eitaa logo
قرارگاه فرهنگی مه شکن
675 دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
4.1هزار ویدیو
256 فایل
امام خامنه ای حفظه الله: "در فضای مه آلود فتنه چراغ #مه_شکن لازم است که همان بصیرت است." ارتباط با مدیر: @M_khaadem
مشاهده در ایتا
دانلود
💠سحر هفتم... ✏️واااااای که شمارش بزم سحرهایت، به سرعت رو به افزایش است...خدا و من.. هنوز جامانده ترین مسافر پرواز رمضانم!! سیاهی آسمان... خلوت آرام سحر... حرارت آغوش تو... و اشک های سیاه دلی من... تنها سرمایه های بزم سحرم هستند... انقدر عظیم... که مرا یک سااال، به انتظارشان، میخ کوب کرده بودند... ❄️چه سری است..میان چشمهای من و زانوان تو...؛ خداااااا که هر بار چشمانم بر زانوان تو، باریدند...؛ سبز شدم...قدکشیدم...و بالهایم برای پریدن، جان گرفتند. تو تنها قدرت بالهای منی... که بی اذن تو، زیباترین سجاده ها هم، توان بلند کردن مرا ندارند... ❄️ هفت سحر است، که بالهای مرا، باز گذاشته ای.... زیر بغلم را گرفته ای... و هر سحر با بوسه ای، مرا در هوای خودت به پرواز، در آورده ای... تا با آغوشت..انس بگیرم...و راه ع ش ق را گم نکنم.... ❄️صادقانه بگویم ؛خدا ... تو محبوب ترین سرمایه قلب خسته منی.... آنقدر که بی تو.. هیییچ ثروتی آرامم نمی کند... و هیییچ دستی، توان یاری بالهایم را نخواهد داشت... هفتمین سحر.... و هفتمین بوسه تو را.... با هییچ بزمی در عالم عوض نخواهم کرد... فقط... یک تمنا می ماند و بس..؛ بالهایم را رها مکن... نه این سحر...که به اندازه تمام سحر های زندگی ام.... من.... بی تووووو.... سقوووووط خواهم کرد!!! 🍃🌸 @Gharargah_mehshekan
🌙سحر سیزدهم.... ✍️ دوازدهمین، بزم عاشقی مان رسید...؛ دلبرم دوازده... عدد عاشقی من است.... من از چشمان دوازدهمین تجلی تو در زمین، روي ماهت را شناخته ام... و راه نور را یافته ام. 💚دلبر دردانه من...؛ همه اعداد، در زمین تو، یک طرف... عدد زمین و آسمانت، یک طرف... 🔆 چه رازی در آن ریخته ای، که هر بار به زبانم سرازیر می‌شود.. ؛ غم همه عالم را به یکباره در جانم می ریزد!!! سیزده سحر است...که آغوش گشوده ای به روی من... تا کمی درد تنهایی ام را التیام ببخشی... اما اله بی همتای من...؛ درد من...با یکی دو سحر، دوا نمی شود... من، گمشده ای دارم که آیینه تمام قد تو، در زمین است. من بدون او... راه آغوش تو را هزار بار گم کرده ام.... ❣️چاره ای نمی کنی...محبوب من؟؟ یک اذن بيگاه تو، تمام آوارگی هزار ساله او را، و تمام درد غریب سینه مرا، به یکباره درمان می کند. ❇️ سیزدهمین سحر ضیافتت..... پر است از بوی نرگسین پیراهن یوسفم...که سالهاست همه اهل زمین را، به حیرت وا داشته است.... مرا.....به لمس نگاهش، اجابت کن...خداااا 💠 یا مجیب الدعوات @Gharargah_mehshekan
💠 سحر پانزدهم... ✍ رمضان، قرص قمرش را رونمايي می کند... نیمی از ماه را در انتظار تجلی "کرامتت"، لحظه شماری کرده ايم... 💫چه سری است، دلبرم..! که درست در همان ثانیه ای که قرص رمضان، کامل میشود... زمین آیینۂ کرامت تو را رو می کند... ❇️ سفره داری، خصلت رمضان است... و تو همه این سفره داری ات، را یکجا در سینه پسر فاطمه، جای داده ای... مگر ميشود، مولود نیمه رمضان بود... پسر ابرمرد آسمان، و شیرزن زمین بود، اما... کریم ترین انسان زمین نبود...؟ به چشمان عاشق کش تو قسم....من یقین دارم... روبروی نام " کریم " ات، آیینه گرفته ای تا مجتبی را برای اهل زمین، خلق کرده ای... 💠 قنوت پانزدهم سجاده عاشقی ام... اوج می گیرد به نام نامی کرامتت... 💓دلبرم..! سهمی از کرامتت را در وجود من نیز، جای میدهی...؟؟؟ ✨ این سحر... انقدر تو را تکرار میکنم... تا آیینه داری نام "کریم" ات را، به قلب من نیز، هدیه کنی... آیا میشود، مرا به خودت شبیه کنی؟ 💚 یا کریم...یا کریم... یا کریم... @Gharargah_mehshekan
