eitaa logo
✍️قلم زنی✒️
203 دنبال‌کننده
577 عکس
108 ویدیو
3 فایل
من خسی بی سر و پایم که به سیل افتادم ذره ای بودم و مهـــر تو مـرا بالا برد اینجا محفلی است، برای قلم زنی در عرصه‌ی نگارش دل‌نوشته‌های تحلیلی، تاریخی و ناگفته‌هایی از جنس افکار زن نگار ارادتمند #فاطمه_شکیب‌رخ دکتری تاریخ تشیع @Shakibrokh
مشاهده در ایتا
دانلود
hossein_sotode_ghariban_vahidan 128.mp3
4.16M
السلام علیک یا اباعبدالله غریبا وحیدا فریدا میگفت زینب(س) از خیمه دیدا ... 😭 🎤 حسین ستوده @Ghalamzaniii
«اربعین، ظهور تو را کم دارد» مولای من در این هزار و اندی سال که هنوز زمان انتظار به سر نرسیده است؛ شیعه هزارساله شما با چشم براهی برای آمدنتان، حیات اجتماعی خویش را به بالندگی نزدیک کرده است. اربعین حسینی، برجسته ترین نقطه اتصال حیات شیعه هزارساله است و چه وصف ناپذیر می توان اتصالی فارغ از مرز و هویت های تعیینی را با محوریت عشقی آسمانی به گفتار کشاند! اینک که اربعین، مسیری متفاوت از تمام بایسته های تمدن ظاهری غرب را با کشیدن خط بطلان بر آن به عرض وجود نهاده است، تبیین بی کلام مواهب انتظار در مکتب اسلام به خوبی دریافت می شود! و می توان گفت که انتظار آمدن شما، همان شیعه مقاوم در راه هدف را پرورش داده است! بازآ که آخرین تعیّن ‌بالندگی شیعه هزارساله، همان پله ی آخری ست که جز با ظهور شما مداوا نشود! بیا که اربعین حسین (ع) تو را کم دارد! ✍🏻فاطمه شکیب‌رخ @Ghalamzaniii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«شهر عاشق پرور من» سکوت عجیبی از شهر می بارد، انگار که سفر کردگان به سوی حسین علیه السلام، تمام ساکنان اصلی شهر بودند که اینک جای خالی شان، کوی و برزن را به خلوت تنهایی جاماندگان، مبدل کرده است! در این شهر، هیاهو و شور زندگی آنچنان به خموشی رسیده که خاطرات سال های درگیری با کرونا و آن سوت و کوری غمناک، دوباره در ذهنم زنده می شود! حس دلتنگی و جاماندگی ام را بر کوله بار حسرت هایم وا می نهم و زیر لب، شکر خدایی را می نوازم که مرا هم شهری عاشقان اباعبدالله (ع) قرار داده است! گاهی اشک شوق می بارم؛ بر این رحمت عالمگیر و گاهی رشک می برم، بر حال محبانِ خوش رزقِ خداوند کریم! ای رفیقِ اول و آخرِ بامرامِ حیاتم، حال امثال ما نیز خریدنی ست… نگهی کن تا در این واگویه های جاماندگی، نصیبی ز رحمت عالمتاب تو نیز، بر ما نوشته شود… ✍🏻فاطمه شکیب‌رخ @Ghalamzaniii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ZiyaratArbaein1399.mp3
6.86M
سلام بر ولىّ خدا و حبیبش سلام بر دوست خدا و نجیبش سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده اش سلام بر حسین مظلوم شهید سلام بر آن دچار گرفتاری ها و کشته اشک ها زیارت اربعین با نوای حاج میثم مطیعی التماس دعا @Ghalamzaniii
