•┄✮بِـسْـمِاللّٰهِالࢪَّحمنِالࢪَّحیمْ✮┄•
ســــــلام و درود گرامے یاران همیشه همرااه🌸
صبحتون قــرین مــ؏ــطر بیاد خدا✨
🖤با عرض تسلیت ایام شهادت بانوی دوعالم حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) محضر مبارک امام زمان (عج ) و محبین ایشان ،
ان شاءالله که دلامون همیشه مملو از مهر ائمه باشه ، و حوائج دنیا و آخرتمون به عنایتشون برآورده به خیر شود ....🤲
🤲یا ذی الاحسان بحق الحسین!
قلب ما و نسل مارو لبریز از محبت فاطمه سلام الله علیها و ائمه اطهار علیهم السلام قرار بده !
#تنهامسیراستانگیلان💞
🥀@Gilan_tanhamasir
🍃🌷
پیامبر فرمود: ای فاطمه! هر که بر تو صلوات فرستد؛ خدای متعال همهی گناهان او را، بدون استثناء، میبخشد و هر جا که من در بهشت باشم؛ خدا او را در بهشت به من ملحق میکند...
و این صلوات چقدر زیباست:😍
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ فاطِمَةَ و اَبِیها وَ بَعْلِها وَ بَنِیها وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فِیهَا بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ»🌿
بحارالانوار جلد ۴۳ ص۵۵
🌷@Gilan_tanhamasir
7.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
••|🌿🎥|••
#کلیپ
امام زمانو فقط تو جمعهها شناختیم
الان که تو اوج تنهایی هست تو پاش واسا...
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
💛🌿↓
🌱 تنهامسیراستانگیلان
💫 @Gilan_tanhamasir
16.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ | داداش حمید
🔹 روایت درست و مستند از نحوه شهادت شهید مدافع امنیت #حمیدپورنوروز در #لاهیجان
🔸 سازمان اطلاعات سپاه
#ارسالی_کاربران_عزیز💞
🇮🇷 @Gilan_tanhamasir
5.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀فاطمیه ایی که خط مقدم ما شد
🔺اولین امر به معروف و نهی از منکر دختران ایران در
🕞 زمانــ :پنجشنبه ۱۴۰۱/۹/۲۴ ساعت ۳ونیم عصر
💠 مکان : میدان اصلی شهر #لنگرود برگزار می گردد
#ارسالی_کاربران_عزیز 💞
🌷@Gilan_tanhamasir
#استادعشق
#قسمت_پنجاه_وسوم
#کتابخوانی
🔹‹‹حدود ساعت 9 صبح كه آقای معزالسلطنه برای برگرداندن مادرم به ايران به سراغ او به ته باغ سفارت رفته بود و ديده بود هيچ چيز در اتاق نيست عصبانی شده بود و به برادرم كه شب را داخل ساختمان اصلی سفارت نزد پدرم خوابيده بود گفت :
محمد تو هم برو گم شو پهلوی همان محمود اين كارها كار همان محمود سمج است.
🔹‹‹بنابراين به خواست خدا و كمك حاج علی و با كمی زحمت خودم و البته با فداكاری مادرم توانستيم يك بار ديگر در بيروت و كنار هم زندگی كنيم. ››
🔹من به خودم جرات دادم و از پدر پرسيدم :
شما چرا برای برگشتن به ايران فكری نمی كرديد؟
پدر با لحن بسيار آموزنده ای گفتند :
‹‹مگر شما فراموش كرديد كه برای برگشتن به ايران پول و مخارج بسيار زيادی لازم داشتيم
🔹همان طور كه اولين بار از ايران به طرف بيروت رفتيم و يك سال در راه بوديم. هزينه راه انداختن كاروان را حساب كن!››
تا همين جا از شنيدن قصه ی زندگی پدرم خيلی ناراحت شده بودم ديگر فكرم كار نمی كرد.
🔹فقط در چشم های مظلوم و دوست داشتنی پدرم خيره شده بودم. پدر هم متوجه حال من شده بودند. همان طور كه روی صندلی بزرگ خود نشسته بودند عينك..
ادامه دارد...
