🌉 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز ۹
غذای مشترک 🍲
🔹اولین روز زندگی مشترک، بلند شدم تا غذا درست کنم.
من همیشه از ازدواج کردن می ترسیدم و فراری بودم
برای همین هر وقت اسم آموزش آشپزی وسط میومد از زیرش در می رفتم 😢
🔺 بالاخره یکی از معیارهای سنجش دخترها در اون زمان، بلد بودن آشپزی و هنر بود.
هر چند، روزهای آخر، چند نوع غذا از مادرم یاد گرفته بودم
اما از هر انگشتم، انگیزه و اعتماد به نفس می ریخت!😎
👌🏼 غذا تفریبا آماده شده بود که علی از مسجد برگشت.
بوی غذا کل خونه رو برداشته بود.
از در که اومد تو، یه نفس عمیق کشید؛
- به به، دستت درد نکنه 😊
عجب بویی راه انداختی ...
🔹با شنیدن این جمله، ژست هنرمندانه ای به خودم گرفتم!
انگار فتح الفتوح کرده بودم ...😎
رفتم سر خورشت و درش رو برداشتم.
آبش خوب جوشیده بود و حسابی جا افتاده بود.😋
قاشق رو کردم توش بچشم که؛
نفسم بند اومد...😰
نه به اون ژست گرفتن هام ،نه به این مزه غذا!
🔹 اولش نمکش اندازه بود اما حالا که جوشیده بود و جا افتاده بود ...شور شده بود!
🔹گریه م گرفت!😭
خاک بر سرت هانیه! مامان صد دفعه گفت بیا غذا پختن یاد بگیر...
و بعد ترس شدیدی به دلم افتاد😢
خدایا! حالا جواب علی رو چی بدم؟
پدرم هر دفعه اگه طعم غذا حتی یه کم ایراد داشت بیچاره بودیم!
- کمک می خوای هانیه خانم؟
با شنیدن صداش رشته افکارم پاره شد و بدجور ترسیدم!
قاشق توی یه دست، درب قابلمه توی دست دیگه!
همون طور غرق فکر و خیال خشکم زده بود!😓
با بغض گفتم ... نه علی آقا
برو بشین الان سفره رو می اندازم ...
🔹 یه کم چپ چپ و با تعجب بهم نگاه کرد ... منم با چشم های لرزان منتظر بودم از آشپزخونه بره بیرون ...
کاری داری علی جان؟
چیزی می خوای برات بیارم؟
با خودم گفتم نرم و مهربون برخورد کن، شاید بهت کمتر سخت گرفت...
- حالت خوبه؟😊
- آره، چطور مگه؟😢
- چرا شبیه آدمی هستی که می خواد گریه کنه ؟!🤔
🔹به زحمت خودم رو کنترل می کردم و با همون اعتماد به نفس فوق معرکه گفتم ... نه اصلا ...
من و گریه؟😏
🔹 تازه متوجه حالت من شد ... هنوز قاشق و در قابلمه توی دستم بود ...
اومد سمت گاز و یه نگاه به خورشت کرد ...
چیزی شده؟ به زحمت بغضم رو قورت دادم ...
قاشق رو از دستم گرفت ... خورشت رو که چشید، رنگ صورتم پرید ... با خودم گفتم: مردی هانیه ... کارت تمومه ...😭
ادامه دارد....
🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹یومالترویه اولین جلوۀ غربت #امام_حسین(ع) است؛
«به یومالترویه محمل ببستند؛ خواتین جمله در محمل نشستند»
#استاد_پناهیان
🌹@Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
🔹یومالترویه اولین جلوۀ غربت #امام_حسین(ع) است؛ «به یومالترویه محمل ببستند؛ خواتین جمله در محمل نش
🔴در #یوم_الترویه چه اتفاقی افتاده؟
🔹یومالترویه به روز هشتم ذیحجه و یکروز قبل از عرفه گفته میشود؛ روزی که حسین(ع) با ترک مراسم حج، سفر به کربلا را آغاز کرد.
🔹یومالترویه اولین جلوۀ #غربت_حسین(ع) است؛ با اینکه حسین(ع) وسط حاجیها از صف حج بیرون رفت اما جز عدۀ کمی با او همراه نشدند. وای بر مردمی که امام خود را در نبرد با دشمن دین، تنها گذاشته و به عبادت پرداختند!
