🌱ارزش مداری امیر المؤمنین علیهم السلام (3)
⚠️ «اگر سبیل این و آن را چرب می کردید...»!
به چند طریق روایت است که «جمعی از شیعه نزد امیر المؤمنین ع آمدند و گفتند ای کاش از این بیت المال، اموالی را میان اشراف و رئیسان پخش می کردید، و حتی آنها را بر ما ترجیح میدادید، تا اینکه پایه های حکومتتان استوار شود؛ و بعداً عدالت و مساوات را را عایت می کردید. پس حضرت ع فرمود:
«أَ تَأْمُرُونِّي أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِيمَنْ وُلِّيتُ عَلَيْهِ وَ اللَّهِ لَا أَطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَمِيرٌ وَ مَا أَمَّ نَجْمٌ فِي السَّمَاءِ نَجْماً وَ لَوْ كَانَ الْمَالُ لِي لَسَوَّيْتُ بَيْنَهُمْ فَكَيْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ اللَّه»
🔸 آيا به من امر مىكنيد تا با ستم كردن در حق كسانى كه بر آنان حكومت دارم، دنبال پيروزى باشم؟
به خدا سوگند تا شب و روز برقرار است، و ستارگان از پى هم طلوع و غروب مى كنند، هرگز چنين كارى نخواهم كرد.
اگر مال از آنِ خودم بود، همه را در پرداخت كردن برابر مىداشتم تا چه رسد به اينكه مال، مال خداست!! (و در برخی نسخ: مال مردم است.)
📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج4، ص: 31؛ الغارات (ط - القديمة)، ج1، ص: 48؛ نهج البلاغه، خطبه 126؛ الأمالي (للمفيد)، ص: 176
چنانکه در اخباری آمده که علی ع پیشنهاد گماردن معاویه بر کار را (تا شاید جنگ درنگیرد، و یا تا زمانی که پایه های دولت حضرت استوار شود) رد کرد. و فرمود: «لم يكن اللَّه ليراني أتّخذ المضلّين عضداً» (وقعة صفين، ص52؛ شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار عليهم السلام، ج1، ص356؛ الإمامةوالسياسة، ج1، ص116؛ نمونه مفصل تر: الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ابن عبد البر، ج4، ص1447)
و بدین سان امیر مؤمنان ع عدالت را بر بقای حکومت خود ترجیح داد. چنانکه روشن است عدالت امیرالمؤمنین ع از همان ابتدا و در مخالفت با زیاده خواهی های اصحاب جمل، دولت ایشان را با چالش جدی مواجه کرد. و شواهد بسیاری نیز نشان میدهد، که حکومت امام ع در کوفه نیز در معرض از دست رفتن بود. (نک: نهج البلاغه، خ25، 27، 29، 34، 39، 69، 71، 97، 106، 107، 108، 116، 119، 121، 125، 125، 126، 131، 135، 166، 171، 174، 175، 192، 204، 207، 208 و...) و دوره کوتاه حکومت امام مجتبی، کاملاٌ ادامه حکومت امیر المؤمنین ع بود. و به نظر می آید اگر خود حضرت امیر ع هم در قید حیات می بودند، شاید طول حکومتشان چندان تفاوتی نمی کرد.
@gholow
🌱ارزش مداری اهل بیت ع (4)
... فَقُلْتُ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَلِمَ لَمْ تَأْخُذْهُ الْآنَ فَتَسْتَوْثِقَ مِنْهُ؟ فَقَالَ: «إِنَّا لَوْ فَعَلْنَا هَذَا لِكُلِّ مَنْ نَتَّهِمُهُ مِنَ النَّاسِ مَلَأْنَا السُّجُونَ مِنْهُمْ وَ لَا أَرَانِي يَسَعُنِي الْوُثُوبُ عَلَى النَّاسِ وَ الْحَبْسُ لَهُمْ وَ عُقُوبَتُهُمْ حَتَّى يُظْهِرُوا لَنَا الْخِلَاف...
