eitaa logo
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
781 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3هزار ویدیو
60 فایل
🌿🌾 اینجا ؛ تنها مسیر گیلان🌾🌿 ✨جهت ظهور تنها منجی عالم لطفا صلوات✨ همه دنیا یک لحظه است لحظه ای در برابر ابدیّت ارتباط با ادمین کانال:👇👇 @rahim_faraji @adrekni1403 http://eitaa.com/joinchat/1390084128Cd05a9aa9c5
مشاهده در ایتا
دانلود
•┄❁بِـسْـم‌‌ِاللّٰه‌ِالࢪَّحمن‌ِالࢪَّحیمْ❁┄• سـلام بر کسانی که قلب انسان‌ها را امانات الهی می‌دانند...🌺 و سلام به شما بندگان خوب خدا ✨ صبحتون بخیر و عافیت☺️ در آخرین روز مهرماه براتون بهترین‌ها را از خدای مهربون خواهانیم 🤲🌺 از اینکه با ما همراهید، سپاسگزاریم💐 امیدواریم که بتونیم حال خوب را به دل‌هاتون هدیه‌ کنیم😊👌 کانون خانواده‌هاتون گرم گرم باد و حال دل‌هاتون خوب خوب😊❤️ 🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اخیرا فیلمی در فضای تحت عنوان برخورد با یک دختر جوان دست به دست شد. متاسفانه رسانه های پر رنگتر و موثرتر از ما عمل کرد. 👈حالا باهم اصل ماجرا رو مرور میکنیم. @Gilan_tanhamasir
🔴 نظرسنجی گالوپ: نظر ایرانی‌ها نسبت به رییس‌جمهور جدید مثبت‌تر شده. ۷۲ درصد ایرانیان، عملکرد رییس جمهور، ابراهیم رییسی، را قبول دارند. رییس‌جمهور پیشین، حسن روحانی، پارسال ۳۲٪ مقبولیت داشت. ۵۹٪ ایرانیان به #دولت_ملی خود اعتماد دارند. 🇮🇷@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و وقت بخیر دو خانواده آبرومند برای تهیه یخچال نیاز مبرم به کمک دارند ان شاءالله که با کمک شما عزیزان شرمندشون نشیم ❇️ کمک‌ها و صدقات خودتون رو به این شماره کارت واریز کنید👇 6037991945751125 ملیحه قربانی زاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ سه گروه محروم از دیدار پیامبر(ص) در قیامت 🎥 صحبت های حجت الاسلام فرحزاد در برنامه سمت خدا 🌹@Gilan_tanhamasir
💥 ظرفیت علمی گیلان در دارا بودن ۱۰۰۰ شرکت دانش بنیان ▪️“علیرضا منادی سفیدان” رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در شورای مدیریت عالی آموزش با اشاره به ظرفیت علمی استان گیلان در دارا بودن ۱۰۰۰ شرکت ، گفت: انتظار از استان گیلان بسیار بالاست، زیرا شخصیت های علمی برجسته و دانشگاه های خوبی دارد. 👇👇 https://www.8deynews.com/625983 ☔️@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ چله دعای هفتم صحیفه سجادیه 💕روز یازدهم ☔️@Gilan_tanhamasir
1_830527106.mp3
15.58M
قرائت دُعای‌ِهَفتُم‌ِصَحیفِه‌سَجّادیّه به‌فرمایش‌مقام‌معظم‌رهبری ❋ 🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ سلام و نور به اهالی تنهامسیر💖 صبحتون و عاقبتتون بخیر و نیکی مسیر زندگیتون پر از زیبایی💐 ان شاءالله که هر جا هستین، دلاتون سرشار از مهر الهی😊 ☘️🌺☘️🌺☘️ هر روز رو با امیدی تازه آغاز کن😊 خاطرات تلخ رو پشت سرت رها کن و به فردایی بهتر ایمان داشته باش👌👌 🌷@gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😂 😅همسرم نماز نمیخونه‼️ ⭕️پیشنهاد میکنم این کلیپ زیبا رو ببینید ✨امام صادق علیه السلام:✨ 🦋کونوا دعاة الناس بغیر ألسنتکم؛ با غیر زبان هآیتان(عملتان) مردم را به کار خیر دعوت کنید. 