•┈•••✾•💠💚💠•✾•••┈• ‌ 🔰 سحر هفدهم ✍ رمضان، به پیچ نهایی اش، نزدیک می شود... و لحظه های قدر از راه می رسند... شب های قدر، فرصت میوه چینی اند... و ما... برداشت می کنیم، همه آنچه را که یکسال در زمین قلبمان، کاشته ايم ... 😕عمر یکساله ام را که برانداز میکنم، هیییچ نقطه ی روشنی، برای دریافت کرامتت نمی بینم... اما... مهربانی یکساله تو را، که مرور می کنم..؛ دلم به لیلةالقدر این رمضان نیز، قرص می شود...💚 سالهاست که رسم میان من و تو، همین بوده است... من.. یکسال را خراب کرده ام... و تو.. سال بعد را به نیکوترین تقدیر، نوشته ای... چه رازی است میان تو و اسم "رحمانت"..❤️ که از هر چه بگذری، مهر پاشیدن بر بندگانت را، رها نمی کنی؟!❣ 😔 سیاه دل تر از همیشه... و شکسته تر از هر سال... چشم به راه لیلةالقدرت نشسته ام... اما..یقین دارم... که سهم عظیمی از "ع ش ق" را برایم، کنار گذاشته ای...💚 😔 من، بی تو، تمام می شوم...؛ دلبرم..!❣ دفتر تقدیرم را، از هر چه خالی می کنی، خیالی نیست... اما.. تقدیر مرا، از لمس وجودت خالی مکن... من..بدون تو... یعنی... تماااام.🍂 تو، تنها ثروت قابل شمارش منی، خدا! و من... به انتظار سهم بیشتری از تو، گوشه سفره رمضانت را رها نکرده ام... رحمان،مگر جز مهر... می داند؟! لیلةالقدر مرا، به طوفانی از مهرت، تکان بده...💫 یا رحمان... یا رحمان... یا رحمان •┈•••✾•💠💚💠•✾•••┈• @Gharargah_mehshekan
•┈•••✾•💠💚💠•✾•••┈• ‌ 🔰 سحر هجدهم ✍ تنها از یک "قلب بیمار"، گم کردن ردپای تو، انتظار می رود... بیماری دلم، یک سو... و گم کردن های مکرر تو، از سوی دیگر... تمام حجم دلم را، به درد، آلوده کرده است... 😔هر دم که نگاهم، از آسمان کنده می شود، چاره ای ندارد... جز آنکه، بر پهنای وجود خاکی ام، سایه بیندازد... و آنوقت، من بجای روی ماه تو... فقط سایه ای از خودم را می بینم، که دایما بر گستره دلم، سنگینی می کند...😔 🔳 سنگین شده ام.. دلبرم! اصلا دیگر دلی برایم نمانده... که تو دلبرش باشی..😔 و این سنگینی، شرح حال دل بیماریست، که چشمانش، تو را از خاطر برده اند... 🔻تا چشمانم، به خودم، می افتند... به چشم بر هم زدنی،تو را گم می کنم.. و تازه میفهمم، که فاصله من تا تو ... فقط همیییین یک قدم است...؛ خود خود خودم... پا روی خودم که بگذارم... بی پرده تو را در آغوش خواهم کشید. 💫سحر هجدهم، عجیب از بوی طبابت تو، پر شده است... میدانی..!؟ انقدر دلم را قرص کرده ای.. که هرگاه دلم بیمار می شود.. هراسی از آن، مرا احاطه نمی کند.. زیرا به اعجاز سرانگشتان طبیبم، ایمان دارم... امشب، کتاب نسخه های تو را باز می کنم.. تا نسخه ای برای درد دلم پیدا کنم... اما، یادم می آید... تمام سطر سطر نسخه های تو... شفاي سینه های بیماریست که بدنبال نور، سرک می کشند. طبیب من...❣ درد دلم را سامان می دهی...؟ ❤️یا طبیب من لاطبیب له❤️ •┈•••✾•💠💚💠•✾•••┈• @Gharargah_mehshekan