روایت شده (خرّیت بن راشد که با امیر المؤمنین پیمان بسته و در صفین حاضر شده بود، سر به عصیان برداشت، و با سی تن از یارانش بنای بر مخالفت با حضرت گذاشتند، و در مظان این قرار گرفتند که علیه حضرت خروج کنند. پس برخی اصحاب اصرار داشتند که حضرت او را دستگیر کند، ولی) حضرت امیرالمؤمنین ع فرمودند:
اگر هر یک از متهمان را دستگیر کنیم، که باید زندان را از متهمان پر کنیم. تا خلاف و جنایتی از کسی آشکار نشده، اجازه ندارم که متعرض مردم شوم، و ایشان را زندانی و عقوبت کنم.
الغارات (ط - القديمة)، ج1، ص223؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج3، ص129
امروزه بسیاری از حکومتها مخالفان را پیش از اقدام علیه حکومت دستگیر، و رسانههایشان را تعطیل می کنند، تا فرصت اقدامات ضد حکومتی را از آنان بگیرند، ولی امیرالمؤمنین شیوهی دیگری داشت.
@gholow
🔸عدالت علوی
🌱ارزش مداری اهل بیت ع (5)
حَدَّثَنَا مُحَمَّدٌ قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ قَالَ: حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ أَبَانٍ قَالَ: حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ شِمْرٍ عَنْ سَالِمٍ الْجُعْفِيِّ عَنِ الشَّعْبِيِّ قَالَ: وَجَدَ عَلِيٌّ ع دِرْعاً لَهُ عِنْدَ نَصْرَانِيٍّ فَجَاءَ بِهِ إِلَى شُرَيْحٍ يُخَاصِمُهُ إِلَيْهِ ... قَالَ عَلِيٌّ ع: «إِنَّ هَذِهِ دِرْعِي لَمْ أَبِعْ وَ لَمْ أَهَبْ» فَقَالَ لِلنَّصْرَانِيِّ: مَا يَقُولُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ النَّصْرَانِيُّ: مَا الدِّرْعُ إِلَّا دِرْعِي وَ مَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عِنْدِي بِكَاذِبٍ فَالْتَفَتَ شُرَيْحٌ إِلَى عَلِيٍّ ع فَقَالَ-: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ هَلْ مِنْ بَيِّنَةٍ؟ قَالَ: «لَا» فَقَضَى بِهَا لِلنَّصْرَانِيِّ فَمَشَى هُنَيَّةً ثُمَّ أَقْبَلَ فَقَالَ: أَمَّا أَنَا فَأَشْهَدُ أَنَّ هَذِهِ أَحْكَامُ النَّبِيِّينَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ يَمْشِي بِي إِلَى قَاضِيهِ وَ قَاضِيهِ يَقْضِي عَلَيْهِ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ الدِّرْعُ وَ اللَّهِ دِرْعُكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ انْبَعَثَ الْجَيْشُ وَ أَنْتَ مُنْطَلِقٌ إِلَى صِفِّينَ فَخَرَّتْ مِنْ بَعِيرِكَ الْأَوْرَقِ فَقَالَ-: «أَمَّا إِذَا أَسْلَمْتَ فَهِيَ لَكَ» وَ حَمَلَهُ عَلَى فَرَس.
به چند طریق، چنین مضمونی روایت شده که امیرالمؤمنین على «ع»- على، زرهى از خود را در نزد مردى نصرانى (مسیحی) يافت، او را براى طرح دعوى پيش شريح قاضى آورد و گفت: «اين زره من است كه آن را نه فروختهام و نه به كسى بخشيدهام». شريح به آن مرد نصرانی گفت: امير المؤمنين چه مىگويد؟ نصرانى گفت: اين زره از آن من است و امير المؤمنين ع نزد من دروغگو نیست. شريح رو به امام على كرد و گفت: اى امير المؤمنين! آيا دليل و بيّنهاى دارى؟ گفت: «نه»، پس قاضى به سود نصرانى رأى داد. آن نصرانى پس از آنكه چند گامى دور شد بازگشت و گفت: من گواهى مىدهم كه اين گونه قضاوت كردن از احكام پيامبران است، امير مؤمنان نزد قاضيى (كه خود او را منصوب كرده است) مىرود و قاضى به زيان او حكم مىدهد...
سپس شهادتین را گفت، و به تعلق زره به امام اعتراف کرد، و امام زره را بدو بخشید، و او را بر اسب سوار کرد.
الغارات، دار الکتب الإسلامي، 1/ 75؛ (با استفاده از الحياة، ترجمه احمد آرام، ج2، ص344). و نیز أخبار القضاة، 2/ 195، 200؛ حلية الأولياء وطبقات الأصفياء، 4/ 140 به طرق دیگر با اندکی تفاوت.
@gholow
غلوپژوهی | یادداشتهای حدیثی و رجالی
بررسی تئوری انقلاب در اندیشه اجتماعی شیعه در این سلسله مباحث تلاش شده با بهره گیری از متون کهن و گز
بسم الله الرحمن الرحيم
با توجه به این که بنا بر خلاصه بودن ارائه بود، ان شاء الله به تدریج به توضیح مستندات آن می پردازیم.
🔶 در کتاب الایضاح/فضل بن شاذان (راوی و متکلم امامی از اصحاب امام عسکری علیه السلام) ص 473-475 در ضمن جواب از روایاتی که عامه برای طعن بر شیعه نقل میکنند، مطلبی از حسن مثنّی نقل کرده که گوید: اگر بر رافضه دست یابیم توبه ی آنان را نخواهیم پذیرفت، زیرا جهاد را رها کرده و وارد باب تقیّه شده اند.
مصنّف ایضاح پس از نقد مضمونی این نقل قول گوید: اگر حسن مثنّی واقعا این مطلب را گفته باشد، بیشتر به ضرر شما -اهل سنّت- است نه شیعه، زیرا حسن مثنّی و همفکران او قائل به جهاد و کشتن عامّه و پیشوایان آنان قربةً الی الله هستند! 👈🏻اما شیعیان امامی اگر تمام زمین را برایشان طلا و نقره کنند حاضر نیستند خون یک مسلمان را بریزند یا مالش را بگیرند، مگر همراه امام مهدی علیه السلام که بین مردم عدل را جاری خواهد کرد.
@gholow
بسم الله الرحمن الرحیم
در آستانه عید فطر کانال واتساپی تشنه کامان غیبت با هدف تبیین ابعاد ناگفته امامت، غیبت و انتظار ایجاد شد.
https://chat.whatsapp.com/KmSMH5D43lI0muS7pEHbYP
حدیث_شبلی_در_اسرار_حج؛_روایت_شیعیان_یا_حکایت_صوفیان؟_احمد_خامه_یار،.pdf
1.01M
🔸حدیث شبلی در اسرار حج؛ روایت شیعیان یا حکایت صوفیان؟
احمد خامهیار، پژوهشنامه حج و زیارت، ش12، 1400 ش
در برخی متون متأخر شیعه، گفتوگویی میان امام زینالعابدین(ع) با شخصی به نام «شبلی» نقل شده که در آن، امام(ع) به تأویل مناسک حج و اسرار معنوی آن با صبغۀ عرفانی پرداخته است. این روایت از زمانی که محدّث نوری آن را در «مستدرک الوسائل» نقل کرده، مورد استناد نویسندگان معاصر شیعه قرار گرفته است. با اینحال، تاکنون در سند، اعتبار و ماهیت شخص مورد خطاب امام(ع) در این روایت ابهامات متعددی وجود داشته است.
یافتههای این پژوهش نشان میدهد که در متون نسبتاً کهن صوفیان و گاه سایر منابع عامه، تحریرهای متفاوتی از این گفتوگو، اما با ساختاری مشابه وجود دارد. در بیشتر آنها تأویل عرفانی مناسک حج از زبان یکی از مشایخ صوفیه، در قالب گفتوگویی میان جنید بغدادی (م297- 299ق) و مریدش ابوبکر شبلی (م334ق)، دو صوفی برجسته تصوف بغدادی در سدههای 3-4ق، یا میان شبلی و صوفی دیگری روایت شده، و تحریر شیعی و مفصلتر آن میان شبلی و امام سجاد(ع) (م94)، در دورهای متأخر شکل گرفته است، و پیشینه آن فقط تا سدۀ11 قابل پیگیری است.
https://t.me/Ganjineh_channel
⚠️ «گویا به نظرش رسول الله ص کوتاهی کردهاند!»
