کجایی جانِ مادر مهدیِ من..
#روضه و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده در ایام فاطمیه 98 هیئت محترم اُم ابیها(س) رشت _ با نوای کربلایی محمد امینی
∞═┄༻↷↭↶༺┄═
کجایی جانِ مادر مهدیِ من
امان از زخم بستر مهدی من
کجایی که زمین خوردم عزیزم
میان کوچه با سر مهدی من
کجایی که پر من را شکستند
غرورِ حیدر من را شکستند
علی را دست بسته می کشیدند
همان ها که سر من را شکستند
غروبِ جمعه سر شد کی میایی
حسن خونین جگر شد کی میایی
بیا تا انتقامم را بگیری
که مادر بی پسر شد کی میایی
مرا در کوچه ای غمبار کشتند
مرا بینِ در و دیوار کشتند
مرا با داغ محسن پیر کردند
مرا با تیزیِ مسمار کشتند
شاعر: #محمدصادق_باقی_زاده
#کربلایی_محمد_امینی
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
[@Bankmaddahi]👈
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
4_6023856048283060121.mp3
3.26M
قشنگ ترین بهونه ..
#زمزمه و توسل تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها فاطمیه ۹۸ _ حاج محمدرضا طاهری
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
قشنگ ترین بهونه ..
برایِ زندگیِ این بی قرار ترینی
همون صدای کم جون ..
آرامشِ دلم بود فاطمه کَلِمینی
زهرا زهرا ..
چرا چِشاتُ بستی ؟
بگو که خواب میبینم
بگو که زنده هستی ..
زهرا زهرا ..
جونم رسیده بر لب
خونه رو که میبینم
سپردی دست زینب ..
زهرا زهرا ..
ای یاورِ جَوونم
جَوونِ قد کمونم ..
کار به جایی رسیده
تابوت میتونه لبخند
رویِ لبت بیاره ..
خدا نمیگذره از
اونایی که نزاشتن
مادر بشی دوباره ..
ای وای ای وای ..
دستِ منو که بستن
نزدیکِ قبرِ بابات
دست تو رو شکستن ..
ای وای ای وای ..
لعنت به در به دیوار
تو رو اَزم گرفتن
یه عده مردم آزار
زهرا زهرا ..
ای یاورِ جَوونم
جَوونِ قد کمونم ..
*گفت زهرا جان :*
پاشُدی روزِ آخر
وقتی که نون میپختی
چقدر روضه خوندی
یاده سره حسینُ
تنور خولی کردی
جون به لبم رسوندی ..
خیلی سخته ، یه مادری ببینه
که سر بچه شُ از پشت سرش بریدن
خیلی سخته ببینه پایِ سرُ
با زنُ بچه بینِ بزم شراب کشیدن ...
ای حسین ...
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
☑️کانال بانک مداحی🏴
┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈
[@Bankmaddahi]👈
┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈
|⇦• #روضه و توسل ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ کربلایی حسین سیب سرخی فاطمیه #98 تقدیم به روح شهید والامقام سردار دلها #حاج_قاسم_سلیمانی و یاران باوفایش•✾•
┅═•┄◉⊰↭⊱◉•┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═•┄◉⊰↭⊱◉•┄═┅
"السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ..."