🔹چقدر خوبست هیئتیها یاد یومالترویه را احیا و نامش را بر زبانها جاری کنند و با برگزاری مراسم مخصوص این روز، آغاز غربت حسین(ع) و نقطۀ شروع حماسۀ عاشورا را گرامی بدارند. این روز، همراه ایام مسلمیّه و شهادت امام باقر(ع) است.
🔹و چه خوبست #ثبت_نام برای سفر #اربعین را همزمان با حرکت حسین(ع) به سمت کربلا در همین روز انجام دهیم.
#استاد_پناهیان
🏕📸تصویری از روستای سر آقا سید؛
شهرستان کوهرنگ؛ شهر کرد؛ استان چهار محال و بختیاری.
🍃⛰🏕 #روستای_سر_آقا_سید» در ارتفاع 2500 متر از سطح دریا و در یکی از دامنههای قله «هفت تنان» در بخش مرکزی شهرستان #کوهرنگ و در فاصله حدود 130 کیلومتری #شهرکرد قرار داره.
.
🍃🏕دلیلِ نام گذاری این روستا هم بخاطر وجود آرامگاهِ امام زاده آقا سید در این منطقه هستش.
🍃🕌 اهالی این روستا در مورد این امام زاده اینطور نقل قول میکنن که :حدود ۶۰۰ سال قبل شخصی شریف به نام سید عیسی همراه خانواده به روستا میآیند و زندگی تشکیل میدهند. پس از فوت این شخص محل دفن او به امامزاده عیسی تبدیل میشود.
🍃🏕 خونههای اینجاهمه خشتی هستش و پنجرهها و درهای تمام خانهها رو به طبعیت سبز و البته امامزاده «آقا سید» باز میشه👌.
🍃⛰🏕 البته بیشتر خانههای روستای سر آقا سید بدون پنجره هستند و درها تنها منفذ خانهها به شمار میاد و دلیلش هم سرمای طاقت فرسای زمستان است.
🍃⛰🏕 روستای سر آقا سید روستایی با معماری کوهپایهای و پلکانیه که به ماسوله #زاگرس شهرت داره؛ اما با وجود حفظ اصالت، نامش در بین روستاهای پلکانی ایران کمتر شنیده شده است.
#ایران_زیبا
#گردشگری_مجازی
🌺@Gilan_tanhamasir
♨️احادیث حیرت آور #عید_غدیر♨️
⁉️دقت کردین که برگزاری مراسمات #عیدغدیر، هر سال داره با شکوه تر از سال قبل میشه؟
⁉️می دونید علتش چیه؟
☀️حدیث های عجیبی درباره #عیدغدیر داریم که اگه همه ازش با خبر بشن، برای #عیدغدیر چوب حراج میزنند به دارایی شون و بی مهابا ریخت و پاش می کنند تا جایی که برای #عیدغدیر همه لباس نو میخرند و شب #عیدغدیر مردم از بس شربت و شیرینی میخورند از ایستگاه های صلواتی فراری میشن و روز #عیدغدیر هم، همه حتی اونایی که ماه رمضون بهونه میگیرند، روزه می گیرن
👇مثلا حدیث های زیر :
🌺 #امامعلی(ع) : خرج کردن یک درهم در این روز، پاداش ۱۰۰ هزار درهم در روزهای دیگر و حتّی بیشتر دارد. (مصباح المتهجد، ج۲، ۷۵۷- ۷۵۸)
(یعنی روزهای عادی هر مقدار صدقه بدی یا به کسی کمک کنی ، ۱۰ برابرش بهت برمیگرده ولی روز #عیدغدیر این ثواب ۱۰۰ هزار برابر میشه یعنی هر چی خرج کنی، یک میلیون برابرش بهت برمیگرده
🌸 #امامصادق(ع) :
«یکی از وظایف روز #عیدغدیر این است که مؤمن تمیزترین و گرانقدرترین جامه های خویش را بپوشد.»
