فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👨👩👧👦 خانواده های محترم کانال قصه های کودکانه امیدوارم همبازی خوبی برای همدیگه باشید
#ویتامین_کودک
#همبازی_نه_اسباببازی
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نقاشی
🌼نقاشی گربه ملوس با استفاده از قیچی
کانال ما رو به دوستانتون معرفی کنید🙏🌺
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#نکته
⛔️وقتی کودکتان ظرفی را شکست یا گونی برنجی را برگرداند، او را دعوا نکنید، داد نکشید!
به او احساس گناه ندهید که " من با این خستگی باید خرابکاری تورو تمیز کنم " ، " تو هم لنگه باباتی" ، " ای خدا منو بکش" ، " کشتی منو" ، یا فرزندتان را نترسانید که " دست نزن، برو عقب، نکن بدتر میشه، دستت می بره، پاهات کثیف میشه.
بلکه بهش بگید "برو جارو یا دستمال رو بیار تا با هم تمیز کنیم و اجازه دهید کمک کند و با این کار به او جبران کردن، همکاری کردن، اعتماد به نفس و اعتماد کردن به خودش و شما را بیاموزد .
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
یك كتاب و ده كتاب.MP3
16.68M
#قصه_کودکانه
#قصه_صوتی
📔یک کتاب ده کتاب📚
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی_و_خلاقیت
#کاردستی_خلاق
#خلاقیت
🌼تمرینات تنفسی برای بچه هایی که دیر صحبت میکنند یا تاخیر در گفتار دارند بسیار مناسب هست.
🌼این کاردستی با مزه رو درست کنید و لذت ببرید.
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🕷🕸 عنکبوت گرسنه 🕸🕷
روی درخت توتی
دیدم یه عنکبوتی
گشنه بود و کلافه
می خواست تاری ببافه
تارش و با زرنگی
تنید به دور برگی
خسته و درمونده بود
به دنبال طعمه بود
رفت و نشست کناری
تا برسه ناهاری
پروانه ای پر کشید
طفلکی تارو ندید
عنکبوت گرسنه
پرید و اون و بلعید
هشت تا پاش و دراز کرد
رفت و یه گوشه خوابید
#شعر
🕷
🕸🕷
🕷🕸🕷
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#یک_قصه_یک_حدیث
🌸عنوان قصه:دزد
نوری کشاورزی ساده و فقیر بود. بسیاری از افراد فکر میکردند که او بازنده ای ناتوان به دلیل عدم دخالت در امور دیگران و هم چنین عدم صحبت کردن مگر در زمان هایی که مجبور باشد است.
یک روز، شخصی که به باهوشی شهرت داشت الاغ نوری را دزدید. زمانی که او دید الاغش نیست، به بازار رفت تا یک الاغ دیگر بخرد.
هنگامی که او داشت در بازار چرخ میزد چشمش به الاغ خودش افتاد که برای فروش گذاشته شده بود. او به نزد فروشنده رفت و گفت:
"این الاغ من است. هفتهی قبل آن را دزدیدند. "
دزد که مردی بدون شرم و حیا بود پاسخ داد:
"اشتباه میکنی، من این خر را زمانی که هنوز کره خر بود خریدم و خودم بزرگش کردم. "
زمانی که نوری این حرف را شنید ایده ای به ذهنش خطور کرد. او چشمان الاغ را پوشاند و گفت:
"اگر این الاغ مال توست، به من بگو، کدام یک از چشمان او کور است؟"
دزد لحظه ای درنگ کرد و گفت:
"چشم راستش. "
نوری چشم الاغ را باز کرد و به فروشنده نشان داد که چشم راست او میتواند به خوبی ببیند.
"اوه، شرمنده ام، گیج شدم. البته چشم چپ او کور است. "
نوری در حالی که چشم چپ الاغ را باز کرده بود گفت: "دوباره اشتباه میکنی. " دیگر افراد حاضر در بازار جمع شده بودند. آنها فهمیدند که نوری فرد باهوشی است.
🌸پیامبر عزیزمان کسانی را که اموال دیگران را میدزدند لعنت میکند:
"خدواند توانا دزدان را لعنت میکند!"
لعن الله السارق
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#نکته_تربیتی
🌸وقتی همه کارهای کودک را بهش یادآوری میکنیم؛مشقاتو نوشتی؟جورابتو درآوردی؟ کتابهای فرداتو برداشتی؟
دستشویی نداری؟خودتو خیس نکنی(برای کودکی که درمرحله پوشک گرفتن است)
و....
این بچه ها وابسته به تذکرات مادر میشوند و تا به آنها یادآوری نشود کارهایشان را انجام نمیدهند
و باید دائم آنها را هُل داد.