بخند، گریه ات آخر مرا ز پا انداخت
مرا ز پا و تو را دیگر از نوا انداخت
به جان من بخورد دردِ تو، نخور غصه
غم تو لرزه به اندامِ مرتضی انداخت
غریبگی نکن ای آشنایِ مردِ غریب
بگو چگونه تو را کوچه از صدا انداخت
*مگه میشه برا ناموسِ علی داد نزنیم،صدامون رو رها نکنیم، روضه ی ناموسی باید زنونه داد بزنی و گریه کنی..آی مادر...*
بگو چه کار کنم تا مرا حلال کنی؟
تورا حمایتِ از من در این بلا انداخت
دو تا نشان زده با تیرِ خود، زمین خوردم
همان کسی که تو را بین کوچه ها انداخت
*اومد علی،نزدیکِ فاطمه شد...دیدی موقعی که آدم اتقاقی برا ناموسش می افته،چی میگه؟...*
ببینمت!چقدر بد زده تو را نامرد
که ضربِ پنجه ی او روی گونه جا انداخت
ببین نتیجه سیلیِ بی هوا این است
ز هر کلام تو یک در میان هجا انداخت
نفس کشیدی و من بند آمده نَفَسَم
لباسِ خونی تو از نفس مرا انداخت
ز لب گزیدن تو، دردِ سینه ات پیداست
جدال دنده و سینه تو را ز پا انداخت
#شاعر علی اکبر نازک کار
__________
تو داری میری
سه ماهه که از شوهرت رو می گیری
دعا می کنی هی که زودتر بمیری
تو داری میری
دارم می سوزم
رو دیوار و در مونده خونِت
ببین که چی آورده زهرا به روزم
دارم می سوزم
__________
من ز ثانی اشاره را دیدم
ضربه های دوباره را دیدم
مادرم روی نشان نداد ولی
قطعه ی گوشواره را دیدم
__________
ای دادِ بیداد
مگه آتیش و میخِ در میره از یاد
در سوخته ی خونه رویِ تو افتاد
ای داد بیداد
ای وای از این در
تو رو بی هوا زد تویِ کوچه نامرد
دیگه صورت و زیر چشمات وَرم کرد
ای وای از این در
*گفت: دستم تویِ دستِ مادرم بود،امام حسنِ،خوشحال با مادرم داشتم میرفتم،یه وقت چشام رو باز کردم دیدم مادرم رو زمین افتاده،نفهمیدم چی شد،تا چشام رو باز کردم دیدم یه نامرد جلو مادرم ایستاده ، دیدم مادرم دنبال یه چیزی رو زمین میگرده...حسنم! مادر،گوشوراه هام رو ندیدی..؟
به اینجا ختم نشد،رسید کربلا،دنبال یه سه ساله کردن...مادر بزرگِ این بچه رو توی مدینه اینجوی زدن،گوشواره هاش افتاد، اما کربلا گذاشتن غروبِ عاشورا،دنبال این زن و بچه کردن...گفت راوی دیدم، زجر نامرد دنبال یه ساله کرد، تا نزدیکِ این دختر اومد، از موها کشیدش...همون جا این بچه دستش رو گذاشت رویِ گوشش،صدا زد: وای مادرم...ای حسین...
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
☑️کانال بانک مداحی🏴
┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈
[@Bankmaddahi]👈
┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈
|⇦• #مدح و توسل ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ سید مهدی میرداماد تقدیم به روح شهید والامقام سردار دلها #حاج_قاسم_سلیمانی و یاران باوفایش•✾•
┅═•┄◉⊰↭⊱◉•┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═•┄◉⊰↭⊱◉•┄═┅
"اَلسَّلامُ عَلَيکِ اَيتُهَا الصِّدّيقَةُ الشَّهيدَه،اَلسَّلامُ عَلَيکِ اَيتُهَا الْحَوْرآءُ الْأِنْسِيه،اَلسَّلامُ عَلَيکِ اَيتُهَا الْفاضِلَةُ الزَّکيه..."