🌹@Gilan_tanhamasir
#استادعشق
#قسمت_پنجاه_وچهارم
#کتابخوانی
🔸شان را برداشتند و در جيب روبدوشامشان گذاشتند و در حالی كه پتو روی زانوی خود را صاف می كردند گفتند :
‹‹بله زندگی گاهی خيلی سخت و غيرقابل تحمل می شود. حتی وقتی كه اين قسمت ها را تعريف می كنی از بازگو كردن آن يا فكر كردن دوباره به آن ناراحت می شوی اما با اين همه نمی دانم چگونه به خاطر تو راضی شدم و زجر بازگو كردنش را هم تحمل می كنم.
🔸به هر حال می توان چنين نتيجه گرفت كه همين سختی ها و تحمل آن ها موجب می شود انسان به هدف خود برسد.
انسان بايد ياد بگيرد كه وقتی برايش مشكلی پيش می آيد از آن مشكل كمی سخت تر باشد و در مقابل آن بايستد.
🔸 انگليسی ها در هنگام سختی ها و تصميم برای انجام دادن كاری به بچه هاشان می گويند:
‹‹ As long as you can stand and see don’t give up››
و معنی اش اين است كه تا جايی كه می توانی ببينی و می توانی بايستی مقاومت كن.
🔸من تقريبا اين كار را از كودكی آموختم. البته خدا هم كمك كرد. انسان نبايد فكر بد بكند، بايد حوصله داشت، و صبر پيشه كرد. هيچ گاه نبايد ناسپاس بود.
🔸در آن دوران مهم ترين مسئله اين بود، كه ما مادری حامی، معتقد، متدين و سخت كوش داشتيم كه از هر جهت راهنمای ما بودند. ايشان واقعا عاشق ما بودند.
🔸با وجود اين كه مادرم سختی و مصيبت بزرگ را تحمل می كردند و با وجود اين كه سكته كرده و افليج شده بودند و بيش تر در بستر بيماری بودند و قادر نبودند مثل ما حركتی بكنند اما..
ادامه دارد...
🌹@Gilan_tanhamasir
#استادعشق
#قسمت_پنجاه_وپنجم
#کتابخوانی
🔹باز ما را به تلاش وا می داشتند و لحظه ای از آموزش و تربيت ما غافل نبودند. مادرم هرگز نااميد نمی شدند و هيچ وقت نمی گذاشتند وقت مان را بيهوده تلف كنيم اين روحيه مادر ما را اميدوار نگاه می داشت و سعی می كرديم راهی برای زنده ماندن پيدا كنيم.
🔸قحطی و گرسنگی و خطرات ناشی از جنگ جهانی اول تهديد بزرگی برای ما بود. كار به جايی رسيد كه ديگر حتی پولمان نمی رسيد كه بند كفش بخريم ليفه خرما را می كنديم و با شمع می تابانيديم تا مثل بند كفش بشود.
در ان هنگام قند پيدا نمی شد و ما ميوه نسبتا شيرينی به نام ‹‹خروب›› يا خرنوب 2 پيدا كرده بوديم كه از آن به جای قند استفاده می كرديم.
🔹 مقداری از اين ميوه را هم برای زمستان خشك می كرديم اما وقتی اين ميوه خشك می شد جويدنش كار آسانی نبود. برای اين كه بتوانيم كالا يا باری را برايشان حمل كنيم و در عوض پولی دريافت كنيم.
🔸من كه با تلاش بسيار زياد توانسته بودم ديپلم نجات غريق بگيرم تابستان ها 20 بچه همقد خودم را به من می سپردند تا در سواحل مديترانه به آن ها شنا ياد بدهم و از آن ها مراقبت كنم.
🔹مديترانه مثل دريای خودمان نيست كه كم كم بر عمقش افزوده شود. برای همين ياد دادن شنا به بچه ها در عمق زياد كار بسيار سختی بود صخره ها و موج های بلند هم كار را سخت تر می كرد.
✨پاورقی
2: درختی مديترانه ای و هميشه سبز، كه ميوه های آن خوراك انسان است و به آن درخت لوبيا و يا باقلا نيز می گويند. طعم اين ميوه شيرين بوده و از آن رب هم درست می كنند. اين درخت گل های زرد رنگی دارد.
ادامه دارد...
🌹@Gilan_tanhamasir