eitaa logo
قرارگاه فرهنگی مه شکن
681 دنبال‌کننده
28.2هزار عکس
4.1هزار ویدیو
253 فایل
امام خامنه ای حفظه الله: "در فضای مه آلود فتنه چراغ #مه_شکن لازم است که همان بصیرت است." ارتباط با مدیر: @M_khaadem
مشاهده در ایتا
دانلود
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 طناب پوسیده2️⃣ بخش دیگری از پیام حسن روحانی به ارتش جمهوری اسلامی ایران حاوی نکته ای است که حقیقتا هرچه جستجو کردم چه واژه ای جز نفاق و سالوس برایش بیابم، به نتیجه ای نرسیدم. ایشان می نویسد: " همین جایگاه ملی و پایگاه مستقل نهاد ارتش بود که سبب شد امام خمینی به‌ عنوان رهبر انقلاب اسلامی ایران در برابر زمزمه خطرناک تندروها و چپ‌روها درباره انحلال ارتش بایستد و ارتش ایران را این‌بار به‌ حکم یک مرجع و محبوب مردم، دوباره تأسیس کند." کافی است به فیلمی که در صدر این نوشتار گذاشته ام دقت کنید تا ببینید چه کسی سردمدار اعدام و انحلال ارتش بوده جز خود حسن روحانی! 🔹لطفا این پیام را آن قدر نشر بدهید تا به دست همه پاک دلان ساده لوحی که با رأی اشتباه خود ۸ سال مملکت را متوقّف کردند و هنوز هم به طناب پوسیده لیبرالها امید دارند، برسد. ✍️ @Gharargah_mehshekan
🔴 از ۸۸ تا ۱۴۰۰ 🔹حسن روحانی به مناسبت گفته: "ارتش‌ها از لحاظ اداری البته جزیی از دولت‌ها و حکومت‌ها هستند و از این رو طبق قانون باید از حکومت‌ها اطاعت کنند. این اصل مردم‌سالاری است که سرباز از فرمانده اطاعت کند. اما این مسأله هم روشن است که ارتش‌ها باید از دولتی حمایت کنند که به ملتش خیانت نکرده است". 🔸حاشیه‌سازی روحانی به یکی دو مورد خلاصه نمی‌شود. حالا در دیدار با ارتش، غیرمستقیم از کودتا حرف می‌زند! 🔹او و دیگرانی که زمانی خواستار انحلال ارتش بودند امام در دهانشان زد حالا برای انحراف افکار عمومی و حاشیه‌سازی جملاتی بر زبان می‌آورد که خائنانه و فتنه‌گرانه است. 🔸 یقین بدانید ارتش و سپاه و ملت ایران توی دهن هر کسی می‌زنند که از براندازی و کودتا و ... حرف بزند! اگر انقلاب مخملی جریان نانجیب در ‎فتنه۸۸ به نتیجه می‌رسید ‎کودتای۱۴۰۰ آنها هم به نتیجه می‌رسد! 🔹امروز کمتر کسی است که همراهی و همسویی دولت اعتدال اصلاحات با آمریکا و انگلیس را نبیند. ضربات و خسارت‌های این دولت به سرمایه اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی کشور از خسارت یک جنگ تمام عیار کمتر نیست! 🔸 مطمئن باشید ارتش و نیروهای نظامی ایران هیچوقت با این حرف‌های دوپهلو که بوی خیانت می‌‌دهد همراه نخواهند شد. ولی این جریان بیش از پیش رسوا شد تا مردم بدانند این وضعیت کشور، عامدانه است همانگونه که آشوب‌های بنزینی عامدانه بود! 🔹فراموش نکنید این جریان نانجیب همان است که سال۸۸ کشور را به لبه پرتگاه برد و حالا هر کاری از دستش بیاید انجام خواهد! اگر ذره‌ای غفلت شود ضربه می‌زنند. تا روزی که باشند ضربه می‌زنند! ✍️داود_مدرسی_یان @Gharargah_mehshekan
