eitaa logo
🌸جــــوانان ایرانـ🇮🇷ــے🌸
204 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
428 ویدیو
27 فایل
┄┅┄┅┄፨•.﷽.•፨┄┅┄┅┄ تأسیس‌کانال:97/5/17 |• #خوش‌امدےرفیق☺️•| |• #تودعوت‌شدهٔ‌شهدایے‌🥀•| . . ←بہ‌وقت‌شام‌مےتونست‌بہ‌وقت‌ تهران‌باشہ شرایــط : @sharait_j گوش جان☺️👇🏼 @bi_nam_neshan حرفتو ناشناس بزن🙂❤️ https://harfeto.timefriend.net/149743141
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸جــــوانان ایرانـ🇮🇷ــے🌸
💞 ازدواج بهترین‌ها 💐 رهبر انقلاب: حضرت زهرا (علیها السلام) دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود؛ رئیس جامعه اسلامی؛ حاکم مطلق. امیرالمومنین (علیه‌السلام) هم که سردار درجه‌ی یک اسلام بود. ببینید چطوری ازدواج کردند! 🔹 چه جور مِهریه‌ی کم، چه جور جهیزیّه‌ی کم. همه چیز با نام خدا و با یاد او. اینها برای ما الگو هستند. ۷۵/۰۲/۱۷ 🎊 به مناسبت ١ ذی‌الحجه؛سالروز حضرت امیرالمؤمنین و حضرت زهرا سلام‌الله‌علیهما ✉️کانالے مخصوص دهه هفتادے تا دهه نودے ها✉️ √••• @G_IRANI ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از جمعیت انقلابی ایتا
😷پویش 😷 ✅رهبر انقلاب: من وقتی می‌بینم بعضی‌ها همین چیز ساده، همین را نمیزنند، من از آن پرستار خجالت میکشم که آن جور دارند فداکاری میکنند. من خواهش میکنم همه در این زمینه فعّالیّت کنند بتوانیم در ظرف مدّت کوتاهی این زنجیره سرایت را قطع کنیم و کشور را به ساحل نجات برسانیم. ۹۹/۴/۲۲ 🚩به عشق رهبر و اطاعت از امر ولی به پویش میپوندم و علاوه بر زدن ماسک این عکس را پروفایل ایتا میگذارم 😷 ❤️
🔴پس کدامین نعمت پروردگارتان را انکار میکنید... 📍مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا يَبْغِيَانِ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ (سوره الرحمن آیات ۱۹ تا ۲۲) 📍ﺩﻭ ﺩﺭﻳﺎ [ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﻭ ﺷﻮﺭ ] ﺭﺍ ﺭﻭﺍﻥ ﺳﺎﺧﺖ ﺩﺭ ﺣﺎلی ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﺎﻫﻢ ﺗﻠﺎقز ﻭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺩﺍﺭﻧﺪ ; [ ﻭلی ] ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻥ ﺩﻭ ﺣﺎیلی ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﻨﺪ [ ﺩﺭﻧﺘﻴﺠﻪ ﺑﺎﻫﻢ ﻣﺨﻠﻮﻁ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﻧﺪ ! ﭘﺲ ﻛﺪﺍﻣﻴﻚ ﺍﺯ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎی ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﻧﻜﺎﺭ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﺪ ؟ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﻭ ﺩﺭﻳﺎ ﻟﺆﻟﺆ ﻭ ﻣﺮﺟﺎﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻣﻰ ﺁﻳﺪ .✳✳✳ 📍ﻫﻨﮕﺎمی ﻛﻪ ﺍﻣﺎم علی ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﺍﻳﻦ ﺁﻳﺎﺕ ﺭﺍ ﺗﻠﺎﻭﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﻳﺨﺮﺝ ﻣﻨﻬﻤﺎ ﺍﻟﻠﺆﻟﺆ ﻭ ﺍﻟﻤﺮﺟﺎﻥ» ﺍﺯ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ: ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ نمی ﻛﻨﻴﺪ؟ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺮ ﺭﻫﺒﺮﺍﻥ ﻋﺎﺩﻝ ﻭﺍﺟﺐ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﺯﻧﺪگی ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﭼﻨﺎﻥ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺗﻨﮓ ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ ﻛﻪ ﻓﻘﺮ ﺑﺮ ﻓﻘﺮﺍ ﺳﺨﺖ ﻧﺒﺎﺷﺪ. 