تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#چهارشنبه_های #بر_اساس_واقعیت #قسمت_سی_وپنجم همین طور لیلا مشغول بود صدای فلش دوربین مژگان توجه
#چهارشنبه_های...
#بر_اساس_واقعیت
#قسمت_سی_وششم
همه ی ما مبهوت رفتار ناجور این دخترا شده بودیم با برخوردی که خانم حسینی و خانم مقدم داشتن مردمی که دورمون جمع شدن قشنگ متوجه وقاحت اون به ظاهر خانم ها شده بودن! کنترل عصبانیت بچه ها باعث شد اونها بیشتر عصبی بشن! انگار دنبال بهانه ای بودن بلوا به پا کنن که با رفتار درست خانم حسینی و خانم مقدم بخیر گذشت وقتی دیدن اینجا امکان نداره صدای بلندی بشنون با همون حالت رفتن...
کارمون که تموم شد لیلا که تا حالا چنین تجربه ای نداشت به خانم حسینی گفت: من تو دلم مونده چرا هیچی به این جماعت... لا اله الا الله نگفتید! دیدین چه بساطی درست کردن!
خانم حسینی دستش را گذاشت روی شونه اش و گفت: لیلا جان دیدی چقدر آدم دور و برمون جمع شده بود گاهی با یه حرکت تند ما یه عده ی زیاد قضاوت اشتباه می کنن! ولی خودت که شاهد بودی نوع برخورد ما باعث شد آخر کار تمام کسانی که دورمون جمع شدن بفهمنن که کی اشتباه می کنه و حق با چه کسیه!
یادت باشه بهترین کار همیشه سریع تربن راه حل نیست!
لیلا دیگه حرفی برای گفتن نداشت...
خداحافظی کردیم ...
چند روزی از اون ماجرا گذشت ولی ذهن من هنوز هم درگیر بود! چرا اون دخترا اینجوری بودن! ما با خیلی از این تیپ ها برخورد داشتیم شاید حجاب خوبی نداشته باشن اما با اطمینان می تونم بگم حیا دارند، اخلاق دارند! اما اینا چراااا اینجوری بودن! اصلا جنسشون شبیه ما نبود! تمام فاصلهی بین این چهارشنبه تا چهارشنبه ی بعد ذهنم درگیر این دخترا بود!
که چهارشنبه با حرفهای خانم حسینی تازه فهمیدیم ماجرا از کجا آب میخوره! خانم حسینی وقتی جمع بچه ها جمع بود شروع کرد حرف زدن من و لیلا هم کنار هم نشسته بودیم...
گفت: بچه ها یادتونه هفته ی پیش سه، چهار تا دختر توی بوستان چه بلوایی به پا کردن! بچه ها با سر تاکید کردن و منتظر بودن ببینن خانم حسینی چی میخواد بگه!
گفت: دیروز گرفتنشون...
لیلا درست مثل زمان دانشجویش مجال نداد و گفت: عه! گشت ارشاد!
خانم حسینی لبخندی زد و گفت: نه! عزیزم آخه گشت ارشاد آدم رو میگیره! تا حالا شما دیدین! گشت ارشاد در حد همون ارشاد بیشتر نیست تازه اون هم در شرایط خاص که معمولا کسی ندیده ولی نمی دونم چرا این گشت ارشاد ندیده رو اینقدر ملت شنیدن!!!
لیلا سری تکون داد و گفت: راست میگید زمان جاهلیتم من هم فقط گاهی ماشین گشت ارشاد رو می دیدم، بگیر و ببندی در کار نبود و ندیدم خدایییش...
من گفتم: پس کی گرفته!
مژگان از اونور گفت: الهی شوهرشون باشه!
لیلا گفت: کجا بوده شوهر اینایی من دیدم...
خانم حسینی پرید وسط حرفش و گفت: عه! عه!خوب فرصتی بدین من بگم!
همه ساکت شدن...
خانم حسینی گفت: بچه های بالا...
خانم مقدم متعجب گفت: بچه های بالا! یعنی نیروهای امنیتی! در حالی که چشمهاش از تعجب درشت شده بود ادامه داد: نه! چرااااا...
