🌾 روایتی از ۱۳شهید نوجوان جهرمی که روز عاشورای ۶۲ تشنه شهید شدند...
🌷بمناسبت فرارسیدن هشتم آبان، روز بسیج دانش آموزی👇
🌷 اولین باری بود که در روز تاسوعا نیرو به جبهه می بردم. حزن شدیدی فضای اتوبوس را گرفته بود، تعدادی جوان ونوجوان معصوم. شاید اولین سالی بود که بچهها شب عاشورا را در اتوبوس می گذراندند. هر کس برای خودش خلوتی داشت. بعضیها زیر لب روضه می خواندند، بعضی در فکر و برخی دیگر چیزی مینوشتند.
شب فرا رسید کمی خسته شده بودم از آقای نظری که کمک من بود خواستم تا او رانندگی کند و من ساعتی استراحت کنم، زمانی که اتوبوس برای اقامه نماز صبح ایستاد از خواب بیدار شدم.
بعد از خواندن نماز صبح من پشت فرمان نشستم. باید کمی عجله میکردیم تا ساعت 4 عصر خودمان را به مهاباد برسانیم چون بعد ساعت 4 جاده ناامن میشد و تازه تردد ضد انقلاب آغاز میشد و تا صبح روز بعد ادامه می یافت و جاده را ناامن میکرد.
روز عاشورا بود و از گوشه کنار اتوبوس صدای هق هق گریه به گوش میرسید. نمی دانم شاید به دلشان افتاده بود که در روز عاشورای امام حسین، به شهدای کربلا می پیوندند. هر از گاهی آقای نظری پارچ آبی را بین بچهها میگرداند تا بنوشند اما عاشورا بود وکسی لب به آب نمی زد. حال و هوای اتوبوس قابل توصیف نبود.
نزدیک ظهر مقداری نان و خرما بین بچهها تقسیم شد و به عنوان ناهار آن را درون اتوبوس میل کردند. فرصت توقف نداشتیم فقط چند لحظهای را برای اقامه نماز ظهر در سقز ایستادیم. نماز ظهر عاشورایشان دیدنی بود تعدادی نوجوان چهارده پانزده ساله با آن جثه کوچکشان مشغول راز و نیاز بودند.
سریع سوار شدند تا زودتر به مهاباد برسیم، دلهره عجیبی داشتم آقای نظری هم که کنار من نشسته بود حال خوشی نداشت و میگفت خیلی دلم شور میزند. دلمان مثل سیر و سرکه می جوشید و دلیلش را نمی دانستیم که ناگهان متوجه شدم جاده بسته شده است و یک مینی بوس ویک سواری کنار جاده ایستاده بودند.
فکر کردم تصادف شده است. پاهایم را تا آخر روی ترمز فشار دادم، چند نفر با لباس مبدل بسیجی و اسلحه اطراف جاده ایستاده بودند. ناگهان دو سه نفر آرپیجی به دست وسط جاده ظاهر شدند و به سمت ما نشانه رفتند. مصطفی رهایی بلند شد و داد زد: «کومولهها هستند، کومولهها هستند.»
شوکه شده بودم، نمی دانستم چه کاری باید انجام دهم. یکی از منافقین گفت: دستتان را بالا ببرید و ناگهان درب اتوبوس را باز کرد و همه را با اسلحه تهدید کرد. دور تا دورمان را با اسلحه احاطه کرده بودند و نمی شد تکان خورد. کارت اتوبوس و پلاک شخصی آن، آنها را متقاعد کرد که اتوبوس شخصی است.
آنان تمام وسایل بچهها را از جعبه اتوبوس بیرون آوردند و کارت شناسایی آنها را گرفتند. همه آنها بسیجی بودند به جز مصطفی رهایی که کارت سپاه داشت. با تهدید همه را به سمت جنگل بردند و تنها من و آقای نظری مانده بودیم.
نمی دانم چطور باورشان شده بود که ما دو نفر شخصی هستیم و ارتباطی با رزمندگان نداریم و فقط راننده هستیم. در همین حین یک مینیبوس پر از مسافر هم از راه رسید و آن را هم متوقف کردند و در بین آنها سربازی را که به همراه پدر پیرش به مهاباد می رفتند، پیاده کردند و سرباز را همان جا جلو چشمان پدرش کشتند و پیرمرد را به من سپردند و گفتند پیرمرد را سوار کن و برگرد.