🌺 #امامصادق(ع) :
غذا دادن به یک مومن در روز #عیدغدیر ثواب اطعام یک میلیون پیامبر و صدیق (در راس آنها خود ائمه معصومین)و یک میلیون شهید (در راس آنها حضرت عباس و شهدای کربلا) و یک میلیون فرد صالح در حرم خداوند را دارد.(بحار ج۶ ص ۳۰۳)
🌸 #امامصادق(ع) :
روز #غدیرخم عید بزرگ خداست ، خدا پیامبرى مبعوث نکرده ، مگر اینکه این روز را عید گرفته و عظمت آن را شناخته و نام این روز در آسمان، روز عهد
و در زمین، روز پیمان محکم و حضور همگانى است . ( وسائل الشیعه ، ۵: ۲۲۴، ح .۱ )
🌺 #امامعلی(ع):
اگر کسی از آغاز دنیا تا پایانش، روزها را روزه و شبهایش را احیا بگیرد، به پای ثواب روزۀ این روز- اگر خالصانه باشد- نمیرسد. (مصباح المتهجد، ج۲، ۷۵۷- ۷۵۸)
🌸#امامصادق (ع):
#عیدغدیر روزی است که خداوند دو برابر تعداد رهاشدگان از آتش جهنم در ماه مبارک رمضان و شب قدر و شب عید فطر، از آتش جهنم رها می کند و گناه ۶۰ سال را می بخشد. (بحار ج ۹۴ ص۱۱۹)
❌خوب حالا با این همه حدیث، هرکس بیکار بشینه ،
چنین فردی اگه گنج هم بهش بدی استفاده نمیکنه😉😁
از الان برنامه بریز برای دعوتِ
فَک فامیل و تهیه هدیه برای بچه ها👌👌👌 و هزارتا کار خوب دیگه...
خلاصه یه کاری بکن که ازت بخرن...
❌نگو این کمه،
👌کریم ، به کم و زیاد نگاه نمیکنه...
✅این خانواده به کسی بدهکار نمیمونن...
📣معامله با کریم،
سودش فوق العاده س😎
#نشرحداکثررررری
#عید_غدیر🌸
🌹 @Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿⃟🌺؎•°
0⃣1⃣ روز مانده تا عیدالله الاکبر، عید سعید #غدیر
هر روز چشم مان را به نور یکی از #فضائل_مولا_علی_علیه_السلام روشنایی بخشیم.✨🌱
مبلغ #عید_غدیر باشیم. 👌🏻
❣@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👤استاد رائفی پور
🎬 کلیپ «زندگی امام زمانی»
🔸 زندگی امام زمانی هم آسونه هم سخته...
💍 تجمل در ازدواج فرهنگ میشه و این خطرناکه...
#امام_زمان
#ازدواج
💞@Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
🌉 #رمان شب #بدون_تو_هرگز ۹ غذای مشترک 🍲 🔹اولین روز زندگی مشترک، بلند شدم تا غذا درست کنم. من همیش
🎑 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز ۱۰
دستپخت معرکه 👌🏼 🍲
🔹 علی چند لحظه مکث کرد ...
زل زد توی چشم هام ...
- واسه این ناراحتی و می خوای گریه کنی؟ ...😊
🔸دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم و زدم زیر گریه ... آره ... افتضاح شده ...😭
با صدای بلند زد زیر خنده ..😄
با صورت خیس، مات و مبهوت خنده هاش شده بودم.
رفت وسایل سفره رو برداشت و سفره رو انداخت.
🔸 غذا کشید و مشغول خوردن شد ...
یه طوری غذا می خورد که اگه یکی می دید فکر می کرد غذای بهشتیه !🙄
یه کم چپ چپ ... زیرچشمی بهش نگاه کردم.
می تونی بخوریش؟ ... خیلی شوره ها! نه؟! چطوری داری قورتش میدی؟🤔
🔸از هیجان پرسیدن من، دوباره خنده اش گرفت.
🔷گفت خیلی عادی ... همین طور که می بینی ... تازه خیلی هم عالی شده ... دستت درد نکنه ...😋😊
- مسخره ام می کنی؟ 😢
- نه به خدا ...
😕😣 چشم هام رو ریز کردم و به چپ چپ نگاه کردن ادامه دادم ...
جدی جدی داشت می خورد!😧
کم کم شجاعتم رو جمع کردم و یه کم برای خودم کشیدم ...