در کتاب «درست بن أبی منصور» خبری آمده که در آن امام در دوران استقامت ابو الخطاب او را به خاطر عقاید افراطی اش توبیخ می کنند:
عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ، عَنْ زُرَارَةَ، قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ أَبُو الْخَطَّابِ- قَبْلَ أَنْ يُبْتَلَى وَ يَفْسُدَ - عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ، فَسَأَلَهُ عَنْ صَلَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، فَأَخْبَرَهُ، فَقَالَ: أَزِيدُ إِنْ قَوِيتُ، قَالَ: فَتَغَيَّرَ وَجْهُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ، قَالَ: ثُمَّ قَالَ: إِنِّي لَأَمْقُتُ الْعَبْدَ يَأْتِينِي فَيَسْأَلُنِي عَنْ صَنِيعِ رَسُولِ اللَّهِ فَأُخْبِرُهُ، فَيَقُولُ: «أَزِيدُ إِنْ قَوِيتُ» كَأَنَّهُ يَرَى أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَدْ قَصَّرَ... (الأصول الستة عشر، نشر دار الحديث، ص289، ح423)
از زراره نقل است که گوید من و ابوالخطاب -پیش از آنکه غالی و فاسد شود- بر حضرت ابوعبدالله صادق ع وارد شدیم، پس ابوالخطاب از نماز رسول الله ص پرسید، و حضرت به او پاسخ دادند. اما ابوالخطاب گفت: اگر قوت داشتم بیشترش کنم؟ پس چهره حضرت دگرگون شد، و فرمود: مرا خشمگین میسازد آن که نزدم میآید، و از سیره رسول الله ص میپرسد، ولی چون اورا به سیره خبر دهم، میگوید: «اگر قوت داشتم بیشترش کنم؟» گویا به نظرش می آید (این کم است و) رسول الله ص کوتاهی کردهاند.
_____
پیشتر در مباحثی نشان دادیم که روایات بسیاری از مشکلات اعتقادی و ضعف ابوالخطاب حتی در دوران استقامت ظاهری او حکایت دارد.
به تجربه دیدهایم که غلات با همه جهالت و بی دانشیشان خود را برگزیدگان عالم میپندارند، که تنها آنان تحمل معارف را دارند، گاهی با ادعای تقدس در زمینه وجوب نماز شب مینویسند، و هم ایشان دیگر بار از آن سوی بام افتاده و ترک نماز واجب میکنند. خطابیانی که که گاه گوشتهای حلال را بر خود حرام میکردند، بعدها به تفصیل از در زمینه حلیت خمر و فضائل آن و اسقاط تکالیف قلمفرسایی کردهاند (تفصیل مستندات: اکبری، نصیریه، بخش3-6). و این است که گفتهاند لا تری الجاهل إلا مفرطاً أو مفرِّطا. (جاهل را جز بر افراط و تفریط نمیبینی. نهج البلاغه، ص479)
و هستند کسانی که تا دیروز گویی شیخ کلینی و صدوق ره را در روایتگری معصوم میدانستند، و امروز از کفر این عالمان به جرم تقصیر میگویند! البته، چه باکشان! ایشان را کافی است که کذابترین ملحدان سخنی مخالف قرآن را به معصوم نسبت دهد. همین میشود ضروری دین که توقف در قبالش مساوق کفر است!
