#پندانه
می گویند با هر کس
باید مثل خودش رفتار کرد
شما گوش نکنید
چون اگر چنین بود، از منش و
شخصیت هیچکس چیزی باقی
نمی ماند، هر کس هرچه به
سرت آورد ،فقط خودت باش نگذار
برخورد نادرست آدمها،اصالت
و طبیعت تو را خدشه دار کند.
اگر جواب هر جفایی ، بدی بود
که داستان زندگی ما خالی
از آدمهای خوب می شد 🌼
💜💜👇👇
https://eitaa.com/sh867d
🔴همسر شهید زنجانی با ۱۶ فرزند، ۱۰۰ نوه و ۱۰ نتیجه: نباید از فرزنددار شدن ترسید
🔹همسر شهید زنجانی با ۱۶ فرزند، ۱۰۰ نوه و ۱۰ نتیجه معتقد است روزی دست خداست و نباید مردم به ویژه زوجهای جوان از فرزنددار شدن بترسند.
🔹این روایت از مادر و همسر شهیدی است که پس از فوت همسرش، فرزندانش را به تنهایی و بدون حضور پدر بزرگ کرده و هم اینک با وجود اینکه ۷۶ سال دارد، اما بسیار سرزنده و شاد است.
🔹وی میگوید که همسرش هرگز فرزند آخرش را ندیده، یعنی دقیقا دو هفته قبل از به دنیا آمدن دختر کوچک و فرزند شانزدهم خانواده، شهید شدند.
🔹طاووس خانم آقامرادی میگوید که مرحوم همسرم خیلی بچه دوست داشت، موقع اعزام به جبهه از او خواسته بودند اسم بچهها را بگوید: مکثی کرده بود و گفته بود: باید حاضر غایب کنم تا بدانم چند فرزند دارم.
🔹همسر شهید معتقد است که فرزند عصای دست پدر و مادر است و روزی فرزند دست خداست، نباید اینقدر زندگی را سخت گرفت و درگیر تجملات شد که فرزنددار شدن به موضوعی غیرممکن تبدیل شود. حالا امروز نیز همین است، وقتی دور هم جمع میشویم؛ حاضر غایب میکنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ادای احترام مادربزرگ عراقی به پرچم زیبای جمهوری اسلامی ایران ...
نکته👇
عصا اگر افتد ... علم نمی افتد...
هزار جان گرامی فدای این پرچم🇮🇷
https://eitaa.com/joinchat/3061317799Cbd20be4a2a
نمازمیرزا جوادآقا طهرانی
مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی، جبهه زیاد تشریف میآوردند، شبی که برای سخنرانی به تیپ امام جواد (ع) آمده بودند؛ موقع نماز که شد، قبول نمیکردند امام جماعت باشند، خیلی اصرار کردیم که دلمان میخواهد یک نماز به امامت شما بخوانیم اما قبول نمیکردند.
شهیدبرونسی عرض کرد: حاج آقا جلو بایستید، ایشان فرموند: اگر شما دستور دهید ، می روم، شهید برونسی گفت: من کوچکتر از آنم که دستور بدهم، از شما خواهش میکنم
فرمودند: نه خواهش شما را نمیپذیرم.
بچهها به برونسی گفتند بگو دستور میدهم تا ما به آرزویمان برسیم، شهید برونسی به ناچار با خنده گفت: حاج آقا دستور میدهم شما بایستید جلو!
میرزا جواد آقا فرمودند: چشم فرمانده عزیزم! نماز با سوز و حال عجیبی همراه با اشک خوانده شد
بعد از نماز با چشمان اشکآلود خطاب به شهید برونسی فرمودند: مرا فراموش نکنی! جواد را فراموش نکنی!
شهید برونسی ایشان را در آغوش گرفت و گفت: حاج آقا شما کجا و ما کجا؟ شما باید به فکر ما یاشید و ما را فراموش نکنید!
میرزا متواضعانه فرمودند: تعارفات را کنار بگذارید، فقط من این خواهش را دارم که جواد یادتان نرود؟! حتما مرا شفاعت کن.
8.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥میگه اگر مسلمونی اینه من دیگه نماز نمیخونم .
▪️خب نخون ... جز این که خودت به فنا میری به هیچ کس دیگهای ضرر نمیرسه
🔴به کمپین فصل بیداری بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1635647570C3725f53a3d