eitaa logo
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
800 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3هزار ویدیو
60 فایل
🌿🌾 اینجا ؛ تنها مسیر گیلان🌾🌿 ✨جهت ظهور تنها منجی عالم لطفا صلوات✨ همه دنیا یک لحظه است لحظه ای در برابر ابدیّت ارتباط با ادمین کانال:👇👇 @rahim_faraji @adrekni1403 http://eitaa.com/joinchat/1390084128Cd05a9aa9c5
مشاهده در ایتا
دانلود
1_1006534646_5818657440186501526.mp3
4.94M
3 🚨 جلسه سوم: ماجرای غدیر و بیعت با پیامبر اکرم چرا اولین بیعت کننده با امیرالمومنین در غدیر، خلیفه اول بود؟ 💢 در جهانی که زندگی میکنید اگه زیرک نباشید، دشمن شما رو نابود میکنه... استاد طائب 🥀@Gilan_tanhamasir
☢ آیا جلسه اول و دوم مجموعه اسلام و یهود رو گوش دادید؟👇🏼👇🏼👇🏼 https://EitaaBot.ir/poll/u6to?eitaafly در نظرسنجی شرکت بفرمایید❤️
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒ ▪️مرغ دل شور و نوا گیرد براے فاطمه (س) ▪️شام حزن است و شده خامش نواے فاطمه(س) ▪️شد زمین غرق عزا و شد زمان حزن آفرین ▪️آسمان هم اشڪ مے ریزد براے فاطمه(س) ▪️بشکند پایے که باب وحى را بشکسته است ▪️بشکند دستے که زد آتش سراے فاطمه(س) 🖊شاعر: محمد محمدى 1400/10/16 ▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عرض سلااام و ادب خدمت شما سروران گرامی☺️🌺 صبح زیبای آدینه‌تون بی وصف و نیکو ، و بر مدار آرامش الهی هر کجای ایران زمین هستید حال دلتون خوب و عزاداریهاتون قبول باشه🌹🍃 ☀️هر روز يک قشنگی داره و قشنگی جمعه به اينه كه همه خانواده كنار هم جمـع هستند قدر عزیزانمون را بدونیم قدر زندگی رو بدونيم و از با هم بودن لذت ببریم جمعه روز خانواده ست ❣روز آروم و شادی در كنار عزیزان و خانواده محترم تون داشته باشید ❣ 🌹@Gilan_tanhamasir
🔸چگونه در طول هفته از جهت معنوی شارژ باشیم؟🔸 📝 یک جوری برنامه ریزی کنید که از جمعه‌ها بهره‌برداری شود. جمعه اگر از لحاظ عبادت، خوب اداره شود، بقیۀ هفته هم خوب اداره می‌شود! مثل این است که مثلاً شما در ابتدای روز، صبحانه خورده‌اید؛ این باعث می‌شود که دیگر تا ظهر ضعف نکنید! 👌 اگر در از لحاظ عبادت، کار خوب و حسابی و دهان گیری کردید، تا آخر هفته ضعف نمی‌کنید، تا آخر هفته شارژ هستید. اگر در جمعه، باطری خودتان را خوب تقویت کنید، تا عصر پنجشنبه کم نمی‌آورید ✅ به عبادت و زیارت امامزاده‌ها بپردازید. به زیارت قبور بروید. بعد از نماز جمعه در عصر، دعای سمات بخوانید🤲 🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️ جلسه آخر این بحث زیبا رو تقدیم حضورتون میکنیم. ان شالله که با معرفت کامل از فاطمیه امسال استفاده کرده باشیم و قلب امام زمانمون رو خوشحال کنیم. جلسه آخر تقریبا از اول تا آخرش روضه هست. روضه ای که همراه با معارف عمیق شیعه هست.
1_724352790.mp3
8.57M
4 🔘 جلسه چهارم: ماجرای سوزناک شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها... ☢️ اتفاقات پس از شهادت تا زمان ظهور امام زمان ارواحنا فداه با پرچمداری زعیمان شیعه... 🌷 حتما گوش بدید... استاد طائب 🥀@Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#اسلام_و_یهود 4 🔘 جلسه چهارم: ماجرای سوزناک شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها... ☢️ اتفاقات پس از شه
🔶👆🏼 به نظرم رسید که امشب این سخنرانی رو همه شما عزیزان گوش بدید و برای هر کسی که به اهل بیت علاقمند هست بفرستید. دیگه از این سخنرانی جامع تر و دقیق تر و موثر تر در زمینه شناخت اتفاقات بعد از شهادت پیامبر، بنده ندیدم... برای هر کسی هم فرستادید حتما بعدش ازش نظرش رو بپرسید.