‍ ‌ 🔰 سحر بیست و دوم 🔳 سحر بیست و دوم، اولین سحر بدون علی است. و قلب زمین، برای هضم نداشتَنَش، در انقباضی سخت، درگیر شده است. 😔 دیروز، آئینه ی خدا روی زمین، ترک خورده است... و دیگر هیــچ کس نیست، که چهره کاملی از خدا را، برایمان رونمايي کند. زمیــن؛ بی علی، فقیرترین مخلوق خداست. بیچاره زمیـــن!💔 من مانده ام، دردهای عظیمی را که به خود دیده است، چگونه او را از گردش روزمره اش، بازنداشته است؟!🍂 همه درد زمین یک سو... فــراقِ علــی، یک سو... و انتظار هزار ساله پسر علی، از سوی دیگر، سرگیجه به جانش انداخته است. و من.. در این درد زمین، همیشه، با او شریک بوده ام.🥀 🌙آخرین لیلةالقدر در پیش است. و من، برای تسکین همه دردهای اهل زمین، قنـــوت می گیرم.🤲 اما... عظیم ترین غصه اش، همان آینه ترک خورده ایست، که باید ترمیم شود. تا زمیــن، "پسر علی" را رو نکند هیچ آينه ای، توان ترسیم چهره خدا را نخواهد داشت. 🔺 باید برای عظیم ترین درد اهل زمین، دعا کنیم. برای ثروتـی که داریــم، اما دستمان به او نمی رسد. باید تقدیرات زمین را، با دستان رو به آسمانمان عوض کنیم. زمین، با پسر علی، دیگر فقیرترین مخلوق خدا، نخواهد بود! برای غربت پسر علی، دعا کنیم.🤲 @Gharargah_mehshekan
🔰 سحـــر بیست و نهــم خداحـافـظ؛ نزدیکــترین رفیـق خداحـافـظ؛ آرام تــرین اَنیـــس خداحـافـظ؛ عاشق ترین همــراه 💠 الحمداللّــه برای هر الماسی که به چشمانمان بخشیدی 💠 الحمداللّــه برای هر بوسه ای که در سجاده سحر، و ضیافت افطــار، مهمانمان کرده ای! 💠 الحمدللّــه برای دورهمی های شبانه ای که، ما را از سرتاسر زمیــن، فقــط بصرفِ جرعه ای عشــق، دور هم جمع کردی. و مــا سی سحـ💫ـر، دست در دست هم، مهمانِ آغوشی بودیم، که به اندازه همه ی اهل زمین، جا دارد! 💠 الحمداللّــه برای رفاقتهایی که، از پسِ فرسنگها فاصله، فقط و فقط در دایره ی محبت تـــو، آغاز شــد و قرار است تا آسمانــت طــــول بکشــد. 🔅 خداحافظ های پر از پــرواز 🔅 خداحافظ پر از اُمیـــــد 🔅 خداحافظ دردِ دل های عاشقانه ی سحــر❣ راستــی رفیــ🤝ـق! آیا ما سفره ی دیگــری از تو را تجربـه خواهیم کرد؟ نمیدانیم؛ به کداممــان، فرصتِ درآغـوش کشیدنِ دوباره ات را خــواهند داد؟ اما یقین بدان؛ از تو عــزیزتر، ثانیه هایی در گذر زمان، سراغ نداریــم! ✨به خُـــدایی می سپاریمَــت که تو را مایه ی سبکبالی دلهای آشفته مان آفـــرید! ✨به دست همان دلبری می سپاریمت، که تمنّــای دلهایمان را برای سرکشیدنِ جرعه های دیگرت، می داند و می بیند! خداحافـ✋ـظ رمضـان! دعایمان کن، تا دست در دست هم... برای درآغوش کشیدنِ دوباره ات، آماده شویم! دعایمان کن، تا آمدنِ دوباره ات، راهِ آسمــان را گُــم نکنیم.🤲 @Gharargah_mehshekan
✍️ تمام شـــد؛ دلبر رعناقد من! تمام شــد، سفره کرامتی، که شاه و گدا را در کنار هم، مهمان کرده بودی. همان سفره ای که کنارش، گداتــرها، برايت عزيزتر بوده اند. 😔 تمام شـــد. همه ثانیه های خیسی، که تو را يكجا به آغوش من، هدیه می کردند. 😔 تمام شــد. تمام جرعه های آبی، که لحظه های افطار، هستیِ حسین را بر لبانمان زنده می کردند. همه زمزمه هایِ أللّهمَّ لَکَ صُمنـــا بهمراه یک قطره اشــک....و اَلـسلام علیک یا أباعَـبداللّه.... 😔 وای دلبـــرم... قلبم، از لرزيدن، دست برنمي دارد. بهانه هایـش، غم انگیزتر شده، اشک هایـش، داغ تر شده، چه کنم، اگر رمضانِ دگر را نبینم؟ دستانم... هنوز خالی اند، و قلبم، هنوز بیمار! 😔 من هنــوز، به اجابت نرسیده ام. من هنـــوز، یوسفم را ندیده ام. من هنــوز، یک نماز عید را، به امامت او، اقامه نکرده ام. 😔 تمام شـــد؛ دلبــرم و چشمان ما همچنان، براه مانده است. 💫چشم براه روزی که، با نوای حیدری آخرین دردانه مادر، بخوانیـــم؛ أللّـــهم أهل الکِبـْــریا و العَظَــــمَه... و أهــلَ الجـــودِ و الْجَبَـــروت... و أهــلَ الْعَفــــوِ و الَّــرحْـــمَه.... یا اهـــل التّـــقوی.... ما را به اشاره ی ظهورش، اجابت کن.🤲 ┄┅┅┅❀🥀💠🥀❀┅┅┅┄ @Gharargah_mehshekan