تمام حواسم پیش بچهها بود، خدایا چه بر سر بچهها میآورند. جرأت نمیکردم از سرنوشت بچهها بپرسم صدای شنیدن تیر از بین جنگل خیلی مرا بیتاب کرده بود با دلهره تمام پشت فرمان نشستم و با اضطراب اتوبوس را روشن کرده و به سمت نزدیکترین مقر سپاه حرکت کردم.
فردا صبح زود اتوبوس را برداشتم و به محل حادثه حرکت کردیم. ماشین را کنار جنگل گذاشتم و به سرعت به طرف جنگل دویدم. غمبارترین و سخت ترین صحنه عمرم را آن جا دیدم. بدن بیجان و تیرباران شده 13 جوان و نوجوان معصوم که هر یک گوشهای افتاده بودند و در عصر عاشورای سال 1362 به جمع شهدای کربلای 61 هجری قمری پیوستند.
#کتاب_خاطرات_دردناک
#ناصرکاوه
☝ راوی : #غلام_رشیدیان
زمین کارزار ما تلاویو است تهران نه
🪴🌷🌷🌷🪴
https://eitaa.com/Ghazaniye_golzar
هدایت شده از پلاک ۸
🚩اخلاق و رفتار #شهیدتهرانی_مقدم:(1)
بخش دوم
مانند یك پسر هجده ساله، شیرین زبان وخندان بود...ایشان چند خوبی داشت كه من در آن شبی هم كه حضرت آقا زحمت كشیدند و به منزل ما تشریف آوردند، وقتی از من خواستند كه دربارهی خصوصیات پسرم صحبت كنم، همین خوبیها را گفتم. یكی اینكه به شركت در نماز جمعه پایبند بود. من یاد ندارم كه نماز جمعهی ایشان ترك شده باشد. دیگر آن كه عصرهای جمعه كه معمولاً فرزندان ونوهها و عروسهایم هم در منزل ما بودند، او هم میآمد و دعای سمات میخواند. بعد از دعای سمات، حدیث كساء را میخواند و خیلی خوب تفسیر میكرد. حسن آقا همیشه موفق بود. در زندگی ذرهای از كمك به مستضعفان غفلت نمیكرد. از دعا و اشك برای حضرت سیدالشهدا (ع) جدا نمیشد. حسن آقا از اولِ جوانی به نماز اول وقت و نماز جماعت خیلی علاقه داشت. سعی میكرد در هر جایی كه هست، نماز جماعت تشكیل بدهد. امام جماعت محل كارش هم بود و در منزل هم امام جماعت ما بود. صبحها یك ساعت مانده به اذان صبح از خواب بلند میشد. بعد از نماز صبح، زیارت عاشورا را از حفظ میخواند. بعد برای ورزش یا پیادهروی میرفت بیرون. روزش را اینطور شروع میكرد...
راوی: مرحومه فاطمه جلیلی، مادر شهیدان تهرانی مقدم
🌹حاج حسن آقا هر وقت به دیدن مادر میآمد، دست او را میبوسید و میگفت اینجا بهشت است! همهی ما را هم توصیه میكرد دست مادرمان را ببوسیم؛ ما افتخار نوكری مادرمان را از حاج حسن آقا یاد گرفتیم...
