دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان🌙✨
🌸اللَّهُمَّ نَبِّهْنِي فِيهِ لِبَرَكَاتِ أَسْحَارِهِ،
وَ نَوِّرْ فِيهِ قَلْبِي بِضِيَاءِ أَنْوَارِهِ، وَ
خُذْ بِكُلِّ أَعْضَائِي إِلَى اتِّبَاعِ آثَارِهِ،
بِنُورِكَ يَا مُنَوِّرَ قُلُوبِ الْعَارِفِينَ.
🌼خدایا مرا در این ماه به برکتهای
سحرهایش آگاه کن، و دلم را با
روشنایی انوارش روشنی بخش، و
تمام اعضایم را به پیروی آثارش بگمار،
به نورت ای نوربخش دلهای عارفان.
#ماه_رمضان
#دعای_روز_هجدهم
─━━━━━━⊱🌼⊰━━━━━━─
❁❁ 🌳 گــــــــــــادوانـــــ 🌳 ❁❁
╭┅─────────┅╮
🇮🇷https://eitaa.com/Godone🌱
╰┅─────────┅╯
پیشبینی تولید ۱۳.۵ میلیون تن گندم در سال جدید
🔹وزیر جهاد کشاورزی: امسال قیمت خرید تضمینی گندم نان ۱۷ هزار و ۵۰۰ تومان و قیمت خرید تضمینی گندم دوروم ۱۸هزار تومان اعلام شده است. بیش از هزار و ۱۰۰ مرکز خرید تضمینی در کشور آمادهٔ تحویل گندم کشاورزان است.
🔹پیشبینی شده ۱۳.۵ میلیون تن تولید گندم داریم که ۱۰ میلیون و ۵۰۰ هزار تن آن خرید تضمینی میشود.
#ایران_قوی
─━━━━━━⊱🌼⊰━━━━━━─
❁❁ 🌳 گــــــــــــادوانـــــ 🌳 ❁❁
╭┅─────────┅╮
🇮🇷https://eitaa.com/Godone🌱
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بندری که مسافران را جادو میکند!
اینجا بندرِ بریسِ چابهار است؛ جایی که کوه و دریا در هم میآمیزند.
#ایران_قوی
─━━━━━━⊱🌼⊰━━━━━━─
❁❁ 🌳 گــــــــــــادوانـــــ 🌳 ❁❁
╭┅─────────┅╮
🇮🇷https://eitaa.com/Godone🌱
╰┅─────────┅╯
142985_690.mp3
4.26M
📖 ترتیل سریع جزء ۱۸ قرآن کریم
🎙 قاری محترم استاد معتز آقایی
❤️ #با_خدا_همکلام_شویم 👌
#ماه_رمضان #ترتیل_جزء_هجدهم
💢 حجم: ۴ مگابایت
⏰ زمان: ۳۴:۳۸
─━━━━━━⊱🌼⊰━━━━━━─
❁❁ 🌳 گــــــــــــادوانـــــ 🌳 ❁❁
╭┅─────────┅╮
🇮🇷https://eitaa.com/Godone🌱
╰┅─────────┅╯
نکات کلیدی جزء هجدهم🌹
#ماه_رمضان
─━━━━━━⊱🌼⊰━━━━━━─
❁❁ 🌳 گــــــــــــادوانـــــ 🌳 ❁❁
╭┅─────────┅╮
🇮🇷https://eitaa.com/Godone🌱
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکم استفاده از شیاف در حال روزه؟🤔
(مسئله۱۸)
#ماه_رمضان
#شیاف_و_روزه_رمضان
#احکام_رمضان🌙
─━━━━━━⊱🌼⊰━━━━━━─
❁❁ 🌳 گــــــــــــادوانـــــ 🌳 ❁❁
╭┅─────────┅╮
🇮🇷https://eitaa.com/Godone🌱
╰┅─────────┅╯
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
با سلام و عرض ارادت خدمت شما بزرگواران؛
امشب صفحات ۴۳_۴۴_۴۵ را تقدیم حضورتان میکنیم
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
📖صندوقچه گل رز
📜صفحه ۴۶-۴۷
🔹️داماد شبیه شهداست
اواخر خرداد بود هوس کردم کمی داخل حیات خانه قدم بزنم چشمم به آسمان افتاد زیبا و تماشایی بود روی پله نشستم و غرق تماشای ستاره ها شدم به یاد دوران کودکی ام و زندگی در راه چمن افتادم به یاد شب های پشت بام خانه مان که صفایش کم نظیر بود. در همین حال و هوا بودم حس کردم یکی کنارم نشست ابوالفضل بود. دستانش را روی زانوانم گذاشت و آرام پرسید: «بابا به یاد چه افتادی که عجیب غرق شدی؟» ناخود آگاه آهی از درونم بلند شد و گفتم: «هیچی