eitaa logo
گمنام سرباز
204 دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
112 فایل
🌺برای اونایی که رفتن تا مابمونیم... تولیدات مجازی گمنام سرباز کپی مطالب کانال به شرط صلوات و دعا برای فرج 😊🌷 ارتباط با مدیر کانال 📲@Gomnamsarbaz
مشاهده در ایتا
دانلود
مردی از اولیای الهی، در بیابانی گم شده بود. پس از ساعتها سردرگمی و تشنگی، بر سر چاه آبی رسید. وقتی که قصد کرد تا از آب چاه بنوشد. متوجه شد که ارتفاع آب خیلی پایین است؛ و بدون دلو و طناب نمی توان از آن آب کشید. هرچه گشت، نتوانست وسیله ای برای آب کشیدن بیابد. لذا روی تخته سنگی دراز کشید و بی حال افتاد. پس از لحظاتی، یک گله آهو پدیدار شد و بر سر چاه آمدند. بلافاصله، آب از چاه بیرون آمد و همه آن حیوانات از آن نوشیدند و رفتند. با رفتن آنها، آب چاه هم پایین رفت! آن فرد با دیدن این منظره، دلش شکست و رو به آسمان کرد و گفت: خدایا! می خواستی با همان چشمی که به آهوهایت نگاه کردی، به من هم نگاه کنی! همان لحظه ندا آمد: ای بنده من، تو چشمت به دنبال دلو و طناب بود، باید بروی و آن را پیدا کنی. اما آن زبان بسته ها، امیدی به غیر از من نداشتند، لذا من هم به آنها آب دادم 🆔 @gharar_ashghi
در آمده است شیخ حسن بصری برای عبادت به صحرا رفت ، برای کمی استراحت نزد چوپانی نشست و از او قدری شیر خواست اندکی بعد ، گله چوپان خواست از کوه پایین رود که چوپان ندایی داد و بلافاصله گله به جای خود برگشت . شیخ حسن وقتی این صحنه را دید ، حالش دگرگون شد و رنگ رخسارش پرید و صیحه ای زد و غش کرد. وقتی به هوش آمد ، چوپان علت حالش را از او پرسید . شیخ گفت گوسفندان تو عقل ندارند اما آنها میدانند که تو خیرشان را می خواهی با شنیدن صدای تو ، سریع اطاعت کردند و از راه بیراهه برگشتند من که انسانم و عاقل حرف و امر_خالق خود را که به نفع من فرموده است ، گوش نمی دهم . کاش به اندازه این گوسفندان ، من از خدای مهربان خود می ترسیدم و امر و نهی او را گوش می دادم 🆔 @gharar_ashghi
@Elteja -کانال اِلتجاHekayate Bano Habbabe valebiyeh.mp3
زمان: حجم: 12.04M
▫️این زن 230 سال عمر کرد!!! بهت آور جناب «حَبابه والِبیه» که هشت امام معصوم را زیارت کرد و روزی دوباره در رکاب حضرت مهدی علیه السلام رجعت خواهد کرد! 📚 کمال الدین ج2 ص536./ 📚هدایة الکبری ص167. 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ دوستان خودتون رو به کانال دعوت کنید ╔═ ⚘════⚘ ═╗ 🌺🍃 @gharar_ashghi ╚═ ⚘════⚘ ═╝
📚 ‼شیطان به حضرت یحیی گفت: می خواهم تو را نصیحت کنم. ‼حضرت یحیی فرمود: من میل به نصیحت تو ندارم؛ ولی می خواهم بدانم طبقات مردم نزد شما چگونه اند. شیطان گفت: مردم از نظر ما به سه دسته تقسیم می شوند: ①عده ای مانند شما معصومند، از آنها مأیوسم و می دانیم که نیرنگ ما در آنها اثر نمی کند. ②دسته ای هم برعکس، در پیش ما شبیه توپی هستند که به هر طرف می خواهیم می گردانیم. ③دسته ای هم هستند که از دست آنها رنج می برم؛ زیرا فریب می خورند؛ ولی سپس از کرده خود پشیمان می شوند و استغفار می کنند و تمام زحمات ما را به هدر می دهند. دفعه دیگر نزدیک است که موفق شویم؛ اما آنها به یاد خدا می افتند. و از چنگال ما فرار می کنند. ما از چنین افرادی پیوسته رنج می بریم... ╔═ ⚘════⚘ ═╗ 🌺🍃 @gharar_ashghi ╚═ ⚘════⚘ ═╝
راننده کامیونی وارد رستوران شد . دقایقی پس از این که او شروع به غذا خوردن کرد ، سه جوان موتور سیکلت سوار هم به رستوران آمدند و یک راست به سراغ میز راننده کامیون رفتند . بعد از چند دقیقه پچ پچ کردن ، اولی سیگارش را در استکان چای راننده خاموش کرد . راننده به او چیزی نگفت . دومی شیشه نوشابه را روی سر راننده خالی کرد و باز هم راننده سکوت کرد . وقتی راننده بلند شد تا صورتحساب رستوران را پرداخت کند ، نفر سوم به پشت او پا زد و راننده محکم به زمین خورد ، ولی باز هم ساکت ماند . دقایقی بعد از خروج راننده از رستوران یکی از جوان ها به صاحب رستوران گفت : چه آدم بی خاصیتی بود ، نه غذا خوردن بلد بود ، نه حرف زدن و نه دعوا ! رستورانچی جواب داد : از همه بد تر رانندگی بلد نبود ، چون وقتی داشت می رفت دنده عقب ، 3 تا موتور نازنین را له کرد و رفت !!! l👇 عضو شویدو به عزیزانتان معرفی کنید 👇l 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ ╔═ ⚘════⚘ ═╗ 🌺🍃 @gharar_ashghi ╚═ ⚘════⚘ ═╝