برادر شهید، حاج محمد
ادامه دارد:
کتاب_ذوالفقارولایت #ناصرکاوه
🌸🌺🌸
https://eitaa.comraveyanpelak8
هدایت شده از پلاک ۸
🚩اخلاق و رفتار #شهیدتهرانی_مقدم:(1)
بخش سوم
🌹پدرم فردي نظامي بود اما ما اطلاع زيادي از كار آن نداشتيم. چون كار را با تمام سختی و مصائبش در پشت در خانه می گذاشت و تنها با عنوان پدري دلسوز وارد خانه می شد. اين يكي از ويژگي هاي عالي پدرم بود كه تا زمان شهادت وي، سختي كار و فشار محيط كارش را به منزل منتقل نكرده بود. تواضع و اخلاص پدر از ويژگي هاي منحصر به فرد او بود. برايم جالب بود كه بعد از شهادت پدرم فهميدم در طول زندگي اش، گروه هاي سني متفاوتي را در جبهه و هم پشت جبهه تحت تاثير رفتارش قرار داده. اين را از صحبت هاي متفاوت افراد و بعد از شهادت وي متوجه شدم... نماز اول وقت برای پدرم در حکم اوجب واجبات بود. تحت هیچشرایطی نماز اول وقتش قضا نمیشد. اگر امکانش بود، خودش را به مسجد میرساند. اگر نه، هرجا که بود (تأکید و تکرار میکند: «هرکجا که بود») بهسرعت گوشهای مشغول نماز میشد. در مسافرتها، همیشه زیراندازی پشت ماشین داشتیم که رأس اذان، آن را کنار جاده پهن میکردیم و همراه پدر به نماز میایستادیم. نماز جمعه هم رکن دیگر خانهی ما بود. برای پدر این که ما به نماز جمعه نرویم، بههیچوجه تعریفشده نبود. هرطور بود، هرجمعه همگی به مراسم نماز جمعه میرفتیم. تا یاد دارم، این سنت در خانهمان بوده است...
ادامه دارد:
کتاب_ذوالفقارولایت #ناصرکاوه
┄┅┅٭❅💠❅٭┅┅┄
زمین کارزار ما تلاویو است تهران نه
🌸🌺🌸
https://eitaa.comraveyanpelak8
🌹بسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقین
🌺...چادرت رو هم محکم بگیر!
🌹رضایت نامه را گذاشت جلوی مادرش 😇 باشیرین زبانی وادب به مادرش گفت:
چه امضا بکنی، چه امضا نکنی من میرم!...
اما اگه امضا نکنی من خیالم راحت نیست، شاید هم جنازه ام پیدا نشه...😰 در دل مادر آشوبی به پا شد، رضایت نامه را امضا کرد... پسر از شدت شوق سر به سر مادرش گذاشت...با خنده گفت: 👈 جنازه ام رو که آوردند، یه وقت خودت رو گم نکنی؛😰 بی هوش نشی،😇چادرت رو هم محکم بگیر 🙌 سرت را بالا بگیر،🌷قرص و محکم یه یا زهرا (س) بگو وبا صدای بلند بگو:👇
🌹پسرم فدای امام💕 زمان(عج)
🌹خودم و خانواده ام فدای خمینی...👌
☀️بچه ها نترسین
🌷روز عملیات بدر در جزیره مجنون، داخل کانال های کشاورزی و تو دشت مشرف به اون بزرکی، تا چشم کار می کرد تانک تی ۷۲ عراق بود و بس! تیربارهای بعثی ها امون رو از بچه ها گرفته بود و به واقع میشه گفت👈 زمین و زمان رو به گلوله بسته بودن و دنیا در مقابل مان شده بود تیره و تار🤔 تو اون شرایط ما بودیم و چند قبضه آرپی جی و چند قبضه کلاش در برابر تانک های کاملا ضد ارپی جی بعث ها! ☀️تو اون شرایط خیلی حساس و به واقع وحشتناک، یه دفه کاظم کاوه با اون سن و سال کم و جثه نحیفش نیم خیز شد و فریاد زد 👈بچه ها نترسین می جنیگم و فریاد الله اکبر سرداد و هنوز الله اکبرش تموم نشده بود که کالبیر تانک درست زد وسط پیشونی این بزرگ مرد و درجا اونو به کما برد😰 بطوریکه کف از دهانش بیرون می زد. یادمه علی اقبالی برای اینکه به بچه ها روحیه بده سریع پیکر نیمه جان کاظم کاوه رو کشید طرف خودش و پیشونی تیر خوردشو با باندی بست و گفت نگران نباشید هیچی نشده! ولی همه فهمیدن اگر چه عملیات بدر به جایی نرسید ولی خیلی ها از جمله همین کاوه به شرف شهادت و بالاترین روزی خود، نزد خداوند عزوجل رسیدن! راویتی از رضا غیاثوند همرزم شهید کاظم کاوه
🌹#یاقاسم_ابن_الحسن(ع)
کاظم کاوه چون خیلی کوچولو و ریزه بود،لباس های نظامی براش همیشه گشاد بود. همیشه شلوار و پیراهنش اندازه اش نبود. و کمتر لباس نظامی اندازه اش پیدا می شد...شانزده سالش بود که در عملیات بدر در ۲۲ اسفند ۱۳۶۳ در جزیره مجنون به شهادت رسید و پیکرش در منطقه جا مان😰 سالها گذشت، بعداز شانزده سال👈 پیراهنش اندازه اش بدنش شده بود؛ هیج کس باورش نمی شد. برادران تفحص همه استخوان های کاظم را در همان پیراهن گشادش جا داده بودند و به خانواده اش تحویل دادند، مادرش که استخوانهای پسرش را دید، دست به آسمان بالا برد و گفت : جدایا این قربانی را از ما قبول بفرما.
#کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا
#ناصرکاوه
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔸کانال مقبره شهدای غازانیه (شنب غازان)
@Ghazaniye_golzar
هدایت شده از پلاک ۸
🚩اخلاق و رفتار #شهیدتهرانی_مقدم:(1)
بخش پنجم
ايشان سرلشكر، دانشمند، موسس توپخانه و موشكي، داراي مدال فخر و مهندسی از همان سال هاي ابتداي جنگ، چيزي كه در وجودش خيلي بارز بود ،كارها را براي خدا انجام می داد. هر عملي كه انجام می داد و ديگران را نیز به آن توصيه می كرد. وقتي به چهره ايشان نگاه می كردي، نگاه به يك انسان نوراني می كرديم. مطمئن بوديم كه ايشان از خواص بندگان خداوند است. به ما توصيه میكرد که هر كاري كه می كنيد به خاطر خدا باشد و خودشان هم به اين حرف عمل می كردند. ايشان انساني چند بعدي بودند. ما آدم هاي خوب بسيار داريم، اما نکته مهمی که ما باید توجه کنیم در رفتار وخصوصیات فردی این برادران عزیز فرمانده، که بعضی ها زنده اند و بعضی ها شهید شده اند بحث جایگاه ها بود که چه کسی فرمانده و چه کسی جانشین شود.در حاج حسن این بحث ها مطرح نبود در آن زمان شهید شفیع زاده مسئول ادوات در آبادان بود و حاج حسن جوانی بود که آمده بود جزو نیروهای تحت امر ایشان بود، بعد از مقطعی ایشان ارتقاء پیدا می کردند و شفیع زاده مجروح می شود، حاج حسن می شود فرمانده، و بعد که شفیع زاده برمی گردد، می شود جانشین....
ادامه دارد:
#کتاب_ذوالفقارولایت #ناصرکاوه
┄┅═✧❀💠❀✧═┅┄
زمین کارزار ما تلاویو است تهران نه
🌸🌺🌸
https://eitaa.comraveyanpelak8
هدایت شده از پلاک ۸
🚩اخلاق و رفتار #شهیدتهرانی_مقدم:(1)
بخش ششم
شفیع زاده مجروح می شود، حاج حسن می شود فرمانده، و بعد که شفیع زاده برمی گردد، می شود جانشین. این جریان در طول جنگ و بعد از آن بین مسئولین اتفاق می افتاد. این نمونه را در شفیع زاده و مقدم دیدم که برایشان ذره ای تفاوت نمی کرد،که چه کسی مسئول باشد. ما باید از این صحنه ها درس بگیریم...