✨«دیدن دوباره تو!» صدای بهم خوردن درب ورودی خانه، زن را از پشت چرخ نخ ریسی بلند کرد و پی‌صدا فرستاد. دخترک سیه چهره که تازه رسیده بود با پر شال‌اش عرق پیشانی‌اش را چید به سمت مطبخ خانه رفت. زن جلوتر رفت و نگاه به داخل زنبیل دخترک کرد و با تعجب پرسید: چه شد سالمه؟! زنبیل‌ات که هنوز پر است‌! دخترک با ناراحتی گفت: بانوی من!.. زنی که بزرگ کاروان‌شان بود گفت صدقه بر ما حرام است و هرچه به کودکان داده بودم در زنبیل ریخت.. . چیزی در قلب ام‌حبیبه جا به جا شد!. با خود فکر کرد یعنی آن اسیران مسلمانند!؟ اما حتی اگر مسلمان باشند این حکم بر مسلمان عامی جاری نمی‌شود. بی فوت وقت به داخل برگشت و عبای سیاه برسر کشید و به همراه کنیزش که راه بلد اردوی آن کاروان بود، به سمت بازار کوفه روانه شد. در بازار، مردم دست از داد و ستد کشیده بودند و به تماشای اُسرا آمده بودند. زن و مرد، پیر و جوان چنان شادی و هلهله می‌کردند که گویی یزد جماعت یک شهر را اسیر کرده است اما هیهات که تعداد افراد آن کاروان که بیشترشان زن و کودک بودند به ۲۰ تن هم نمی‌رسید! ام‌حبیبه زنبیل خوراک را از سالمه گرفت و از میان جماعت برای خود راهی باز کرد و به اولین شرطه رسید و گفت: خدا عمرت دهد برادر!.. اینان کیانند؟ به کجا می‌بریدشان؟! جوانک تازه قبا که حسابی لباس شرطه الله به تنش گشاد بود گفت: خارجی‌اند! از حدود دین پیامبر خارج شده‌اند و بر خلیفه شوریده‌اند.. به شام می‌بریم‌شان.. ام‌حبیبه دوباره پرسید: مِهتَر این کاروان کدام است؟ میخواهم این زنبیل نان و خرما را به او بدهم.. جوانک به زنی که عبای سیاه نیم‌سوخته‌ای برسر داشت اشاره کرد و گفت: اوست.. اما خودت را خسته نکن از هیچکس خوراک قبول نمی‌کند. ام‌حبیبه سری تکان و به طرف زن رفت و به کنارش که رسید زنبیل را پیش پای‌اش گذاشت و گفت: چرا این نان و خرما را پس فرستادی؟ کودکانتان گرسنه نیستند؟ بانویی که غبار مصیبت چهره‌اش را شکسته‌تر کرده بود فرمود: صدقه بر این کاروان حرام است! ام‌حبیبه جلوتر رفت و گفت: بخدا قسم که صدقه نیست زن اسیر.. نذر است.. من نذر کرده‌ام به قدر وسعم هر اسیر و غریبی را سیر و سیراب کنم تا شاید خدا روزی آرزوی دلم را برآورد.. آن بانو که گویی ام‌حبیبه را شناخته بود پرسید: نذرت چیست؟! ام‌حبیبه که داغ دل‌اش تازه شده بود، دست روی قلبش گذاشت و گفت: آرزوی دیدن سرور و مولایم حسین بن علی را دارم!.. روزگاری که علی هنوز در محراب مسجد این شهر نماز می‌خواند من کنیز دخترش زینب بودم اما دست تقدیر مرا از آنان جدا کرد.. آرزو دارم پیش از مرگ یکبار دیگر دیدگانم به جمال نورانی اهل بیت پیامبر بینا شود. در همین اثنا ناگهان اشک از دیدگان مبارک عقیله بنی‌هاشم روان شد و با سوز دل فرمود: نذرت قبول شد ام حبیبه.. من زینبم ام‌حبیبه که به آنچه شنیده بود شک داشت گفت: اما زینب هیچگاه بدون حسین نبود.. اگر راست می‌گویی حسین‌ات کجاست؟ زینب کبری دست بلند کرد و دارالاماره کوفه را به ام حبیبه نشان داد و فرمود: آن سر که روی نی قرآن تلاوت می‌کند حسین فاطمه است.. ما از دشت کربلا می‌آییم.. ام‌حبیبه با دیدن سرهای بریده پای‌اش سست شد و روی خاک نشست؛ هیچگاه فکر نمی‌کرد دیدار دوباره‌ای که آنقدر انتظارش را کشیده بود این‌طور برآورده شود. حالا که سر ثارالله را روی نی می‌دید دل‌اش نمی‌خواست سر داشته باشد و بی‌اختیار شروع به لطمه‌زنی کرد. با خودش می‌گفت: سر مولایم بر نیزه باشد و من زنده باشم...اُف بر تو ای دنیا که سر حسین را بر نیزه راست کردند. اه ای قلب چرا از تپش نمی‌ایستی؟ ای چشمان چرا کور نمی‌شوید؟ ای زبان چرا به لکنت نمی‌افتی... چرا خورشید هنوز بر فراز آسمان است؟ مگر می‌شود یک آسمان و دو خورشید؟ کاش جان می‌دادم... کاش همین حالا روحم از تنم می‌رفت... شرمسارم که سرم بر بدن باشد و سر پسر فاطمه بر فراز نی... اما عقیله بنی‌هاشم دستان ام‌حبیبه را گرفت و او را آرام کرد؛ سپس در گوشش نجوا کرد:تا بُت‌خانه کفر یزید راه درازی در پیش داریم ام‌حبیبه! پوشیه.. برایمان پوشیه بیاور ما را از نگاه ناپاک این نانجیبان نجات بده! 🖋️ به قلم فاطمه قوامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«مجلس اباعبدالله (ع) اختصاص به آقایان ندارد» از بلندگوی مسجد شنیده شد که مراسم فردا اختصاص به آقایان دارد و مهمان سفره اباعبدالله (ع) هستند! بعضا دیده می شود که در ایام سوگواری سیدالشهداء، مجالس مختص آقایان و یا بانوان است! در اینکه آقایان در مجالس خانم ها اجازه حضور ندارند، حرفی نیست؛ اما اینکه چرا بانوان از شرکت در مجالس آقایان منع می شوند؛ جای سوال است! پاسخ این مسئله را می توان بر عدم ظرفیت پذیرش صاحب خانه، نسبت به جمیعت بیشتر‌ و یا مسائل مانند آن حمل کرد و تا اینجای کار قابل توجیه می شود؛ اما وقتی بحث بر سر تخصیص مسجد و اماکن عمومی می رسد؛ دیگر عقل توجیحی بر نمی تابد! به راستی چه شد که تصور کردیم، مکان های عمومی مسلمانان را می توانیم خصوصی یک جنس قرار دهیم؟! و این رفتار که چند سالی ست در بین اقشار مذهبی شیوع یافته، از کدام سیره ی اهل بیت، برداشت شده است؟! چنانچه موضوع به امور مادی این مراسمات و همان سفره اهل بیت (ع) بر می گردد، باز این سوال مطرح می شود که چرا به جای ساده تر کردن اطعام و در نتیجه همگانی کردن آن، ترجیح می دهیم، غذایی تشریفاتی بدهیم اگرچه که اختصاص به جنس خاصی داشته باشد؟! و در آخر آنکه، کمی از مهمان نوازی و سخاوت مردم عراق در ارادت به ساحت امام حسین (ع)، بیاموزیم! چگونه تمام هستی خود را برای زائر حسین (ع)، بی منت در طبق اخلاص می گذارند و قائل به تفاوتی در جنسیت، برای خدمت رسانی نیستند!!! چه اشکالی دارد اقشار مذهبی ما در سیره پیش گرفته، بنام اهل بیت (ع)، تجدید نظر کنند و بجای ذخیره ثواب برای آخرت، حق الناس را در نامه عمل خود، جاودان نسازند! ✍🏻فاطمه شکیب‌رخ @Ghalamzaniii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«گندم از گندم بروید، جو‌ترش ز جوترش» در کوهستانهای کرمان دختر را «جو» و پسر را «گندم» می گویند و کسی که مثلاً یک دختر و یک پسر دارد، اگر از او پرسیده شود بچه ها چند تاست؟ جواب می دهد دو تا - جو و گندم. این اصطلاح جو برای دختر از آن رو نیست که ارزش جو کمتر از از گندم باشد، بلکه از آن نظر است که به روایت دیگر کرمانی ها، دختر مثل جو‌ترش (جو صیفی) می ماند، از روز کاشت تا روز برداشت آن فقط صد روز طول می کشد. یعنی دخترها زود بزرگ می شوند و زود پر می گیرند و بالنتيجه زودتر از پسران به بار می آیند و شوهر می طلبند، هم چنانکه جو صیفی را قبل از درو گندم(خرداد) می کارند و بعد از کاشت گندم (مهرماه) بر می دارند*. القصه آنکه، آن بذری را که کاشتید جوترش بود؛ نیامده فرمود یارانه بنزین را باید برداریم، حالا هر چه آمد، بر سر جیب و پارگی آن فدای سر ملتی که خوب انتخاب