eitaa logo
『حـَلـٓیڣؖ❥』
297 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ‌‌ و قسم به دست علمداری ات...❗ • • • که تا پای جان .. پای پیمان خواهیم ماند..✋🌲 • • • حلیف ...👀🕊🖇 مقری به وسعت پیمان با علمدار حرم جمهوری اسلامی🍀 • • • • •کپی؟! •با ذکر صلوات برای ظهور آقا امام زمان •از تمام مطالب کاملا آزاد..🙂✅ • • • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا🦋🕊✨ خودمو انداختم رو تخت... برق رو خاموش کردم.. پیامک اومد رو گوشیم... با شوق برق رو روشن کردم.. بلند شدم به گوشیم نگاه کردم😍 ٪ ایش.. پیام تبلیغاتی😬😕... با باز شدن گوشی یاد داوود افتادم🤪 بهتره گوشی خریدنشو تو دفترم بنویسم... چند سال دیگه یادگار بمونه😁 شروع کردم به نوشتن.. که صدای راه رفتن کنار اتاقم اومد... یهو برق رفت😐... احساس میکردم یه نفر داره به اتاقم نزدیک میشه...😅 ٪ رسول تویی؟؟!😐 ... ٪ اه.. رسول خیلی بی مزه ای... ♤ شب خوش.. البته .. شاید فقط برای ما فکر نمیکنم شب خوبی برای تو باشه... چیشد؟!😳 صدای رسول نبود... چراغ گوشیم رو روشن کردم... با دیدن چهره سینا راد.. جیغ کشیدم😱.. $ رهاااا... برق رفت... نترس.. ♤ هع.. بالاخره بهم رسیدیم😏 ٪ت..تو .. از ترس زبونم بند اومده بود... پس چرا رسول نمیاد بیرون... ٪رسوووووووووووووول😭 ♤ میدونی چیه... من.. اومدم.. پر از عقده هایی که اون داداشات سرم خالی کردن... آره... اومدم... ◇ اینجا آخر خط!!! رها حسینی😏 به طرفم اومدن ٪ نبودی.. این چند وقت کل دنیا از شرت راحت بود🙂 هع.. فک کردی منو بکشی دنیا به آخر رسیده... نه... نمیرسه.. فقط خود خاک بر سرت نا بود میشی... خیلی عصبانی شد... داد زد.. ♤ کوتاهش میکنم این زبونووووو جیغ کشیدم😫.. اما چه فایده ای داشت... گلدونی به طرفش پرت کردم... دویدم از اتاق بیرون.... هنوز امیدوار رسول بودم که متوجه لگد هاش به در شدم🙂... خدایا .. خودت مراقب رسول باش.‌. دویدم... دنبالم بود... قبل از اینکه به دیوار بخورم.. دوتا دست از پشت سر اومد روی صورتم... دستای یه زن بود.. دستمالی رو دهنم گذاشت 😰.. داشتم خفه میشدم.. دیکه حتی جیغ هم نمیتونستم بکشم.. فقط صدای اروم از دهنم میومد.. ♤ نترس.. نمیکشمت... تو باید زجر بکشی... تقاص همه سختی های منو میدی... کم کم داشت چشمام تار میشد... سیاهی چشمام.. آخرین چیزی که یادم موند😫🙂
‌راهِ خدا، راهِ ادعـا نیست🌿! 🖤•↷-----------------
__🕊🚶🏿‍♂__
『حـَلـٓیڣؖ❥』
.• خدایا‌ما‌کہ‌حسین‌گونہ‌زندگےنکردیم‌ تا‌حسین‌گونہ‌بہ‌شهادت‌برسیم..✋🏼 پس‌خدایا‌ما‌را‌حُرگونہ‌بپذیر:) 🌿" ♥️•↷↭-----------------
قیمت با جلد سخت: ۴۵۰۰۰تومان قیمت با جلد نرم: ۳۵۰۰۰تومان 😇شاید قیمتش بالا باشه ولی از نظر من ارزشش رو داره😍
هدایت شده از بی نهایت
7.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥سید بشیر حسینی، مهمان امشب استودیو بینهایت اومده به کمک شما، به یه سوال اساسی جواب بده🧐 بریم ببینیم موضوع چیه! 🍀🙃 ♾️ @binahayat_ir
به نام خدا ♡ خوب گوشاتونو باز کنید.. توی این چند بار رفت و آمدی که الهام داشته.. اتاق پسره و دختره از هم جداس.. قبلا از در اتاق پسره کلید زدم‌.. ♤ کی؟ ♡ سینا چرت نگو.. درست گوش کن ببین چی میگم... ترتیب اون پسره آرتیس رو خودم میدم.. شما فقط حواستون به اون دختره رها باشه... بیهوشش میکنین میارینش.. از راه های اصلی و دور بین دار هم نمیرید... ♧ تکلیف خط های تلفن چی میشه.. ♡ گوشیتو بده... ♧ چی؟؟؟ گوشیشو گرفتم.. کوبوندم رو زمین.. ♧ چی کار میکنی... ♡ از الان به بعد از طریق سینا باهم در ارتباطیم.. ♧ گوشی رو برای چی شکوندی.. ♡ ببین الهام.. بخوای واسه من زیر ابی بری سرتو میکنم زیر آب.. ♤ ایش... بچه ها به سمت خونشون رفتن.. هه... امشب شبیه که انتقام کل خونوادمو از اینا میگیرم.. کاری میکنم حسرت دیدن همو به گور ببرن... وقتی عصبی میشدم.. دستام می لرزید... ،،،،،،،،،،،،،، ♡ مگه نگفتم فقط بیهوشش کنییییید.. چرا آنقدر طول کشید... ♤ نرفتیم خوشگذرونی که... رفتیم آدم ربایی.. ♡ خفه شو ... ♧ من اینو چی کارش کنمم؟؟؟ ♡ برو ... ببندش روی اون تخت.. زود باش.. اه... بدرد نخوراا .. 《 خانم ما چی کار کنیم... ♡ همین امشب از ایران خارج میشین.. اینم پاسپورت.. این ورا نمیایین تا آب از آسیاب بیوفته... 《 چشم... پ.ن 😄🌹بسی کوتاه از گرگ های رمان ✨✨✨بدونین از پارت بعد✨✨✨ ببین چه به روز خودت آوردی... من چیز زیادی نمیدونم... میگفتن خیلی با ارزشه... مطمئن باش.. به نفعته... زیر نظر داشتنش... کفتار...
😎🖤✨ پدیده هایی به نام
هدایت شده از گانــدو↫ⓖⓐⓝⓓⓞⓞ
🚶🏻‍♂ یڪے‌قامت‌نبستہ... میرہ‌ملکوت؛یڪۍ‌یڪۍ‌اسموناروطۍ میڪنہ... اونوقت ماهنوز،رکوع میگیم‌ ⎞سبحان‌ربےاعلے‌وبحمدہ⎛ یا‌وسط‌نماز‌یادمون‌میوفتہ‌ڪہ... جواب‌دوستمونو‌ندادیم🤕 |♡°° شهــید بابک نوری°° ♡|