eitaa logo
🙏دعاهای مشکل گشا 🙏
86.5هزار دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
4.3هزار ویدیو
25 فایل
‍ ❣دوست واقعى فقط خداست "خدا" تنها دوستيه ❣ ڪه هيچوقت پشتت رو خالى نمیڪنه و ❣ تنها دوستيه ڪه هميشه محبتش یڪ ❣طرفه است با خدا دوستى ڪن ❣ڪه محتاج خلق نشی تبلیغاتــــ ما🤍👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1016528955C6f8ce47ae9
مشاهده در ایتا
دانلود
👤 انسان شناسی ۹۶
انسان شناسی ۹۶.mp3
11.68M
۹۶ شما آنچه را با خود به برزخ منتقل میکنید؛ 💥 که در شماست! و در زمان بحران ـ مصائب ـ امتحانها و ... از شما بروز می‌کند! ✘ نه آنچه که شنیده‌اید ـ خوانده‌اید ـ نوشته‌اید ـ و تصور می‌کنید که آموخته‌اید! ♨️ حالا یک سؤال، من چه کنم که دارایی‌های درونی‌ام زودتر قوی‌تر و مستحکم‌تر و ریشه‌دارتر شوند؟ @Ganje_arsh
🌷بِيَدِكَ الْخَيْرُ🌷 🍀هر خیری به دست توست 🍀 🌷all of good things are from you🌷 📚Holy Quran/ 03:26 📚آیه ۲۶ سوره مبارکه آل عمران @Ganje_arsh
🛑فصل شور و ترشیه🍆🥒🥦🧄 ❇️ترشی‌لیته درست‌کن تو20دقیقه😳😳 ترشی‌درست‌میکنی میزنه🤢مقدار دقیق‌آب ونمک وسرکه رونمیدونی؟😥 اینجا🔰آموزش‌تمام‌نکات‌با کلیپ🎥 https://eitaa.com/joinchat/1882718236Cefc65b8770 ✳️نحوه‌ تهیه‌ی‌ترشی‌بازاری‌با ادویه مخصوص‌واندازه‌دقیق 🍆🍅🥒🌶🥕 نازخاتون 🍆ترشی‌کلم 🥒ترشی‌مشهدی ترشی‌یونانی🌽ترشی‌ایرانی وترکیه ای😍
هدایت شده از دعاهای مشکل گشا
🔴🟢مشاور مذهبی‌و اخلاقی انلاین/تلفنی لازم دارین؟ 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2946760761Cfb05ff6f90 🔴🌕 مشاوره انتخاب همسر,سازگاری همسران وفرزند پروری انلاین/تلفنی لازم دارین؟ 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3783196707Cf547a4efeb 🔴🟣 سوالات مربوط به مزاج شناسی و طبی وسلامتی دارین؟👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3209560124Ca3e90fe744
🙏دعاهای مشکل گشا 🙏
🌷بِيَدِكَ الْخَيْرُ🌷 🍀هر خیری به دست توست 🍀 🌷all of good things are from you🌷 📚Holy Quran/ 03:26
🌹 قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ🌹 🍀بگو: خداوندا! تو صاحب فرمان و سلطنتى. به هر كس (طبق مصلحت و حكمت خود) بخواهى حكومت مى‌دهى و از هر كس بخواهى حكومت را مى‌گيرى و هر كه را بخواهى عزّت مى‌بخشى و هر كه را بخواهى ذليل مى‌نمايى، هر خیری به دست توست، همانا تو بر هر چيز توانايى. 📚آیه ۲۶ سوره مبارکه آل عمران ⁦❤️⁩این طرح رو برای پیج الرحمن👇 طراحی کردم که تقدیم نگاهتون می کنم 💠نکته ها👇 در تفاسير مى‌خوانيم كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله پس از آنكه مكّه را فتح كرد، وعده‌ى فتح ايران وروم را به مسلمانان داد. در آن موقع منافقان با تعجّب به يكديگر نگاه مى‌كردند كه اين آيه نازل شد. گروهى از مفسّران، نزول آيه را در موقع حفر خندق دانسته‌اند. آن زمان كه پيامبر صلى الله عليه و آله كلنگ را بر سنگ زد واز آن جرقه‌اى برخاست، فرمود: من در اين جرقه‌ها فتح كاخ‌هاى مدائن ويمن را از جبرئيل دريافت كردم. منافقان با شنيدن