هدایت شده از خبرگزاری تسنیم
11.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جزئیات شنیده نشده از پرونده تخلفات در بانک مرکزی
🔹در جریان پرونده اخلالگران ارزی سال ۹۶، علاوه بر ولیالله سیف برای سالار آقاخانی (کارگزار)، سید احمد عراقچی (معاون ارزی وقت بانک مرکزی)، احسان معافی (مدیر حراست وقت بانک مرکزی)، سید رسول سجاد (مدیر بینالملل وقت معاونت ارزی بانک مرکزی)، میثم خدایی (کارمند)، میلاد گودرزی (کارمند)، منصور دانشپور (صراف)، فرشاد حیدری (معاون نظارتی وقت بانک مرکزی) و علی آروند پرونده تشکیل شده بود.
@TasnimNews
『حـَلـٓیڣؖ❥』
جزئیات شنیده نشده از پرونده تخلفات در بانک مرکزی 🔹در جریان پرونده اخلالگران ارزی سال ۹۶، علاوه بر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#رهایی_از_ارتباط_با_نامحرم_در_فضای_مجازی
معمولا برداشت مردم از دین و دینداران زیاد درست نیست مثلا برداشت مردم از رفتار طلبه ها اینه که میگن: اینا دنبال کنترل کردن نشاط مردم هستن که یه موقع نشاط حرام نداشته باشن و لذت حرام نبرن!
عموم مردم با دیدن یه عالم دینی به یاد یه سری ممنوعیت ها میفتن شبیه نگاهی که مردم به پلیس دارن
این برداشت اشتباه، ناشی از تعلیمات دینی غلط و عدم معرفی صحیح دین هست...
درستش اینه که وقتی مردم یه طلبه رو میبینن باید بگن: الان این طلبه میخواد به ما بگه: تو چرا سرحال و سرزنده و با نشاط نیستی؟!
چرا قدرتمند نیستی؟!
#خط_شکن
『حـَلـٓیڣؖ❥』
#رهایی_از_ارتباط_با_نامحرم_در_فضای_مجازی معمولا برداشت مردم از دین و دینداران زیاد درست نیست مثلا ب
#رهایی_از_ارتباط_با_نامحرم_در_فضای_مجازی
شهوترانی در ابتدا لذت داره ولی هر کسی گرفتارش بشه واقعا بدبخت و بی آبرو خواهد شد...
درهمین زمینه امیرالمومنین علی علیه السلام میفرماید:
آغاز شهوت، لذت است و پایانش نابودی...
أوَّلُا لشَّهوَةِ طَرَبٌ ،و آخِرُها عَطَبٌ
غررالحکم
نکته بعدی در مورد رابطه با نامحرم اینه که این "یه امتحان عمومی" هست.در واقع هر کسی در هر سن و جایگاهی باشه حتما با شهوت امتحان خواهد شد.
شما چه آدم مذهبی باشی چه نباشی، چه زن یا مرد باشی، چه مسن باشی یا جوان و....در هر صورت دنیا برات شرایطی رو پیش میاره که با #شهوت امتحان بشی.
بنابراین هیچ کسی نباید خودش رو از این امتحان در امان بدونه اگه بسیجی هستی یا طلبه یا سپاهی یا امام جمعه یا آیت الله و....بالاتر یا پایین تر در هر صورت باید خودت رو برای امتحان شهوت آماده کنی
امتحانی که بسیار ریز و پنهان و آروم سراغ انسان میاد...
#خط_شکن
1- داوود و رها محرمن
2- قطعا روسری سرشه
3- فرضا نباشه.. داوود چفیه داره
4- قطعا سرشه
5-قطعا سرشه
6قطعا سرشه
7 گزینه 4 و5 و 6😑
🔴هشدار به مردم #آخرالزمان
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) میفرمایند:سوگند به کسی که مرا بشارت دهنده به حق بر انگیخت،قائم از میان فرزندانم با عهدی که از من به او رسیده است،غایب میشود،تا آن جا که بیشتر مردم میگویند:خدا را با خاندان محمد،کاری نیست! و برخی در تولد او نیز شک میکنند.