بابا مشغول تماشای آسمانم ببین چقدر قشنگه؟» گفت: «بله بابا راست میگی.» بعد ساکت شد. اما سکوتش معنا دار بود کلی حرف داشت. احساس کردم می خواهد مساله ای را مطرح کند. گفتم: «پسرم توی دلت نگه ندار هر حرفی داری بریز بیرون.» گفت: «آخه چطوری بگم بابا روم نمیشه » گفتم: «بگو عزیزم خجالت نکش.» گفت: «بابا میخوام دینم را کامل کنم آمادگی اش رو هم دارم. آیا شما آمادگی دارید؟» گفتم: «باشه بابا با کمال میل، اجازه بده مشورتی با مادرت داشته باشم. بابا به زودی دینت را کامل میکنیم نتیجه رو حتما بهت خبر میدم.» دستی روی سرش کشیدم و گفتم: «نگران نباش بابا به زودی دینت را کامل می کنیم.» کسی را که برای ابوالفضل در نظر گرفتیم، نوه ی خواهر همسرم بود؛ دختری بود خیلی خانم و از پاکی و نجابت کم نظیر. از طرفِ دیگر، پدر این دختر خانم از دوستان صمیمی من بود و همشهری هم بودیم. ایشان هر زمان ما را می دید می گفت:« ابوالفضل داماد من است.» این دختر خانم ده سال کوچک تر از پسرم بود. اما پدرش این را مسئله ی مهمی نمیدانست و به شوخی می گفت: «چه اشکالی داردا ببرید خودتان بزرگش کنید! یک بار که به منزلشان رفته بودیم ابوالفضل هم همراه ما بود و دختر خانم را یک نظر دیده بود. تا این دختر خانم را مطرح کردیم به نظرم آمد که خوشحال شد. اما نگران یک مسئله بود میگفت پدر من می خواهم الآن ازدواج کنم. مأموریتهای طولانی و روزهای سخت و پرپیچ و خمی در راه دارم و به نظر شما این دختر خانم با توجه به سنی که دارد تحمل این همه دوری و فراز و نشیب را می تواند داشته باشد؟» گفتم: «پسرم من گزینه ای بهتر از این دختر خانم سراغ ندارم؛ اگرچه سنش کم است اما میتوانیم او را برای روزهای سخت تربیت کنیم.» گفت: «اگر شما صلاح می دانید من حرفی ندارم. شب بود به پدر دختر خانم زنگ زدم و ماجرا را گفتم پرسیدم: «شما آمادگی دارید که فردا خدمت برسیم؟ گفتند: چرا فردا؟ شما همین حالا حرکت کنید. شبانه حرکت کردیم حوالی ظهر بود که رسیدیم ناهار خوشمزه ای تدارک دیده بودند. بعد از صرف غذا به پای صحبت نشستیم. ابو الفضل شرط کرده بود هر جا برایش خواستگاری رفتیم. مهریه بیش تر از چهارده سکه نباشد. قضیه ی مهریه را به پدرش گفتم ایشان هم پذیرفتند. دختر خانم و پسرم با هم صحبت کردند ابوالفضل شرایط کار خودش و مقدار مهریه ی مورد نظرش را گفته بود ایشان هم پذیرفته بودند چون عموی عروس خانم تازه فوت کرده بود، بچه ها را به محرمیت هم در آوردیم تا بعد از چهلم عقدشان کنیم. حدود پانزده ماه در عقد هم بودند بعد تصمیم گرفتیم ازدواج کنند. عروس و داماد رفتند کربلا؛ تا برگردند تالار گرفتیم اقوام را دعوت کردیم. همه چیز آماده بود. عروس و داماد روز عروسی برگشتند. ابوالفضل یک مداح خوش صدا دعوت کرده بود که مدام میخواند و میگفت: «داماد شبیه شهدا است.» یکی از اقوام ناراحت و عصبانی شد و اعتراض کرد که ای بابا امشب عروسی این جوان است برای چه از این حرفها میزنید؟! مداح گفت: «دست خودم نیست؛ في البداهه روی زبانم می آید.» اما ابوالفضل توی دلش قند آب میشد و خوشحال بود و می خندید.