اين سخن، لبخند تمسخر مى‌زدند كه اين آيه نازل شد. آنچه در اين آيه در مورد اعطاى عزّت و ذلّت از جانب خداوند آمده، طبق قوانين و سنّت اوست وبدون جهت ودليل خداوند كسى عزيز يا ذليل نمى‌سازد. مثلًا در روايات مى‌خوانيم: هركس براى خداوند تواضع و فروتنى كند، خداوند او را عزيز مى‌كند و هركس تكبّر نمايد، خدا او را ذليل مى‌گرداند. «1» قرآن از كسانى كه از غير خدا عزّت مى‌خواهند به شدّت انتقاد كرده و مى‌فرمايد: «أيبتغون‌عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً» بنابراين عزّت و ذلّت از خداست، ولى ايجاد زمينه‌هاى آن به دست خود ماست. «1». بحار، ج 16، ص 265. 💠پیام ها👇 1- مالك واقعى تمامى حكومت‌ها خداست. مُلك براى غير خدا، موقّتى و محدود است. «مالِكَ الْمُلْكِ» 2- اكنون كه مالك اوست پس ديگران امانتدارى بيش نيستند و بايد طبق رضاى مالك اصلى عمل كنند. «مالِكَ الْمُلْكِ» 3- اگر انسان مالك مُلك نيست چرا با داشتن آن مغرور و با از دست دادنش مأيوس شود! «مالِكَ الْمُلْكِ» 4- خداوند به هر كس كه شايسته و لايق باشد، حكومت مى‌دهد. همان گونه كه به سليمان، يوسف، طالوت و ذوالقرنين عطا نمود. «تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ» 5- حكومت و حاكميّت، دلبستگى‌آور است. «تَنْزِعُ الْمُلْكَ» «نزع» به معناى كندن است و نشانه يك نوع دلبستگى است. 6- عزّت و ذلّت به دست خداست، از ديگران توقّع عزّت نداشته باشيم. «تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ» 7- توحيد در دعا و عبادت يك ضرورت است. «بِيَدِكَ الْخَيْرُ» در مناجات شعبانيه مى‌خوانيم: «الهى بيدك لا بيد غيرك زيادتى و نقصى». 8- آنچه از اوست، چه دادن‌ها وگرفتن‌ها، همه خير است، گرچه در قضاوت‌هاى عجولانه‌ى ما فلسفه‌ى آن را ندانيم. «بِيَدِكَ الْخَيْرُ» 9- سرچشمه‌ى بدى‌ها عجز و ناتوانى است. از كسى كه بر هر كارى قدرت دارد چيزى جز خير سر نمى‌زند. «بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ» «1». نساء، 139. 📚تفسير نور(10جلدى)، ج‌1، ص: 493 @Ganje_arsh
کل رو بگردی🏃 لباسایی که اینجاداره رو 😍 ؟🤔 کانال 🙅‍♀ مانتو 😮 تاپ 😱 تونیک 😳😅 مجلسی 😃 شال 😮 ❌❌سایز بزرگ و کوچیک ❌❌ لباس بچه هم داره 😱🏃‍♀🏃‍♀ 👇 https://eitaa.com/joinchat/498794576Cee230f89f7 https://eitaa.com/joinchat/498794576Cee230f89f7
هدایت شده از دعاهای مشکل گشا
معدن مانتو . شومیز . لباس مجلسی 😍😍😍 🔴خوشگلترین لباسای زنونه حتی واسه تپلیا را اینجا ببینید👇👇 🔴 از سایز 36 تااااا 74 ✔️⛔️ دیدنش کاملا مجانی ⛔️✔️ ❤ ❤ https://eitaa.com/joinchat/498794576Cee230f89f7 https://eitaa.com/joinchat/498794576Cee230f89f7 بدووووو🏃♀🏃♀🏃♀🏃♀ جشنواره تخفیفان لباسهای بهار وتابستان عیدسال1401 رسید👏👏
