animation.gif
211.3K
ولادت با سعادت سه نور از انوار تابناک اهلبیت پیامبرخدا(ص)؛
حضرت سید الشهداء؛ امام حسین(ع)
حضرت باب الحوائج؛ ابوالفضل العباس(ع)
حضرت زین العابدین؛ امام سجاد(ع)
بر حجة بن الحسن عج و همه محبین و ارادتمندان مبارک باد
توحیدی:
🔸مهارت جرأتـ ورزي و اعتماد به نفس با همانندسازي با يل كربلا🔸
🌺در صفین، نوجوانی نقاب زده، ناگهان چون تیری از چله کمان جبهه دوست رها شد و خود را به عرصه نبرد رساند. جز علی، هیچ کس، نه از جبهه دشمن و نه از اردوگاه دوست، نمیدانست که این نوجوان نقاب بر چهره کیست. آنان که از چشم، سن و سال را میسنجیدند، گفتند که بین دوازده تا چهارده سال. آنان که از هیکل و جثه، پی به سن و سال میبردند، گفتند که حدود هفده سال. آنان که از چستی و چابکی حرکات، حدود عمر را حدس میزدند، گفتند: قریب بیست سال.
آن نوجوان نقاب زده که همه را به اشتباه انداخته بود، چون جنگجویان کهنه کار، به دور میدان چرخ میخورد و مبارز میطلبید. چستی و چالاکی نوجوان، حکمی می کرد و شهامت و صلابتش، حکمی دیگر. چرخش تند و تیز شمشیر در دستهایش حکمی داشت و نگاه عمیق و نافذش حکمی دیگر.
و این بود که هیچ کس از جبهه مخالف، پا پیش نمیگذاشت. معاویه به ابوشعثا گفت: برو و کار این سوار را بساز.
ابوشعثا گفت: اهل شام مرا حریف هزار سوار میدانند، دون شان من است جنگ تن به تن با این یکه سوار. اما یکی از پسران هفت گانهام را میفرستم تا سرش را برایت بیاورد. جوان ابوشعثا در دم با شمشیر آن نوجوان به دو نیم شد و آه از نهاد ابوشعثا برخاست دومین فرزند را به خونخواهی اولی فرستاد. دومی نیز بی آنکه مجال جنگیدن پیدا کند، جنازهاش در کنار جنازه برادر قرار گرفت.
و جوان سوم و چهارم و پنجم ...
در جبهه دوست، لحظه به لحظه غریو شگفتی و شادی اوج میگرفت و در جبهه دشمن، سکوت و حیرت و بهت و مصیبت لحظه به لحظه سنگین تر میشد. و وقتی ششمین و هفتمین جوان ابوشعثا هم به خاک و خون غلتیدند، از جبهه دشمن نیز، صدای تحسین، ناخودآگاه به هوا برخاست.
و این آنچنان خشم و غیرت ابوشعثا را به جوش آورد که به معاویه گفت: تکه تکه اش میکنم و به اندازه داغ هفت جوان بر دل پدر این سوار، داغ هفت جوان بر دل پدر این سوار، داغ مینشانم.
و از جا کنده شد و با چشمانی خون گرفته و توانی صد چندان، خود را به عرصه نبرد رساند. دست سوار اما انگاره تازه، گرم شده بود چون شیری که روباه را به بازی میگیرد، ابوشعثا را لحظاتی به تلاطم و تکاپو واداشت و در لحظه و آنی که هیچکس نفهمید چه آنی، سر ابوشعثا را پیش پای اسبش انداخت و بدن خونینش را بر خاک نشاند.
وحشت بر چهره و سراپای دشمن نشست آن چنان که هر چه نوجوان در میدان چرخ خورد و مبارز طلبید، هیچ کس به میدان نیامد و آن چنان که حتی هیچ کس جرات جمع کردن جنازههای آل ابوشعثا را به خود راه نداد.
و نوجوان، فاتح و شکوه مند به قلب جبهه دوست بازگشت و آن زمان که علی، او را در آغوش گرفت و نقاب از چهرهاش برداشت تا عرق از پیشانی اش بسترد و روی ماهش را ببوسد، تازه همه فهمیدند که این، عباس علی است، ماه بنی هاشم که هنوز پا به سال سیزده نگذاشته است و هنوز مو بر چهرهاش نروییده است.
🌺حدود هشت سال پیشتر علی علیه السلام در مسجد نشسته بود و گرد او یاران و دوستان و اصحاب، حلقه زده بودند. در این حال، پیرمردی بیابانی که محاسنی سپید و چهرهای آفتاب سوخته اما نمکین داشت به مسجد درآمد.
با لهجهای شیرین به همه سلام کرد، حلقه جمع را شکافت، بر دست و روی علی بوسه زد و زانو به زانوی او نشست: «علی جان! خیلی دوستت دارم. دلیلش هم این است که این شمشیر عزیزم را آوردهام به تو هدیه کنم»
علی خندید؛ ملیح و شیرین، آن چنان که دندانهای سپیدش نمایان شد.
