این تجربهی عرفانی حلالتون، نوش جونتون...
ساده ست؟
⭕️ یه ذره خودخواهی داشته باشی،یه ذره توی گرفتاری و اعصاب خوردیهات باشی،یه ذره اینور اونور باشه ذهنت، میتونی برای حسین گریه کنی؟؟
😒
🌷 این لحظههای عرفانی چیه که اینجوری برات پدید میاد عزیز دلم؟
یااباعبدالله فدات بشم که این لحظههارو برای ما خلق کردی...😓
🌷 فقط من الهی بمیرم که بچههات از بس تازیانه خوردن که این هزینهها رو انجام دادی و من رو به اینجا رسوندی...😭
🔵 ببین این جلسات روضه رو، اربعین رو ببین، حال خودت رو ببین...
این نهایت قدرت کنترل ذهن هست... این اتفاق که داره میفته...
🌷 حسین آسان کرده برای تو...
الهی هزار بار فدای حسین تو، چه کرده است...
❤️ اِنَّ الحُسَین مِصباحُ الهُدی و سَفینَةُ النَّجاة
✔️ این لحظه، لحظهی عارفان هست، اون عرفانی که گفتنها،
دیدی اون بحثها چقدر سطحش بالا بود، داری الآن تجربهش میکنی...
فقط با حسین...
💕 ای حسین که مرا از همه منقطع میکنی...
👈 شنیدی این دعا رو «اِلَهیِ هَب لِی کَمالَ الاِنقِطاعِ اِلَیکَ»
خدایا من رو از همه ببُر و به خودت بپیوند...
میخوای تجربه کنی؟ بیا مجلس روضه حسین، یدفعه از همه میبُری و متوجه میشی.
🌺 ای حسین که معجزه میکنی
هنوز هم بعد از 1400 سال داری معجزه میکنی با دل ها
🔶 به همین دلیل فرمودیک قطره اشک، به اندازه یک لحظه متوجه حسین میشوی
«وَجَبَت لَهُ الجَنَّه»،
عارفانه نیست؟ 💞
🌺 آیت الله بهجت میفرمودند: اشک بر اباعبدالله الحسین از اشکی که نیمه شب اون عابد و عارف میریزه قیمتش بالاتره...
نصف شب هر کاری کنی نمیتونی تمرکز کنی ولی توی روضه فرق میکنه...
تمرین امشب این باشه که هر کدومتون یه #روضه گوش بدید.
خصوصا اونایی که هر چی تلاش میکردن تمرکز کنن و نتونستن
👈 ببین آیا توی روضه دیگه به چیزی فکر میکنی یا نه...
اون وقت هست که معجزه ی حسین علیه السلام رو همین امشب تجربه میکنی....💕
#کنترل_ذهن برای موفقیت
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#عبور_از_سیم_خار_دار_نفس #پارت_95 مادر هم زیر لبی گفت: –شما که هر روز هم رو می بینید دیگه چه صحبتی؟
#عبور_از_سیم_خار_دار_نفس
#پارت_96
همین باعث میشه شاید از کسی که یه عمر فکر می کنه بنده مخلص خداست جلو بزنید. فقط باید بخواهید.
حدیثی هم از حضرت علی (ع) داریم که می فرمایند: خود پسندی دشمن عقل است. ببخشید که رک می گم، وقتی با این همه غروری که دارید، اینقدر خودتون رو پیش خدا کوچیک می کنید، یعنی شما خیلی خوبید، یعنی من به گرد پای شما هم نمی رسم. یعنی این منم، که باید از شما خیلی چیزها رو یاد بگیرم.
از حرف هایی که میزد متعجب شدم و فقط توانستم بگویم:
–ممنون از تعریفتون. خب اگه اینجوریه چرا بار اول جوابتون منفی بود.
ــ خب چند تا دلیل داره، یکیشم اینه که تو این مدت بهتر شناختمتون.
لبخند کجی زدم و گفتم:
–خب چند تا از اون یکی دلیلاتونم بگید دیگه...
سرش را پایین انداخت و گفت:
–نمی تونم بگم، شخصین.
سکوت کردم و به حرف هایش فکر می کردم که پرسید:
– از حرفم ناراحت شدید؟
با محبت نگاهش کردم و گفتم:
–نه، ولی مطمئنم بعدا دلیل شخصیا تونم بهم
می گید.
