eitaa logo
『حـَلـٓیڣؖ❥』
299 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ‌‌ و قسم به دست علمداری ات...❗ • • • که تا پای جان .. پای پیمان خواهیم ماند..✋🌲 • • • حلیف ...👀🕊🖇 مقری به وسعت پیمان با علمدار حرم جمهوری اسلامی🍀 • • • • •کپی؟! •با ذکر صلوات برای ظهور آقا امام زمان •از تمام مطالب کاملا آزاد..🙂✅ • • • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
😄🌿سلام رفقا... السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین🌿🖤 خوشا صبحی که اغازش تو باشی😍🌿 صبحتون به خیر و سلامتی😃
هدایت شده از خبرگزاری تسنیم
اخطار پدافند هوایی ارتش به پهپاد‌های آمریکایی 🔹 در جریان برگزاری رزمایش ذوالفقار ۱۴۰۰ ارتش، پهپادهای MQ-9 و RQ4 آمریکایی در حالی که از کیلومترها دورتر در رصد کامل شبکه یکپارچه پدافند هوایی کشور قرار داشتند، اقدام به ورود به منطقه FIR و محدوده ADIZ (منطقه شناشایی دفاع هوایی) ایران کرده بودند، از سوی پدافند هوایی ارتش رهگیری و با اخطار جدی مواجه شدند. tn.ai/2604627 @TasnimNews
『حـَلـٓیڣؖ❥』
اخطار پدافند هوایی ارتش به پهپاد‌های آمریکایی 🔹 در جریان برگزاری رزمایش ذوالفقار ۱۴۰۰ ارتش، پهپاده
آقا اینا دیگه دارن خیلی پرو میشن😑 به نظرم آقا فرمان بده همه باهم بریم یه کاخ سفید بزنیم تو رگ😂🌿 به به... مشتیا بیان بالا😁🌿
هدایت شده از خبرگزاری تسنیم
تانکر ترکرز: نفتکش ویتنامی آزاد شده است شرکت تانکر ترکرز: 🔹نفتکش ویتنامی «ام‌وی ساوتیس» که اوایل آبان‌ماه از سوی نیروهای سپاه پاسداران در دریای عمان توقیف شد، ساعاتی قبل آزاد شده است. 🔹این کشتی در حال حاضر خالی از محموله بوده و به سمت جنوب در حال حرکت است. tn.ai/2605293 @TasnimNews
هدایت شده از  هوش مصنوعی
🌸🍃متن دعای عهد🌸🍃 «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم» 🌺اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. 🌸اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ. 🌺اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ 🌸حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ. •.✾اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ ✾اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ ✾اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان
『حـَلـٓیڣؖ❥』
به هرحال چایی کنار قلیون نیازه دیگه 😂 #سمت‌خدا #استاد‌قرائتی
😂مورد داشتیم ادامس میخورده سیگار میکشید.. تازه قرص هاشم سر وقت میخورد😳😂 به همین قبله اگر دروغ بگم...😂❤️
بدترین اتفاقی که میشه توی یه پارت به این مهمی با این همه نظر باشه.... اینه که ناشناست مشکل پیدا کنه😢🌿 رفقا من پیام هاتون رو خوندم... اما نمیتونم پاسخ بدن... نمیدونم این ناشناسا چشون شده....