اكثراً تك بعدي هستند. انسان چند بعدي مثل ايشان كه در همه بخش ها متمايز تر از ديگران باشند، كمتر ديده می شود. حسن مقدم، توکل عجیبی به خدا داشت و هر جا گیر می کرد توسل به خدا می کرد و راه را باز می کرد هیچ وقت ندیدیم جایی متوقف شود.حسن مقدم در اوج ورزش وقتی به وقت نماز برخورد می کرد ورزش را تعطیل و نماز اول وقت را می خواند. حتی در بالای ارتفاعات البرز در نقاطی که 1 متر برف بود در سرما و یخبندان روی برف می ایستاد و نمازش را می خواند. شهید مقدم در رعایت اخلاق سرآمد بود.حسن يك جاذبه خاصي در ارتباط با نيروهايش داشت به جرأت می توانم بگويم يكي از كساني كه هرگز ادعا نداشت، وكبر و غرور بر او فائق نشد، هميشه اهداف نظامي و اهداف كاري را در نظر می گرفت. كسي كه واقعاً در خودسازي خيلي موفق بود... حاج حسن فردي بود كه بسيار آرامش داشت، وقتي صحبت می كرد اصلاً اين جوري نبود كه با كسي كه صحبت می كند تندي كند، خيلي آرام بود. ايشان به مسائل بيت المال خيلي اهميت می دادند...
ادامه دارد:
#کتاب_ذوالفقارولایت #ناصرکاوه
┄┅═✧❀💠❀✧═┅┄
زمین کارزار ما تلاویو است تهران نه
🌸🌺🌸
https://eitaa.comraveyanpelak8]
هدایت شده از پلاک ۸
#ویتوریو_اریگونی، ایتالیایی که به یاد فلسطین، کلمه "مقاومت" رو روی بازوی خود خالکوبی کرد
#شهید_ویتوریو_آریگونی: چطور میشه با دیدن ظلم، در آسایش و بیتفاوتی زندگی کرد؟👈 شرح زندگی پرفراز و نشیب شهید ویتوریو اریگونی از ایتالیا تا شهادت در غزه.
آریگونی ثابت کرد که یک نویسنده می تواند قلم را به بال فرشته تبدیل کند و با کمک آن بال ها به طرف خدا پرواز کرد و به لقاءااله رسید👈 جنازهی ویتوریو آریگونی، شهروند ۳۶ سالهی ایتالیا، در ساعات بامدادی جمعه (۱۵ آوریل / ۲۶ فروردین) در خانهای در شمال باریکهی غزهی پیدا شد. به گزارش شاهدان عینی، ربایندگان او را شکنجه کرده، دستبند زده و حلقآویز کرده بودند.
☀️وزارت خارجهی ایتالیا در رم این واقعه را به عنوان «جنایتی بربرمنشانه» بهشدت محکوم کرد و آن را «اقدام خشونتآمیز بزدلانه و بیهودهی افراطیانی» نامید که به حقوق بشر هیچ اهمیتی نمیدهند. به گفتهی این وزارتخانه، مقتول کسی بود که از مدتها پیش در این منطقه زندگی میکرد تا حوادث مربوط به اوضاع فلسطینیان در باریکهی غزه را از نزدیک دنبال کند و با احساس تعهد شخصی دربارهی آن گزارش دهد...
#کتاب_خاطرات_دردناک
#ناصرکاوه
ویتوریو: چطور میشه با دیدن ظلم، در آسایش و بیتفاوتی زندگی کرد؟
https://mostazafin.tv/tags/article/8329
آرشیو رادیو - برنامه نمایش غزه وقتی انسانی به آن بنگری -
http://radio.iranseda.ir/epgarchivePart/?VALID=TRUE&ch=29&e=145461802
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
زمین کارزار ما تلاویو است تهران نه
🌸🌺🌸
https://eitaa.comraveyanpelak8
19.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇵🇸
﷽
❣در سالگرد شهدای غریب و مظلوم عملیات کربلای چهار با هم گوش می کنیم 👈 حکایت #مادر_شهید_قوچانی از خوابی که از مهمانی فرزندش در خانه #حضرت_زهرا(س) دیده بود
🍃🌹🍃
❣التماس دعا: #ناصرکاوه
•┈┈•••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
🔸کانال مقبره شهدای غازانیه (شنب غازان)
@Ghazaniye_golzar
هدایت شده از پلاک ۸
#سالگرد_حمله_به_عینالاسد و شبی ترسناک که برای آمریکاییها رقم خورد
روایت سردار حاجی زاده از آن شب
این رویداد برای آمریکاییها آنقدر غیر قابل باور بود که تا ساعتها بعد هیچ یک از مقامات آمریکایی حاضر نشدند درباره این موضوع اظهار نظر کنند. «حمله موشکی به پایگاه عینالاسد از زمان جنگ جهانی دوم تا به آن روز بیسابقه بود. چهار پایگاه التاجی و عینالاسد در عراق، پایگاه شهید موفق در اردن و پایگاه علیالسالم کویت در ترور شهید سلیمانی و یارانشان دست داشتند که همان ساعات نخست بعد از ترور شناسایی شدند. گزینه نخست برای انتقام این ترور را پایگاه التاجی عنوان شد. ساعتهای قبل از عملیات به دلیل نزدیکی پایگاه التاجی به محل سکونت عراقیها، پایگاه مورد نظر تغییر پیدا کرد. ما پایگاه عینالاسد که دورترین و مجهزترین پایگاه آمریکاییها در عراق؛ بلکه در خاورمیانه بود را انتخاب کردیم و آن جا را با موشکهای فاتح و قیام بمباران کردیم. ما در این عملیات از موشکهای فاتح و قیام استفاده کردیم...» این روایت سردار حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران بود که آنشب در مرکز عملیات حضور داشت.