لبخندی زد و گفت:
– تا تقدیر چی باشه.
بلند شدم و رفتم روبروی تابلو شعری که به دیوار بود، ایستادم. نوشته بود:
من غلام قمرم غیرقمر هیچ مگو...
چرخیدم طرفش وچشم هایش را شکار کردم. آنقدر ناگهانی بود که برای چند لحظه نتوانستم گرهی نگاهمان را از هم باز کنم، قلبم ضربان گرفت، راحیل واقعا دوست داشتنی بود.
سعی کردم خودم را بی تفاوت نشان بدهم تا معذب نباشد. برای همین گفتم:
– شعر قشنگیه...من خیلی این شعر رو دوست دارم. باسر تایید کرد و من ادامه دادم:
–واقعا گاهی آدم به جز عشق نمی خواد حرف دیگه ایی بشنوه.
اینبار چیزی نگفت، سعی کردم موضوع را عوض کنم، سر جایم نشستم و گفتم:
–راستی نظرتون در مورد مهریه چیه؟
نگاهش را از دستهایش گرفت و به یقه ی لباسم دوخت و گفت:
–حالا زوده در مورد مهریه حرف زدن.
ــ با اصرار گفتم:
– می خوام نظرتون رو بدونم... آخه مادرتون گفتن ما خودمون باید تعیینش کنیم. حتما چیزی تو ذهنتون هست، یا مادرتون تو جریانن که گفتن دیگه، درسته؟
ــ بله، ولی آخه هنوز که چیزی معلوم نیست.
ــ نفوس بد نزنید. انشاالله که حله. من دلم روشنه.
لبخند محوی زد و گفت:
– نظرخودتون چیه؟
شانه ایی بالا انداختم و گفتم:
–هر چی شما بگید و من در توانم باشه قبول میکنم. راستش من فقط همین ماشین زیر پام رو دارم که مال خودمه با پس اندازی که تو بانکه.
پس اندازم رو که گذاشتم برای خرج عروسیم واجاره یه خونه. ماشین رو می تونم برای مهریه به اسمتون کنم.
البته یه سرمایه خیلی کوچیک هم تو شرکتی که کارمی کنم دارم که...
با تعجب نگاهم کرد و نگذاشت ادامه بدهم و گفت:
–واقعا همه ی دارییتون همینیه که گفتید؟
یک لحظه رنگم پرید، احساس کردم فکر می کرده من خیلی پولدار هستم و حالا توی ذوقش خورده است.
–بله. ولی سرمایه ایی که تو شرکت دارم سودش خوبه، اگه افزایشش بدم تا سال دیگه می تونم یه شرکت بزنم و وضعم بهتر میشه.
شما نگران نباشید، من می تونم در حدهمین زندگی که تو خونه مادرتون دارید رو براتون مهیا کنم. مظلومانه نگاهم کرد و گفت:
– اینم یه دلیل دیگه برای خوب بودن شما.
با تعجب گفتم:
– چی؟
ــ صداقت.
به آرامی گفتم:
– خب الانم نگم بعدا که می فهمید. اینجوری حداقل متوجه میشید که در چه حدی باید ازم توقع داشته باشید.
با سر حرفم را تایید کرد و گفت:
– حرفتون درسته. ولی هستن آدم هایی که موقع خواستگاری یا آشنایی جوری حرف می زنند که فقط اون موقع کارشون راه بیفته دیگه به فکر بعدش نیستن.
ــ درسته، به نظر من کسایی این کارو می کنن که اختلاف طبقاتی خیلی فاحشی با خانواده دختر دارن و میخوان با دروغ و ظاهر سازی نشون بدن که سطح مالی بالایی دارن، تا نظر دختر رو جلب کنن. که البته کارشون اشتباهه.
بعد لبخندی زدم و گفتم:
– با این حرفها و رد گم کردن نمی تونید از زیر سوالم فرار کنید.
نگاهش را به دیوار پشت سرم داد و گفت:
– نمی خواستم الان بگم ولی حالا که دارم فکر می کنم می بینم الان بگم بهتره، که شما هم در موردش فکر کنید و ببینید می تونید قبول کنید.
البته منظورم مهریه نیست. شروط ضمن عقد رو میخوام بگم.
البته اینایی که میخوام بگم حرفهای مامانمه. در حقیقت شرط های ایشونه.