🔸️ادامه دارد...
✍️نویسنده:هاجر پورواجد
#صندوقچه_گل_رز
─━━━━━━⊱🌼⊰━━━━━━─
❁❁ 🌳 گــــــــــــادوانـــــ 🌳 ❁❁
╭┅─────────┅╮
🇮🇷https://eitaa.com/Godone🌱
╰┅─────────┅╯
🖤🕊بوی سجاده ی خونین کسی می آید...
#شب_قدر
#شهادت_امام_علی
─━━━━━━⊱🌼⊰━━━━━━─
❁❁ 🌳 گــــــــــــادوانـــــ 🌳 ❁❁
╭┅─────────┅╮
🇮🇷https://eitaa.com/Godone🌱
╰┅─────────┅╯
35.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ ویژه #شب_قدر
🌘 ترنم | لیلةالقدر؛ یکی از نسیمهای معنوی ماه رمضان
✏️رهبر انقلاب: شما در ماه رمضان به سوی صلاح سیر میکنید، میشوید عبد صالح.
✏️ماه رمضان یک چنین قدرتی دارد، یک چنین هنری دارد که انسان آگاه را، متوجّه را، غیر غافل را در این مراتب معنوی پیش ببرد.
🔹️ رسانه KHAMENEI.IR در بهار معنویت -ماه مبارک رمضان- مجموعه آیات قرآنی در بیانات حضرت آیتالله خامنهای را در قالب مجموعه #ترنم با تلاوت آیات توسط قاریان بینالمللی منتشر میکند.
💗 تلاوت اختصاصی توسط آقای مجتبی محمدبیگی، قاری بینالمللی
📚Farsi.Khamenei.ir
─━━━━━━⊱🌼⊰━━━━━━─
❁❁ 🌳 گــــــــــــادوانـــــ 🌳 ❁❁
╭┅─────────┅╮
🇮🇷https://eitaa.com/Godone🌱
╰┅─────────┅╯
با عرض پوزش از تاخیر در ارائه مطالب،از این لحظه در خدمت شما بزرگواران هستیم.
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
142986_226.mp3
4.12M
📖 ترتیل سریع جزء ۱۹ قرآن کریم
🎙 قاری محترم استاد معتز آقایی
❤️ #با_خدا_همکلام_شویم 👌
#ماه_رمضان #ترتیل_جزء_نوزدهم
💢 حجم: ۴ مگابایت
⏰ زمان: ۳۳:۲۹
─━━━━━━⊱🌼⊰━━━━━━─
❁❁ 🌳 گــــــــــــادوانـــــ 🌳 ❁❁
╭┅─────────┅╮
🇮🇷https://eitaa.com/Godone🌱
╰┅─────────┅╯
نکات کلیدی جزء نوزدهم🌹
#ماه_رمضان
─━━━━━━⊱🌼⊰━━━━━━─
❁❁ 🌳 گــــــــــــادوانـــــ 🌳 ❁❁
╭┅─────────┅╮
🇮🇷https://eitaa.com/Godone🌱
╰┅─────────┅╯
﷽
دعای #روز_نوزدهم ماه مبارک رمضان🌙✨
🍁
اللَّهُمَّ وَفِّرْ فِيْهِ حَظِّي مِنْ بَرَكاتِهِ، وَسَهِّلْ سَبِيلِي إِلى خَيْراتِهِ، وَلا تَحْرِمْنِي قَبُولَ حَسَناتِهِ، يا هادِيا إِلى الحَقِّ المُبِينِ
🍁
«ای خدا در این روز بهره مرا از برکاتش وافر گردان، و به سوی خیراتش، مسیرم را سهل و آسانساز، و از حسنات مقبول آن، مرا محروم مساز، ای راهنمای به سوی دین حق آشکار.»