📍ﺍﻣﺎم ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺁﻳﻪ «ﻣﺮﺝ ﺍﻟﺒﺤﺮﻳﻦ ﻳﻠﺘﻘﻴﺎﻥ» ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﻋﻠﻲّ ﻭ ﻓﺎﻃﻤﺔﻋﻠﻴﻬﻤﺎ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﺑﺤﺮﺍﻥ ﻋﻤﻴﻘﺎﻥ، ﻟﺎﻳﺒﻐﻲ ﺍﺣﺪﻫﻤﺎ ﻋﻠﻲ ﺻﺎﺣﺒﻪ، ﻳﺨﺮﺝ ﻣﻨﻬﻤﺎ ﺍﻟﻠﺆﻟﺆ ﻭ ﺍﻟﻤﺮﺟﺎﻥ، ﺍﻟﺤﺴﻦ ﻭ ﺍﻟﺤﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻬﻤﺎ ﺍﻟﺴﻠﺎم» ﻋﻠﻲ ﻭ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻋﻠﻴﻬﻤﺎ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﺩﻭ ﺩﺭﻳﺎی ﻋﻤﻴﻖ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﻳﻚ ﺑﺮ ﺩﻳﮕﺮ ﺗﺠﺎﻭﺯ نمی ﻛﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﺩﺭﻳﺎ، ﻟﺆﻟﺆ ﻭ ﻣﺮﺟﺎنی ﭼﻮﻥ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻬﻤﺎ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﺧﺎﺭﺝ می ﺷﻮﺩ.✴✴✴
🔺 اعمال برزخی ⭕️ استاد فاطمی نیا
5.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😁طنزاجتـــــــماعی یکم بخـــ🤣😂ــــندیم... 🎤(: ‎‌‌‌‌ ✉️کانالے مخصوص دهه هفتادے تا دهه نودے ها✉️ √••• @G_IRANI ❤️
🌹 ✍️حاج آقا قرائتی: معیار انتخاب همسر در نزد مردم معمولا چند چیز است: ثروت، زیبایی، حَسب و نَسب. ولی در حدیث می‌خوانیم: «علیک بذات الدّین» تو در انتخاب همسر، محور را عقیده وتفکّر وبینش او قرار ده. در حدیث دیگر می‌خوانیم: چه بسا زیبایی که سبب هلاکت و ثروت که سبب طغیان باشد. رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: هرگاه کسی به دختر شما آمد که دین و امانت داری او را پسندید، جواب ردّ ندهید و گرنه به فتنه و فساد بزرگی مبتلا می‌شوید. امام حسن علیه السلام به کسی که برای ازدواج دخترش مشورت می‌کرد فرمود: دامادِ با انتخاب کن که اگر دخترت را دوست داشته باشد گرامیش می‌دارد و اگر دوستش نداشته باشد، به خاطر تقوایی که دارد به او ظلم نمی کند. در روایات می‌خوانیم: به افرادی که اهل مشروبات الکلی هستند و افراد بداخلاق وکسانی که خط فکری سالمی ندارند وآنان که در خانوادهای فاسد رشد کرده اند، دختر ندهید. 📚کتاب ۴۰۰ نکته از تفسیر نور، قرائتی ...💍 ‎ ✉️کانالے مخصوص دهه هفتادے تا دهه نودے ها✉️ √••• @G_IRANI ❤️
🌸جــــوانان ایرانـ🇮🇷ــے🌸
❤️...رمان...❤️ #از_روزی_که_رفتی #قسمت80 خانهی خوبی بود اما نسبت به خانهی قبلی کمی کوچکتر بود. حال
❤️...رمان...❤️ تنِ رها لرزید. لرزید از آن اخمهای بههم گره خورده... از آن توپی که حسابی پُر بود و روزهاست که دلیل پُر بودنش فقط رها بود! رویا: باید با هم حرف بزنیم صدرا! صدرا لبخندی به رویایش زد: _سلام، چرا بیخبر اومدی! _همچین بیخبرم نیومدم، شما دو روزه گوشیتو جواب ندادی! _حالا بیا داخل خونه ببینم چی شده که اینجوری شدی! رویا وارد شد. صدرا به رها اشاره کرد که وارد شود و رها به داخلِ خانه رفت، در که بسته شد رویا فریاد زد: _تو با اجازهی کی خونهی منو اجاره دادی؟ صدرا ابرو در هم کشید: _صداتو بیار پایین، میشنون! _دارم میگم که بشنون، نمیگی شگون نداره؟ میخوای توئم مثل برادرت بمیری... خب بمیر! به جهنم! دیگه خستهام صدرا... خسته! میفهمی؟ _نه... نمیفهمم! تو چِت شده؟ این حرفا چیه؟ _اول که این دختره رو عقد کردی آوردی توی این خونه، حالا هم یه بیوه زن رو آوردی... این یعنی چی؟! این یعنی فقط تو یه... صورت رویا سوخت و حرفش نیمه کاره ماند. رها بود که زد تا بشکند کلامِ زنی را که داشت حُرمت میشکست... حُرمت مَردش را... حُرمت آیهاش را... حُرمت این خانه را! رویا شوکه گفت: تو؟! تو؟! تو به چه حقی روی من دست بلند کردی؟! صدرا؟! صدرا: به همون حقی که اگه نزده بود من زده بودم! تو اصلا فهمیدی چی گفتی؟حُرمت همه رو شکستی! رویا خواست چیزی بگوید که صدای مادر صدرا بلند شد: _بسه رویا! به من زنگ که خبرِ صدرا رو بگیری، بهت گفتم؛ پا شدی اومدی اینجا که حرف بزنی، راهت دادم؛ اما توی خونهی من داری به پسرم توهین میکنی؟ برگرد برو خونهتون، دیگه ادامه نده! الان هم تو عصبانی هستی هم صدرا! بعدا دربارهش صحبت میکنیم! کلمهی بعداً رویا را شیر کرد: _چرا بعداً؟ الان باید تکلیف منو روشن کنید! این دختره باید از این خونه بره! هم خودش و هم اون دوست پاپتیش! صدرا از میان دندانهای کلید شدهاش غُرید: _خفه شو رویا... خفه شو! کسی به در کوبید، رها یخ کرد. صدرا دست روی سَرَش گذاشت. محبوبه خانم لب گَزید. "شد آنچه نباید میشد!" در را خود رویا باز کرد، آمده بود حقش را بگیرد... پا پس نمیکشید... آیه که وارد شد، حاج علی یا الله گفت. صدرا: بفرمایید حاجی! شرمنده سر و صدا کردیم، شب اولی آرامش شما بههم خورد! ❤️ادامه دارد ... ✉️کانالے مخصوص دهه هفتادے تا دهه نودے ها✉️ √••• @G_IRANI ❤️
🌸جــــوانان ایرانـ🇮🇷ــے🌸
❤️...رمان...❤️ #از_روزی_که_رفتی #قسمت81 تنِ رها لرزید. لرزید از آن اخمهای بههم گره خورده... از آن
❤️...رمان...❤️ صدرا دست پاچه بود. حرف های رویا واقعا شرمسارش کرده بود، اما آیه آرام بود. مثل همیشه آرام بود: _فکر کنم شما اومدید با من صحبت کنید. _با تو؟ تو کی باشی که من بخوام باهات حرف بزنم؟ _شنیدم به رها گفتی با دوست پاپتیت باید از این خونه بری، اومدم ببینم مشکل کجاست! _حقته! هر چی گفتم حقته! شوهرت مُرده؟ خب به دَرَک! به من چه؟ چرا پاتو توی زندگی من گذاشتی؟ چرا تو هم عین این دختره هوارِ زندگی من شدی؟ _این دختره اسم داره! بهت یاد ندادن با دیگران چطور باید صحبت کنی؟ این بارِ آخرت بود! شوهر من مُرد؟ آره! مُرده و به تو ربطی نداره! همینطور که به تو ربط نداره که من چرا توی این خونه زندگی میکنم! من با محبوبه خانم صحبت کردم، هم ایشون راضی بودن هم آقای صدرا! شما کی هستید؟ چرا باید از شما اجازه بگیرم؟ رویا جیغ زد: _من قراره توی اون خونه زندگی کنم! آیه ابرویی بالا انداخت: _اما به من گفتن که اون خونه مال آقا صدرا و همسرشه که میشه رها! رها هم با اومدن من به اون خونه مشکلی نداره، راستی... شما برای چی باید اونجا زندگی کنید؟ رها سر به زیر انداخت و لب گزید. صدرا نگاهش بین رها و آیه در گردش بود. هرگز به زندگی با رها در آن خانه فکر نکرده بود! ته دلش مالش رفت برای مظلومیت همسرش! مجبوبه خانم نگاهش خریدارانه شد. دخترک سبزه روی سیاه چشم، با آن قیافهی جنوبیاش، دلنشینی خاصی داشت... دخترکی که سیاهبخت شده بود! رویا رنگ باخت... به صدرا نگاه کرد. صدرایی که نگاهش درگیر رها شده بود: _این زندگی مال من بود! آیه: خودت میگی که بود؛ یعنی الان نیست! _شما با نقشه زندگی منو ازم گرفتید! آیه: کدوم نقشه؟ رها رو به زور عقد کردن که اگه نقشهای هم باشه از اینطرفه نه اونطرف! _این دختره قرار بود... آیه میان حرفش دوید: _رها! _هرچی! اون قرار بود زنعموی صدرا بشه، نه خود صدرا؛ من فقط دو روز با دوستام رفتم دماوند، وقتی برگشتم، این دوست شما، همین که همهش خودشو ساکت و مظلوم نشون میده شده بود زنِ نامزد من... شده بود هووی من! آیه: اگه بحثِ هوو باشه که شما میشید هووی رها! آخه شما زن دوم میشید، با اخلاقی که از شما دیدم خدا به دادِ همسرتون برسه! صدرا فکر کرد "رها گفته بود آیه جزو بهترین مشاوران مرکز صدر است؟ پس آیه بهتر میداند چه میگوید!" رویا پوزخندی زد: _شما هم میخواید به جمع این هووها بپیوندید؟ صدرا اخم کرد و محبوبه خانم سرش را از خجالت پایین انداخت. چه میگفت این دخترکِ سبک سر؟ شرمندهی این پدر و دختر شده بودند، شرمندهی مَردِ شهیدش! ❤️ادامه دارد ... ✉️کانالے مخصوص دهه هفتادے تا دهه نودے ها✉️ √••• @G_IRANI ❤️
برای رسیدن سریع به قسمت های رمان به کانال زیر وارد شده و روی لینک دلخواه کلیک کنید . 🌸{https://eitaa.com/joinchat/896335929C2880ca8e81 }🌸