روحانی و فراهم کردن خوراک لذیذی برای رسانه های گرسنه داخل و خارج ! @Gharargah_mehshekan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝گزارش 💢حلقۀ شهید جابری 🔸متوسطۀ مرحلۀ اول 🗓جمعه 27 فروردین 🌷پایگاه شهید چمران 🌲حوزۀ شهید ورزنده @Gharargah_mehshekan
قرارگاه فرهنگی مه شکن
🎧🎧 🔹ثمرۀ سفر طائف 📗داستان راستان ➕معرفی کتاب 👤امیرحسین یادگاری @Gharargah_mehshekan
🔹ثمره سفر طائف ابوطالب عموى رسول اكرم و خديجه همسر مهربان آن حضرت، به فاصله چند روز هر دو از دنيا رفتند. به اين ترتيب، رسول اكرم بهترين پشتيبان و مدافع خويش را در بيرون خانه، يعنى ابوطالب و بهترين مايه دلدارى و انيس خويش را در داخل خانه يعنى خديجه، در فاصله كمى از دست داد. وفات ابوطالب به همان نسبت كه بر رسول اكرم گران تمام شد، دست قريش را در آزار رسول اكرم بازتر كرد. هنوز از وفات ابوطالب چند روزى نگذشته بود كه هنگام عبور رسول اكرم از كوچه، ظرفى پر از خاكروبه روى سرش خالى كردند. خاك آلود به خانه برگشت. دختر آن حضرت ( فاطمه سلام اللّه عليها) جلو دويد و سر و موى پدر را شستشو داد. رسول اكرم ديد كه دختر عزيزش اشك مىريزد، فرمود: «دختركم! گريه نكن و غصه نخور، پدر تو تنها نيست، خداوند مدافع او است». بعد از اين جريان، تنها از مكه خارج شد و به عزم دعوت و ارشاد قبيله ثقيف، به شهر معروف و خوش آب و هوا و پر ناز و نعمت «طائف»، در جنوب مكه كه ضمنا تفرجگاه ثروتمندان مكه نيز بود رهسپار شد. از مردم طائف انتظار زيادى نمى رفت. مردم آن شهر پر ناز و نعمت نيز همان روحيه مكيان را داشتند كه در مجاورت كعبه مىزيستند و از صدقه سر بتها در زندگى مرفهى به سر مىبردند. ولى رسول اكرم كسى نبود كه به خود ياءس و نوميدى راه بدهد و در باره مشكلات بينديشد او براى ربودن دل يك صاحبدل و جذب يك عنصر مستعد، حاضر بود با بزرگترين دشواريها روبرو شود. وارد طائف شد. از مردم طائف همان سخنانى را شنيد كه قبلاً از اهل مكه شنيده بود. يكى گفت: هيچ كس ديگر در دنيا نبود كه خدا تو را مبعوث كرد؟! ديگرى گفت: من جامه كعبه را دزديده باشم اگر تو پيغمبر خدا باشى سومى گفت: اصلاً من حاضر نيستم يك كلمه با تو همسخن شوم و از اين قبيل سخنان. نه تنها دعوت آن حضرت را نپذيرفتند، بلكه از ترس اينكه مبادا در گوشه و كنار افرادى پيدا شوند و به سخنان او گوش بدهند يك عده بچه و يك عده اراذل و اوباش را تحريك كردند تا آن حضرت را از طائف اخراج كنند. آنها هم با دشنام و سنگ پراكندن او را بدرقه كردند. رسول اكرم در ميان سختيها و دشواريها و جراحتهاى فراوان از طائف دور شد و خود را به باغى در خارج طائف رساند كه متعلق به عتبه و شيبه دو نفر از ثروتمندان قريش بود و اتفاقا خودشان هم در آنجا بودند. آن دو نفر از دو شاهد و ناظر احوال بودند و در دل خود از اين پيشامد شادى مىكردند. بچه ها و اراذل و اوباش طائف برگشتند. رسول اكرم در سايه شاخه هاى انگور دور از عتبه و شيبه نشست تا دمى استراحت