نویسنده:#سیده_زهرا_بهادر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هفته دفاع مقدس گرامی باد🌷
#دفاع_مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دفتر نقاشی خدا همیشه زیباست
اما پاییز را برای دل خودت
آرام تر ورق بزن
و تمامی رنگ ها را به خاطر بسپار
که عشق و محبت و دوستی لابلای همین رنگهای زیباست...
پاییز همون فصلیه که بهت یاد میده
باید عاشقِ ریشه ها بشی نه شکوفه ها ..🍂
↫ سلااااام و صد سلااااام خدمت شما مهربانان ☺️🌺
صبح اولین روز پاییزیتون نکو و پُر از مهربانی
حالتون چطوره؟ الهی که حال دلتون خوب و گذر ایام بر وفق مرادتون باشه👌
با آرزوی روزی سرشار از رضایت برای شما خوبان🌸
آغاز سال تحصیلی جدید را خدمت تمامی دانش آموزان ، دانشجویان و جویندگان علم تبریک و تهنیت عرض می کنم💐
آغاز بهار تعلیم و تربیت گوارای وجودتان
ان شاءالله که سالی سرشار از موفقیت و سربلندی پیش رو داشته باشید و بهار تعلیم پر از نور و خیر و برکت برای همه شما عزیزان باشه☺️
واقعا از تمام وجود
آرزو دارم که امسال
بهترین سال تحصیلیِ بچهها باشه🤲❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همچنان سخت ترین کار دنیا، کار معدنه🖤
🔘تسلیت به خانواده های داغدار عزیزان از دست رفته حادثه طبس
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#چهارشنبه_های... #بر_اساس_واقعیت #قسمت_سی_وششم همه ی ما مبهوت رفتار ناجور این دخترا شده بودیم
#چهارشنبه_های
#بر_اساس_واقعیت
#قسمت_سی_وهفتم
من گفتم: جدی میگید!
یعنی جاسوس بودن!
خانم حسینی نفس عمیقی کشید و گفت: خودشون مهره ی اصلی نبودن! نوچه های جاسوس بودن...
مژگان که ابروهاش بهم گره خورده بود گفت: هدفشون چی بود؟!
زهرا محمدی شوخیش گل کرد و گفت: احتمالا میخواستن من رو شناسی و ترور کنن...
با این جمله ی زهرا صدای خنده ی بچه ها هوا رفت، فاطمه جواب زهرا را داد و گفت: ببین تو خودت قیافت به نفوذیا می خوره ترور پیش کش!
و دوباره صدای خنده ی بچه ها...
که خانم حسینی ادامه داد: یه تیم بیست، سی نفره بودن که طبق برنامه ای بهشون دادن هر روز به چند گروه تقسیم می شدن و باید توی خیابانهای اصلی شهر با لباس زننده و خیلی نامتعارف قدم می زدن...
لیلا چشمهاش رو ریز کرد و گفت: وا! مگه مرض دارن!
چه فایده ای داره؟
لا اقل تروری! چیزی!
که بشه اسم جاسوس روش گذاشت!
این مسخره بازیا چه فایده ای براشون داره حالا؟!
خانم حسینی خیره به آسمون شد و گفت: مرض که طبق آیه قرآن دارن فی قلوبهم مرض...
اما جدای از اون غرضشون مهم تر بوده!
می دونی لیلا جان و بچه های من کاری که اینها میکردن از ترور کردن خطرناکتر بود! با این حرکتشون اولین اتفاقی که می افتاد برای مردم چنین پوششی هایی عادی میشد بعد هم مردم عادی و ساده خودشون رو با امثال این افراد خبیث مقایسه می کنند و می گن ما که پوششمون از اینا بهتره و به این افتضاحی نیستیم و فوقش یه مانتو تنگ و کوتاه که می پوشیم!
اینجوری به همین سادگی نوع و سبک پوشش دخترها و خانم های ماتغییر می کنه با همین دلایل به ظاهر توجیه کننده! دومین کار این تیم از بین بردن حیا و ایجاد هرزگی و خوب نشون دادن اون بود! که متاسفانه طرز صحبت کردن و رفتارشان رو هفته ی پیش دیدید...