@gholow
نقد_متنی_و_سندی_حدیث_معرفت_به_نورانیت_خوروش_@gholow2.mp3
13.74M
نقد متنی و سندی حدیث معرفت به نورانیت
🎙امیرحسن خوروش، 21/ 3/ 1400
ارائه در گروه تلگرامی معاریض: https://t.me/GHMaariz110
📕 1:30 معرفی دو منبع اصلی این حدیث و کتبی که این حدیث را از آن دو گرفتهاند و معرفی شروح این حدیث
🔺 9:13 تبیین وضعیت سند این حدیث و وضعیت رجالی «محمد بن صدقه»
🔍 12:03 بررسی فرازهای مشکوک این حدیث و رهگیری آنها در مصادر امامیه و مصادر غالیان؛ از جمله بحث دربارهٔ:
🔹 12:03 اصطلاح «المعرفة بالنورانیة»
🔹 15:44 تناسخ و ظهور امیرالمؤمنین ع در دورانهای گوناگون
🔹 20:12 وجود حجّت صامت و ناطق در هر روزگاری
🔹 27:25 انکار درگذشت و قتل امامان ع
🔹 32:10 تأویل صبر به نبی اکرم ص و صلاة به امیرالمؤمنین ع
🔹 36:15 تفویضِ إحیاء مردگان به برگزیدگان خدا
🔹 39:44 حضور فعّال امام در رخدادهای مهمّ امّتهای گذشته
🔹 44:22 دوگانۀ «مؤمن ممتحَن» و «ناصبی کافر مقصّر»
🔹 50:33 نام بردن از دو فرقهٔ خوارج و مرجئه
🔹 52:19 الوهیّت امیرالمؤمنین ع
_____
این تحقیقات به خوبی نشان میدهد که برخی از نویسندگان و واعظان ما که احتیاط کمتری در مواجهه با اخبار ناشناس دارند، چقدر آسیبپذیرند، و قرنها با تفسیر نادرست چنین اخباری خود را مشغول میسازند.@gholow
بسم الله الرحمن الرحيم
✳️ آیا برایم دعا می کند...؟
✅از حسن بن جهم نقل شده که گفت:
خدمت امام رضا علیه السلام عرضه داشتم: مرا از دعایت فراموش نفرما!
پرسید: « آیا چنین گمان داری که فراموشت می کنم؟»
اندکی با خود فکر کردم، با خود گفتم: امام علیه السلام حتما برای شیعیانشان دعا می فرماید، و من هم که شیعه اش هستم. پس در جواب گفتم: خیر، فراموش نمی کنید!
پرسید: از کجا دانستی؟
گفتم: زیرا از شیعیانتان هستم، و شما هم برای شیعیان دعا می کنید.
فرمود: غیر از این جهت چه طور؟ گفتم: خیر.
فرمود: هرگاه خواستی ببینی نزد من چه [منزلتی] داری، ببین من نزد تو چه [مقامی] دارم.
◾️کافی ۲/۶۵۲: عدة من أصحابنا عن سهل بن زياد عن علي بن أسباط عن الحسن بن الجهم قال: قلت لأبي الحسن ع لا تنسني من الدعاء. قال: أ و تعلم أني أنساك؟ قال فتفكرت في نفسي و قلت هو يدعو لشيعته و أنا من شيعته، قلت: لا، لا تنساني. قال: و كيف علمت ذلك؟ قلت: إني من شيعتك و إنك لتدعو لهم. فقال: هل علمت بشيء غير هذا ؟قال قلت: لا، قال: إذا أردت أن تعلم ما لك عندي فانظر إلى ما لي عندك.
◾️عیون أخبار الرضا علیه السلام ۲/۵۰: حدثنا الحسين بن أحمد بن إدريس قال حدثنا أبي قال حدثنا أبو سعيد سهل بن زياد الآدمي قال حدثنا الحسن بن علي بن النعمان عن علی بن أسباط عن الحسن بن الجهم قال: سألت الرضا ع فقلت له: جعلت فداك ما حد التوكل؟ فقال لي: أن لا تخاف مع الله أحدا. قال: قلت: فما حد التواضع؟ قال: أن تعطي الناس من نفسك ما تحب أن يعطوك مثله. قال قلت: جعلت فداك أشتهي أن أعلم كيف أنا عندك؟ قال: «انظر كيف أنا عندك».
