eitaa logo
『حـَلـٓیڣؖ❥』
292 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ‌‌ و قسم به دست علمداری ات...❗ • • • که تا پای جان .. پای پیمان خواهیم ماند..✋🌲 • • • حلیف ...👀🕊🖇 مقری به وسعت پیمان با علمدار حرم جمهوری اسلامی🍀 • • • • •کپی؟! •با ذکر صلوات برای ظهور آقا امام زمان •از تمام مطالب کاملا آزاد..🙂✅ • • • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
چشم😊😄🌿😁🖤
✨آغاز پارت گذاری✨
🌳🌳🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳 🌳🌳 🌳 رمان✨امنیتی ✨ با صدای اقا رسول بهش نگاه کردم و متوجه شدم که یکی منو هدف گرفته ! تا به خودم اومدم تیر شلیک شد و ... خاطرات و اون خوابی که دیدم ! ولی ! آقا رسول در صدم ثانیه خودش رو به جلوی من رسوند و بعد از برخورد گلوله به بدنش افتاد زمین .... بهت زده نگاهش میکردم .... نمیدونستم چیکار کنم ! تنها کاری که از دستم بر میومد این بود که به اقا محمد داخل بیسیم بگم و نزارم بمیره ... بیسیم زدم نرجس : رعد رعد ... طلوع /// رعد رعد ...طلوع ؟؟؟ محمد: به گوشم نرجس: آقا..رسول تیر خورد ! محمد: چی ؟ الان یکی از بچه ها رو میفرستم اونجا ! نشستم کنارش و شروع کردم باهاش حرف زدن نرجس: آقا رسول نفس بکش ! ترو خدا چشمات رو نبند ! رسول: نگو...آ...قا ! نرجس: باشه باشه ، تو حرف نزن ، ببین منو آقا..... چیزه ....رسول خان ترو خدا نخوابی ها ! رسول: نرجس...خ.ا.ن.م ! نرجس: بله !؟ رسول: مید...دونستی... که.....دوست دارم ! نرجس: الانم ول کن شوخی نیستی ؟ رسول: ش.وخی ...نیست ....واق...قعیه!! با چشم های گرد شده نگاهش کردم که گفت رسول: از...همین...چش...مات .....شروع شد ! نرجس: ترو خدا حرف نزن ! خواهش میکنم ازت ! تیر جای بدی خورده بود ! توی قفسه سینه !!! دیگه داشت چشماش بسته میشد که آقا داوود رسید . اومد نزدیک و گفت داوود: داداش ،،، چت شده باز کن اون لامصبت رو ،،،،، رسوووووووللللل بعد تفنگش رو گرفت روی زخم رسول و یکم فشار داد که داد رسول رفت هوا نرجس: چی کار میکنی !! داوود: باید کاری کنم بیدار بمونه یا نع !؟ بعد رسول رو کول کرد و با سرعت از کارخانه رفت بیرون . اقا محمد بیسیم زد که احسان رو گرفتن و ماموریت تموم شده . رفتم دم در کارخانه که دیدم پلیس اومده و داره جنازه هارو میبره ! آقا داوود هم با آقا رسول رفته بود بیمارستان . همون لحظه آقا محمد اومد بیرون و بهم گفت محمد: سلام . رسول کو ؟ نرجس با گریه: آقا داوود بردش بیمارستان ! محمد: چرا گریه اخه !! خوب میشه بابا !! شما که به سایه هم تیر میزدید ! نرجس: بخاطر من تیر خورد !!! اقا محمد با اینکه صداش میلرزید ولی سعی داشت منو آروم کنه و گفت محمد: بسه حالا که نمرده گریه کنیم براش 😐😂 نرجس: ععهههههه 😐😂 آقا محمد خواست بره که گفتم نرجس: اقا محمد ! محمد: بله ؟ نرجس: ریحانه کجاست ؟ محمد: اممم.‌.‌.من کار دارم باید برم ! بعد با سرعت ازم دور شد ! فهمیده بودم یه چیزی شده ! رفتم سراغ جنازه هایی که داشتن سوار ماشین میکردن. خواستم برم جلو که یه پلیس نزاشت پلیس: اینجا رفتن ممنوعه نرجس: پلیس امنیت هستم ! کارتم رو نشون دادن که رفت کنار . دونه دونه پارچه هارو کنار زدم که !!! یا قرآن !!!😭 پ.ن: چی شد یعنی ؟😳 ادامه دارد...🖇🌻 آنچه خواهید خواند: آخه چرااااا رفتیییی !!!! منو تنها نزار !!!! ✨با ما همراه باشید ✨ نویسنده:آ.م
✨پایان پارت گذاری ✨
نظرات کمه...
برنامه ریزی میکنی نمیتونی بش عمل کنی 👒 نا امید شدی ... 🌟 از زندگی خسته شدی !) 4 تا کلیپ طنز میخوای حالت خوب بشه :-) تو این وضعیت کرونا افسردگی گرفتی از بس خونه موندی 🌻 دلت سرگرمی میخواد تا حوصلت سر نره ☘ موسیقی های بیکلام و آرامش بخش میخوای 🕊 بیو های رفیقونه 🍄 پس چرا منتظری !(: میتونی فقط با عضو شدن تو این کانال دنیاتو از این رو ب اون رو کنی 🐬 یڪ دنیا | و | 👟 مطمئنـ✨ باش بعد عضویت در این کانال ..نوع نگاهت بھ زندگی عوض میشه =/☁️ اگه میخوای انرژی بگریو تو؁ زندگی موفق باشی :) ... بپر تو 🖐🏻💛 ر'ایحه|° ... بوی خوش زندگی ☘️⃝⃡🐚 https://eitaa.com/rayeehee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بشیم ۵۸۸ پارت بعد رو هم میزارم تا ساعت۲۱
😎✨خسته نباشید رفقا.. فرمانده اومد😁🖤😉
هدایت شده از رادار انقلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصاویر دوربین‌های مداربسته خیابان‌ها و پمپ بنزین‌های ایران در تلویزیون سعودی ایران اینترنشنال!! 📌این رسانه سعودی و ضدایرانی به چه صورت به این دوربین‌ها دسترسی پیدا کرده‌اند؟! ✅ به رادار انقلاب بپیوندید: @Radar_enghelab
😐✨والا قشنگ معلومه چه خبره!!!!