) به این صورت نیست که برخلاف رضای خدا و اراده او چیزی را از خدا بخواهد.  امام حسین (ع) شفیع کسانی است که از مکتب او  هدایت یافته‌اند؛ او شفیع کسانی نیست که مکتبش را وسیله گمراهی ساخته‌اند.  از این نکته نباید غفلت ورزید که همان‌طوری که از  قرآن کریم گروهی هدایت یافته‌اند و گروهی گمراه شده‌اند، از مکتب امام حسین (ع) نیز گروهی هدایت شده و گروهی گمراه گشته‌اند و این مربوط به خود مردم است.»  📚 مطهری، مرتضی (۱۳۵۲).عدل الهی @GOOLLEYAS