🔴 عکسشون نیست!! زوج نخبه ای که توی به شهادت رسیدن ؛ آیا دیدید تا حالا ضد انقلاب تو اعتراضات شون تو تجمع هاشون عکسشون بگیرن دستشون ؟! مسیح علینژاد در مورد بیانیه داد ؟! رضا پالان ابراز تأسف کرد ؟! چرا ؟! عکس گویای ماجراست 🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و احترام همراهان گرامی✋ صبح اولین‌‌ روز هفته تون بخیر و نیکی 🌺 ☀️اولین کلمه‌ای که صبح ها هنگام بیدار شدن، درست پس از آنکه چشم می گشایی، می‌گویی، بسیار مهم است. فرقی نمی کند که این کلمه را در ذهنت بگویی و یا بر زبانت جاری کنی.اولین کلمه مهم است. 💥و بی شک تاثیری شگرف بر ماجراهای همان روزت خواهد داشت. کلمه ی تو، چکیده ی فکر توست، و فکر تو، تو را به همان سو می کشاند. ❓تا به حال فکر کرده ای که اولین کلمه ات چه بوده و کدام است؟! 🌟و آخرین کلمه ای که پیش از آنکه خواب چشمانت را فرا بگیرد، آن نیز مهم است و بر رؤیاهایت تاثیر بسزا دارد. و باز فرقی نمی کند که این کلمه را در ذهنت بگویی و یا بر زبانت جاری کنی. 💐کلمات خوب در این دو لحظه ی حساس که ذهن در حالت آلفا بسر می برد، خوبی به بار می آورد و کلمات ناهنجار، ناهنجاری. از من می شنوی، 🌼 اولین کلمه ات را حمد و سپاس خداوند قرار بده و بگو; ✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ ✨ الحمدلله رب العالمین✨ 🌸و آخرینش را پاکی و تنزیه خداوند باریتعالی...سبحان الله✨ را امتحان کن...☺️ 🌹@Gilan_tanhamasir
•|🧡🍊|•امید به رحمت الهی يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ اى بندگانم كه زياده بر خويشتن ستم روا داشته‏ايد، از رحمت الهى نوميد مباشيد، چرا كه خداوند همه گناهان را می بخشد، كه او آمرزگار مهربان است‏ 📖سوره زمر(53) 🌹@Gilan_tanhamasir
🔴 پدر یکی ازشهدای سقوط هواپیمای اوکراینی:مراقب باشید در زمین دشمن بازی نکنید 🔹 در بیانیه این خانواده شهید آمده بود:ازشمامردم انقلابی وهمیشه درصحنه تقاضادارم مراقب باشیدهرگزسخنی که تضعیف کننده‌ نیرو‌های جان برکف سپاه پاسداران ونظام ولایی و انقلاب باشدبرزبان جاری نکنیدتادراین شرایط حساس؛در زمین دشمن بازی نکرده باشید 🔸 همه‌ی مامدیون تلاش‌های بی وقفه وخالصانه‌ی نیرو‌های سپاه پاسداران هستیم.سپاهی که چهل سال است دردفاع ازجان و مال و ناموس و کیان این ملت ازهیچ تلاشی دریغ نکرده ودراین راه؛هزاران شهیدوجانباز تقدیم نموده. ✅ ما در حُسن نیت جان برکفان نیروی هوافضای سپاه،هیچ شک وشبهه‌ای نداریم. 🔹 دشمنان سیلی خورده ازمقاومت بدانندبافرافکنی ودروغ بستن به نظام به کمک رسانه‌های مواجب بگیرشان؛نخواهندتوانست ازبی آبروتر شدن خودوشیرین کام شدن مقاومت ازسیلی محکم سپاه بکاهندومثل همیشه این امت بصیر ایران اسلامی است که باتبعیت ازرهنمود‌های مقام عظمای ولایت؛نقشه‌های خبیثانه آنان رانقش برآب خواهد کرد؛ان شاءالله همه‌ جانباختگان راباارواح طیبه‌ شهداخصوصاشهیدسپهبد حاج قاسم سلیمانی محشور فرماید. 🗓 بیست و یکم دیماه ۱۳۹۸ 🌷@Gilan_tanhamasir