ارادتمند: #ناصرکاوه
_ _ _ _ _ _ _ _ _
زمین کارزار ما تلاویو است تهران نه
🌸🌺🌸
https://eitaa.comraveyanpelak8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟به مناسبت فرا رسیدن #بیست_فروردین #سالگردشهدای_مظلوم_هوافضای_سپاه در #پایگاه_تیفور_سوریه T4
التماس دعا: #ناصرکاوه
•┈•••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
🔸کانال مقبره شهدای غازانیه (شنب غازان)
@Ghazaniye_golzar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مرصاد
#منافقین
روایت سلاخی زن باردار و جنین توسط منافقین
🌟شهیدی که منافقین چشمهایش را در آوردند و گوشهایش را بریدند و...دفعه آخر که به مرخصی آمد دیدم خیلی فرق کرده و حالت معنوی خاصی پیدا کرده است... وقتی بغلش کردم با خودم گفتم برای آخرین بار است که می بینمش... به سید مهدی گفتم: مادر مگر جنگ تمام نشده و امام قطعنامه را امضا نکردند؟... گفت: "مگر امام نفرمودند من جام زهر را نوشیدم، من باید دوباره برگردم"... گفتم: برو و مواظب خودت باش!... او با اینکه خودش می دانست بر نمی گردد، گفت: این دفعه که برگردم تحصیلاتم را ادامه می دهم به خاطر شما!... "سید مهدی در عملیات مرصاد عضو گردان مسلم لشکر 27 محمد رسول الله (ص) بود و در منطقه اسلام آباد غرب به شهادت می رسد... منافقین سفّاک ابتدا چشم هایش را در آورده بودند... بعدا گوش هایش را بریده بودند و آنقدر به فکش ضربه زنده بودند تا فکش را شکستند و در نهایت بی رحمی پوستش را کنده بودند و سرانجام بدنش را سوزانده بودند... زمانی که پیکرش را برای ما آوردند اجازه ندادند او را ببینم ولی بعدا فیلم پیکرش را دیدم..."
خاطره ای از مادر شهید, سید مهدی رضوی
کتاب خاطرات دردناک
#ناصرکاوه
#شهدا
#مرصاد
#منافقین
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔸کانال مقبره شهدای غازانیه (شنب غازان)
@Ghazaniye_golzar
✅ به بهانه ۱۳ آبان
🔴 #نمایشنامه_جنایات_آمریکا | سی نما در یک نما‼️
🔻گوشه ای از جنایات آمریکایی علیه ایران:
1️⃣ #سکانس_اول:
🔻جنایات آمریکا قبل از انقلاب اسلامی:
۱- اجرای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
۲-نقش و کمک امنیتی و آموزشی آمریکا در راه اندازی و اداره سازمان مخوف ساواک
۳-حمایت شدید آمریکا از سرکوب مخالفان رژیم شاه و اعتراضات مردمی؛
۴- مخالفت با ملی شدن صنعت نفت و تصویب قطعنامه علیه ایران در شورای امنیت به همراه انگلیس؛
۵- طراحی کودتای ناموفق نظامی با مأموریت مخفی ژنرال هایزر در سال۱۳۵۷
2️⃣ #سکانس_دوم:
🔻جنایات آمریکا در فاصله پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی:
۶. رها کردن پروژه های صنعتی متعدد علیرغم انعقاد قراردادهای قانونی و أخذ هزینه های آن ها؛
۷. طراحی نقشه تجزیه ایران و حمایت از گروههای تجزیه طلب؛
۸. اعمال تحریم اقتصادی: دستور قطع خرید نفت از ایران و دستور توقیف همه دارایی های دولت ایران در آمریکا؛
۹. طراحی اقدام نظامی برای نجات گروگانها و بمباران پایگاههای هوایی سراسر ایران در اردیبهشت ۱۳۵۹ و شکست آن در جریان واقعه طبس؛
۱۰ . بمباران تأسیسات نفتی ایران در دوران جنگ تحمیلی.