تو زهرایی، تو زهرایِ پیمبر پروری، زهرا
رسول الله را هم مادری، هم دختری،زهرا
نبی را پاره ی تن، روحِ مابینِ دو پهلویی
امیرالمومنین را، رُکن و کُفو و همسری،زهرا
گهی گویم امیرالمؤمنین برتر بود از تو
گهی بینم تو از او در جلالت برتری،زهرا
تو والفجری،تو والشمسی، تو والعصری، تو واللیلی،
تو نوری، هل اتایی،و الضحایی، کوثری،زهرا
*کجایِ قرآن رو نگاه کنیم اسمی از تو نباشه...حالا می فهمی چه کسی رو از علی گرفتن؟ که چند روز دیگه وقتی سنگِ لحد رو گذاشت،دستاش رو زد به هم،یعنی علی همه دار و ندارت زیرِ خاک رفت...چه کسی رو از علی جدا کردن؟...*
تو از مریم، تو از هاجر، تو از حوا، تو از سارا
نه، تو از انبیا، جز احمدِ مُرسل سَری،زهرا
امیدِ رحمة للعالمین، محبوبه ی داور
پناه انبیا در گیر و دارِ محشری، زهرا
*روز قیامت رو یه پرده رو کنار بزنم،بی بی واردِ محشر میشه،الله اکبر،قیامتِ اصلی وقتی است که فاطمه وارد میشه،وقتی منادی میگه: "غُضُّوا اَبْصَارَکُمْ " سرهارو بندازید پایین،چشم ها رو ببندید،چه خبره؟ میگن: زهرا میخواد رد بشه...
این ندا می رسد از جانبِ ذاتِ الله
فاطمه حاجت خود را ز خداوند بخواه
*منادی ندا میده:فاطمه! حرف و حاجت و خواسته ات رو مطرح کن، خدا میخواد کاری کنه همه ی قیامت قدرِ تو رو بفهمند،مقامِ تو رو ببینند،الان حاجتت رو بخواه...*
من خدایم، ولی امروز خدایی با توست
حُکمِ آغاز ز تو، حُکمِ نهایی با توست
تو بگو تا همگان را به حُسِینت بخشم
تو بخواه تا همه را بر حَسَنینت بخشم
در کنارِ پدر و شوهر و مام و پسرت
تو روی سوی جنان،خلق به دنبال سرت
همه در وحشت میزانند و حسابند و کتاب
همه گویند که یا فاطمه ما را دریاب
بس که از چادر خاکیت کَرَم می بارد
قاتلت هم به تو امید شفاعت دارد
به شرارِ جگر و ناله و سوزت سوگند
به مناجاتِ شب و گریه ی روزت سوگند
که به آن جانیِّ قَدار، محبت نکنی
قاتلت را به صفِ حشر شفاعت نکنی
ظلم و جور و ستمِ بی عددش یادت هست
جایِ دست و ضرباتِ لگدش یادت هست
یاد داری که چگونه پسرت می لرزید
نَفَسِ شوهر خونین جگرت می لرزید
خاطرت هست که سوزاند دلِ مولا را
خاطرت هست که می گفت بزن زهرا را
*مدینه کار گره خورد،ورق داشت بر میگشت،همه چی داشت عوض میشد،یه مرتبه نانجیب دید اینجوریِ،سریع گفت: بزن قنفذ...بزن زهرا رو...کربلا هم یه جایی دیدن کار گره خورد...جنگ داره عوض میشه،شمشیرهارو انداختن،ورق داره بر میگرده،نانجیب گفت: بزن حرمله...مدینه با غلاف زدن...کربلا با سه شعبه زدن...ای خدا! به اون لحظه ای که...امام باقر فرمود: ضربه های غلاف، مادرِ ما فاطمه رو به شهادت رسوند...به اون لحظه...خدایا! فرجِ امام زمانِ ما برسان...
#سید_مهدی_میرداماد
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
✅کانال بانک مداحی💯
•┈┈••✾•✨♥️✨•✾••┈┈•
[@Bankmaddahi]👈
•┈┈••✾•✨♥️✨•✾••┈┈•
⚜️🕊سینه زنی زمینه ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ 🎤کربلایی حسین سیب سرخی_فاطمیه97⚜️
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
(سلام، ای همسرِ مولا
سلام، ای دخترِ طاها)۲
جانم یا اُم ابیها ۴
ای معنیِ عشق و زیبایی
من قطره هستم تو دریایی
تو ناموسِ حیِّ داداری
تو انسیه هستی حورایی
(مادرم، علتِ خلقت
مادرم، گوهرِ نایاب
مادرم، مادرِ زینب
مادرم، مادرِ ارباب)۳
مادرم،حضرت زهرا...