‹ وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ.. › اگر شیطان خواست با وَسوَسھ‌ای زیر پایت بنشیند، بھ خدا پناه ببر !🚌🌱 ↵ فصلت/۳۶
هنگام مطالعه یا در زمان‌ هایِ استراحت میانِ دو تایم مطالعه، از تلویزیون و گوشی استفاده نکنید❗️👀
محبوب‌ترین بندگان خدا، کسانی هستند کھ با بندگان او دلسوزتر و مهربان‌تر باشد☺️🧡. ↵ رسول‌خدا‹ص›
ثانیه‌هایِ پشت چراغ قرمز را تاب بیاورید، شاید خدا دارد آرزویِ کودک دست فروشی را برآوردھ می‌کند !🚦✨
من همانم ڪھ شروعش کردی نکند دل بکنم دل نــــــدهـم بی سر و سامان بشوم
بریم سرجوخه 😍
✨✨ سلام ✨✨
😢🕊سلام رفقا.... ببخشید دوروزه که نیستم): یه کار واجب و مهم برام پیش اومده بود... ناشناس هم که خرابه .. برم ببینم چی گفتین واسه نبودنم😅🖤 😜🌷اما الان درخدمتم... بابت دیروز که نبودم... واقعا شرمنده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سکانس دیشب گاندو1~ شبکه تماشا😁✨ 😅🖤پوشش هم که باید کامل باشه!!!(:😁 @GandoNottostop
『حـَلـٓیڣؖ❥』
به نام خدا #رمان_پرواز_تا_امنیت #پارت_دویست_و_شصت_یک #داوود رسول داشت توی یه دفتر می‌نوشت... & چی
به نام خدا قرار شد یه تیم از بچه ها به خونه ای که توش ساکن بودن دسترسی پیدا کنن.... قرار بود با طلوع آفتاب عملیات رو شروع کنیم... نمیدونم .. چرا محمد که اول این همه عجله داشت... حالا میخواست .. عملیات برای صبح بمونه... رسول که خیلی توی خودش بود... چراشو .. نمیدونم... همین که رسیدیم از خستگی افتاد.... شاید هم به خاطر همین خستگی محمد عملیات رو موکول به صبح کرد.... فرشید در حال هماهنگی با بچه های تیم یک بود... خسته بودم.... گوشیم رو خاموش کردم و خوابیدم.... ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: از خواب پریدم.... نگاهم افتاد به رسول... سرسجاده نشسته بود... حالش من رو هم منقلب کرد... پا شدم نشستم... نگاهی به ساعت انداختم... چیزی تا شروع عملیات نمونده بود.. $ بیدار شدی؟؟ & آره.... $ داوود.... یه چیزی بگم قول میدی ن نیاری؟؟ & ... هرچی باشه.... فقط به شرط اینکه بگی!! $ حلالم کن... & چه حرفیه رسول.. تو برای من مثل داداش نداشتمی... $ میتونی گوشیمو که تحویل فرشید دادم بگیری؟؟؟ & نمیشه رسول... امن نیست!! $ فقط یه دقیقه.... فرشید خواب بود... مطمئن بودم گوشی ها رو تحویل بازرسی دم در داده بود...... به هزار زحمت نگهبان رو رازی کردم... پیام کوتاهی داد ‌.. و گوشی رو برگردوندم.. دلم میخواست بدونم .. توی اون لحظه‌... به کی... و چی پیام میده.... صدای بیسیم بلند شد... € از عمار .. به عقاب های پشت تپه... & عقاب.. به گوشم... € اینجا وضعیت برای شروع پرواز آماده است... & به سمت تپه پرواز رو شروع میکنیم.. € مراقب کلاغ های دور و بر باشید‌.. تمام.. & تمام.... تسلیحاتی که باهامون بود رو ورداشتیم.... مسلح شدیم و سوار ماشین شدیم..... هر لحظه به منطقه مرزی نزدیک تر می‌شدیم.... € بچه ها سلام.. & سلام .. کجان؟؟ $ آقا .. چند نفرن ؟؟ € ۵ نفرن... که ۲ نفرش خیلی برام مهمه!! 1~ شهرزاد رئوف 2~ راکس جونیفر.... سعید هم به شما میپیونده... فرشید میاد طرف ما... داوود خط اول با تو.. خط دوم رسول و سعید $ آقا با اجازتون من خط اول باشم.. & چی میگی. $ من به رها قول دادم سالم برگردی!!! یا من خط ۱ یا .. آقا خواهش میکنم... € خیلی خوب.... فقط... داوود... اینو پیش خودت نگه دار.. & چی هست..؟! € خاک تربته!! چند وقت پیش یکی واسم آورد... نگه داشتم واسه عملیات های مهم که خود آقا یاورمون باشه... یه ذرش دست شما.. بقیه اش هم پیش بقیه بچه هاست ¥ بچه ها.... آقا محمد..... € چیه سعید؟؟؟؟ شهرزاد رئوف و راکس جونیفر همین الان از بقیه جدا شدن.... € اعلام شروع عملیات.. اعلام شروع عملیات.... & رسول ... بیا بریم.... رسول..... نگاهی به پشت سرش کرد.... لبخند زد و قطره اشکی از صورتش بارید... & رسول ... کجا رو نگاه میکنی؟؟ پشت سرت!!!! به سمت جلو حرکت کردیم... انگار بقیشون یه خط حفاظتی درست کرده بودن.. تا اونا راحت تر فرار کنن... تعدادشون خیلی بیشتر از چیزی بود که ما شناسایی کردیم... € از عمار .. به پرنده ها... فعلا عقب... خط حفاظتشون رو ما داریم.... از سمت چپ دنبالشون برید... بچه های لب مرز هم همراه میشن!!!! ۳۱۳ ... برو دنبالش... ۳۱۳ زنده میخوامش!!!!!!!! $ از ۳۱۳ به عمار... دریافت شد.... جلو افتادیم.... تیر اندازی رو شروع کردیم... رسول از همه جلوتر بود.... یاحسین میگفت و با قدرت جلو میرفت.... رسول به پای شهرزاد رئوف شلیک کرد... روی زمین افتاد... با پا زیر اسلحش زد... اسلحه شهرزاد رئوف افتاد بالای سرش... & دستات رو بزار روی سرت.... $ سعید ... رضا... شما با بچه ها برید دنبال راکس... ♡ آیییی.... من و رسول اونجا موندیم.... & کوه به کوه نمیرسه ولی آدم به آدم میرسه😏... جای من و تو جا به جا شده!!! اما ذات مون ن! رسول اسلحش رو به سمت‌پایین گرفت... $ خط قرمز ما امنیت کشوره!!... خط قرمز یعنی چیزی که اگه زیر پا بره.. حاضری جونتم واسش بدی!!! تیم محمد داشتن نزدیک میشدن.... رئوف خودش رو روی زمین کشید ... رسول یه قدم به طرف من اومد.... شهرزاد اسلحش رو از روی زمین برداشت.... و.... صدایی که همه رو مبهوت کرد...