جالبه این یه برنامه ی بلند مدت بوده که برنامه ریزی کرده بودن چون خوب فهمیده بودن باید صبر داشته باشن تا به نتایج دلخواهشون برسن و کم کم اتفاق مد نظرشون می افته!
ولی خدا روشکر بخیر گذشت...
حقیقتا همون شب هم من احساس کردم اینها جنسشون از جنس دخترهای ایرانی نیست چون شاید یه دختر ایرانی شل حجاب باشه اما بی حیا نیست! این رو خودتون هم تجربه کردید و در این مدت بارها دیدید! اینها در ازای پولی که می گرفتن برنامه ی هر روزشون همین بود که باهوشیاری بچه ها امنیتی زود متوجه شدن و قضیه رو جمع کردن اما نکته اش اینجاست...
که دشمن بی خیال نمیشه! وقتی بررسی کردن که کاملا وصل و خط دهی از اونور بوده عمق مسئله روشن شد اما بچه ها حواسمون باشه امروز اینها رو جمع کنند حضوری نشد مجازی شروع می کنند برنامه ریزی و پولهاشون را توی شبکه های مجازی میریزن تا به هدفشون برسن! ببینید چقدر قضیه حجاب و عفاف مهمه که اینها اینطوری دارن پول خرج می کنن، تیم سازی می کنن و برنامه ریزی تا دخترهای ما رو از پا در بیارن! چون فهمیدن این نقطه، نقطه ی عطف و مهمیه!
لیلا که تمام مدت دیگه ساکت شده بود گفت: خانم حسینی جان واقعا این چند متر پارچه چقدر خطرناک که اینقدر برای نابودیش این همه وقت میگذارن، برنامه ریزی می کنن، هزینه می کنن! حالا فوق فوقش بتونن چهار نفر از نظر پوشش تاثیر بذارن بعدش که چی اصل و هویت ما که تغییر نمی کنه! واقعا وقت تلف کنی نیست! آخه با این کارهاشون واقعا به چی می خوان برسن؟!
خانم حسینی لبخند تلخی زد و گفت:
به اندلس در اروپا!!!
نویسنده:#سیده_زهرا_بهادر
3359374793.mp3
11.05M
🔉 #حال_خوب ۲
📅 جلسه دوم | ۱۴۰۰/۰۱/۲۵
🕌 مسجد امام صادق(ع)
استاد پناهیان
🌸@Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
🔉 #حال_خوب ۲ 📅 جلسه دوم | ۱۴۰۰/۰۱/۲۵ 🕌 مسجد امام صادق(ع) استاد پناهیان 🌸@Gilan_tanhamasir
سلام و وقتتون بخیر.
جلسه دوم حال خوب تقدیمتون شد. همه عزیزان سعی کنند امروز این فایل رو بین کاراشون گوش بدن 🌹
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
🔉 #حال_خوب ۲ 📅 جلسه دوم | ۱۴۰۰/۰۱/۲۵ 🕌 مسجد امام صادق(ع) استاد پناهیان 🌸@Gilan_tanhamasir
#ارسالی_تنهامسیریها 🌺
💫بسم الله الرحمان الرحیم💫
عرض سلام و ادب واحترام🌷
#حال_خوووووب ۲😍
⚡️حال بد به انسان لطمه میزنه میاد علاقه هایی که باید درون ما تقویت بشن رو #تضعیف میکنه و علاقه هایی که قراره تضعیف بشن رو #قوی میکنه.😒
😰یعنی حال بد انسان رو از #تعادل خارج میکنه باید این وصعیت بد رو ازبین برد✔️
باید مقابله کرد تا حاااال خوب و به دست بیاری گاهی ما حالمون اصلا خوب نیست اما فکر میکنیم حالمون خوبه چون عافل هستیم چون #محاسبه نداریم گاهی هم حالمون بده چون #عادت کردیم حالمون بدباشه😊
👈حال خوب رو بایدبا#شکرگزاری به دست اوردوحال بد یعنی #ناسپاسی