🔸گفتم شاید برنجم خیلی بی نمک شده، با هم بخوریم خوب میشه.
🔸 قاشق اول رو که توی دهنم گذاشتم ... غذا از دهنم پاشید بیرون ...
سریع خودم رو کنترل کردم!
و دوباره همون ژست معرکه ام رو گرفتم نه تنها برنجش بی نمک نبود که ... اصلا درست دم نکشیده بود!😞
مغزش خام بود ... دوباره چشم هام رو ریز کردم و زل زدم بهش ...
حتی سرش رو بالا نیاورد که منو ببینه.
🔷 مادر جان گفته بود بلد نیستی حتی املت درست کنی ... 🍳
سرش رو آورد بالا ... با محبت بهم نگاه می کرد ...
- برای بار اول، کارت عالی بود 👌
🔸اول از دست مادرم ناراحت شدم که اینطوری لوم داده بود ... 😞
اما بعد خیلی خجالت کشیدم ... شاید بشه گفت ،برای اولین بار، اون دختر جسور و سرسخت، داشت معنای خجالت کشیدن رو درک می کرد ...😓
ادامه دارد....
🌹@Gilan_tanhamasir
🌠 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز ۱۱
" فرزند کوچک من "
🔹 هر روز که می گذشت علاقه م بهش بیشتر می شد...
⭕️ لقبم "اسب سرکش" بود ... و علی با اخلاقش، این اسب سرکش رو رام کرده بود ...
🔸چشمم به دهنش بود ،تمام تلاشم رو می کردم تا کانون محبت و رضایتش باشم ...
🔹من که به لحاظ مادی، همیشه توی ناز و نعمت بودم می ترسیدم ازش چیزی بخوام ...
✅ علی یه طلبه ساده بود ... می ترسیدم ازش چیزی بخوام که به زحمت بیوفته ... چیزی بخوام که شرمنده من بشه...
هر چند، اون هم برام کم نمیذاشت. مطمئن بودم هر کاری که برام می کنه یا چیزی برام می خره، تمام توانش همین قدره ...
🔶خصوص زمانی که فهمید باردارم😌
اونقدر خوشحال شده بود که اشک توی چشم هاش جمع شد...
🔹 دیگه نمی گذاشت دست به سیاه و سفید بزنم ...
🔴 این رفتارهاش حرص پدرم رو در می آورد👌
مدام سرش غر می زد که تو داری این رو لوسش می کنی
نباید به زن رو داد ...
اگر رو بدی سوارت میشه و...
🔸اما علی گوشش بدهکار نبود ...
منم تا اون نبود تمام کارها رو می کردم که وقتی برمی گرده، با اون خستگی، نخواد کارهای خونه رو هم بکنه☺️
🔹فقط بهم گفته بود از دست احدی، حتی پدرم، چیزی نخورم و دائم الوضو باشم و...
منم که مطیع محضش شده بودم. باورش داشتم ...
🔸9 ماه گذشت ...
✳️ 9 ماهی که برای من، تمامش شادی بود😊
اما با شادی تموم نشد ...
وقتی علی خونه نبود، بچه به دنیا اومد ...
🔸مادرم به پدرم زنگ زد تا با شادی خبر تولد نوه اش رو بده
اما پدرم وقتی فهمید بچه دختره با عصبانیت به مادرم گفت: لابد به خاطر دختر دخترزات ،مژدگانی هم می خوای؟😤
و تلفن رو قطع کرد ...
⭕️مادرم پای تلفن خشکش زده بود ...
و زیرچشمی با چشم های پر اشک بهم نگاه می کرد ...
ادامه دارد....
🌹@Gilan_tanhamasir
🔷🔹پیشنهاد #استاد_پناهیان برای بهره برداری بیشتر از دعای #عرفه
🔸 قبل از مراسم دعای عرفه یک بار آن را مطالعه کنید و روش صحبت اولیای الهی رو با پروردگار آموزش ببینید
📿@Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
🔷🔹پیشنهاد #استاد_پناهیان برای بهره برداری بیشتر از دعای #عرفه 🔸 قبل از مراسم دعای عرفه یک بار آن را
انشاءالله از حالا تا فردا همه اعضای کانال دعای عرفه رو مطالعه کنن
🌹میتونید بخش های زیبای این دعا رو برای ما ارسال کنید تا با سایر تنهامسیری ها به اشتراک گذاشته بشه ☺️👌
✍سلام هم سفره گانِ نـ💫ـور
همراهان و همسفران مسیر عشق☺️❣
صبح اول هفتهتون به نور خدا بخیر و مزین به هزااااران آیینه از جنس دعا🤲
هم آغـ💞ـوشیِ با اللّـــه
در فصلِ عاشقیِ شیعه، گوارای وجوتون.