____
(سلام، ای سوره ی کوثر ۲
سلام، ای حضرتِ مادر ۲)۲
جانم یا اُم ابیها۴
ای ریحانه ی حق یا زهرا
ای چادرت نورِ اعطینا
ای حبلِ محکمِ پیغمبر
ای آرامش قلبِ حیدر
مادرم یاسِ مدینه است
مادرم صاحبِ محشر
مادرم الگویِ مریم
مادرم عصمت ِ احمد
(مادرم، علتِ خلقت
مادرم، گوهرِ نایاب
مادرم مادرِ زینب
مادرم مادرِ ارباب)۳
مادرم،حضرت زهرا...
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#سینه_زنی
#فاطمیه
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
✅کانال بانک مداحی💯
•┈┈••✾•✨♥️✨•✾••┈┈•
[@Bankmaddahi]👈
•┈┈••✾•✨♥️✨•✾••┈┈•
⚜🕊 روضه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها بيت رهبري سال 96 به نفسِ حاج محمد رضا طاهری⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
روز آخر شانه زد بر گیسوان دخترش
*می دونم دلت دیگه اینجا نیست،همه دل ها رو ببریم پشت در خونه ی حضرت صدیقه ی طاهره،چه خبرِ توی این خونه این شب ها؟حال بی بی دوعالم فاطمه رو نوشتن این روزها اینطوری بوده،" مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِیهَا مُعَصَّبَةَ الرَّأْس، نَاحِلَةَ الْجِسْم، بَاكِيَةَ الْعَيْن" شما اگر گریه کنید هیچ کسی به شما اعتراض نمی کنه،اما این شب ها می اومدن درِ خونه ی امیرالمؤمنین می گفتند:علی! به فاطمه بگو یا روز گریه کنه یا شب...*
روز آخرشانه زد بر گیسوان دخترش
شست با دست لباس کودکانِ دیگرش
تا نماند کودکی آنجا گرسنه بعد از او
در تنورِ خانه نان می پخت دل خاکسترش
کارهای خانه اش را یک به یک انجام داد
دستِ آخر ماند کارِ همیشه برترش
جامه ی روشن به تن کرد و سوی محراب رفت
تا بماند یادگار از او نماز آخرش
*جامه ی روشن بر تن می کرد فاطمه، اما این لباس بر تنِ فاطمه ساعتی نمی ماند،آخه از جای سینه ی آزرده خونِ تازه می آمد*
در اتاقی رفت و اندکی آرام ماند
تا شود کم کم محقق مژده ی پیغمبرش
خادمش وقتی صدا زد پاسخی نشنید از او
بر سر و روی خودش زد زآنچه آمد بر سرش
*داره صدا میزنه بی بی رو،یه مرتبه دید در باز شد...*
کودکان وارد شدند و صحنه را شاهد شدند
هر یکی رفت تا آسمان فریادِ مادر مادرش
*جوانها! راه عاقبت به خیری رو اربابتون ابی عبدالله به شما نشان داده،تا در باز شد،بچه ها اومدن خودشون رو روی بدن انداختن،امام حسن صورت روی سینه ی مادر گذاشت،اما دیدن ابی عبدالله راهش رو کج کرد،اومد پایین پایِ مادر،صورت کف پای مادر گذاشت،صدا زد:مادر! من حسینم،با من حرف بزن...*
آن یکی صورت نهاده بر کف پایش چرا
دیگری بر سینه ی مادر چرا باشد سرش
*اسما صدا زد: آقازاده ها! زود بروید باباتون رو خبر کنید بیاد...*
مرتضی در مسجد از این ماجرا شد با خبر
باورش سخت است،باور کن نمی شد باورش
آنکه با هشتاد زخمش در اُحد بر پای بود
آنکه زانویش نشد خم وقتِ فتحِ خیبرش
*آی گریه کن ها! تا حسنین دویدن گفتند: بابا! مادرمون از دستمون رفت،یه وقت دیدن...*
زانویش لرزید و افتاد و دگر از هوش رفت
چیست این داغی که گشته اینچنین ویرانگرش
*همه دشمنا توی مدینه منتظر بودن یه روز زنوهای علی بلرزه،اینجا روایت نوشت:بارها تو این مسیرِ کمِ مسجد تا خونه، بارها علی امیرالمؤمنین رو زمین افتاد...