ابلیس رجیم از#جهات مختلف به انسان حمله میکنه که این #حال خوب رو از انسان بگیره به جاش انسان ولع وطمع وحرص و تکبرداشته باشه که ارامش نداشته باشه شیطان #روانشناسی هست دیگه این #هدف_محوری_شیطان که شکرگزاری رو از بنده بگیره و #ناسپاسی بده.😔
🌿ببینید #ضمیر_ناخودآگاه مغز ما که درنیمه پایینی مغزمون قرار گرفته خاصیت #تکرار_کنندگی داره این #قانون_جذب خارجی ها که الان دارن تو بوق و کرنا میکنن که سرساعات خاصی بیا یه کلمات مثبتی رو تکرار کن که حال دلت خوب بشه
نمیدونن که #دین_اسلام ما قبلتر اومده و این برنامه رو به ما داده ☺️
↩️که بیا #چند نوبت در روز سرساعت مشخصی یک سری کلمات مثبت (اذکار)انرژی بخش تکرار کن تا حاااال دلت خوب بشه😍
مثلا موقع خواب بیا به بدبختی و قرص و قوله ووو اینها فکرکن تا صبح ضمیر ناخودآگاه مغزت تکرار میکنه صبح کسل و خسته بلند میشی.😕
👌حالا ما هنگام خواب #اداب سالکین رو داریم سلام وصلوات بر پیامبر خدا بفرست اگه شده با انرژی فقط یک قاضی الحاجات بگووو ببین تا صبح ضمیرناخودآگاه مغزت سلام میده وجواب میگیره چه عشق بازی میکنه تاصبح با کلمات واذکار قشنگ حال دلت و خوووب کن و شاکر باش 💞
#خدایا توفیق بده که حااال دل همگی ما خوب باشه ودرگیر خواسته ها و لذت های سطحی هوای نفس و شیطان نشیم💔🤲
بابا برای نان جان داد...💔
پيامبر خداﷺ:
الكادُّ على عِيالِهِ كالمُجاهِدِ في سبيلِ اللّه ِ
كسى كه براى [كسب روزىِ] خانوادهاش زحمت بكشد، مانند مجاهدِ در راه خداست.🌷
#طبس
#معدن_طبس
#ایران_تسلیت
همهی ما... روزی
غـروب خواهیم کرد!
و کاش اون غروب رو
بنویسند:
شهادت•••💔
#دفاع_مقدس
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#چهارشنبه_های #بر_اساس_واقعیت #قسمت_سی_وهفتم من گفتم: جدی میگید! یعنی جاسوس بودن! خانم حسینی نف
#چهارشنبه_های...
#بر_اساس_واقعیت
#قسمت_سی_وهشتم
نگاههای متعجبمون بهم گره خورد! این تعجب توی چهره ی بعضی از بچه ها هم دیده می شد! هانیه گفت: مگه چه اتفاقاتی در اندلس افتاد و چی شد!
خانم حسینی دستش را با یه حسرتی زد پشت دست دیگه اش و نفس عمیقی کشید گفت: کشور اسپانیا رو که می شناسید قدیم بهش اندلس می گفتن، سال ۷۱۱ میلادی یعنی قرن اول هجری مسلمون ها فتحش می کنن. پس از فتح اندلس ، رشد فرهنگي در بسياري از مناطق این کشور اتفاق افتاد و در کنار آن آباداني و عمران شهرها و روستاها به وجود آمد.
در دوره اسلامي اسپانيا، علم رونق پیدا کرد و روز به روز بر تعداد علاقه مندان به علم و دانش افزوده می شد . به عنوان نمونه در كتابخونه كوردوبا، چهارصد هزار كتاب وجود داشت و اين حجم در اندلس اسلامي در شرايطي بود كه بزرگ ترين كتاب خانه هاي اروپاي مسيحي پيش از قرن دوازدهم، بيش از چند صد كتاب نداشته اند.
اسلام مثل همه جا در اندلس هم، منشا پيشرفت ها، شكوفايي ، شكل گيري نظامات اجتماعي و پيشرفت و عمران اين سرزمين شد و به همين دليل با اقبال ساكنان بومي رو به رو شد.
