#استادعشق
#قسمت_صدوچهلم
#کتابخوانی
🔸بهتر است بروی پيش آقای نصرالسلطان ( آقای عسگری، نوه ی دايی مادری ما)، كه هم در ديوان عالی كشور، و هم در وزارت دارايی، خيلی نفوذ دارند، او دستش باز است، و حتما به تو كمك می كند.
🔸«من هم اطاعت كردم، و نزد آقای نصر السلطان رفتم. شخص بسيار مهربان، دقيق و موقری بود. وقتی برايشان توضيح دادم، چه تحصيلاتی كرده ام، خيلی تحت تاثير قرار گرفتند، و به من گفتند:
چرا نمی روی يك كار آزاد راه بينداری با اين همه معلومات حيف است به كار دولتی گرفتار بشوی، برو كارخانه ای برای خودت درست كن و مستقل باش.
🔸«به ايشان گفتم:
كار آزاد احتياج به سرمايه دارد.
«ايشان گفتند:
اين حرف ها چيست كه شما می زنيد؟
برو نزد پدرت، و هرچه می خواهی از او بگير وقتی كسی چنين پدر ثروتمندی دارد، كه ديگر نگران پول و سرمايه نبايد باشد.پدر شما، آقای معز السلطنه از ثروتمندان كشور است.
نزد او برو و مشكلات و مسائل خود را بيان كن، و هدف خود را، برای راه انداختن كار آزاد به او بگو، و از ايشان كمك بگير.
ادامه دارد...