گریه کن ها! این یه سردار بود همه منتظر بودن خم شدنِ زانوانش رو ببینند،یه سردار هم من سراغ دارم،کربلا،تا اومد کنار بدنِ اباالفضل،یه وقت دیدن خم شد، دست به کمر گرفت،صدا زد: "الْانَ إِنْکَسَرَ ظَهْری"...
مدینه امیرالمؤمنین نوشتن "فبُكی بُكاءً عالیا" بلند بلند گریه می کرد،ابی عبدالله هم کنار بدن اباالفضل نوشتن "فبكی بُكاءً عالیا"...تا صدای گریه ی حسین بلند شد،یه مرتبه همه هلهله کردن،همه کف زدن..حسین..*
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
✅کانال بانک مداحی💯
•┈┈••✾•✨♥️✨•✾••┈┈•
[@Bankmaddahi]👈
•┈┈••✾•✨♥️✨•✾••┈┈•
.
|⇦•یاد شب های توسل کرده ام..
#روضه و توسل تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ سید مهدی میرداماد •✠•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
یاد شب های توسل کرده ام
یاد پرپر گشتن گل کرده ام
*یادِ همه شهدا بخیر .. منتظر بودن یک نفر بگه یازهرا صدای گریه رو بلند کنن .. منتظرِ یه بهانه بودن واسه حضرت زهرا تو صورتاشون بزنن ..*
یاد شب های توسل کرده ام
یاد پرپر گشتن گل کرده ام
یاد شب هایِ شلمچه کرده ام
یاد زهرا بین کوچه کرده ام
یاد بدر و یاد خیبر کرده ام
یاد تنهایی حیدر کرده ام
امشب آخر یاد مجنون میکنم
یاد پهلوی پر از خون میکنم
*خدا رحمت کنه حاج قاسم سلیمانی رو چقدر میگذره؟! هنوز مردم دو سه کیلومتر صف میبندن برن چند ثانیه دست بزارن رو سنگ قبرشو ببوسن و برن .. برا چند ثانیه طرف تو سرما و گرما وایساده تا نوبتش بشه ..
کاش مدینه ام همینجور بود .. بچه شیعه ها اگه میدونستن مادر ما کجا زیر خاکه صف میبستن برن سر قبر فاطمه .. آخ مدینه ..*
امشب آخر یاد مجنون میکنم
یاد پهلوی پراز خون میکنم
*آخ یاد پهلوهای این بچه ها .. یاد سینه های سوراخ شده شون .. یاد بازوهای تیر خودشون .. هروقت اسم عملیاتاشون یازهرا یافاطمه میشد ، هر وقت سربنداشون یازهرا و یافاطمه میشد سر از پا نمی شناختن ..
پشتِ پیراهن هاشون مینوشتن:
میروم تا انتقام سیلی مادر بگیرم ..
اجازه بدید امشب روضه م رو اینجوری بخونم هرچه بادا باد .. امشب کسی خرده نگیره اگه من پریشون روضه خوندم ..