『حـَلـٓیڣؖ❥』
به نام خدا #رمان_پرواز_تا_امنیت #پارت_دویست_و_شصت_دو #داوود قرار شد یه تیم از بچه ها به خونه ای که
به نام خدا 🙂🥀 برای بار دوم صدای شلیک تیر شنیده شد.... محمد به دست رئوف شلیک کرد.... به سمت رسول دویدم... داشت خون از بدنش میرفت.... افتاد رو زمین... منم باهاش اومدم رو زمین🥀🙂 & رسولللللللل..... $ دیدی.. بالاخر..ه..نو..ب..ت منم..شد‌..😀 & رسول... حرف نزن... چشمات رو باز نگه دار... اینجا سرده.. اگه خواب بری غلظت خونت میره بالا....... سعید دست پر اومد... راکس نیشخندی به رسول زد و رئوف و راکس رو بردن... $ داوود... & جانم🙂😫؟! $خس..تم... چند..روزه...نخوا..بیح..دم... می..خوام...بخ..بخوا..بخوابم... بخوا..بم... & رسول ساکت باش😫😭🙂 رسول... تورو خدا ... بیدار بمون.... رها بدون تو میمرههههههههههه.... $داوود... حل..ا..لم..کر..دی؟؟ها..ها..ان؟؟ & اگه چشماتو ببندی حلالت نمیکنم....... رسول ... رسول .. رها منتظرمونه!!!! $ داوود...ت..شن..مه..آب.. سرش رو روی زمین انداختم..... قمقمه آب رو آوردم.... & بیا رسول... بخورد.... آب رو روی دهنش ریختم.... وارد دهنش نشد... سرش کج شد.. 💔🙂آب نخورد...... & رسول؟؟؟ رسول ... مگه آب نمیخواستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ رسولللللللللل... رسول .. باز کن چشماتو... م.ه آب نمیخواستی... € رسول ... رسوووولللل.... ¥ پاشو رسولللللل😫😫😫😭😭😭😭 ÷ رسول... ن... رسوللللل اشک امانم نمیداد🙂🥀 باورم نمیشد... رسول... با لبخند... و تشنه.. پرکشید و رفت... & رسوللللل پاشو..... توورووووووخداااااا پاشو... رسول.... مگه نگفتی قول دادیییی سالم برگردیم....... رسول ... مگه نمیخواستی عروسی رها رو ببینی..... محممدددددد.... رسول نمرده؟؟؟ ن.... رسوللللل شهیدددد نشدهههههههههههه امبولانس خبر کنیدددددددد... رسولللللللللللللللللللللللللللللللببببب پاشو رسول.... پاشو تو رو خدا..... رسول........ محمد با دست چشماش رو بست.......... با دست زدم رو صورتش... & محمددددد؟؟؟ چرا رسول جواب نمیدههه؟؟؟؟ همیشه میگفت جانممممممممم.... چرا جواب نمیدهههههههههههههه € داوود جان خوابه😫😭😔...💔 & رسول تورو جون رها......... 🙂💔🖤🙂💔🖤 پ.ن 🙂💔آهنگی که میفرستم رو حتما باهاش گوش بدید..... ✨✨✨بدونین از پارت بعد✨✨✨ نمیتونم.... نمیتوننممممممممم..... به خدا نمیشه...... روی رفتن به خونه ندارم.......... خدای من...