اول این که حق طلاق با من باشه.
دوم این که اگه خدایی نکرده طلاقی اتفاق افتاد. هر چی اموال توی مدتی که ازدواج کردیم به دست آوردید. به طور مساوی بینمون تقسیم بشه. و اگه بچه ایی وسط بود حضانتش با من باشه.
سوم این که: اگه اختلافی بینمون پیش امد که نتونستیم خودمون حلش کنیم، به خانواده هامون نگیم، به کسی بگیم که هر دومون قبولش داشته باشیم.
✍#بهقلملیلافتحیپور
#ادامهدارد..
✿○○••••••══
💐@Gilan_tanhamasir ═══••••••○○✿
✨السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عليِ بنِ موسیَ الرِّضا "علیه
آلاف التهیة و الثناء✨
سلام و عرض تسلیت محضر ولی نعمتمون
آقاجانم حضرت حجت(عج) و شما سروران
مومن و مخلص 🏴🏴🏴
عزاداریهاتون قبول درگاه حق و اهل بیت (ع)
حوائج همگی برآورده به خیر ان شاءالله🤲
التماس دعای خیر از همه ی عزیزان🙏🙏🙏
•┈┈••✾•🍃🌺🍃•✾••┈┈•
🌸🍃آیت الله جوادی آملی:
✨#رضوان✨ چگونه حاصل میشود؟!
هیچ موجودی از هیچ موجود دیگری راضی نمیشود، مگر به وساطت مقام
☀️امام هشتم
🔹هیچ انسانی به هیچ توفیقی دست نمی یابد و خوشحال نمی شود، مگر به وساطت مقام رضوان
☀️رضا سلام الله علیه
و هیچ نفس مطمئنه ای به مقام راضی و مَرضی بار نمییابد، مگر به وساطت مقام
☀️امام رضا
🔹او نه چون به مقام رضا رسیده است، به این لقب ملقّب شده است!
🔶بلکه چون دیگران را به این مقام میرساند، ملقّب به ✨رضا ✨شد.
🔹ممکن است در بین آحاد امّت کسانی باشند که به مقام رضوان راه پیدا کنند
چون پایان بخش سوره مبارکه فجر که فرمود:
✨ یا أیَّتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَهُ ارْجِعِی إلی
رَبِّکِ راضِیَهً مَرضِیَّه ✨
🔶مخصوص ائمه (ع) نیست، شامل سایر انسانهای ملکوتیمنش هم میشود
🔹ممکن است در بین امّت کسانی باشند که دارای نفس مطمئنه و نائل به مقام راضِیَهً مَرضِیَّهً بشوند، امّا رضا نخواهند بود!
آنها جزء امّتاند، ولی
✨امام رضا ✨واسطه است
🔶که چنین افرادی در بین امّت به مقام راضِیَهً مَرضِیَّهً راه پیدا می کنند✨
اهداف جزئی هم مشمول این اصل کلّی است
اگر کسی در کارهای جزئی موفق شد و راضی شد؛ چه بداند، چه نداند به برکت
✨امام رضا(ع)✨است.
🔹اگر فرزندی کوشید، #رضای_پدر_و_مادر را فراهم کرد؛ چه بداند و چه نداند، به وساطت مقام
✨امام رضا(ع) ✨است.
🔶و اگر عالم حوزوی یا اندیش ور دانشگاهی به مقام علم و دانش بار یافت و بر کُرسی استادی تکیه زد و راضی شد
🔹چه بداند، چه نداند به وساطت مقام
✨امام رضا ✨ است.
•┈┈••✾•🍃🌺🍃•✾••┈┈•
@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک عارف بزرگوار میفرمود:
وقتی دلتان گرفت
و گرفتار شدید ذکر «یارئوف» را زیاد بگویید
و با این ذکر به امام #رضا(علیهالسلام) متوسل شوید.
