✳️ نماز شب
🔻 مسئولیت خوابگاه با من بود و معمولا برای اطمینان از اینکه تاسیسات خوابگاه دچار اشکال نشده باشد، به قسمتهای مختلف خوابگاه سر میزدم. خیلی وقتها ساعت ۴ صبح آقای #مجید_شهریاری را در #نمازخانه میدیدم. اول فکر میکردم که چون با سه چهار نفر دیگر در یک اتاق هست، به نمازخانه میرود تا در جای خلوت درس بخواند. بعدها متوجه شدم که ایشان #نماز_شب میخواند.
📚 برگرفته از کتاب #شهید_علم؛ خاطرهی ۱۰
👤 به نقل از یکی از کارمندان دانشگاه
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
@Gharargah_mehshekan
✳️ راهحل سوم برای مسئلهی «خیام - پاسکال»!
🔻 با مجید در دبیرستان امیرکبیر زنجان درس میخواندیم. البته او یک سال از من بالاتر بود. اولین دفعه اسم ایشان را از آقای «خواصی» دبیر ریاضیمان شنیدم. ایشان میگفت: یک مسئلهی خیلی سختی در ریاضی هست که تاکنون یک راهحل «خیام» برای آن ارائه کرده و یک راهحل هم «پاسکال»؛ به همین دلیل به آن مسئلهی «خیام- پاسکال» میگویند. معلممان میگفت که یک دانشآموزی هم به اسم شهریاری در مدرسهی ما هست که با روش ریاضی جدید، سومین راهحل را برای آن مسئله پیدا کرده است. آن موقع گوشهای ما تیز شد که ببینیم این آدمی که جا پای خیام و پاسکال گذاشته، چه کسی است. برای ما حس جالبی بود که چنین فردی را در شهرمان داریم. رفتیم و (با او) آشنا و دوست شدیم.
📚 برگرفته از کتاب #شهید_علم؛ خاطرهی ۸
👤 به نقل از: دکتر سعید مشیری، از دوستان دوران دبیرستانِ شهید دکتر #مجید_شهریاری
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
@Gharargah_mehshekan
🔰 اصلا از خوبیهایش نگفت
🔻 وقتی دکتر به مقامِ استادتمامی رسید، دوستان برایش جشن گرفتند و از او خواستند مقداری صحبت کند. ایشان صحبتهایش را با عبارتِ «کَم مِن قَبیح سَتَرتَهُ» شروع کرد که در من خیلی اثر گذاشت. میخواست بگوید فکر نکنید همه چیزِ من، این درجه یا مدرک است. زشتیهای زیادی هم دارم که خدا آنها را پوشانده است.
🔸 معمولا اگر در چنین مجلسی،
فردی بگوید: «دود چراغ خوردم» یا «همسرم به من کمک کرده است» یا «خدا لطف کرد و استعدادی به من داد»، دور از انتظار نیست ولی دکتر اصلا از خوبیهایش نگفت. این بزرگترین درسی بود که از او گرفتم.
📚 برگرفته از کتاب #شهید_علم (دانشمند شهید دکتر #مجید_شهریاری در آینهی خاطرات)
📖 ص ۲۹
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
@Gharargah_mehshekan