🍁
#ماه_رمضان
─━━━━━━⊱🌼⊰━━━━━━─
❁❁ 🌳 گــــــــــــادوانـــــ 🌳 ❁❁
╭┅─────────┅╮
🇮🇷https://eitaa.com/Godone🌱
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بوی عطر و کرم و ادویه جات و...روزه رو باطل میکنه؟🤔
(مسئله۱۹)
#ماه_رمضان
#عطریات_و_روزه
#احکام_رمضان🌙
─━━━━━━⊱🌼⊰━━━━━━─
❁❁ 🌳 گــــــــــــادوانـــــ 🌳 ❁❁
╭┅─────────┅╮
🇮🇷https://eitaa.com/Godone🌱
╰┅─────────┅╯
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
با سلام و عرض ارادت خدمت شما بزرگواران؛
امشب صفحات ۴۸ و ۴۹ را تقدیم حضورتان میکنیم
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
📖صندوقچه گل رز
📜صفحه ۴۸-۴۹
جشن عروسی خیلی خوب برگزار شد مهمانان راضی بودند و عروس و داماد راضی تر؛ نه گناهی شد و نه حرف و حدیثی پیش آمد. زیر زمین خانه مان محوطه ای داشتیم که آشپزخانه و کمد دیواری داشت؛ کم و کسری هایش را رو به راه کردم و همان جا را در اختیار ابوالفضل و همسرش گذاشتیم اثاث شان را آوردند و همان جا زندگی مشترکشان را شروع کردند. رفته رفته سرشان شلوغ تر شد. برایشان مهمان می آمد بروبیای شان بیش تر شد و جایشان تنگ، خانه ای را اجاره کردند و از پیش ما رفتند. قبل از این که برای پسرم ابوالفضل به خواستگاری برویم رفته بودیم زیارت کربلا. عموی دختر خانمی که بعداً عروس ما شد و با ما نسبت خانوادگی داشت فوت کرده بود. ابوالفضل زنگ زد که مامان شما آنجا هستید برای این بنده ی خدا هم نماز بخوانید. ما هم نماز خواندیم و برای شادی روحش دعا کردیم. پدر آن دختر خانم برای ختم برادرش آمده بود تهران بعد از پایان ختم هم آمده بود منزل ما. روز هفتم این بنده ی خدای تازه در گذشته از سفر زیارتی به پاکدشت برگشتیم نمیدانم ابوالفضل چه دیده و چه شنیده بود که برای خواستگاری به تصمیم قطعی رسیده بود. وقتی آمدیم به من گفت: مامان اگر میخواهید بروید خواستگاری مهناز خانم من حرفی ندارم به پدر عروس مان زنگ زدیم گفت: همین الآن حرکت کنید و بیایید، شبانه راه افتادیم. وقتی آن جا رسیدیم، به رسم ادب گفتم: «شما عزادار هستید ما هم آمده ایم شما را ببینیم و عرض تسلیت داشته باشیم؛ مابقی صحبت ها هم باشد برای بعد» ایشان گفتند: «کسی که از دنیا رفته، داداش من بوده است کسی هم که به خواستگاری اش آمده اید، دختر من است؛ اختیار هر دو هم با من است که بزرگ ترشان هستم. هیچ اشکالی هم در پیگیری این امر خیر نمی بینم.» همان روز خواستگاری کردیم بحث مهریه شد. مادر عروسم گفت: «شما یک عروس تازه آوردید و تجربه دارید مهریه ی ایشان هر قدر هست مهریه ی دختر من هم طبق همان باشد.» گفتم:« مهریه ی آن عروسم پنجاه سکه است؛ اما ابوالفضل میگوید من چهارده سکه بیشتر مهریه نمیکنم میگوید من باید همان روز مهریه را پرداخت کنم و باید وسعم به این هدیه برسد. کاری هم به دیگران ندارم.» خانواده ی عروس خانم و همین طور خود عروس خانم خیلی به ابوالفضل علاقه داشتند چهارده سکه را قبول کردند بعد هم ابوالفضل و عروس خانم با اجازه بزرگترها