🔴 رضاخان نتوانست اما اینستاگرام توانست❗️ 🔹این روزها در سال ۱۳۱۴ هجری شمسی، قیام خونین مسجد گوهرشاد مشهد علیه کشف حجاب اتفاق افتاد. 🔸امروز بعد از گذشت بیش از ۸۰ سال از قیام مسجد گوهرشاد، کاری که در نهایت رضاخان نتوانست انجام دهد، در نبود یک حکمرانی و ساز و کار مشخص در عرصه فضای مجازی، پلتفرم هایی نظیر اینستاگرام توانستند حداقل بر روی بخشی از جامعه ما انجام دهند آن هم خیلی نرم، شیک و اتوکشیده؛ ♨️ اتفاقاً برای این کار از افراد مذهبی و انقلابی هم کمک گرفته شد❗️ در این راستا ادبیاتی تولید و ترویج داده شد که به اشتباه در دهان برخی از مردم و مسئولین جاری گشت و ظاهر آن نیز بسیار فریبنده بود. 🔹اگر همان حساسیت های سابق که در زمان قیام مسجد گوهر شاد وجود داشت، در مورد فضای مجازی هم بود، شاید امروز کشورمان به یک الگو و نمونه تمام عیار زیست پاک و اخلاق مدارانه در فضای مجازی، آن هم در سطح جهانی تبدیل می شد. #⃣ 🌐@Gilan_tanhamasir
🖼 | 🍃🌹🍃 🔻دو سال پیش در چنین روزهایی بود که عین الاسد هدف موشک‌های بالستیک ایران قرار گرفت. 🔹 این حمله به قدری مهم بود که مقام معظم رهبری ایران آن را اعلام کرد. 🔸بعد از حمله یک خبرنگار نامه‌ای از پنتاگون منتشر کرد با عنوان خسارات عین الاسد ❌شامل: ✔️ ۱۳۹کشته و ۱۴۶ زخمی ✔️نابودی ۱۵ هلیکوپتر شامل انواع بلک هاوک، ام کیو وان، ایر کرافت ✔️نابودی ۱۰ چادر نظامی و ۳ پادگان 🔺این نامه بلافاصله تکذیب شد و دیگه خبری از تعداد کشته‌ها نشد فقط گفتن چند نفر ضربه ملایم مغزی شدن | 🆔@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلاااااام ✋ حالِ دلتون چطوره؟☺️ انشاءالله که همیشه سالم و سرحال باشید 🤲 ان شا الله در این ایام رزقهای معنوی نصیبتون و عزاداری هاتون مقبول حضرت حق بوده باشه🙏🌷 💠 اگه موافق باشید بریم سراغ ادامه رمان زیبای عبور از سیم خار دار نفس😊 🔻⬇️🔻
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#عبور_از_سیم_خاردار_نفس #پارت228 🌷 آرش باعصبانیت گفت: –این کارهای خطرناک چیه اینا می کنن. سرعت ماش
🌺 آرش با گوشی‌اش در حال صحبت کردن بود. –داداش من می گرفتم دیگه. بعدنگاهی به من انداخت وگفت: –آره می خوره، نه بابا می خوره دوست داره...باشه. آرش روبه مادرش کردکه در آشپزخانه بودوگفت: –مامان کیارش داره غذا می گیره ها چیزی آماده نکنی. –خدا خیرش بده، بعدنگاهی به ساعت انداخت. نچ، نچ، ساعت نزدیک پنجه، مژگان الان ضعف کرد. می دانستم کیارش از آرش درمورد من پرسیده که غذایی راکه می خواهد بخرد دوست دارم یانه...برای همین قند توی دلم آب شد. به نظرم او هم مثل آرش مهربان است. فقط به قول آرش استرس کاری و مسائل دیگر مانع از بروزش می‌شود. بالاخره کیارش امد و با بازکردن غذاها همه دورمیزجمع شدیم، جزمژگان، واقعاگرسنه بودم، یکی از ظرفها از بقیه بزرگتر بود، کیارش آن را برداشت و نزدیک مادرش گذاشت. –این برگه، برای مژگان گرفتم، صداش کن بیادبخوره. بیچاره مادر آرش چند بار از مژگان خواست که سر میز بیاید. ولی مژگان که روی کاناپه درازکشیده بودگفت گرسنه نیستم ونیامد. "اَه اینقدربدم میاد، پاشوبیابزارماهم غذامون رو بخوریم دیگه." من نتوانستم دست به غذاببرم چون جز آرش کسی شروع نکرده بود. آرش قاشق چنگالش را در ظرفش رها کرد و گفت: –مژگان بیا بزارماهم با آرامش غذامون روبخوریم دیگه... 