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
قصه
🍲🐻#آشپزخانه خرسها 🐻🍲
یک روز زمستانی، برف همه ی جنگل سبز را سفید کرده بود طوری که دیگر هیچ گیاه و سبزه ای دیده نمی شد و تقریبا هیچ چیزی برای خوردن پیدا نمی شد. هوا آنقدر سرد بود که برفها و آبهای رودخانه یخ زده بودند. خرسها در خواب زمستانی بودند. پرنده ها به سرزمینهای گرمسیر مهاجرت کرده بودند و…
اما حیوانات دیگری هم مثل خرگوش و سنجاب هنوز در جنگل سبز بودند که خیلی گرسنه بودند. آنها دلشان می خواست یک غذای گرم بخورند. اما مدتها بود که از غذای گرم خبری نبود تا اینکه یک روز، که از همه ی روزها سردتر بود، اتفاق عجیبی افتاد.
آن روز از دودکش خانه ی خرسها دود بلند شد، بعد از آن طولی نکشید که بوی آش همه ی جنگل سبز را پر کرد.
اما این ماجرای عجیبی بود چون خرسها در این وقت زمستان باید خواب خواب باشند. چطور ممکن بود در این سرمای زمستان از خواب بیدار شوند و غذا درست کنند؟!
خرگوش و سنجاب، آهسته آهسته به خانه ی خرسها نزدیک شدند. وقتی نزدیک در شدند متوجه شدند در خانه کمی باز است. خرگوش در را هل داد و به داخل خانه سرک کشید. آنها از خرسها می ترسیدند اما آنقدر از بوی آش خوششان آمده بود که نمی توانستند آن را فراموش کنند و برگردند.
خرگوش و سنجاب نگاهی داخل اتاق انداختند. داخل اتاق میز غذاخوری چیده شده بود ولی کسی نبود. خرگوش و سنجاب به سمت آشپز خانه رفتند کسی در آشپزخانه نبود ولی آش روی اجاق بود و چه بوی خوبی هم می داد. خرگوش و سنجاب می خواستند به سمت دیگ آش بروند که یک دفعه احساس کردند کسی پشت سرشان است. آنها به عقب برگشتند و دو خرس پشت سرشان دیدند. خرگوش و سنجاب از ترس جیغ کشیدند و نزدیک بود بیهوش بشوند آنها همدیگر را بغل کردند در حالیکه از ترس می لرزیدند. خرسها کمی با تعجب به آنها نگاه کردند و با زبان خرسی چیزهایی به هم گفتند. بعد خانم خرسه لبخند زد و گفت شما هم بفرمایید با ما آش بخورید.
خرگوش و سنجاب هنوز می ترسیدند تا اینکه آقا خرسه هم به آنها تعارف کرد که سر میز غذا بنشینند. خرگوش و سنجاب خیالشان راحت شد و نفس راحتی کشیدند. آنها می خواستند به خانه برگردند اما خانم و آقای خرس اصرار کردند که اول آش بخورید بعد برگردید. خرگوش و سنجاب با خوشحالی سر میز غذا نشستند. خانم خرسه یک بشقاب آش برای خرگوش و یک بشقاب آش برای سنجاب کشید. خرگوش و سنجاب دلشان تالاپ تولوپ می کرد و برای خوردن آشها لحظه شماری می کردند. اما خانم خرسه رفت توی اتاق و چند لحظه بعد با یک خرس کوچولوی تازه به دنیا آمده برگشت.
خرگوش و سنجاب متوجه شدند که خرسها به تازگی صاحب فرزند شدند. آنها تولد خرس کوچولو را به پدر و مادرش تبریک گفتند. خرسها گفتند ما به خاطر تولد این خرس نازنازی از خواب بیدار شدیم و تصمیم گرفتیم برای او آش درست کنیم.
حالا از اینکه دو تا مهمان هم داریم خوشحالیم و دوست داریم با حضور شما جشن بگیریم. حالا بفرمایید آشتان را میل کنید.
خرگوش و سنجاب با اشتهای زیادی سه تا بشقاب آش گرم خوردند و سیر سیر شدند. بعد از خرسها خداحافظی کردندو رفتند. لحظه ی آخر، خرسها از خرگوش و سنجاب خواستند که باز هم به آنها سر بزنند و با خرس کوچولو بازی کنند.
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
بانتی وبابلی.pdf
3.34M
#قصه_متنی_و_تصویر
#قصه_کودکانه
🌼پی دی اف
🌼عنوان: بانتی و بابلی
🍃 مترجم: زهرا سلیمانی کاریزمه
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
نقاشی شیر
ویدیو آموزش در مطلب بعدی👇
🎨کانال آموزش نقاشی به کودکان👇
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
18.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌼ویدیو آموزش نقاشی شیر
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4