#شهیدانه♥️✨

↻ #شهیدانه‹.😍💚.› «🗄🎬» - عـزیزآنِ‌مـُشتـآق‌…! تاکسۍشـَهید‌نـَبود شـَهید‌نـِمیشود.. شرط‌شـَهید‌شدن‌ شـَهید‌بـودن‌است...

↻ #شهیدانه‹.💚😍.› پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند ، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند :))) -شهیدآوینی

#نظرسنجی 📊 شما بیشتر دوست دارید چی بزارم؟ #انگیزشی #پروفایل #پست_امام_زمانی #شهیدانه #رهبرانه و..... داخل ناشناس بگید🙃

همیشه‌می‌گفت‌: اگر که می‌خوایک سربازامام‌زمان‌(عج) باشی‌بایدتوانایی‌های خودتو‌خیلی‌بالاببری‌ شیعه‌بایدهمه‌فن‌ حریف‌باشه‌واز همه‌چی‌سردربیاره:) - شهید‌محمد‌رضا‌دهقـان‌امیرے🌿' #شهیدانه

#شهیدانه ببین شهید بهشتی چی میگه! تو نمیتونی بگی من آزادم هرجوری میخوام بیام بیرون ، بقیه هم نگاه نکنن! پس جاذبه ی جنسی چی!؟ میخوای نادیده بگیریش!!؟ 😐 ‌🧡#معروفانه ای شو👇 https://eitaa.com/joinchat/1179058499C4ee0700aeb

به نظرتون چرا همسر شھید چمران بعد از دو ماه فھمید همسرش کچل است؟😲 #نجوای‌دل 🌱 #شهیدانہ •🌻 𝐉𝐨𝐢𝐧⇩ ↝@salammfarmande

#شهیدانه شهید محسن‌حججی: خودتان را برای ظهور امام زمان عجل الله و جنگ با کفار بخصوص اسرائیل آماده کنید كه آن روز خیلی نزدیک است. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

وصیت‌نامہ‌شهیدسعیدزقاقی‌به‌مادرش : ـ مادرم‌زمانی‌ڪہ‌خبرشهادتم‌راشنیدی‌ گریہ‌نڪن‌. ـ زمان‌تشیع‌وتدفینم‌گریہ‌‌نڪن. ـ زمان‌خواندن‌وصیت‌نامہ‌‌ام‌گریہ‌نڪن. - فقط‌زمانی‌گریہ‌ڪن‌ڪہ‌مردان‌ماغیرت‌ رافراموش‌می‌ڪنندوزنان‌ماعفت‌را؛ - وقتی‌جامعه‌مارابی‌غیرتی‌و بی‌حجابی‌گرفت، مادرم‌گریہ‌ڪن‌ڪہ‌اسلام‌درخطراست . . . !💔 #شهیدانہ

میگفت:قبل‌ازشوخی نیتِ‌تقرب‌ڪن‌وتودلت‌بگو: دل‌یہ‌مؤمن‌ُشادمیڪنم،قربة‌الی‌الله این‌شوخیاتم‌میشہ‌عبادت..🖐🏻(: - شهید‌حسین‌معز‌غلامی #شهیدانه

|📑🌱| یه موتور گازی داشت که هر روز صبح و عصر سوارش میشد و باش میومد مدرسه و برمیگشت. یه روز عصر که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت، رسید به چراغ قرمز ، ترمز زد و ایستاد یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت  بالای موتور و فریاد زد: الله اکبر و الله اکــبر … نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب! اشهد ان لا اله الا الله … هرکی آقا مجید و نمی‌شناخت‌، غش غش می‌خندید و متلک می‌نداخت و هرکیم می‌شناخت، مات و مبهوت نگاهش می‌کرد که این مجید چش شده؟! قاطی کرده چرا؟! خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن و آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید؟ چطور شد یهو؟ حالتون خوب بود که! مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت: مگه متوجه نشدید؟ پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی‌حجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن. من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره گناه میشه. به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه. دیدم این بهترین کاره! همین! #شهید_مهدی_زین_الدین #شهیدانه