"گویا خدا وقتی بخواهد برای این ذکر شما اثری بگذارد کارتان را به امام رضا(علیهالسلام) میسپارد"
🔷استادپناهیان
🌷@Gilan_tanhamasir
📃 توئیت حجت الاسلام مهندس حسین میرزایی نماینده مردم شریف اصفهان، خطاب به وزیر بهداشت در خصوص واکسن اجباری
#نه_به_واکسن_اجباری
@Gilan_tanhamasir
࿐❁☘️❒◌🌙◌❒☘️❁࿐
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
📃 توئیت حجت الاسلام مهندس حسین میرزایی نماینده مردم شریف اصفهان، خطاب به وزیر بهداشت در خصوص واکسن ا
❇️ ببینید یه موضوعی که نظام جمهوری اسلامی باید براش خیلی مهم باشه و از روز اول هم شعار مردم بوده اینه: استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی
👈🏼 استقلال یکی از اصلی ترین وجوه #عزت انسان هاست.
🔺 بله واکسن زدن از نظر وزارت بهداشت کار خوبی هست و متخصصینی که اونجا هستند اعلام کردند که تنها راه مقابله با کرونا واکسیناسیون عمومی هست
👈🏼 اما "اجبار به واکسن زدن" و تحقیر مردم با محروم کردن از خدمات اجتماعی میشه یک نوع کاپیتولاسیون. اتفاقی که سال ۴۲ انقدر تحملش برای مردم سخت بود که به خاطرش انقلاب رو شروع کردند.
🔶 مردم ایران نشون دادند که هر ظلمی رو شاید بتونن تحمل کنند ولی "تحقیر و لکه دار کردن عزتشون رو نمیتونن تحمل کنند".
آقایان وزارت بهداشت اگه به این تحقیر کردن ها و قلدربازی ها ادامه بدن شاهد اتفاقات تلخی در سطح جامعه خواهند بود.
⭕️ جبهه انقلاب درسته که از نظام، دفاع میکنه ولی این دلیلی نمیشه که وزارت بهداشت بخواد به هر بهانه ای عزت مردم رو لکه دار کنه.
⭕️ از تمام مسئولین کشور میخوایم که به این قلدربازی ها و عربده کشی های وزارت بهداشت پایان بدن...
❇️ یه نکته هم خدمت عزیزان انقلابی که مدام افراد ضد واکسن رو ضد ولایت معرفی میکنند، عرض کنم.
🔸 برخی از این دوستان مدام پیام میدن که حرف رهبر انقلاب، فصل الخطاب هست و هیچ کسی نباید به وزارت بهداشت حرفی بزنه و هیچ کسی نباید در مورد واکسن حتی شک کنه وگرنه معلومه ولایتمداریش دچار مشکل هست.
✅ ببینید عزیزان. ما که قطعا به رهبر انقلاب و کارهاشون ایمان داریم و تبعیت میکنیم. ولی مشکل اینه:
👈🏼 اون افرادی که رهبر انقلاب بهشون اعتماد میکنند اگه مشکل دار باشن چی؟ اگه خیانت کنند چی؟ اگه برخلاف حرف رهبری عمل کنند چی؟ باید بازم در مقابلشون سکوت کرد؟ نباید هیچ انتقادی بشه؟
🔺 مثلا رهبر انقلاب برای حفظ اساس کشور به تیم برجامی حسن روحانی اعتماد کردند. این اعتماد درست بود اما آیا دلیل میشد که کسی به تیم برجامی انتقاد نکنه؟
👈🏼 خیر. اتفاقا جبهه اصیل انقلاب بیشترین انتقاد رو به تیم برجامی کردند. بعدا هم معلوم شد که تیم برجامی، اصلا متن برجام رو درست نخونده بودند و خیلی به کشور خیانت کردند.
پس این که رهبر انقلاب به کسی یا گروهی اعتماد کنه به این معنا نیست که اون فرد یا گروه دیگه خیانتی نمیکنه. بالاخره شیطان و هوای نفس و نفوذ و ... همه این ها دست به کار میشن تا مجموعه های مختلف رو خراب کنند.
⭕️ اون زمان کسی نمیگفت حالا که رهبری با 9 تا شرط برجام رو پذیرفته پس دیگه کسی به تیم برجامی انتقاد نکنه.
جالبه که در اون زمان هم خیلی از انقلابیون با دیدن حمایت و تشکر مراجع تقلید از برجام، به سایر انقلابیون مخالف برجام میگفتند حالا که مراجع از برجام حمایت کردند شما چرا انتقاد میکنید؟ یعنی شما بیشتر از مراجع تقلید میفهمید؟
خب به این افراد باید چی گفت؟
🔹 واقعا نمیشه حرفی زد. فقط باید صبر میکردیم که زمان بگذره و اشتباه بودن برجام رو همه ببینند. حالا دیگه کسی نیست از برجام دفاع کنه. حالا همه در انتقاد از برجام از همدیگه سبقت میگیرند!