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢فرار دانشجوئی (۵) بالاخره بعد از مشورت به این نتیجه رسیدیم که سه نفره نقشه عملیاتِ فرار رو عملی کنیم. روز ۲۱ بهمن ۶۸ رو برای فرار انتخاب کردیم. شبها نگهبانا دستمون رو با دستبند به تخت قفل می‌کردن. ما هم مرتب نگهبانو صدا می زدیم و از خواب بیدار می کردیم و برای دستشویی باز می‌کردن. دیگه نگهبانا عاصی شده بودن و تصمیم گرفتن که برای راحتی خودشون دستامون رو باز بگذارن تا هر وقت نیاز به دستشویی داشتیم خودمون بریم و مزاحم خواب اونا نشیم. این فرصت خوبی رو برامون فراهم کرد تا بدون ور رفتن برای باز کردن دستبند بتونیم راحت‌تر نقشه فرار رو ادامه بدیم. مقداری خوابیدم و منتظر موندیم تا نگهبانا و سایر بچه‌های بستری شده خواب برن. بعد از اینکه کاملا مطمئن شدیم همه خوابن پا شدیم ، غافل از اینکه نزدیک صبح شده بود و چون ما ساعت در اختیار نداشتیم نمی‌دونستیم چه ساعتی از شبه. هنوز مردد بودم و بین موندن در اسارت یا آزادی و در صورت گیر افتادن اعدام، باید یکی رو انتخاب می کردم. هاشم گفت منتظر چی هستی راه بیفت بالاخره تصمیممو گرفتم و بسم الله گفتیم و از اتاق زدیم بیرون . هنوز چند قدمی نرفته بودیم که دسته‌ای از سربازا سرِ راهمون سبز شدن. سریع رفتیم کنار یه درخت و در تاریکی قایم شدیم تا نگهبانا رد شدن و به راهمون ادامه دادیم. از سیم خاردارای انتهای بیمارستان به هر زحمتی بود رد شدیم. کمی زخمی شدیم، ولی اصلا برامون مهم نبود شوق آزادی زخما رو التیام می‌داد. از سیم خاردار که رد شدیم تازه متوجه شدیم وسط یه پادگان بزرگ نظامی هستیم. از مسیری که حدس می زدیم بسمت بعقوبه هست راه افتادیم و حدسمون درست بود. چیزی نگذشت که یه گله سگ دنبالمون کردن. پا به فرار گذاشتیم ولی دست بردار نبودن و پارس می‌کردن و چیزی نمونده بود لو بریم. به‌ناچار با سنگ دنبال سگها دویدیم و اونا ترسیدن و فرار کردن. به یه ردیف سیم خاردار دیگه رسیدیم و با چه مصیبتی از اون رد شدیم. از دور جاده ای رو دیدیم که ماشینا در حال رفت و اومد بودن و مطمئن شدیم راه رو درست اومدیم. از عرض جاده عبور کردیم و کمی صبر کردیم تا یه اتومبیل اومد. دست بلند کردیم و اونم وایساد. من چون عرب بودم جلو نشستم و هاشم و مسعود هم نشستن ردیف عقب. سلام کردم و با عربی از راننده خواستم که ما رو به شهر مندلی ببره. نگاهی به ساعت ماشین کردم دیدم حدود ساعت ۴ یا ۵ صبح بود. مغزم سوت کشید. کمتر از یه ساعت به طلوع آفتاب مونده بود. سرم رو برگردوندم عقب هاشم یه تیغ جراحی رو نشونم داد و اشاره به راننده کرد، یعنی بزنمش؟. با اشاره ابرو گفتم نه. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ♥️ همراه ماباشید⇩⇩ 💠 ■⇨ @Ganje_arsh ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
عليه السلام: 💠کلُّ ذی‌صَناعَةٍ مُضطَرًّ اِلی ثَلاثِ خِصالٍ یَحْتلِبُ بِها الْکَسْبَ: و هُوَ اَن یَکُونَ حاذِقاً بِعِلْمٍ مُؤَدّیاً لِلْاَمانَةِ فیهِ، مُسْتَمیلاً لِمَنِ اسْتَعْمَلَهُ ❇️ هر اهل فنی برای اینکه کارش بگیرد به سه چیز نیازمند است: 1️⃣ در کار خود مهارت داشته باشد. 2️⃣ امین باشد و در کار و مال مردم، امانت و درستی را حفظ کند. 3️⃣ دل صاحب کار و مراجعه کننده‌اش را به دست آورد. 