رفتند داخل اتاق و چند دقیقه ای با هم صحبت کردند و آمدند. هر دو راضی بودند تا چهلم عموی عروسم محرم هم شدند که کارهای خرید و آزمایشهای پزشکیشان در حالی که محرم هم هستند انجام شود. در این مدت چهلم عموی عروسم هم رسید؛ پدر و مادر عروسمان باید می آمدند تهران برای اینکه دوباره به زحمت نیافتند پیشنهاد دادیم که حالا که این همه راه را آمده اند مراسم عقد را هم برگزار کنیم. بعد از چهلم آن خدا بیامرز رسماً عقدشان کردیم و عروس خانم را آوردیم پیش خودمان؛ یکی از اتاقها در اختیار ابوالفضل بود و همان جا زندگی شان را با هم آغاز کردند جشن عروسیشان هم به خوبی برگزار شد. یادم هست به ابوالفضل گفتم مادر شب دامادی تو است. یک دست لباس شیک و خوشگل بپوش گفت:« نه مادر! همین لباسی که دارم خوب است نمی خواهم در چنین شبی دخترهای قوم و خویش و آشنا نگاهم کنند و خدای ناخواسته حسرتی بخورند و بشوم مایه ی گناه!» شکر خدا عروسم دختر مهربان و بسازی بود به ابوالفضل گفته بود: «اگر دوست داری در سوریه بمانی یک اتاق گوشه و کنار جور کن؛ پیش ات می مانم و باهات زندگی میکنم.» ابوالفضل گفته بود:«اینجا جای مناسبی برای تو نیست.»
زهرا ابویسانی مادر شهید
🔸️ادامه دارد..
✍️نویسنده:هاجر پورواجد
#صندوقچه_گل_رز
─━━━━━━⊱🌼⊰━━━━━━─
❁❁ 🌳 گــــــــــــادوانـــــ 🌳 ❁❁
╭┅─────────┅╮
🇮🇷https://eitaa.com/Godone🌱
╰┅─────────┅╯
حجر آیه ۴۹
ای رسول ما) بندگان مرا آگاه ساز که من بسیار آمرزنده و مهربانم.
تفسیر نور:
۱.بخشندگى او همراه با لطف و مهربانى است، نه تنها مىبخشد لطف هم مىكند.
۲.گنهكاران نيز بنده خدا هستند.
✏️با هنرمندی خانم فاطمه غفاری
#قرآن
─━━━━━━⊱🌼⊰━━━━━━─
❁❁ 🌳 گــــــــــــادوانـــــ 🌳 ❁❁
╭┅─────────┅╮
🇮🇷https://eitaa.com/Godone🌱
╰┅─────────┅╯
❣#سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاىَ سَلامَ مُخْلِصٍ لَكَ فِى الْوَِلايَةِ...🤚🍃
🌱سلام بر تو ای مولایم،
سلام بر تو از سوی قلبی، که جز تو در آن راه ندارد!
بپذیر سلام کسی را که قلبش، خانه محبت توست و چشمهایش مشتاق دیدار تو...
📚 صحیفه مهدیه، دعای استغاثه به حضرت صاحب الزمان
🌟اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌟
تعجیل در فرج #امام_زمان صلوات🌼
🌹🍃🌹🍃
─━━━━━━⊱🌼⊰━━━━━━─
❁❁ 🌳 گــــــــــــادوانـــــ 🌳 ❁❁
╭┅─────────┅╮
🇮🇷https://eitaa.com/Godone🌱
╰┅─────────┅╯
﷽
دعای #روز_بیستم ماه رمبارک رمضان🌙✨
🌸
اللَّهُمَّ افْتَحْ لِي فِيهِ أَبْوَابَ الْجِنَانِ، وَ أَغْلِقْ عَنِّي فِيهِ أَبْوَابَ النِّيرَانِ، وَ وَفِّقْنِي فِيهِ لِتِلاوَةِ الْقُرْآنِ، يَا مُنْزِلَ السَّكِينَةِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ.
🌸
خدایا در این ماه درهای بهشت هایت را به رویم باز کن، و درهای آتش دوزخ را به رویم ببند، و به تلاوت قرآن موفقم بدار، ای فرو فرستنده آرامش در دل مؤمنان
🌸
#ماه_رمضان
─━━━━━━⊱🌼⊰━━━━━━─
❁❁ 🌳 گــــــــــــادوانـــــ 🌳 ❁❁
╭┅─────────┅╮
🇮🇷https://eitaa.com/Godone🌱
╰┅─────────┅╯