🔸 در موضوع رفتارهای متناقض وزارت بهداشت هم دقیقا داره یه #برجام اجرا میشه. بیشتر مراجع تقلید از واکسن کرونا حمایت کردند. رهبر انقلاب هم به تیم وزارت بهداشت و ستاد کرونا اعتماد کردند و واکسن زدند.
👈🏼 اما آیا وظیفه ما هم اینه که اشتباهات رو ببینیم و سکوت کنیم؟
نه عزیزان. اگه کسی به تیم وزارت بهداشت انتقاد کرده این کار هم "در مسیر ولایتمداری" هست. وظیفه ولایت در برخی موارد با وظیفه مردم و نخبگان فرق میکنه. یه مقدار ریزه کاری هایی داره و کمی باید دقیق و محتاط بود.
🌺 بنابراین از همه دوستانم خواهش میکنم که اگه کسی مخالف برخی سیاستهای وزارت بهداشت بود زود نتیجه گیری نکنند که اون فرد ضدولایت هست.
ان شالله که خداوند به همه شما بزرگواران جزای خیر بده.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آنها که بصیرت نداشتند جا ماندند و فکر کردند پایان خط مبارزه است
سردار #شهید_حسین_همدانی
اولین فرمانده لشکر ۱۶ قدس گیلان
☔️@Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#عبور_از_سیم_خار_دار_نفس #پارت_96 همین باعث میشه شاید از کسی که یه عمر فکر می کنه بنده مخلص خداست ج
#عبور_از_سیم_خار_دار_نفس
#پارت_97
🌸 راحیل
بلافاصله بعد از رفتنشان، صدای زنگ آیفن بلند شد. سعیده انگار پشت در منتظر ایستاده بود که بعد از رفتن مهمانها بیاید.
وقتی وارد شد با خنده گفت:
– خب چه خبر؟
شانه ایی بالا انداختم وگفتم:
–همون حرف هایی که قرار بود زده بشه، گفته شد.اگه بخوان زنگ میزنند دیگه.
دستم را گرفت و آرام گفت:
– فراریشون که ندادید؟
🌺 دستم را آرام از دستش بیرون کشیدم و گفتم:
– بیا بریم آشپز خونه، هم اینارو بشورم (اشاره به پیش دستیها و فنجون ها کردم) هم برات تعریف کنم.
وقتی از کنار کانتر آشپزخانه رد میشد، چشمش به سبد گل افتاد و گفت:
–خوش سلیقه ام هستا.
لبخندم را که دید، دنباله ی حرفش را گرفت.
–البته با انتخاب تو قبلا اینو ثابت کرده.
اسرا همون موقع وارد آشپزخانه شدوگفت:
–وای سعیده، چه مادر باحالی داشت. از اون تیتیشا...کاش بودی می دیدی چه تیپی زده بود. مثل دخترای چهارده ساله... اگه بدونی چقدر باهم خندیدیم. اون قضیه که شما خرما گذاشته بودید جلوی خواستگار...اونو براش تعریف کردم، خیلی خوشش امد. کلی خندید.
🌼 سعیده با چشم های از حدقه درآمده گفت:
–واقعا میگه راحیل؟
تو صورت اسرا براق شدم و گفتم:
– نه بابا، اغراق می کنه.
سعیده مشتی حواله ی بازوی اسرا کرد و گفت:
–حالا بایدحتما از من مایه میذاشتی؟ اسرا دستش را گذاشت روی بازویش وباخنده گفت:
–تازه بعدشم خودم براشون دم نوش و خرما بردم.
سعیده کنارم ایستاد و پشت چشمی برای اسرا نازک کرد و شروع کرد به آب کشیدن فنجون ها و پرسید:
–تعجب نکرد وقتی حرف هات رو شنید؟
فنجان را از دستش گرفتم و گفتم: حداقل برو مانتوت رو دربیار بعد...چرا خیلی تعجب کرد.
🌸 در حال باز کردن دکمه های مانتواش گفت:
–خب نظرت در مورد مامانش چیه؟
بی تفاوت گفتم:
–مامان دیگه... با یه جلسه که نمیشه نظر داد. ولی کاملا معلوم بود از دیدن ما جا خورده، تعجبش رو نمی تونست نشون نده. انگار انتظار دیگهایی داشت.