«دلیل، دل توست عزیز دلم! اما این هدیه ارجمندت را به نشانه میپذیرم.»
پیرمرد عرب، خوشحال شد، دوباره دست و روی علی را بوسید و رفت.
فراوان داشت علی از این عاشقان بینام و نشان. شمشیر را لحظاتی در دست چرخاند و نگاه داشت، انگار که منتظر خبری بود یا حادثهای.
خبر، عباس سلام الله علیه بود که بلافاصله آمد. هفت یا هشت ساله اما زیبا، رعنا و بلند بالا، سلام و ادب کرد اما چشم از شمشیر برنداشت.
علی فرمود: عباس من! دوست داری این شمشیر را به تو هدیه کنم؟
عباس خندید. آرزوی دلش بود که بر زبان پدر جاری شده بود.
«بله، پدر جان! قربان دست و دلتان»
علی فرمود: بیا جلو نور چشمم!
عباس پیش آمد. علی از جا بلند شد، شمشیر را با وسواسی لطف آمیز بر کمر او بست، او را در آغوش گرفت، بوسید: «این به ودیعت برای کربلا.»
#مهارتهای_زندگی
#سیره_اهل_بیت
ایتا
@hdpqom
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
عباس آمد تا حسین آرام گیرد
گهواره چرخاند ز رویش کام گیرد
آمد به دنیا یک گُلی از باغ طه
زینب ز عطر او هزاران وام گیرد
چون زاده شد فرزند حیدر دُر ببخشد
خندان حسن شکرانه اش تا شام گیرد
ام البنین احسنت شیر است آنچه زادی
این طفل از آل النبی الهام گیرد
مولی مبارک بادت این سبع المثانی
باب الحوائج ، بوالفضائل نام گیرد
@hdpqom
حوزه علوم اسلامی دانشگاه علوم پزشکی قم
پیامبر اکرم(ص): «وای به حال مسلمانی که حداقل یک روز در هفته را به آموختن آموزه های دین خود اختصاص ندهد»
https://eitaa.com/HDPqom
دعاي هشتم.pdf
82.6K
نمودار درختی دعای هشتم صحیفه سجادیه
حوزه علوم اسلامی دانشگاه پزشکی قم
پیامبر اکرم(ص): «وای به حال مسلمانی که حداقل یک روز در هفته را به آموختن آموزه های دین خود اختصاص ندهد»
https://eitaa.com/HDpqom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀هر شب با یک کلیپ اخلاقی برای سلوک
# خود را بسازیم
💢روش مناجات با خدا در گفتار رهبر معظم انقلاب
به کانال حوزه علوم اسلامی دانشگاه علوم پزشکی قم در ایتا بپیوندید
https://eitaa.com/HDPqom
حوزه علوم اسلامی دانشگاه علوم پزشکی قم:
🌺برگزاری اردوی دو روزه علمی ، تفریحی حوزه علوم اسلامی دانشگاه علوم پزشکی قم🌺
🌹به مناسبت میلاد مسعود سید و سالار شهیدان حضرت اباعبد الله الحسین اردوی دو روزه در جوار مرقد مطهر سلطان علی بن محمد باقر علیه السلام در مشهد اردهال و نیاسر کاشان برگزار گردید.
معرفت جویان حوزه علوم اسلامی دانشگاه علوم پزشکی قم در این اردوی معنوی ضمن شرکت در کلاسهای آموزشی در نشستهای صمیمی با حضور اساتید به بحث و گفتگو پرداختند. برگزاری جشن میلاد حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام و دعای کمیل در جوار مرقد مطهر و دعای عهد در محل قتلگاه ، پیاده روی و کوهنوردی، مسابقه فرهنگی، انجام بازی های گروهی دارت و بدمینتون (پسران) و بازدید از مناطق دیدنی نیاسر و مرکز گلابگیری روستای علوی، آشنایی با مراحل استحصال سنتی و صنعتی و خواص مختلف عرقیات گیاهی و آزمایشگاههای مربوطه از دیگر برنامه های برگزار شده در این اردو بود.
🌺در مراسم پایانی این اردو معرفت جویان با استماع سخنان حجة الاسلام و المسلمین طاهری مسئول نهاد رهبری دانشگاه در طرحهای پیش رو و مورد علاقه حوزه علوم اسلامی ثبت نام نمودند.
🌹معرفت جویان حوزه علوم اسلامی دانشگاه علوم پزشکی قم در آخرین برنامه این اردوی معنوی و در مسیر بازگشت با زیارت قبور شهدای گمنام عهد خود را با شهدا تجدید نمودند.🌹
گزارش تصویری این اردو در کانال حوزه علوم اسلامی دانشگاه علوم پزشکی قم منتشر می شود.
به کانال حوزه علوم اسلامی دانشگاه علوم پزشکی قم در ایتا بپیوندید.
https://eitaa.com/HDPqom
قابل توجه معرفت جویان حوزه علوم اسلامی
لطفا در صورتی که عکسهای مناسبی از اردوی مشهد اردهال گرفته اید جهت درج در آرشیو برنامه های حوزه به شماره 09171904975 ارسال فرمایید.