كند. تنها بود، او بود و خداى خودش. روى نياز به درگاه خداى بى نياز كرد و گفت: «خدايا! ضعف و ناتوانى خودم و بسته شدن راه چاره و استهزا و سخريه مردم را به تو شكايت مىكنم. اى مهربانترين مهربانان! تويى خداى زيردستان و خوار شمرده شده گان. تويى خداى من، مرا به كه وا مىگذارى به بيگانه اى كه به من اخم كند، يا دشمنى كه او را بر من تفوق داده اى خدايا! اگر آنچه بر من رسيد، نه از آن راه است كه من مستحق بوده ام و تو بر من خشم گرفته اى باكى ندارم، ولى ميدان سلامت و عافيت بر من وسيعتر است. پناه مىبرم به نور ذات تو كه تاريكيها با آن روشن شده و كار آخرت با آن راست گرديده است از اينكه خشم خويش بر من بفرستى، يا عذاب خودت را بر من نازل گردانى، من بدانچه مىرسد خوشنودم تا تو از من خوشنود شوى، هيچ گردشى و تغييرى و هيچ نيرويى در جهان نيست مگر از تو و به وسيله تو». عتبه و شيبه در عين اينكه از شكست رسول خدا خوشحال بودند، به ملاحظه قرابت و حس خويشاوندى، «عداس» غلام مسيحى خود را كه همراهشان بود دستور دادند تا يك طبق انگور پركند و ببرد جلو آن مردى كه در آن دور زير سايه شاخه هاى انگور نشسته بگذارد و زود برگردد. «عداس» انگورها را آورد و گذاشت و گفت: «بخور!» رسول اكرم دست دراز كرد و قبل از آنكه دانه انگور را به دهان بگذارد، كلمه مباركه «بسم اللّه» را بر زبان راند. اين كلمه تا آن روز به گوش عداس نخورده بود. اولين مرتبه بود كه آن را مى شنيد. نگاهى عميق به چهره رسول اكرم انداخت و گفت: اين جمله معمول مردم اين منطقه نيست،اين چه جمله اى بود؟ رسول اكرم: «عداس! اهل كجايى و چه دينى دارى؟» من اصلاً اهل نينوايم و نصرانى هستم. اهل نينوا، اهل شهر بنده صالح خدا يونس بن متى؟» عجب! تو در اين جا و در ميان اين مردم از كجا اسم يونس بن متى را مى دانى در خود نينوا وقتى كه من آنجا بودم ده نفر پيدا نمى شد كه اسم «متى» پدر يونس را بداند. «يونس برادر من است، او پيغمبر خدا بود، من نيز پيغمبر خدايم». عتبه و شيبه ديدند عداس همچنان ايستاده و معلوم است كه مشغول گفتگو است. دلشان فروريخت ؛ زيرا از گفتگوى اشخاص با رسول اكرم بيش از هرچيزى بيم داشتند. يك وقت ديدند كه عداس افتاده و سر و دست و پاى رسول خدا را مىبوسد. يكى به ديگرى گفت: ديدى غلام بيچاره را خراب كرد! 📗داستان راستان @Gharargah_mehshekan
📣 💠 کتاب « ؟ » 🕌 «» اصلی‌ترین عبادت مسلمانان به حساب می‌آید. با توجه به بیانات اساتید اخلاق - مانند آیت الله بهجت - اگر انسان به نمازش توجه کند و نماز خود را درست و اول وقت بخواند، به درجات عالی اخلاقی و عرفانی خواهد رسید. 👌 📗 کتاب حاضر برگرفته از سلسله مباحث با موضوع "نماز " است که در حرم مطهر رضوی در مشهد ارائه شده است. 📎 راه سادۀ خواندن یک نماز خوب چیست؟ 📎 مهمترین ویژگی یک نماز خوب چیست؟ 📎 چگونه نماز بخوانیم تا از نماز لذت ببریم؟ 📎 و سؤالات دیگر... 👆 همه را در این کتاب بخوانید... @Gharargah_mehshekan