کردند! *منبع: باستانی پاریزی، گذار زن از گدار تاریخ، ص ۱۷۲. ✍🏻فاطمه شکیب‌رخ @Ghalamzaniii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«آه از حسرتی که با حسرت تازه شود» تصاویر پیاده روی اربعین، یکی پس از دیگری از مقابل ‌چشمانم می گذشت… سال هاست که آرزوی این همگامی با محبان الحسین (ع)، سودای ذهن مرا ربوده است. نگاهم‌ را به ازدحام تنگاتنگ مردم دوختم، به آفتاب داغی که نچشیده، طعم سوزان آن را می دانستم، به صف های تنیده‌‌ی زوار که خستگی و کم خوابی در آن موج عشق آفریده بود… لحظه ای پلک هایم بر هم فشرده شد، چشم هایم را که گشودم؛ زائران را در جاده‌ی منتهی به اباعبدالله (ع) می دیدم؛ آن راهی که همیشه تصاویر آن را نظاره کرده بودم، بهشتی پوشیده با فرش های سرخ رنگ بود که زواری با لباس های بی نهایت پاکیزه و درخشان در جای جای آن گام می نهادند، نه خبری از آن گرمای طاقت فرسا بود و نه آفتاب سوزان تابانی که تا انتهای اعماق آدمی را داغ می کرد! و چه زیبا که سراسر این مسیر، با باران گل از زیر قدم های زائران، پُر شده بود! چشمانم‌ که گشوده شد، سوز دلم به آسمان رسید و اشک هایم رنگ داغی آفتاب کربلاء را گرفت… عصر اربعین بود و دگر فرصت بار بستن به سوی طریق الحسین (ع)، نمانده بود… من ماندم و روزهایی با حسرت یک رزق از دست رفته… ✍🏻فاطمه شکیب‌رخ @Ghalamzaniii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«امیرکبیر زمانه» آن روزها که با رنج تحمل دولت دوازدهم دست و پنجه نرم می کردیم، عزیزی برایم تعریف نمود که قطب عالم امکان (عج) در رویای صادقه ای برایش نوشته است؛ امیر کبیر بر می گردد… پس دانستم که «یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور» با همین یک خبر، دلم قرص شد و برای انتخاب شهید جمهور محکم تر… روزها می گذشت و هر روز هجمه های علیه او فزونی می گرفت؛ اما من همچنان او را امیرکبیر زمانه ای می دانستم که مظلومانه، دنیای ما زمینیان را ترک خواهد نمود، در حالی که تاریخ به قضاوت و بیان شایستگی او خواهد نشست! روز پیش که جمله رهبر انقلاب ،درباره آقای رئیسی را شنیدم، فهمیدم که او را در آسمان ها امیر کبیر نامیده اند که این چنین اهل زمین، یاد او را اسطوره ی تاریخ شان ساخته اند! ✍🏻فاطمه شکیب‌رخ @Ghalamzaniii
امیرکبیر زمانه @Ghalamzaniii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می دانم که افراد هرگز نمی تواند تصور کند که وقتی یک مادر از حیات جسمانی می رود، دنیا چگونه بی روح می شود… باورش سخت است ولی حسرت دیدار یک لحظه ی او ذره ذره قلب آدمی را آب می کند… عطر وجود مادرانه هایش و آن چادر گل گلی به هنگام ‌نمازش و یا سجده های طولانی و نماز های نیمه شبش با هیچ جبرانی، پُر نمی شود… نه گمان نمی برم، کسی بتواند درک ‌کند؛ وقتی خاک بهشت زمین را از دست می دهد، وقتی آن نگاه مهربان و خالص و همیشه نگران را دیگر ندارد؛ چه التماس هایی تمام وجودش را پُر می کند… اینها را اینجا می نویسم تا آنان که نعمت مادر را در این سرای زمینی دارند، یادشان نرود که اگر او را از دست بدهند؛ حسرت تمام لحظه های تلخ و شیرین مادرانه اش را عمری در اعماق جان، حمل خواهند کرد… شادی تمام عزیزان سفر