eitaa logo
۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
110 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
651 ویدیو
230 فایل
‌‌ ✨﷽✨‌ ‌‌‌📜از ازل خیالِ حوصله‌ی بحر می‌پزیم تا شعر بتراود؛ زندگی در جریان باشد و عشق بر لحظه ها چیره گردد. آری... شعر، نبض زندگی است. ‌ 🍃🌺🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه شعرِ ناب✓༺‌‌‌• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 ‌ مـژگان سرکشت رگ جان ها گرفته است بنگـر کـه دست فتنه چـه بالا گرفته است گاهـی کشـم سـری به گریبان خویشتن از بس دلــم ز تنگــی دنیا گرفته است آشوب محشـری است ، دلـش نام کرده ام این قطره ای که شورش دریا گرفته است نامیست بی نشان که به آن فخر می کنند این هستی ای که شهرت عنقا گرفته است تنگ است اگــر به غمـکدهٔ شهـر جا، حزین از دست ما، که دامن صحرا گرفته است؟ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 『シ ~🦋𝓙𝓸𝓲𝓷↷ -❀ ⃟ ⃟✍️❁༺‌‌‌•- ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال • ⇢‌‎‎‌‌https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』 ‌
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه شعر ناب✓༺‌‌‌• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 ‌ ‌گیـرد شـرار عبرت ، از بی بقایی ما برقْ آستین فشاند، بر خودنمایی ما ای‌عجز همّتی کن، تا بال و پر بریزیم صیّــادِ مـــا ندارد ، فکــر رهـایی ما تابود ناله‌ای‌بود،چون‌نی‌دراستخوانم امـروز تازه نبْوَد ، دردْ آشنایی ما هر چند ما و شبنم ، از پا فتادگانیم دارد سراغ‌جایی، بی‌دست‌وپایی ما از خونِ‌ما نکردی، سرخ‌آن‌کف‌نگارین گیرد مگـر رکابت ، اشک حنایی ما ماوتو در حقیقت،چون‌آتش‌وسپندیم ای عشق از تو آید، مشکل گشایی ما لب هرزه‌نال می شد، از آرزوگذشتیم شرمنده ی دعا نیست، بی مدعایی ما ای برْهَمَن نداری ، در پیش ما وقاری برتر نشیند ازکفــر ، زهــد ریایی ما غیرت اگر نمی شد، مهر لب سپندم می سوخت عالمی‌را، آتش نوایی ما گر دیروکعبه‌دادیم، درگاه عشق داریم این آستان نرنجد، از جبهه سایی ما کرده‌ست در جوانی، اقبالِ پستْ پیرم شد حلقه ساز قامت، کوته عصایی ما جانا خبر نداری ، از خسته ی‌حزینت داد از جراحت دل ، آه از جدایی ما ✍️ «حزین لاهیجی» ‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه ی فرهنگ و هنر _ _ ‌‌‌「‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」 ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال • ⇢‌‎‎‌‌「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه شعر ناب✓༺‌‌‌• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 ‌ ‌گیـرد شـرار عبرت ، از بی بقایی ما برقْ آستین فشاند، بر خودنمایی ما ای‌عجز همّتی کن، تا بال و پر بریزیم صیّــادِ مـــا ندارد ، فکــر رهـایی ما تابود ناله‌ای‌بود،چون‌نی‌دراستخوانم امـروز تازه نبْوَد ، دردْ آشنایی ما هر چند ما و شبنم ، از پا فتادگانیم دارد سراغ‌جایی، بی‌دست‌وپایی ما از خونِ‌ما نکردی، سرخ‌آن‌کف‌نگارین گیرد مگـر رکابت ، اشک حنایی ما ماوتو در حقیقت،چون‌آتش‌وسپندیم ای عشق از تو آید، مشکل گشایی ما لب هرزه‌نال می شد، از آرزوگذشتیم شرمنده ی دعا نیست، بی مدعایی ما