کلا احساس کردم مثل مادر شوهرای دیگه نیست که با دیدن عروس آینده شون، ذوق می کنندو قربون صدقشون میرن... البته خدا می دونه، شاید اخلاقش همین جوریه و اهل قربون صدقه و ذوق نیست.
🌺 ولی وقتی از عروس بزرگش تعریف می کرد چشم هاش برق میزد، معلومه که رابطشون با هم خوبه و اونجور که می خواسته عروس گیرش آمده.
–عه، پس کارت یه کم سخت شد با این مادر شوهر، البته مهم آرشه. بعد روسری اش را هم از سرش کشید و انداخت روی دستش و با اشاره به مانتو و روسری اش گفت:
– میرم این ها رو بزارم تو اتاق.
🌼 نمی توانستم نظر سعیده را قبول کنم، به نظرم مادر شوهر نقش مهمی در زندگی عروس دارد.
وقتی کارم تمام شد. درحال خشک کردن دست هایم مامان را دیدم که هنوز در فکر است و همانطور برای شام چیزی را تفت میدهد.
کنارش ایستادم و گفتم:
–مامان جان کمک نمی خواهید؟
سرش را آرام بالا آورد و بی حس گفت:
– نه.
ــ به چی فکر می کنید؟
دوباره نگاهم کردو گفت:
–به امتحانی که خدا برام قرارداده.
خوب می دونستم منظورش وصلت با خانواده آرشه.
🌸 ــ با بی خیالی گفتم:
– اگه بشه قسمته، اگرم نشه قسمت نبوده.
اگر قسمت بشه خدا خودشم فکرای بقیه مسائلش رو کرده. اگرم قسمت نشه که نشده دیگه...چرا خودتون رو اذیت می کنید؟
لبخندی زدو گفت:
–حالا دیگه حرف های خودم رو به خودم تحویل میدی؟
از لبخندش خوشحال شدم و گفتم:
– شاگرد خوبی هستم؟
آهی کشید و با سر تایید کردو گفت:
– واقعا بعضی حرف ها وقتی پای عمل میاد سخته، گاهی خوب موندن سخت تر از خوب بودنه.
به کابینت تکیه دادم و گفتم:
– می دونید مامان، به نظرم یه وقت هایی زندگی یه رویی بهت نشون میده که اونجا اگه بتونی درست رفتار کنی میشه خوب موندن.
وگرنه تو شرایطی که همه چی سرجاشه که خوب بودن کار زیاد شاقی نیست.
🌺 ــ منظورت شرایط خودته؟
ــ نه، من که هنوز شرایط بدی ندارم. مثلا اون عالمه که زنش بداخلاق بود و مدام بهش بدو بیراه می گفت، با همین ناسازگاری ها باعث رشد شوهرش شده... عالمه با تحمل کردن و خوب رفتار کردن شده عالمی که باید بشه...
شاید اگر همچین همسر بد عنقی نداشت هیچ وقت به اون مقام نمی رسید.
مامان همانجور که چند تا کدو سبز را پوست میکند تا به غذا اضافه کند سرش را تکان داد و گفت:
–توکل به خدا.
✍#بهقلملیلافتحیپور
#ادامهدارد...
✿○○••••••══
💐@Gilan_tanhamasir ═══••••••○○✿
🌸🎊
مشکی از تن به درآرید ربیع آمده است
خم ابرو بگشایید ربیع آمده است
مژده ای،ختم رسل داد که:آید به بهشت
هر که بر من خبر آرد که ربیع آمده است
حلول ماه #ربیع_الاول
بر شما خوبان مبارک باشه🌸
💐@Gilan_tanhamasir
سلام حضرت مهدی جان❣️
سلام عزیز دلم امام زمانم❣️
سلام ای همه هَستیَم، تمام دلم
سلام ای که به نامت،سرشته آب و گلم
سلام حضرت دل❤️بر، بیا و رحمی کن
به پاسخے بنوازی تو قلب مشتعلم
امام خوب زمانم هر کجا هستید
با هزاران عشق و ارادت سلام
السّلامُ عَلَيْكَ یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیْک یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🍃🌹🍃🌹🍃
@Gilan_tanhamasir