📚 تحف العقول، جلد۵، ص ۳۲۲ ♥️ همراه ماباشید⇩⇩ 💠 ■⇨ @Ganje_arsh ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🔆 ✍ زود قضاوت نکنیم خانم معلمی تعریف می‌کرد که در مدرسه ابتدایی بودم. مدتی بود تعدادی از بچه‌ها را برای یک سرود آماده می‌کردم. به نیت اینکه آخر سال مراسمی برایشان گرفته شود. روز مراسم بچه‌ها را آوردم و مرتبشان کردم. پدرومادرها هم دعوت بودند. موقع اجرای سرود ناگهان دختری از جمع جدا شد و به‌جای خواندن سرود، شروع کرد به حرکت جلوی جمع. دست‌وپا تکان می‌داد و خودش را عقب‌وجلو می‌کرد و حرکات عجیبی انجام می‌داد. بچه‌ها هم سرود را می‌خواندند و ریز می‌خندیدند، کمی مانده بود به‌خاطر خنده‌شان هرچه ریسیده بودم، پنبه شود. با خود گفتم: چرا این بچه این کار را می‌کند؟ چرا شرم نمی‌کند از رفتارش؟ اینکه قبلش بچه زرنگ و عاقلی بود! رفتم روبه‌رویش و اشاراتی کردم. هیچی نمی‌فهمید. به قدری عصبانی‌ام کرده بود که آب دهانم را نمی‌توانستم قورت دهم. خونسردی خود را حفظ کردم، آرام رفتم سراغش و دستش را گرفتم. خودش را از دستم رها کرد و رفت آن طرف‌تر و دوباره شروع کرد! فضا پر از خنده حاضران شده بود. مدیر هم رنگش عوض شده بود، از عصبانیت و شرم عرق‌هایش سرازیر بود. از صندلی‌اش بلند شد و آمد کنارم، سرش را نزدیک کرد و گفت: فقط این مراسم تمام شود، ببین با این بچه چه‌کار کنم. اخراجش می‌کنم. مادر دختر‌ هم که نزدیک من بود، بسیار پرشور می‌خندید و کف می‌زد. دخترک هم با تشویق مادر گرم‌تر از پیش شده بود. همین که سرود تمام شد، پریدم بالای سن و بازوی بچه را گرفتم و گفتم: چرا این‌طوری کردی؟! چرا با رفقایت، سرود را نخواندی؟! دخترک جواب داد: آخر مادرم اینجاست. برای مادرم این‌ کار را می‌کردم! گفتم: آخر ندید بَدید همه مثل تو مادر یا پدرشان اینجاست. چرا آن‌ها اینچنین نمی‌کنند و خود را لوس نمی‌کنند؟! خواستم بکشمش پایین که گفت: خانم معلّم صبر کنید. بگذارید مادرم متوجه نشود، خودم توضیح می‌دهم؛ مادر من مثل بقیه مادرها نیست، مادر من ناشنواست. چیزی نمی‌شنود و من با آن حرکاتم شادی و کلمات زیبای سرود را برایش ترجمه می‌کردم تا او هم مثل بقیه مادران این شادی را حس کند! این کار من رقص و پایکوبی نبود، این زبان اشاره است، زبان ناشنواهاست. همین که این حرف‌ها را زد، انگار مرا برق گرفت. دست خودم نبود. با صدای بلند گریستم و دختر را محکم بغل کردم و گفتم: آفرین دخترم! فضای مراسم پر شد از پچ‌پچ و درگوشی حرف‌زدن و... تا اینکه همه موضوع را فهمیدند. نه‌تنها من که هرکس آنجا بود از اولیا و معلمان همه را گریاند. از همه جالب‌تر اینکه مدیر آمد و عنوان دانش‌آموز نمونه را به او تقدیم کرد. با مادرش دست همدیگر را گرفتند و رفتند. گاهی جلوتر از مادرش می‌رفت و برای مادرش جست‌وخیز می‌کرد تا مادرش را شاد کند. ♥️ همراه ماباشید⇩⇩ 💠 ■⇨ @Ganje_arsh ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸✨امام صادق ؏ ؛ هر کس چهل روز و روزی یکبار 《سوره حشر》را بخواند حاجتش بزودی برآورده شود و مستجاب الدعوه شود✨ 📚 درمان با قرآن ۱۱۵ ♥️ همراه ماباشید⇩⇩ 💠 ■⇨ @Ganje_arsh ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