@gholow
رساله رجعت منسوب به مفضل بن عمر - عادلزاده (1).mp3
11.01M
نگاهی دقیق تر به رساله رجعت منسوب به مفضل بن عمر در آغاز جلد 53 بحار الانوار
🎙علی عادلزاده
1. مقدمه
0:50 معرفی رساله رجعت
2:40 اهمیت رساله
4:00 توجه غالیان و هشتگ #المقصرة_اعدائنا
4:50 استناد شیخ سند
2. سیر انتشار در منابع
6:10 الهدایة الکبری
7:40 حسن بن سلیمان حلی
9:00 مؤلفان قرن 11ق
9:50 مقصود از «بعض مؤلفات اصحابنا» در بحار
11:19 شیوه تقطیع و حذف علامه مجلسی
15:03 ادعای میرجهانی درباره نسخه قدیمی رساله
17:40 ادعای او درباره سند حدیث لولا فاطمة
23:55 نتیجه
3. بررسی سند رساله رجعت
24:52 درستی انتساب رساله به خصیبی
26:45 نمود رساله در دیوان خصیبی
28:13 اتهام خصیبی
30:35 ناشناختگی حسنیان/ دلائل الامامة
32:14 ابن نصیر/ عمر بن الفرات/ محمد بن المفضل/ مفضل
35:15 نقد توصیف علامه مجلسی از سند
36:57 تحلیل جریانی سند/ بابیت
37:58 تسلسل ابواب نصیریه در سند رساله
38:49 تسلسل ابواب مخمسه در طب الائمة
39:17 نمونههای تسلسل در اسناد نصیری
39:56 اسناد مشابه خصیبی
41:43 تأخر پیدایش سند
42:33 حلقه مشترک روایات ابن نصیر
43:40 کلیشه رسائل بلند منسوب به مفضل
44:09 سند جابر جعفی در دیوان خصیبی
45:12 نتیجه
@gholow
هدایت شده از غلوپژوهی | یادداشتهای حدیثی و رجالی
رساله رجعت منسوب به مفضل بن عمر - عادلزاده (2).mp3
11.75M
4. بررسی متن رساله رجعت منسوب به مفضل بن عمر
🎙علی عادلزاده
(ادامه بحث)
0:00 مشابهت و تفاوت رساله رجعت با احادیث دیگر/ شیخ احمد احسائی
2:25 مقایسه روایت مفضل و جابر / تناسخ
8:48 عوسجة اسدی پدر عبد الله بن زبیر؟!
11:23 انتساب بنای سامراء به متوکل
13:14 تاریخ میلاد امام زمان عج
15:18 داستان زید بن سنان
17:27 انحصار غلو در عبدالله بن سبأ / عفراء
18:44 تفویض / نبوت / رسالت
22:28 حرام بودن فرزند متعه!
23:53 معنای رجعت (ارتباط با نفی بلایا) / تأویل ملائکه
25:50 تطبیق آیات قیامت بر رجعت / جاری شدن جوی خمر در رجعت!
28:17 تأویل غالی، تالی، مقصر و...
31:05 ویژگی های زبانی
34:20 اصطلاحات خاص نصیری
36:54 توجیه غلو، هر چه غلو شود تقصیر است!
38:47 بابیت محمد بن نصیر و مفضل بن عمر
39:06 اکوان / تناسخ
39:32 اشتراک بخشی از رساله رجعت با الهفت
40:14 تناسخ شیخین / صلب عیسی / حبس یونس
41:45 تضمن یک روایت کلیدی نصیری
42:39 داستان حزقیل/ نوروز / آب پاشی
44:07 حقوق اخوان/ اشتراکیگری
45:19 وجه تسمیه سلسل/ ذکر فرقه ها
46:15 تطبیق اصحاب اخدود بر غالیان
47:20 صاریا / گله بز لاغر
بحث و پاسخگویی به ابهامات در گروه معاریض
@gholow2
📕 سرِّ فاش!
نقد ادله قرآنی و روایی وحدت وجود
رساله دکتری آقای محمدعلی صابری
جامعترین پژوهش تازهنشر در نقد مستندات نقلی فلاسفه و عرفا در موضوع وحدت وجود، با بررسیهای سندی، متنی، و مفهومشناسی.
🔺خلاصه نتایج
الف. نتایج گریزناپذیر انگاره «وحدت وجود»
لوازمی همچون نفی آفرینش، متجزی دانستن خداوند، پرستش غیر خدای یگانه و جبرگرایی با اصول معرفتی ادیان توحیدی در تضاداند.
ب. نُه آیه مورد استناد وحدتوجودیها
هیچ یک از این مشهورترین مستندات قرآنی صراحت و حتی ظهور عرفی در دلالت بر این انگاره ندارند. خلاصه تفسیر مشهور از این آیات:
1. آیه «هُوَ الاوَّلُ و الآخِر»: ازلی و ابدی بودن خداوند و نیز قدرت و علم او.
2. آیه «فَثَمَّ وَجهُ الله»: قبله نماز، یا حضور علمی، قدرتی، تدبیری و حِکمی خداوند در همه جا.
3. «کُلُّ شَیءٍ هالِکٌ إلّا وَجهَه»: نابودی و فنای موجودات و بقای ذات خداوند یا نابودی هر عملی جز آنچه رضای خدا از آن اراده شود.
4. آیه «أنَّه الحَقُّ»: نشان دادن نشانههای قدرت و حکمت و علم خداوند در مخلوقات که دلالت میکنند خداوند و وجود او حق است. یا نشان دادن آثارِ حوادث گذشته یا خبر دادن از حوادث آینده که اثبات میکنند رسول خدا و قرآن حقاند.
5. آیه «وَ ما رَمَیتَ إذ رَمَیتَ»: اعطای قدرت جسمی و روحی انجام این افعال (قتل مشرکان و ...) از سوی خداوند یا امدادهای الهی (نزول ملائکه و ...) در رخدادی خاص.
6. آیه «إنّا لِله و إنّا إلیهِ راجِعون»: بعث و نشور و رجوع به امر و حکم و ثواب و عقاب خداوند در آخرت.
7. آیه «وَ هُوَ مَعَکُم أینَ مَا کُنتُم»: علم و آگاهی خداوند به بندگان و یا قدرت و تسلط او بر آنها.
8. آیه «حَبلُ الوَرید»: علم یا سلطه خدا نسبت به بندگانش.
9. آیه «بِکُلِّ شَیءٍ مُحیطٌ»: احاطه علم یا قدرت خدا نسبت بندگان.
ج. بررسی سندی مهمترین مستندات روایی وحدت وجود
نتایج پژوهش:
1. حدیث «کنز مخفی»: در هیچ یک از منابع روایی شیعه و سنی گزارش نشده، بلکه اولین بار در رسائل اخوان الصفا و سپس در کتب صوفیه و عرفا متداول گشته، به آثار برخی عالمان از غیر عرفا نیز راه یافته است.
2. حدیث «رَأَیتُ اللهَ فیه»: در هیچ یک از آثار حدیثی فریقین وجود ندارد. در کتب متصوفه به محمدبنواسع، حلاج، امیرالمؤمنین، خلفای سهگانه و دیگران منسوب است.
3. حدیث «لا هو إلا هو»: در کتب روایی شیعه همچون توحید صدوق با سند بسیار ضعیف، و در مکارم الاخلاق طبرسی و مهج الدعوات ابنطاوس بیسند نقل شده است. [عبارات آن نیز همبستگی عمیقی با کلمات برخی صوفیان دارد.]
4. حدیث «حبل»: در منابع امامیه نیامده، و در منابع سنی با الفاظ متفاوت گزارش شده است که در هیچیک از این منابع سندی قابل اعتبار و بدون خدشه ندارد.
5. حدیث «وَ هُوَ الآن کَما کان»: در هیچ یک از منابع شیعه و سنی روایت نشده است. بخش اول آن در روایاتی آمده است اما بخش دوم آن مجعول و اضافه شده است و برخی عالمان سنی به این مطلب تصریح کردهاند. البته بخش دوم به تنهایی ـ و بدون بخش اول ـ در روایتی از شیعه آمده، اما در میان متنی است که معنایی دور از مدعای وحدتوجودیها افاده میکند.
6. حدیث «قرب نوافل»: در منابع شیعه و سنی روایت شده است و در مجموع از جهت سندی قابل اعتبار و اطمینان است.
7. بخش دوم دعای عرفه: مناجاتی معروف از ابنعطاءالله اسکندرانی از صوفیان قرن هفتم است که به اشتباه یا عمد در برخی نسخههای اقبال سید-بنطاوس در انتهای دعای عرفه امام حسین علیهالسلام اضافه گشته و ناروا آن را جزء دعای آن حضرت دانستهاند.
8. روایات «داخل فی الأشیاء»: در منابع روایی شیعه روایت شدهاند و هر چند سندی صحیح ـ بنا بر اصطلاح پسینیان ـ برای تکتک این احادیث یافت نمیشود، اما با توجه به تعدد طرق و حضور در کتب معتبری همچون کافی و توحید، در مجموع به صدور مضمون آن از معصوم اطمینان میکنیم.
9. روایات «ظلّ»: در منابع شیعه روایت شدهاند. اسناد آنها دچار اشکال است هر چند پذیرش سند کلینی بنا بر برخی مبانی رجالی بعید نیست.
@gholow