در این خاک،
در این خاک در این مزرعەی پاک
بە جز مهر،
بە جز عشق،
دگر تخم نکاریم...
_مولانا
@Ghallbe_Matroke|🕸⃟🕷
یه زمانی فکر میکردم فقط عشق کافیه،
عشق همه چیز رو حل میکنه.
بعد مدتها متوجه شدم که عشق به احترام وصله، احترام به شخصیت، به ارزش، به زمان، به علایق و نظرات کسی که دوسش داریم.
عشق وجود داره، از بین نمیره تو تا ابد میتونی بگی من عاشق اون آدمم
اما احترامه که اون زنجیر محکم بین دو نفر میشه
عشق بدون احترام شاید تشکیل بشه اما بین اون دو نفر دووم پیدا نمیکنه.
همه ی سعیتونو بکنین برای یارتون محترم بمونین.
@Ghallbe_Matroke|🕸⃟🕷
̈ࡐࡋ̣ࡅߺࡉ ܩـتـހވࡏܘ
یه زمانی فکر میکردم فقط عشق کافیه، عشق همه چیز رو حل میکنه. بعد مدتها متوجه شدم که عشق به احترام وصل
تو اشتباهترین آدم برای من بودی و من نمیدونم چرا هنوز دوستت دارم! هنوز فکر میکنم تنها کسی هستی که میتونم بهش فکر کنم، تنها کسی که همیشه برام مهمه. تو در قسمتی از وجودم نفوذ کردی که هیچوقت قابل جدا شدن نیست. تو در من نفس میکشی و حتی با پایانِ این زندگی، برای روحم ادامه پیدا خواهی کرد.
̈ࡐࡋ̣ࡅߺࡉ ܩـتـހވࡏܘ
اما برای من، تو آن همیشهای..
بالاخره جوونه زد یاس من . . .
چه دیر آمدی حالایِ صدهزار سالهی من!
من این نیستم که بودهام
او که من بود آن همه سال
رفته زیر سایهیِ آن بیدِ بینشان مُرده است.
_سیدعلی صالحی
@Ghallbe_Matroke|🕸⃟🕷
موهاش رنگ شب بود، خودش رنگ روز، یه آدم عجیبی بود، انگار خورشید باشی و همزمان ماه هم باشی.
بعد حالا اینا هیچی، تو صداش رنگین کمون داشت، از اون قوس رنگیها که بچه بودیم تو کارتونها بود، چه خوب بود وقتی بچه بودیم. انگشتای دستاش نازک بود، انگار شاخه ترد صنوبر باشه، هی خواستم دستشو بگیرم، ترسیدم دردش بیاد. گفت چرا حرف نمیزنی همهش داری نگاه میکنی؟ گفتم حرف مال عاقلاست، شما بگو من میشنوم. الکی گفتم، حرفاشو نمیشنیدم، داشتم به صداش گوش میکردم.
بعد تاریک شد، گفت من میرم دیگه. یخ کرد استخون دلم، چرا آخرش همه همین رو میگن؟ رفت. خواستم بگم نرو، من هنوز دلم تماشا میخواد، دیدم خیلی قشنگه وقتی میره، هیچی نگفتم.
@Ghallbe_Matroke|🕸⃟🕷
̈ࡐࡋ̣ࡅߺࡉ ܩـتـހވࡏܘ
موهاش رنگ شب بود، خودش رنگ روز، یه آدم عجیبی بود، انگار خورشید باشی و همزمان ماه هم باشی. بعد حالا
«همه جا تو را میخواهم، تمامت را، تمام تمامت را، تو را برای همیشه میخواهم. بله، همیشه، و نه که بگویند اگر.. یا شاید.. یا به شرط اینکه.. تو را میخواهم، میدانم، این نیاز است و من تمام قلبم را، تمام روحم را، تمام خواست و ارادهام را و حتی اگر لازم شود تمام بیرحمیام را در راه داشتنت خواهم گذاشت.»
̈ࡐࡋ̣ࡅߺࡉ ܩـتـހވࡏܘ
💌#نامه «به حرف هایم نخند. شاید کمی مضحک باشد که من در این سن چنین عقایدی داشته باشم. اما پرویز زندگی
💌#نامه
برایم بنویس. قربانت بروم. اگر بیایی از خوشی پر میگیرم. اگر بیایی زندگی میکنم. میبوسمت از صبح تا شب. میبوسمت از سرتاپا. میبوسمت. سینهات آرامگاه منست. آغوشت جاییست که مرا به خواب راحت و بیدغدغه و بیاضطراب و بیغم میخواند. اگر داد بزنم صدایم آسمان را پاره میکند. آنقدر از عشق به تو و از میل به تو و از درد تو پُرم که اگر داد بزنم صدایم آسمان را پارهپاره میکند. شاهی، نازنینم، عمرم، نفسم، روحم، جانم. دوستت دارم.
📜 فروغ فرخزاد در نامه به ابراهیم گلستان
@Ghallbe_Matroke|🕸⃟🕷
تو همونی هستی که اولش به عنوان یه غریبه شناختمش ولی حالا یه قسمتی از قلب منی، تو تنها کسی هستی که وقتی کنارمه باهاش راحتم. درواقع من خیلی خوش شانسم که تورو دارم
@Ghallbe_Matroke|🕸⃟🕷