🌼⃟🍃
#داستان
پادشاهی را وزیری عاقل بود از وزارت دست برداشت.
پادشاه از دگر وزیران پرسید وزیر عاقل کجاست؟
گفتند از وزات دست برداشته و به عبادت خدا مشغول شده است.
پادشاه نزد وزیر رفت و از او پرسید از من چه خطا دیده ای که وزارت را ترک کرده ای؟
گفت از پنج سبب:
اول: آنکه تو نشسته می بودی و من به حضور تو ایستاده می ماندم اکنون بندگی #خدایی می کنم که مرا در وقت نماز هم، حکم به نشستن می کند.
دوم: آنکه طعام می خوردی و من نگاه می کردم اکنون #رزاقی پیدا کرده ام که او نمی خورد و مرا می خوراند.
سوم: آنکه تو خواب می کردی و من پاسبانی می کردم اکنون #خدای چنان است که هرگز نمی خوابد و مرا پاسبانی می کند.
چهارم: آنکه می ترسیدم اگر تو بمیری مرا از دشمنان آسیب برسد اکنون #خدای من چنان است که هرگز نخواهد مرد و مرا از دشمنان آسیب نخواهد رسید.
پنجم: آنکه می ترسیدم اگر گناهی از من سرزند عفو نکنی، اکنون #خدای من چنان رحیم است که گناهانم را میبخشاید.
#خدایا ما را یک لحظه به حال خود وامگذار
🆔@Ganjhayemanaviy
#داستان. کمی طولانی ولی آموزنده✅
ماهان هفت ماهه بود!
اولین بار اسمش را وقتی یک روزه بود در لیستِ عملهای صبحِ اتاق عمل کودکان دیدم!
• با یک بیماری مادرزادی بدنیا آمده بود، آن هم از نوع شدیدش که نیاز داشت به چندین مرحله عمل.
وقتی آمد دلم را به خودش گره زد بیش از بچههای دیگر. و من میدانستم این حالت اتفاقی نیست و قرار است نکتهای از دریچهی جانِ پاک ماهان به کتاب زندگی من اضافه شود که شد ...
• با فاصلههای متفاوت، هر چند وقت یکبار مهمان ما میشد و بخشی از جراحیاش انجام میگرفت و میرفت تا دفعهی بعد.
هفت ماهه بود که آخرین بخشِ عملش را باید انجام میدادیم و برای همیشه میرفت به جنگ زندگی.
• یادم نیست از کجا، ولی میدانم از یکی از شهرهای جنوب میآمدند تهران، و برای هر عملش کلّی مصیبت و سختی داشتند تا ماهان مرخص شود و برگردند.
اما من هرگز ندیدم صورت مادرش کمی اندوه داشته باشد. کمی نگرانی، یا حتی کمی ترس!
آنقدر هر بار به صورت این زن، لبخند بود که همان اولها شک کردم نکند واقعاً مادرش نباشد.
اما او مادرِ ماهان بود، مادر قوی و قدرتمند ماهان... که شاید بزرگترین سرمایهی ماهان در زمین بود.
• بار آخر که باید ماهان را بعد از عمل به آیسییو تحویل میدادم، مادرش کمی عقبتر از پرستار ایستاده بود.
خوب میشناختمش، و راستش دیگر برایم با بقیه مادرها فرق میکرد! محبتی همراه با یک احترام و عزّت فوقالعاده در قلبم نسبت به او شکل گرفته بود.
• ماهان که منتقل شد، جلو آمد و گفت: هربار که آمدم اینجا شما ماهان را از من گرفتید و بردید، و باز شما او را به ما تحویل دادید و من میدیدم که بیشتر از من مراقبش هستید، مادرانه بغلش میکنید، از شما برای همهی اینها ممنونم.
گفتم: این که وظیفهی ماست و غیرِ این باشد مسئولیم.
اما یک چیزی در شما، مرا حیرتزده کرده است. راستش را بخواهید من مریضِ مثلِ ماهان زیاد داشتهام. ولی مادر مثل شما تا الآن ندیدهام. ماهان چندین بار مهمان ما بوده و هر بار چندین ساعت زیرِ عمل.
تا امروز من شما را حتی یکبار هم نگران و پریشان ندیدم.
همیشه لبخند زدید، همیشه عقبتر از پرستار و پزشک ایستادید و با نهایتِ اطمینان اجازه دادید کارشان را بکنند. من به عنوان یک مادر که حالِ این لحظههای شما را میفهمد به شما افتخار میکنم.
• گفت: ما سالها فرزنددار نمیشدیم. هر چه دوا درمان کردیم نشد...
ماهان هدیهی #خدا بود به ما. من به اصرار نگرفتمش از #خدا. از همه جا که ناامید شدم، تازه آرام شدم، نشستم کنار و فقط دعا کردم و بقیه کار را سپردم به #خدا.
وقتی ماهان آمد به دنیا و بیماریاش معلوم شد هم فهمیدم شفایش هم دست آدمها نیست.
برای همین نشستم کنار و دادمش دست #خدا.
هر بار که پرستاری او را نوازش میکرد میدیدم که #خدا دارد نوازشش میکند. هر بار که حالش بهتر میشد، میدیدم که #خدا دارد تیمارش میکند. من قربان صدقههای شما و دلواپسیِ شما را هم برای ماهان، قربان صدقهی #خدا میدیدم.
آدم که #خدا را پیِ کارِ بچهاش بفرستد، دیگر چه غصه دارد؟
#خدا دارد آدمهایِ خودش را، که وقتی نیستی بهتر از تو مراقبِ امانتت باشند.
هیچ نداشتم بگویم!
دستانش را گرفتم و گفتم : من #خدا را شکر میکنم که ما اینجا کارگرانِ #خدایِ قدرتمندِ شماییم و #خدا ما را برای مراقبت از ماهانِ شما انتخاب کرد.
شاید این بالاترین سرمایهی ما باشد در زمین: «کارگریِ #خدا»
• شاید امروز ماهان پسری ۱۵ ساله یا کمی بیشتر باشد ... ولی خاطرهی مادر ماهان ۱۵ سال است که دارد در من به تولید صبر کمک میکند!
🆔@Ganjhayemanaviy
▫️یَا اَقرَبَ مِن کُلِّ قَرِیب...
🌱ای نزدیک تر از هر نزدیک...
#خــدایـــا🤍من دل بسته ام
به مهربانیت میدانم توهوایم را داری🤍
منامیدبهخداراهمیشهدرکُنجِقلبمدارم🪴؛
من#خدا رامیانِتمامِغصههایم
آنجاکهاندوهِجهان،نفسمرابندآوردهبود
دیدهام ...🌱؛ و خوب میدانم
#خدایِ من تنها کسی است که هیچوقت ناامیدم نمیکند !^
√@Ganjhayemanaviy
🍃💐🍃