کرده و مادر مرحوم بنده “من یقرا الفاتحه مع الصلوات”. ✍🏻فاطمه شکیب‌رخ @Ghalamzaniii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«بازهم نیامدی» غروب جمعه دیگری گذشت و آقا نیامدی... به احوال ما و تمام حوادثی که ما را در بر گرفته است آگاهی، درحالی که ما غافل ز احوال شمائیم... این رسم عاشقی، خوشایند هیچ داستان سرایی نباشد؛ وقتی که معشوق، بیش از عاشق در فکر اوست و نیک رفتاری اش، پیشی بر عاشقِ بیچاره گرفته است... گاه می پندارم به راستی چه کسی اندیشید که می توان همچون تویی را عاشق شد... آن اجازت عشقی که فرمودی به عشاق همچون نسیم صبحگاهی می رسد، رحمی بر احوال سودایی درماندگانی بود که در تنور پیشامدهای این دنیا، از داغی آتش فراق، به اسارت گرفتار شده اند... کاش که پایان پذیرد، تمام روزهای تلخی که بی تو گذشته اند... کاش که آغاز شود، روزهایی از جنس بهشت که وصف آن در هیچ افسانه ای به اشارت، نیامده است… ✍🏻فاطمه شکیب‌رخ @Ghalamzaniii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شخصی به امیرالمؤمنین عرض کرد: یا علی! مرگ را برایم وصف کن. حضرت فرمود: مرگ یکی از سه حالتی است که بر آدم وارد می شود؛ _یا بشارت به نعمت‌های جاودان است؛ _یا خبری است به عذاب همیشگی؛ _و یا اندوهگین نمودن و ترسانیدن است. کار شخص محتضر مبهم می باشد؛ زیرا نمی داند که جزو کدامیک از این سه گروه خواهد بود؛ انسانی که دوستدار و مطیع ما باشد، به نعمت های جاودان نوید داده شده و دشمنانی که با ما سر ستیز دارند، عذاب ابدی در پیش خواهند داشت. اما آن کس که وضعش معلوم نیست و نمی داند، سرانجامش چه خواهد شد؛ مؤمنی است که به زیان خود، زیاده روی نموده و مشخص نیست، سرانجامش به کجا خواهد کشید. خبر مبهم و ترسناکی به او می رسد؛ ولی خداوند هرگز او را با دشمنان ما برابر نخواهد کرد و به شفاعت ما او را از جهنم بیرون می آورد. پس کار نیک انجام دهید و خدا را اطاعت کنید. مطمئن نباشید و سزای گناه را ناچیز نشمارید؛ زیرا شفاعت، شامل حال مسرفین نخواهد شد، مگر بعد از سیصدهزارسال. منبع: میزان‌الاعمال‌علی‌علیه‌السلام |معانی الاخبار،ج۲، ص۱۴۴. @Ghalamzaniii
ای آنکه بی‌حساب به نیک و بد مردمان بخشیده‌ای و پیش از بیان حاجت، عنایت کرده‌ای، دست نیاز ما را به درگه خویش دریاب که عمری است ما را سائل جود و بخششِ شما نوشته‌اند. باشد که از برکت بخشش کریمانه‌ی شما، در این زمانه که نگه‌داشتن ایمان، از آتش‌بر کف دست سخت‌تر است، ما نیز به والسابقون بپیوندیم و عاقبت‌به‌خیری نصیبمان گردد. ان شاءالله تعالی «سالروز رحلت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ع) و امام حسن مجتبی (ع) تسلیت و‌ تعزیت باد» ✍🏻فاطمه شکیب‌رخ @Ghalamzaniii
. انتشار گفتگوی سرکار خانم فاطمه شکیب رخ با خبرنگار خبرگزاری حوزه پیرامون زندگانی امام حسن مجتبی علیه‌السلام 🔗لینک گفتگوی خانم شکیب رخ https://hawzahnews.com/xd3C4 🔗لینک گفتگوی خانم صالحی https://hawzahnews.com/xcrgT 🔰انتشار یادداشت سرکار خانم نجمه صالحی، نویسنده و پژوهشگر حوزوی با عنوان "ستوده‌ی آسمان و زمین"، در خبرگزاری حوزه 🔗 متن خبر در لینک خبرگزاری https://hawzahnews.com/xd3BP @AFKAREHOWZAVI