🍎🍏تربیت فرزند،همسر و.. بیشتر از اونکه با زبان و گفتن باشه🗣 ، با دیدن هست 👀 《اتامرون الناس باالبر و تنسون انفسکم...》 آیا دیگران را به نیکوکاری دستور میدهید و خود را فراموش میکنید .... {سوره بقره آیه ی ۴۴} 🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و ادب🌷 با توجه به درخواست دوستان مبنی بر ادامه رمان مذهبی ادامه آن از امشب بارگزاری خواهد شد. با تشکر از صبوری و همراهی شما عزیزان💐💐
🌐 فعالیتهای در شبکه های مختلف اجتماعی : 🏞ایتا http://eitaa.com/joinchat/1390084128Cd05a9aa9c5 🌄 تلگرام https://t.me/Gilan_tanhamasir 🎆 هورسا https://www.hoorsa.com/p/MjI0MDM5NzI%3D 🎇 روبیکا https://rubika.ir/Gilan_tanhamasir 🌠هیئت مجازی تنهامسیر گیلان https://eitaa.com/joinchat/2938044452C4d0a161502 تنهامسیرآرامش گیلان .☔️🙏🌹
یک آلمانی روی شیشه عقب ماشینش نوشته بود:👇👇👇 ⭕️ نه فیس بوک،نه واتساپ،نه توییتر،نه اینستاگرام داره، اما یک میلیارد و هشتصد میلیون دنبال کننده داره.. او حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) پیامبر خداست! 🌹@Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#پارت106 🌺 همین که اجازه دادند برگه ها را برداریم و شروع کنیم. با خواندن اولین سوال ذوق کردم. مثل ه
🌺 با شرمندگی گفتم: – نیازی به عذر خواهی نیست، همین که قبول کردید من حق داشتم ناراحت بشم برام کافیه. به آرامی گفت: – باور کن راحیل من دارم تمام سعیم رو می کنم که همه چی با صلح و صفا پیش بره. اگه بهم زمان ندی ممکنه دوباره تنش به وجود بیاد، چون از طرف تو آرامش ندارم. ــ آخه اینجوری که نمیشه، منم خانواده دارم، باید جوابشون رو بدم، وقتی مادرم قضیه ی خانواده شما رو شنید، گفت: –حق دارند و بهتره اصرار نکنیم. گفت، این رو به شما هم بگم که... صدایش را کمی بلندترکرد و گفت: – باز که رفتی سر خونه‌ی اول. وقتی تعجب مرا دید، به روبرو خیره شدو آرام تر ادامه داد: –قرار شد از این حرفها نگی. فقط بهم فرصت بده. اینجوری می گی عصبی میشم. اخم کردم و گفتم: –من یک ماهه دیگه صبر می کنم اگه تو این مدت نشد، یعنی قسمت نیست. و بهتره دیگه اصراری نداشته باشید. از گفتن این حرف خودم هم استرس گرفتم، اصلا دلم نمی خواست بگم ولی گفتم. 🌺 کمی دست پاچه شد. –یک ماه خیلی کمه، حداقل دوماه. بعد سرش را پایین انداخت. –من تلاشم رو توی این دو ماه می کنم اگه بازم راضی نشدند، خودم تنهایی اقدام می کنم، البته مادرم موافقه، وقتی ببینه برادرم منطق سرش نمیشه خب اونم کوتا میاد. الانم حرفش اینه که رضایت برادرم باشه، تا اختلاف توی خانواده پیش نیاد. بعد زیر لب گفت: –چه ماجرایی شده این ازدواج ما. سرم را به طرفش چرخاندم. –خودتون ماجراش کردید. اگه به حرف برادرتون گوش کنید و دختری که ایشون مد نظرشونه رو قبول کنید، هیچ ماجرایی نداره و به خوبی و خوشی تموم میشه. با تعجب نگاهم کردوگفت: –کدوم دختر؟ همون که به خاطرش اینقد عصبانین دیگه. خنده ایی کرد و گفت: –تو از کجا می دونی؟ نکنه جاسوس داریم تو خونمون؟ ــ نیازی به جاسوس نیست، وقتی اینقدر شدید عکس العمل نشون میدن معنیش همینه دیگه. ــ برادرم، خواهر زنش رو تایید می کرد و اصرار داشت در موردش فکر کنم. ولی من همون موقع جریان تو رو بهش گفتم. برام مهم نیست اون چه نقشه ایی برام کشیده بود. باید بفهمه که به نظرات دیگران احترام بزاره و توی انتخابشون دخالت نکنه و از بزرگتر بودنش سواستفاده نکنه. نفسش را عصبی بیرون داد و ماشین را روشن کردو راه افتاد. 🌺 با اخم به خیابان نگاه می کرد، بعد از چند دقیقه سکوت، آهی کشید و با صدای خش دارش اسمم را صدا کرد. چقدر معذب میشدم از شنیدن اسمم بدونه پسوند و پیشوند و چقدر این صدای خش دارش را دوست داشتم. تپش قلب گرفتم و پلک هایم را پایین انداختم. سرش چرخید به طرفم و دوباره گفت: – راحیل خانم. از این گیرایی بالایش لبخندی به لبم آمد و نگاهش کردم و گفتم: –بله. او هم لبخندی زد و گفت: – قهرت برام تنبیه سختی بود، حالا تشویق چی میشه؟ جایزه و تنبیه باید در کنار هم باشنا و گرنه جواب نمیده. متفکر گفتم: –جایزه؟ ــ آره دیگه، آشتی و... ــ آهان... جایزتونو که دادم. باتعجب گفت: –کی؟ ــ همون که دوماه فرصت رو قبول کردم دیگه. جایزه به این بزرگی به چشمتون نیومد؟ نچ نچی کرد. –یعنی بچه زرنگ تهرون که میگن شماییدا... بعد با شیطنت زمزمه وار گفت: – بالاخره نوبت زرنگ بازی منم میشه،،، فقط باید دو ماه دیگه صبر کنم. از حرفش خجالت کشیدم و از شیشه بیرون را نگاه کردم. 🌺 دوباره بینمون سکوت شد. نگاهی به من انداخت. –راحیل خانم موافقی بریم یه چیزی بخوریم؟ معذب گفتم: – نه ممنون، من باید برم خونه. دوشنبه بودو من روزه بودم و نمی خواستم متوجه بشود. با اصرار گفت: –می خرم میارم توی ماشین می‌خوریم. یه آب میوه ایی چیزی. ــ اگه اجازه بدید من برم خونه. ــ می دونم توام وقت نکردی صبحونه بخوری، لطفا قبول کن. اگه قبول نکنی، امروز تا شب چیزی نمی خورما. شرمنده نگاهش کردم. –نمی تونم بخورم لطفا اصرار نکنید. بی توجه به حرفم ماشین را جلوی یه آب میوه فروشی نگه داشت و پرسید: – چرا نمی تونی؟ با من معذبی؟ من بیرون میمونم تاتو... نذاشتم حرفش را تمام کند و گفتم: 🌺 – موضوع اینه که، مکثی کردم. من روزه ام. مبهوت نگاهم کردو گفت: –الان چه وقت روزه گرفتنه؟ مگه ماه رمضونه؟ ــ نه، دوشنبس، گاهی دوشنبه ها رو روزه می گیرم. با دلسوزی گفت: – آخه چرا خودت رو اذیت می کنی؟ اونم الان که باید بنیه داشته باشی واسه درس خوندن. ــ دیروز امتحانم رو خونده بودم. نگران گفت: – این همه راه روهم با زبون روزه می خواستی با مترو بری؟ چرا به خودت اینجوری می کنی؟ ــ اینجوری آدم ساخته میشه، اذیت نیست. ــ با عذاب دادن خودت؟ ـ دقیقا. نچی کرد. – یه سوال. سوالی نگاهش کردم. –اگه شوهر یه خانمی راضی نباشه خانمش روزه بگیره، چی؟ ــ روزه واجب رو که نمیشه کاریش کرد. ولی مستحبی باید شوهرش راضی باشه دیگه. لبخندی زدو گفت: –چقدر خوب. نمی دانم به چه فکر می کرد، که لبخند از روی لبهایش جمع نمیشد. رسیدیم سر خیابانمان. –لطفا همین جا نگه دارید. چشمی گفت و من بعد از تشکر و خداحافظی پیاده شدم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا