🔐چرا #مشکل_اقتصادی با #کدخدا حل نمیشود:
🐔ازبین بردن اقتصاد در #مذاکرات_مرغی
1. دولت جهت تنظیم بازار و ارزان نشدن مرغ جهت کمک به مرغدار، جوجههای یکروزه را از بین میبرد.
2. همزمان صادرات نیز آزاد است.
3. با کاهش ذخیره مرغ، و جبران خسارت و ترغیب مرغدار به تولید، تصمیم به افزایش قیمت مرغ میگیرد.
4. نهادهای نظارتی با افزایش قیمت مرغ مخالفت میکنند.
5. برخی سودجویان عرضه مرغ را کاهش میدهند.
6. عطش و تقاضای مرغ رسانهای شده تا تقاضا از حد معمول بالاتر رود.
7. دولت برای کنترل بازار وارد عمل شده، وزارت صمت نیمی از تقاضای معمول را با نرخ دولتی عرضه و نصف دیگر را بصورت آزاد خارج ازشبکه توزیع میکند.
8. در این میان نیمی از مرغداریها به جهت احتکار با برخورد قضایی مواجه و سایر مرغداران شریف ورشکسته میگردند.
9. به همین ترتیب نیمی از دلالان دستشان آلوده به احتکار و گرانفروشی شده و سایرین نیز ورشکست میگردند.
10. بعد از این همه دولت تصمیم به ممنوعیت صادرات مرغ میگیرد.
11. در اینجا تجار نیز متضرر شده و نمیتوانند تعهدات خارجی خود را ایفا کنند و با بد سابقه شدن، طرف مقابل نیز دیگر اعتمادنخواهدکرد.
12. مصرف کننده نیز با آینده نگری عدم دستیابی به مرغ، تلاش به خرید به هر قیمت و هر میزانی که امکانش وجود دارد میکند.
13. صفهای مرغ شکل میگیرد، مرغ یخزده وارد میکنند و تولیدداخل نابود میشود
این نمونه کوچکی از مدیریت فشل ژنرالهای غربگراست که مشکل آب خوردن را نیز در مذاکره میبینند.
برای #بازی_برد_برد کنترل بازار مرغ
هم مرغدار، هم واسطه ودلال، و هم تجار و مصرف کنندگان را فی المجموع به #خاک_سیاه نشاندند.