انشاءالله امروز بهترین ساعات و ثانیه ها رو با خدای خودتون داشته باشید و توی دعای عرفه لذت دعا رو بیشتر تجربه کنید
امیدوارم همه شما عزیزان دعاگوی همه مومنین باشید و در راس همه حاجاتتون ظهور امام زمان ارواحنا فداه رو در نظر بگیرید🌷
✨شما، برگِ برنده ما، در معرکه ی قیامتید.
سایه ی رفاقتتون، مستدام...
#تنهامسیراستانگیلان💞
🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 راز یک بعد از ظهر
❇️ بهترین دعا در روز #عرفه...
یه نفر به همه ما التماس دعا گفته....🌷
#استاد_پناهیان
📿@Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
📹 راز یک بعد از ظهر ❇️ بهترین دعا در روز #عرفه... یه نفر به همه ما التماس دعا گفته....🌷 #استاد_پن
🔶 امروز هر دعایی که داشتید در خونه خدا بگید ولی خب به طور ویژه از خداوند متعال بخواید که برپایی حکومت امام زمان ارواحنا فداه رو نزدیک تر کنه.
خصوصا اینکه حتما دعا کنید از بهترین یاران امام باشید.
الان امام زمان دارن بشترین تلاش رو برای آماده سازی زمینه های ظهور میکنند و در این راه نیاز به یاران واقعی دارند.
✅ یارانی که عمیقا اهل خودسازی باشند و همه اعمالشون از سرتقوا و خوف از خداوند متعال باشه.
دعا کنیم که از بهترین یاران و سرداران سپاه امام باشیم...🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای #عرفه در سیما
🔹شبکه ۱: ساعت ۱۶:۱۵ از صحرای عرفات
🔺شبکه ۲: ساعت ۱۷:۳۰ از حسینیه هدایت
🔹شبکه ۳: ساعت ۱۷ از حرم امام رضا(ع)
🔺شبکه ۴: ساعت ۱۶:۳۰ از مصلای امام خمینی(ره)
🔹شبکه ۵: ساعت ۱۵:۳۰ از حرم عبدالعظیم(ع)
🔺شبکه قرآن: ساعت ۱۵:۳۰ از کربلای معلی
🔹شبکه افق: ساعت ۱۷ از حرم حضرت معصومه (س)
🔺شبکه آموزش: ساعت ۱۷ از حرم امام خمینی (ره)
🔹شبکه جامجم: ساعت ۱۷ از حرم شاهچراغ (ع)
#التماس_دعا
📿@Gilan_tanhamasir
#السلام_علی_سفیر_الحسین✋
◾️ایستاد ...
بر بلندی دار العماره...
با بدنی زخمی ...
با لب هایی ترک خورده و خشک...
با جگر تف دیده اش...
نگاهش را دوخت به دور دست ها ...
اشک در چشمانش حلقه زد و داد آخرین سلامش را
به اربابش !
به یارش!
به عزیز دلش !
به حسینش! (سلام الله علیه)
به امامش!
🔺و جبران کرد مولای مهربانش!!!
◾️تکیه کرد به نیزه ی غریبی ...
روی زمین داغ کربلا...
و پرسید:
هل من ناصر ینصرنی؟؟؟؟
هل من معین یُعینُنی ؟؟؟؟
و اول از همه نام او را آورد بر زبان!
یا مسلم بن عقیل 😭😭😭....
و خواند تمامی یارانش را ...
🏴مسلم جان!
حسینت تنها ماند
میان گرگ های کوفه!
مهدی حسینت هم تنهاست ...
دعا نما که بیاید دگر به حق حسین (علیه السلام )...
#عرفه
#شهادت_جناب_مسلم
#برای_مهدی_جان_دعا_کن
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🥀@Gilan_tanhamasir