عمل اسلامي دقت کنید عمل! باعث شد اندلس به كانون علم، دانش و عزت و عظمت مسلمانان تبديل بشه و به عنوان يك مقطع درخشان، در تاريخ اسلام به ثبت برسه.
دشمن تلاش هاي فراواني رو براي خارج كردن اندلس از دست مسلمونها انجام دادن همراه با توسل به شيوه هاي مختلف که به هر شکل با مقاومت مردم شکست می خوردند، حدود هشتصد سال اسلام در این سرزمین حاکم بود! بچه ها هشتصد سال کم نیستا! اما سرانجام این اتفاق تلخ افتاد و پیروز شدن اما نه با لشکر نظامی!
با یه راهبرد زیرکانه به یک حیله ی فرهنگی متوسل شدن نقشه ی اساسی دشمن براي سقوط اندلس اسلامي چند تا راهبرد داشت از اونجایی هم که فتح اندلس توسط مسلمانان براي اونها خیلی گران تموم شده بود و بر همين اساس، فكر شكست دادن مسلمين، لحظه اي از سر زمام دارانشون خارج نمی شد.
از طرفی هم شكست راهبردهاي مختلف نظامی عليه مسلمانان، اونها را به سمت گشودن جبهه فرهنگي و ترويج فساد، فحشا و بي بندو باري سوق داد.
ببینید دخترا یه مقایسه کنید متوجه میشید چرا دشمن ما این همه هزینه و وقت و برنامه ریزی می کنن تا به ما ضربه بزنن! چون ما با انقلابمون منافع اونها را از بین بردیم و حالا یه تنه و تنها داریم پیشرفت می کنیم از اونجایی هم که توی هشت سال جنگ با ما شکست خوردن پس گزینه ی نظامی براشون معنی نداره و طبیعتاً به اهدافشون نمی رسن و فقط می مونه چی؟؟؟
من گفتم: دقیقا تهاجم فرهنگی...
خانم حسینی گفت: دقیقا و مهم ما بدونیم راهبردهای دشمن چیه و از کجا نفوذ می کنن حالا دقت کنید راهبرد اون ها شامل سه مرحله بود:
مرحله اول: تبليغ و ترويج افكار و انديشه هاي به ظاهرروشن فکرانه با هدف ايجاد تزلزل در عقايد جوانان مسلمان و سست کردن پايبندي به احكام ديني. کارایی مثل رفتار های همین دخترای هفته ی گذشته که دیدید!
مرحله دوم: نفوذ در امر حياتي و مهم تعليم و تربيت جوانان مسلمان از طريق گرفتن امتياز باز كردن مدارس مجاني با هدف تعليم مطالب انحرافي و القاي شبهات در جوانان مسلمان. دقیقا چیزی شبیه برنامه ی سند ۲۰۳۰ که برای بچه های ما چیدن! با این تفاوت که اینها با هوش ترند و برنامه هاشون از بچگی شروع کردن!
مرحله سوم: توسعه روابط تجاري با مسلمين با هدف ترويج فساد و بي بند و باري در زمام داران و به ويژه جوانان مسلمان اندلس. این را هم که با تحریم و تحت فشار قرار دادن به یه شکل دیگه دارن روی ما اجرا می کنن!
نتيجه مراحل سه گانه كه جملگي يك راهبرد اساسي براي فروپاشي اندلس اسلامي و خارج كردن اين سرزمين از دست مسلمانان بود، خراب کردن فکرها و انديشه هاي مسلمانان بود...
و درست به قول گفتنی وقتی درخت از داخل تهی شد! تبر را زدند! و با یک حمله ی نظامی به آنچه می خواستن رسیدن!
لیلا با حرص زد به پیشونیش گفت: اینجوری باشه ما هم که بدبخت شدیم رفت! چون تمام این کارها رو روی ما هم انجام دادن!
نویسنده:#سیده_زهرا_بهادر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ✨
خــــدایا چیزی که در توان ما نیست را ،
برای ما مخواه...