🌺 –مژگان بلند شد راه افتاد طرف اتاق. –اصلامن میرم توی اتاق شما راحت باشید. آرش بلندشد و جلویش را گرفت و همانطور که هدایتش می کرد به طرف میزگفت: –توبیا الان غذا بخوریم بعدش می شینیم با کیارش صحبت می کنیم هرچی تو بگی همونه، باشه؟... باورکن دارم از گشنگی پس میوفتم. بالاخره مژگان خانم کوتاه آمد و تشریف آورد. انگارفقط حرف آرش را قبول داشت. در سکوت غذا خوردیم وصدای زنگ تلفن کیارش این سکوت را شکست. همین که شماره را دید اخم هایش به هم گره خورد. زیرلب غرغری زد و فوری گوشی را برداشت و به طرف اتاق آرش رفت. مژگان به آرش نگاه کرد. –می بینی، جدیدا همینجوریه ها... صدای داد و بیدا کیارش که می گفت شماهیچ غلطی نمی تونید بکنید باعث شدمژگان دیگر ادامه ندهد. همه گوش تیز کرده بودیم ببینیم کیارش چی می‌گوید. –من روتهدید می کنی، میرم ازت شکایت می کنم... 🌺 کم‌‌کم صدایش ضعیف‌ترشد، فکرکنم وارد بالکن شد تا اگر حرف نامربوطی زد شنیده نشود. ولی باز هم صدایش می‌آمد. البته دیگر واضح نبود ولی معلوم بودکه بالحن خیلی تند و عصبی، باکسی که پشت خط است حرف میزند. مادر آرش آهی کشید و نگاهی به آرش انداخت. –مادرپاشو برو نزار اینقدر حرص بخوره خدایی نکرده سکته می کنه، دلم برای مادرشوهرمم می سوخت، بیچاره هر چقدر تلاش می‌کرد خانه آرامش داشته باشد باز یک جای کار می‌انگید. مژگان پوفی کرد و رو به آرش گفت: –اصلا اگه اون به گفته‌ی خودش این بچه براش مهمه، نباید اینقدر استرس به من بده. میدونی از وقتی راه افتادیم چند بار اینجوری با این لحن با کسی که پشت خطه حرف زده؟ نمیتونه اصلا گوشیش رو خاموش کنه؟ آرش نوچی کرد و بلند و به طرف اتاق رفت. نیم ساعتی آنجا ماند و با کیارش صحبت کرد. نمی دانم با کیارش چه می گفتند... دلم می خواست زودتر بیاید و من را به خانه‌مان برساند. 🌺 مژگانم حوصله اش سررفته بود، بالاخره بلند شد و او هم به داخل اتاق رفت. بعد از چند دقیقه که هر سه بیرون آمدند مژگان دیگر آن عصبانیت قبل را نداشت، آرش وکیارش هم غرق فکربودند. احساس کردم کمی هم رنگ پریده به نظر می‌آیند. مادر آرش که کارش در آشپزخانه تمام شده بود، نگاهی به‌ آنها انداخت وپرسید؟ –چیزی شده؟ –کیارش لبخند زورکی زد. –هیچی، داشتیم بامژگان حرف می زدیم، دیگه ما میریم خونه، کاری نداری مامان؟ مادرش باتعجب نگاهی به مژگان کرد و لب زد: –آشتی کردید؟ –ما که قهر نبودیم مامان جان، فقط من زودقضاوت کردم، بعد هم مادرشوهرم را بوسید و از او بابت رفتارش عذرخواهی کرد. بیچاره مادرشوهرم ازتغییر رفتارناگهانی مژگان ماتش برده بود. "من آخر نفهمیدم قهر کردن یعنی چی؟ طرف نمیخواد سربه تن شوهرش باشه محل بهش نمیزاره، از ماشینش وسط جاده پیاده میشه بعد میگه قهره نبوده، احتمالا معنی کلمه ی قهر توی لغت نامه‌ی دهخدا تغییرکرده و من خبر ندارم." بعداز رفتن آنها از آرش خواستم من را هم به خانه‌مان ببرد.