من ایستاده بودم دیدم که مادرم را
*دیگه امشب شبِ شهادته روضه معلومه .. امام مجتبی به عبدالزهرا کعبی گفت چرا روضه ی تحیّر مارو نمیخونی؟ گفت: آقا من روضه خوان شمام ، روضه ی تحیر چیه؟ هر جارو ورق زدم روضه ای به این اسم ندیدم؟!..
امام مجتبی فرموده باشند روضه ی تحیر ما برا اون ساعتیه که ..( یا صاحب الزمان .. آقا جان .. تحیر یعنی چی؟! تحیر یعنی آدم متحیر بمونه بین رفتن و نرفتن این کارو بکنم نکنم، جلو برم نرم ..) امام مجتبی فرمود: اون ساعتی که یه عده بابامُ میبردن .. یه عده ام مادرمُ میزدن .. متحیر تو کوچه مونده بودیم بریم بابامونُ کمک کنیم یا مادرمونُ .. از یه طرف ریسمان به گردن بابا ..*
من ایستاده بودم دیدم که مادرم را
دشمن گَهی به کوچه، گاهی به خانه میزد
گردیده بود قنفد هم دست با مغیره
او با قلاف شمشیر این تازیانه میزد
*یه روضه بخونم شهدا فیض ببرن
همه یه داغ سردار سلیمانی یه طرف، این مرد با عظمت، همه اینا یه طرف اما اونی که مارو میسوزونه اینه تو مملکت خودمون جرات نداشتن بزننش، غریب گیر آوردنش .. والا جرات نداشتن بزنن .. یه جمله دیگه خوب گوش بدن اونایی که میخوان بلند گریه کنن .. درسته منتظر شهادت بود به رفیقاشم طلویحاً گفته بود من فاطمیه نیستم .. گفته بود فاطمیه فرق داره .. معلوم بود میدونست رفتنیه و داره میره .. اما اینی که مارو میسوزونه که بی هوا زدن ..
بی هوازدن خیلی بده .. آی شهدا .. یه مادرم تو مدینه بی هوا زدن ..
مادری که مظهر حیا بود .. سرش پایین بود تو کوچه ها .. بی هوا زدن سر به دیوار خورد ..
داد بزن وای مادرم ..
مرغ دل یک بام دارد دو هوا
گه مدینه میرود گه کربلا ..
یه نفرُ کربلا بی هوا زدن .. همه ی اونایی که کربلا رو زمین افتادن آماده ی جنگ بودن .. ظهیر ، حبیب ، بریر ، مسلم ابن اوسجه .. همه رفته بودن معرکه .. علی اکبر ، قاسم ..
نوشتن قاسم ۱۲۰ نفرُ به درک واصل کرده بود معلومه رفته بود برا جنگیدن .. اما یک نفر بی هوا خورد .. بمیرم برات ..
کجای دنیا دیدی بابا بچه رو رو دست بگیره(من نمیگم امام باقر میگه) همچین که بچه رو رو دست گرفت داشت با دشمن حرف میزد بی هوا حرمله نشست .. یه جوری زدن بچه تو دستای حسین دست و پا زد ..
یه جمله دیگه و التماسِ دعا .. مدینه یه نفرُ زدن به ظاهر .. به ظاهر فاطمه رو زدن اما در باطن هم علی رو زدن هم فاطمه رو زدن ،هم حسینُ زدن هم امام حسنُ زدن .. اصلا مادر که افتاد همه افتادن ..
کربلا هم یه تیر زدن در ظاهر اما با یه تیر چندتا نشونه زدن ..
دم خیمه ، مادرش افتاد
تویِ خیمه ، خواهرش افتاد
رو دستِ بابا گل مادر
سرت از پشت دستم افتاد
حسین ..
ــــــــــــــــــ
#سید_مهدی_میرداماد
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
.
✅کانال بانک مداحی💯
•┈┈••✾•✨♥️✨•✾••┈┈•
[@Bankmaddahi]👈
•┈┈••✾•✨♥️✨•✾••┈┈•