ای برْهَمَن نداری ، در پیش ما وقاری برتر نشیند ازکفــر ، زهــد ریایی ما غیرت اگر نمی شد، مهر لب سپندم می سوخت عالمی‌را، آتش نوایی ما گر دیروکعبه‌دادیم، درگاه عشق داریم این آستان نرنجد، از جبهه سایی ما کرده‌ست در جوانی، اقبالِ پستْ پیرم شد حلقه ساز قامت، کوته عصایی ما جانا خبر نداری ، از خسته ی‌حزینت داد از جراحت دل ، آه از جدایی ما ✍️ «حزین لاهیجی» ‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه ی فرهنگ و هنر _ _ ‌‌‌「‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」 ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال ادبیات آیینی • ⇢‌‎‎‌‌「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه شعر ناب✓༺‌‌‌• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 ‌ ‌گیـرد شـرار عبرت ، از بی بقایی ما برقْ آستین فشاند، بر خودنمایی ما ای‌عجز همّتی کن، تا بال و پر بریزیم صیّــادِ مـــا ندارد ، فکــر رهـایی ما تابود ناله‌ای‌بود،چون‌نی‌دراستخوانم امـروز تازه نبْوَد ، دردْ آشنایی ما هر چند ما و شبنم ، از پا فتادگانیم دارد سراغ‌جایی، بی‌دست‌وپایی ما از خونِ‌ما نکردی، سرخ‌آن‌کف‌نگارین گیرد مگـر رکابت ، اشک حنایی ما ماوتو در حقیقت،چون‌آتش‌وسپندیم ای عشق از تو آید، مشکل گشایی ما لب هرزه‌نال می شد، از آرزوگذشتیم شرمنده ی دعا نیست، بی مدعایی ما ای برْهَمَن نداری ، در پیش ما وقاری برتر نشیند ازکفــر ، زهــد ریایی ما غیرت اگر نمی شد، مهر لب سپندم می سوخت عالمی‌را، آتش نوایی ما گر دیروکعبه‌دادیم، درگاه عشق داریم این آستان نرنجد، از جبهه سایی ما کرده‌ست در جوانی، اقبالِ پستْ پیرم شد حلقه ساز قامت، کوته عصایی ما جانا خبر نداری ، از خسته ی‌حزینت داد از جراحت دل ، آه از جدایی ما ✍️ «حزین لاهیجی» ‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه ی فرهنگ و هنر _ _ ‌‌‌「‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」 ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال ادبیات آیینی • ⇢‌‎‎‌‌「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه شعر ناب✓༺‌‌‌• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 ‌ ‌گیـرد شـرار عبرت ، از بی بقایی ما برقْ آستین فشاند، بر خودنمایی ما ای‌عجز همّتی کن، تا بال و پر بریزیم صیّــادِ مـــا ندارد ، فکــر رهـایی ما تابود ناله‌ای‌بود،چون‌نی‌دراستخوانم امـروز تازه نبْوَد ، دردْ آشنایی ما هر چند ما و شبنم ، از پا فتادگانیم دارد سراغ‌جایی، بی‌دست‌وپایی ما از خونِ‌ما نکردی، سرخ‌آن‌کف‌نگارین گیرد مگـر رکابت ، اشک حنایی ما ماوتو در حقیقت،چون‌آتش‌وسپندیم ای عشق از تو آید، مشکل گشایی ما لب هرزه‌نال می شد، از آرزوگذشتیم شرمنده ی دعا نیست، بی مدعایی ما ای برْهَمَن نداری ، در پیش ما وقاری برتر نشیند ازکفــر ، زهــد ریایی ما غیرت اگر نمی شد، مهر لب سپندم می سوخت عالمی‌را، آتش نوایی ما گر دیروکعبه‌دادیم، درگاه عشق داریم این آستان نرنجد، از جبهه سایی ما کرده‌ست در جوانی، اقبالِ پستْ پیرم شد حلقه ساز قامت، کوته عصایی ما جانا خبر نداری ، از خسته ی‌حزینت داد از جراحت دل ، آه از جدایی ما ✍️ «حزین لاهیجی» ‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه ی فرهنگ و هنر _ _ ‌‌‌「‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」 ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال ادبیات آیینی • ⇢‌‎‎‌‌「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه شعر ناب✓༺‌‌‌• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 ‌ ‌گیـرد شـرار عبرت ، از بی بقایی ما برقْ آستین فشاند، بر خودنمایی ما ای‌عجز همّتی کن، تا بال و پر بریزیم صیّــادِ مـــا ندارد ، فکــر رهـایی ما تابود ناله‌ای‌بود،چون‌نی‌دراستخوانم امـروز تازه نبْوَد ، دردْ آشنایی ما هر چند ما و شبنم ، از پا فتادگانیم دارد سراغ‌جایی، بی‌دست‌وپایی ما از خونِ‌ما نکردی، سرخ‌آن‌کف‌نگارین گیرد مگـر رکابت ، اشک حنایی ما ماوتو در حقیقت،چون‌آتش‌وسپندیم ای عشق از تو آید، مشکل گشایی ما لب هرزه‌نال می شد، از آرزوگذشتیم شرمنده ی دعا نیست، بی مدعایی ما ای برْهَمَن نداری ، در پیش ما وقاری برتر نشیند ازکفــر ، زهــد ریایی ما غیرت اگر نمی شد، مهر لب سپندم می سوخت عالمی‌را، آتش نوایی ما گر دیروکعبه‌دادیم، درگاه عشق داریم این آستان نرنجد، از جبهه سایی ما کرده‌ست در جوانی، اقبالِ پستْ پیرم شد حلقه ساز قامت، کوته عصایی ما جانا خبر نداری ، از خسته ی‌حزینت داد از جراحت دل ، آه از جدایی ما ✍️ «حزین لاهیجی» ‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه ی فرهنگ و هنر _ _ ‌‌‌「‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」 ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال ادبیات آیینی • ⇢‌‎‎‌‌「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک‌جرعه‌شعرناب✓༺‌‌‌• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 ‌ ‌ ‌افـتاده دو عالــم ز نظـر، دیدهٔ ما را نادیده مبین چشم‌جهان دیدهٔ ما را با سینهٔ‌اخگر چه کند، سوز شراری؟ از داغ چه پروا دل تفسـیدهٔ ما را؟ چند ای فلک‌دون، ز در صلح درآیی؟ بگـذار به مـا، خاطـر رنجیـدهٔ ما را شیرازه ز بی مهری ایّام بریدند چون برگ خزان، دفتر پاشیدهٔ ما را آزاده «حزین»از سر کونین گذشتیم از خار چه غـم، دامن برچیده ما را؟ ‌『🦋 ‌‌‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣• -❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺‌‌‌•- ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال ادبیات آیینی ⇢‌‎‎‌‌https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه شعرِ ناب✓༺‌‌‌• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 ‌ مـژگان سرکشت رگ جان ها گرفته است بنگـر کـه دست فتنه چـه بالا گرفته است گاهـی کشـم سـری به گریبان خویشتن از بس دلــم ز تنگــی دنیا گرفته است آشوب محشـری است ، دلـش نام کرده ام این قطره ای که شورش دریا گرفته است نامیست بی نشان که به آن فخر می کنند این هستی ای که شهرت عنقا گرفته است تنگ است اگــر به غمـکدهٔ شهـر جا، حزین از دست ما، که دامن صحرا گرفته است؟ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 『シ ~🦋𝓙𝓸𝓲𝓷↷ -❀ ⃟ ⃟✍️❁༺‌‌‌•- ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال • ⇢‌‎‎‌‌https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』 ‌