پس هر کس به روزگار او میرسد،دینش را محکم نگاه دارد و به شیطان اجازهی نفوذ ندهد که او را به شک اندازد و از دین و آیینم،بیرونش ببرد،که پیشتر نیز پدر و مادرتان (آدم و حوا) را از بهشت بیرون برد و خداوند شیاطین را اولیای کسانی قرار داده که ایمان نمیآورند.
📚کمال الدین ،صفحه ۵۱
#امام_زمان♥️
🌸🍃
🍃 #امام_مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف:
🌸هر يك از شما بايد كارى كند
كه با آن به محبّت ما نزديك شود...
📗بحارالانوار ، ج۵۳ ، ص۱۷۶
#اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرجـ
#خط_شکن
🌳🌳🌳🌳🌳🌳
🌳🌳🌳🌳🌳
🌳🌳🌳🌳
🌳🌳🌳
🌳🌳
🌳
رمان✨امنیتی ✨
#در_قلب_خطر_به_دنبال_امنیت
#پارت_نود_ششم
#نیما
یکم استرس داشتم که بعد مدت ها قرار بود برم ماموریت ، ولی عادی بود .
خودم رو مشغول کردم .
منتظر خواهر های گرامی، به در نگاه میکردم .
ساعت ۱۹ بود که اومدن خونه.
نرجس:سلام داداش جان.
بعد اومد و یه بوس از سرم کرد و رفت .
نرگس:سلام داداش ، امروز با کیمیا رفتی بیرون ؟
نیما:سلام ، آره ، قرار شد چهارشنبه یه مراسم کوچیک بزاریم و برای چند وقت صیغه محرمیت خونده بشه بینمون.
نرگس: واقعا !؟ ما پنج شنبه ماموریت داریم !
نیما: چییی؟؟؟ کجا ؟؟؟
نرجس: کویت 😜
نیما:اونجا چی کار !!!؟؟؟؟
نرگس: دستگیری جاسوسان گرامی 😐😂
نیما:منم شنبه ماموریت دارم !😳😂
نرگس: چه جالب .
نرجس: قیمه ها رو ریختیم تو ماستا !
نیما: اره واقعا ، حالا برای چهارشنبه لباس دارید ؟
نرجس: اره ، من لباس دارم .
نرگس: منم دارم ، خودت چی ؟ امروز بریم یه کت و شلوار بخریم برات !
نیما: باشه.
نرجس: داداش نیما شام خوردی ؟
نیما:نه منتظر شما بودم
نرجس: خوب چی درست کنم ؟
نیما: خودم از بیرون غذا میارم .
بعد به سمت مبل رفتم و کتم رو از روی دستس برداشتم و گفتم
نیما:شیرینی تو یخچاله ، بخورید الان میام .
بدو بدو از پله ها پایین رفتم و سوار ماشین شدم و راه افتادم .
(نیما ماشینش ال نود ،نرگس۲۰۶آلبالویی ،نرجس ۲۰۷سقف شیشه ای نقره ای)
از غذا خوری سر خیابون ۳ پرس نگینی خریدم و آوردم خونه .
بعد از خوردن غذا نرگس ظرف ها رو جمع کرد و اومد نشست رو مبل ، کنار من و نرجس .
یه فیلم جدید گرفته بودم ، پلی کردم و تا ساعت ۲۳ سرگرم نگاه کردن فیلم بودیم که تموم شد .
هرکی رفت اتاق خودش و منم آخر نفر برق رو خاموش کردم و به امید فردایی بهتر سرم رو روی بالشت گرفتم .
پ.ن: کیمیا .... نیما .....😜😂
ادامه دارد...🖇🌻
آنچه خواهید خواند:
برای ۳ ماه به هم مَحرَم بودیم !😄
✨با ما همراه باشید ✨
نویسنده:آ.م