eitaa logo
🙏دعاهای مشکل گشا 🙏
87.1هزار دنبال‌کننده
17.7هزار عکس
4.1هزار ویدیو
25 فایل
‍ ❣دوست واقعى فقط خداست "خدا" تنها دوستيه ❣ ڪه هيچوقت پشتت رو خالى نمیڪنه و ❣ تنها دوستيه ڪه هميشه محبتش یڪ ❣طرفه است با خدا دوستى ڪن ❣ڪه محتاج خلق نشی تبلیغاتــــ ما🤍👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1016528955C6f8ce47ae9
مشاهده در ایتا
دانلود
💙🍃 🍃🍁 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝نسل سوختــه ((تماس ناشناس)) 💠✍🏻از دانشگاه برمی گشتم ڪه تلفنم زنگ زد. صداے ڪامل مردےبود، ناآشنا. خودش رو معرفی ڪرد.– شما رو آقاے ابراهیمی معرفی ڪردن. گفتن شما تبحر خاصی در شناخت افراد دارید و شخصیت شناسی تون خیلی خوبه. ما بر حسب و موقعیتی می خوایم نیرو گزینش ڪنیم. می خواستیم اگر براے شمامقدوره از مصاحبت تون تو این برنامه استفاده ڪنیم.از حالت حرف زدنش حسابی جا خوردم.محڪم و در استفاده از ڪلمات و لغات فوق العاده دقیق.– آقاے ابراهیمی نسبت به من لطف دارن، ولی من توانایی خاصی ندارم ڪه به درد ڪسی بخوره. 💠✍🏻شخصیت و نوع حرف زدنش، من رو مجاب ڪرد ڪه حداقل، به خاطر حس عمیق ڪنجڪاوے هم ڪه شده یه سر برم اونجا.تلفن رو ڪه قطع ڪرد سرےشماره ابالفضل رو گرفتم. مونده بودم چی بهشون گفته ڪه چنین تصویرے از من، براے اونها درست ڪرده.– هیچی، چیز خاصی نگفتم. فقط اون دفعه ڪه باهام اومدے سر ڪارم، فقط همون ماجرا رو براشون گفتم.جا خوردم، تو اون لحظه هیچ چیز خاصی یادم نمی اومد.– اے بابا، همون دفعه ڪه بچه هاے گروه رو دید. بعدش گفتی از اینجا بیا بیرون، اینها قابل اعتماد نیستن تا چند وقت بعد هم، همه شون می افتن به جون هم. ولی چون تیم شدن تو این وسط ضربه می خورے. 💠✍🏻دقیقا پیش بینی هایی ڪه در مورد تڪ تڪ شون و اون اتفاقات ڪردے درست در اومد. من فقط همین ماجرا و نظرم رو به علیمرادے گفتم.دو دل شدم، موندم برم یا زنگ بزنم و عذرخواهی ڪنم. به نظرم توے ماجرایی ڪه اتفاق افتاده بود، چیز چندان خاصی نبود و تصور و انتظار اون آقا از من فراتر از این ڪلمات بود.این چیزها چیه گفتی پسر؟ نگفتی میرم، خودم و خودت ضایع میشیم؟ پس فردا هر حرفی بزنی می پرسن اینم مثل اون تشخیص قبلیته؟ تمام بعد از ظهر و شب، ذهنم بین رفتن و نرفتن مردد بود. در نهایت دلم رو زدم به دریا، هر چه باداباد. حس ڪنجڪاوےو جوانی آرامم نمی گذاشت و اینڪه اولین بار بود توےچنین شرایطی به عنوان مصاحبه ڪننده قرار می گرفتم. هر چند براے اونها عضو مفیدےنبودم، اما دیدن شیوه ڪار و فرصت یادگرفتن از افراد با تجربه، می تونست تجربه فوق العاده اے باشه. ✍ادامه دارد......   ➢ @Ganje_aarsh ❤️ 🍃🍁 💙🍃
💙🍃 🍃🍁 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝نسل سوختــه ((تماس ناشناس)) 💠✍🏻از دانشگاه برمی گشتم ڪه تلفنم زنگ زد. صداے ڪامل مردےبود، ناآشنا. خودش رو معرفی ڪرد.– شما رو آقاے ابراهیمی معرفی ڪردن. گفتن شما تبحر خاصی در شناخت افراد دارید و شخصیت شناسی تون خیلی خوبه. ما بر حسب و موقعیتی می خوایم نیرو گزینش ڪنیم. می خواستیم اگر براے شمامقدوره از مصاحبت تون تو این برنامه استفاده ڪنیم.از حالت حرف زدنش حسابی جا خوردم.محڪم و در استفاده از ڪلمات و لغات فوق العاده دقیق.– آقاے ابراهیمی نسبت به من لطف دارن، ولی من توانایی خاصی ندارم ڪه به درد ڪسی بخوره. 💠✍🏻شخصیت و نوع حرف زدنش، من رو مجاب ڪرد ڪه حداقل، به خاطر حس عمیق ڪنجڪاوے هم ڪه شده یه سر برم اونجا.تلفن رو ڪه قطع ڪرد سرےشماره ابالفضل رو گرفتم. مونده بودم چی بهشون گفته ڪه چنین تصویرے از من، براے اونها درست ڪرده.– هیچی، چیز خاصی نگفتم. فقط اون دفعه ڪه باهام اومدے سر ڪارم، فقط همون ماجرا رو براشون گفتم.جا خوردم، تو اون لحظه هیچ چیز خاصی یادم نمی اومد.– اے بابا، همون دفعه ڪه بچه هاے گروه رو دید. بعدش گفتی از اینجا بیا بیرون، اینها قابل اعتماد نیستن تا چند وقت بعد هم، همه شون می افتن به جون هم. ولی چون تیم شدن تو این وسط ضربه می خورے. 💠✍🏻دقیقا پیش بینی هایی ڪه در مورد تڪ تڪ شون و اون اتفاقات ڪردے درست در اومد. من فقط همین ماجرا و نظرم رو به علیمرادے گفتم.دو دل شدم، موندم برم یا زنگ بزنم و عذرخواهی ڪنم. به نظرم توے ماجرایی ڪه اتفاق افتاده بود، چیز چندان خاصی نبود و تصور و انتظار اون آقا از من فراتر از این ڪلمات بود.این چیزها چیه گفتی پسر؟ نگفتی میرم، خودم و خودت ضایع میشیم؟ پس فردا هر حرفی بزنی می پرسن اینم مثل اون تشخیص قبلیته؟ تمام بعد از ظهر و شب، ذهنم بین رفتن و نرفتن مردد بود. در نهایت دلم رو زدم به دریا، هر چه باداباد. حس ڪنجڪاوےو جوانی آرامم نمی گذاشت و اینڪه اولین بار بود توےچنین شرایطی به عنوان مصاحبه ڪننده قرار می گرفتم. هر چند براے اونها عضو مفیدےنبودم، اما دیدن شیوه ڪار و فرصت یادگرفتن از افراد با تجربه، می تونست تجربه فوق العاده اے باشه. ✍ادامه دارد......   ➢ @Ganje_aarsh ❤️ 🍃🍁 💙🍃