سلااااااام همسفـــران مسیر نور ☺️
صبح سومین روز پاییزتون
شدیدا بخیر و شادی 😌✋🍁
انشاءالله یه پاییزِ فوقالعاده
قسمت و روزیمون باشه🤍
و توی سه ماهِ پیش رو
بهترین اتفاقات برامون رقم بخوره🤲
دعا برای مردم لبنان
دعا برای مردم فلسطین
دعا برای کارگران معدن طبس
دعا برای رئیسجمهور و دولت و ...
فراموش نشه🤲
انشاءالله به حق خون شهدا
ظهور امام زمان و نابودی اسرائیل
توی همین چندروز اتفاق بیفته🌱
#سهشنبههایمهدوی
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#چهارشنبه_های... #بر_اساس_واقعیت #قسمت_سی_وهشتم نگاههای متعجبمون بهم گره خورد! این تعجب توی چهر
#چهارشنبه_های...
#بر_اساس_واقعیت
#قسمت_سی_ونهم
خانم حسینی لبخندی زد و گفت: درسته لیلا جان دشمن ما هم این کارها رو انجام داده و همچنان میده درسته دشمن همون دشمنه! و برنامه هم دقیقا همون برنامه حتی قویترش! ولی اونها نمی دونستن ما قبلا نقشه ی راه را بهمون دادن!
لیلا گفت: کی داده! چه نقشه ای!
خانم حسینی از داخل کیفش یه عکس بیرون آورد و گرفت سمت بچه ها: عکس پسر جوانی بود با چهر ه ای نورانی زیر عکس جمله ای ریز نوشته شده بود ...
خانم حسینی به عکس اشاره کرد و گفت: امثال این آقا و بعد عکس رو گرفت رو به روی خودش و جمله ی زیر عکس رو برای ما شروع کرد خواندن خواهرم حجابت را که سنگر توست هرگز رها نکن چون سیاهی چادر تو بهترین سلاح جنگ توست و دشمن بیشترین ترس را از سلاح تو دارد... شهید رضا یزدی
خانم حسینی با تمام وجودش خیره به ما شد و گفت: بچه ها وقتی صحبت از سنگر و سلاح هست یعنی در جنگیم یعنی ما دائما در حال نبردیم و دفاع کردن...
و حساب این را دشمن ما نکرده بود پس ایران اندلس نخواهد شد انشاالله البته تا وقتی که شما سنگر رو خالی نکنید!
و علت حضور ما اینجا دقیقا برای همینه...
ما با دخترای این خاک همه همسنگریم و باید حواسمون باشه دشمن ما اینهایی نیستن که گم کرده راه اند! دشمن ما مشخصه... و سلاح ما مجهز...
ما اینجاییم که سلاح های افتاده از دست دخترهامون رو بهشون بدیم تا توی این جنگ آسیب نبینند و ذره ای از هویتشون رو دشمن تصرف نکنه!
باید خیلی دقت داشته باشیم ذره ای غفلت کنیم ضربه می خوریم!
با حرفهای خانم حسینی حالا خوب فهمیده بودیم قصه، قصه ی چند متر پارچه نیست حرف از جنگ است نبرد! شوری عجیب در دلمان جاری شده بود و احساس سلاحی سنگین در دست که باید حفظ میشد...
هیچگاه به حجابم اینطوری نگاه نکرده بودم از فلسفه و منطق و برهان به لزوم پوشش رسیده بودم اما تا به امروز تقدسش را درک نکرده بودم حالا اما ماجرا فرق میکرد من حجابم را فقط صرف محافظت از خودم نمی پوشم من این سلاح را برای حفظ اسلام در دست گرفته ام و چه قداستی بیشتر از این...
حال خوش ان روز تا آمدن خانه در رگهایم جریان داشت اما به یکباره با حرف سعید مثل اسپند روی اتش شدم اینکه به خاطر کارش باید از این شهر میرفتیم چنان غمی بر دلم گذاشت که تصور نمی کردم...
چطور می تونستم از خانم حسینی...
از تک تک بچه های چهارشنبه های زهرایی دل بکنم...
باورش سخت بود...
اما گویا چاره ای نبود...
دلم گرفته بود!
تا اینکه...
نویسنده:#سیده_زهرا_بهادر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگران حرف مردم نباش
خدا پروندهای که مردم
مینویسن رو نمیخونه...:)