ای وای بر اسـیری، کز یاد رفته باشد در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد از آه دردناکی سـازم خبر دلت را روزی که کوه صبرم، بر باد رفته باشد رحم است بر اسیری، کز گِرد دام زلفت با صـد امــیـدواری، ناشـاد رفته باشد شادم که از رقیبان دامن کشان گذشتی گو مشت خاک ما هم، بر باد رفته باشد آه از دمـی که تنـها با داغ او چـو لاله در خون نشسته باشم، چون‌باد رفته‌باشد خونش به تیغ حسرت یارب حلال بادا صـیـدی که از کمـنـدت، آزاد رفته باشد آوازِ تیشـه امـشب از بیستون نیامد شاید به خوابِ‌شیرین فرهاد رفته باشد
❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه شعر ناب✓༺‌‌‌• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 ‌ ‌گیـرد شـرار عبرت ، از بی بقایی ما برقْ آستین فشاند، بر خودنمایی ما ای‌عجز همّتی کن، تا بال و پر بریزیم صیّــادِ مـــا ندارد ، فکــر رهـایی ما تابود ناله‌ای‌بود،چون‌نی‌دراستخوانم امـروز تازه نبْوَد ، دردْ آشنایی ما هر چند ما و شبنم ، از پا فتادگانیم دارد سراغ‌جایی، بی‌دست‌وپایی ما از خونِ‌ما نکردی، سرخ‌آن‌کف‌نگارین گیرد مگـر رکابت ، اشک حنایی ما ماوتو در حقیقت،چون‌آتش‌وسپندیم ای عشق از تو آید، مشکل گشایی ما لب هرزه‌نال می شد، از آرزوگذشتیم شرمنده ی دعا نیست، بی مدعایی ما ای برْهَمَن نداری ، در پیش ما وقاری برتر نشیند ازکفــر ، زهــد ریایی ما غیرت اگر نمی شد، مهر لب سپندم می سوخت عالمی‌را، آتش نوایی ما گر دیروکعبه‌دادیم، درگاه عشق داریم این آستان نرنجد، از جبهه سایی ما کرده‌ست در جوانی، اقبالِ پستْ پیرم شد حلقه ساز قامت، کوته عصایی ما جانا خبر نداری ، از خسته ی‌حزینت داد از جراحت دل ، آه از جدایی ما ✍️ «حزین لاهیجی» ‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه ی فرهنگ و هنر _ _ ‌‌‌「‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」 ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال • ⇢‌‎‎‌‌「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini
ای وای بر اسـیری، کز یاد رفته باشد در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد از آه دردناکی سـازم خبر دلت را روزی که کوه صبرم، بر باد رفته باشد رحم است بر اسیری، کز گِرد دام زلفت با صـد امــیـدواری، ناشـاد رفته باشد شادم که از رقیبان دامن کشان گذشتی گو مشت خاک ما هم، بر باد رفته باشد آه از دمـی که تنـها با داغ او چـو لاله در خون نشسته باشم، چون‌باد رفته‌باشد خونش به تیغ حسرت یارب حلال بادا صـیـدی که از کمـنـدت، آزاد رفته باشد آوازِ تیشـه امـشب از بیستون نیامد شاید به خوابِ‌شیرین فرهاد رفته باشد
ای وای بر اسـیری، کز یاد رفته باشد در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد از آه دردناکی سـازم خبر دلت را روزی که کوه صبرم، بر باد رفته باشد رحم است بر اسیری، کز گِرد دام زلفت با صـد امــیـدواری، ناشـاد رفته باشد شادم که از رقیبان دامن کشان گذشتی گو مشت خاک ما هم، بر باد رفته باشد آه از دمـی که تنـها با داغ او چـو لاله در خون نشسته باشم، چون‌باد رفته‌باشد خونش به تیغ حسرت یارب حلال بادا صـیـدی که از کمـنـدت، آزاد رفته باشد آوازِ تیشـه امـشب از بیستون نیامد شاید به خوابِ‌شیرین فرهاد رفته باشد