3️⃣ #سکانس_سوم:
🔻جنایات آمریکا در دوران جنگ تحمیلی:
۱۱. تشویق و تحریک عراق به آغاز جنگ تحمیلی در شهریور۱۳۵۹ و حمایت همه جانبه از رژیم صدام؛
۱۲. بکارگیری خط مشی براندازی و مهار علیه ایران؛
۱۳. حمایت از تحرکات تجزیه طلبانه در آذربایجان،خوزستان، کردستان و...؛
۱۴. ارایه کمک وسیع مالی، تسلیحاتی و اطلاعاتی به عراق در جنگ تحمیلی؛
۱۵- مجهز ساختن عراق به سلاح های شیمیایی و میکروبی؛
۱۶. حمله به سکوهای نفتی ایران در سال۱۳۶۶
۱۷. شهادت ده ها مسافر ایرانی در خلیج فارس در سال ۱۳۶۶
4️⃣ #سکانس_چهارم:
🔻 جنایات آمریکا پس از دوران جنگ تحمیلی:
۱۷. اتخاذ و تشدید تحریم های ظالمانه و غیرقانونی علیه ملت ایران؛
۱۸. قرار دادن ایران در فهرست حامیان تروریسم؛
۱۹. اعمال سیاست مهار دوگانه علیه ایران در سال ۱۳۷۲
۲۰. تصویب بودجه در کنگره آمریکا برای براندازی جمهوری اسلامی ایران؛
۲۱. طراحی و حمایت از قطعنامه های متعدد علیه وضعیت حقوق بشر در ایران؛
۲۲. اتهام محور شرارت به ایران؛
۲۳. طراحی ناتوی فرهنگی علیه جمهوری اسلامی ایران؛
۲۴. تلاش جهت محروم ساختن ملت ایران از دانش و فناوری هسته ای؛
۲۵. کمک و حمایت از ترور دانشمندان هسته ای ایران؛
۲۶. حمایت از جندالشیطان عبدالمالک ریگی و گروه های تروریستی فعال علیه ملت جمهوری اسلامی ایران.
۲۷. اسلام هراسی و ایران هراسی
۲۸.نفوذ، جاسوسی ،جنگ سایبری و حمایت از قاتلان پدر آرمیتا و علیرضا،...
۲۹. جنگ اقتصادی و دستور ظالمانه بازگشت تحریم ها با عهدشکنی فاحش در پسابرجام ؛ تحریم دارویی در دوران کرونا
۳۰. ترور ناجوانمردانه ی اسطوره ی غیرت، شجاعت ، اقتدار و مقاومت حاج قاسم سلیمانی (ره) و حمایت از اغتشاشگران و جلادان انسان و انسانیت ؛ حمایت از تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک ایران اسلامی
🔷 با جنگ شناختی خیلی ها همچنان چین و روسیه را که متحدین کشور هستند و ۹۰٪ قطعنامه های آمریکا و غرب را بنفع ما وتو کرده اند، دشمن می دانند و امریکا و غرب وحشی را قابل اعتماد می دانند‼️
#حافظهـتاریخی
#ناصرکاوه
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔸کانال مقبره شهدای شنب غازان
@Ghazaniye_golzar