eitaa logo
『حـَلـٓیڣؖ❥』
276 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ‌‌ و قسم به دست علمداری ات...❗ • • • که تا پای جان .. پای پیمان خواهیم ماند..✋🌲 • • • حلیف ...👀🕊🖇 مقری به وسعت پیمان با علمدار حرم جمهوری اسلامی🍀 • • • • •کپی؟! •با ذکر صلوات برای ظهور آقا امام زمان •از تمام مطالب کاملا آزاد..🙂✅ • • • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
پند قرآنی: 🕸🕷در وصف سوره عنکبوت 🕷🕸 🐚رسول خدا: هر کس این سوره را بخواند خدا به تعداد تمام مومنان و منافقان به او ۱۰ حسنه پاداش میدهد 🐚
۩کانال‌ادعیه‌و‌مناجات‌صوتی﷽۩AUD-20211107-WA0027.mp3
زمان: حجم: 2.97M
دعا: 🦋زیارت امین الله ...🦋 🌸با نوای: علی فانی 🌸 🌑🌒🌓🌔🌕🌖🌗🌘🌑
زیارت‌عاشورا‌با‌نوای‌حاج‌قاسم❤️.mp3
زمان: حجم: 8.5M
زیارت عاشورا با نوای حاج قاسم💔 روز دوم چله زیارت عاشورا. ✨به نیت شادی روح پدران از دنیا رفته✨ @hlifmaghar313
صفحه ۵۴۱.mp3
زمان: حجم: 2.63M
یک آیه از قرآن ❤️ جزء ۲۷ 👥 سوره حدید 🖇 صفحه ۵۴۱😘
امیدواریدعای ندبه.mp3
زمان: حجم: 11.25M
سخنرانی 🎙استاد رفیعی 🍃 📕عوامل ناامیدی❌
✨جزء شہداے ⇦مدافع حرم 🦋ولادٺ ⇦۱۳۷۰/۴/۲۱ 💫محل ولادٺ ⇦نجف آباد/اصفهان 🥀شہادٺ ⇦۱۳۹۶/۵/۱۸ 🕊محل شهادٺ ⇦گزرگاه مرزی الولید /سوریه 🌿مدت عمر ⇦۲۶ سال 🍃محل مزار ⇦نجف آباد اصفهان 👥کتاب مربوط بہ این شہید ⇦زیرتیغ/سربلند/سرمشق
بحث روزانه هم بعدا ارسال میشه ... فعلا در ناشناس درباره رمان و فعالیت امروز نظر بدید ...🌿 ممنون آدرس ناشناس 👇🏻 https://harfeto.timefriend.net/16437801269469
✨😁 قابل توجه اون دوستانی که در ناشناس تیکه بار محیصا جانم میکنند!😂 عرض کنم خدمتتون در یک ماه اخیر .. ایشون بالا ترین فعالیت را در کانال داشتن✨😄💋 ✨💖بنده همینجا از ایشان تشکر ویژه ای را به جا می آورم
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ علیرضا گوشی مرد رو داد به بچه های حشد الشعبی برای بررسی آخرین تماس هاش... مرد داعشی به مقر حشدالشعبی منتقل شد . . قرار بود اولین بازجویی رو کمال انجام بده... تا بعد از سفر که روند بازجویی ، تهران انجام بشه .. علیرضا: زینب خانم... میشه بگید دقیقا برای چی اومدین اینجا؟! زینب: ما داخل موکب بودیم... گوشی بشری زنگ خورد.. اومد بیرون.. من منتظرش بودم ! اما دیدم دیر کرد.. این دور و بر دنبالش گشتم... اما نبود.. یه دفعه دیدم صداش از پشت موکب میاد... به سمتش رفتم.. دیدم حرف نمیزنه.. جلو تر رفتم.. دیدم اون مرده جلوی بشری ایستاده... و بقیه رو کامل توضیح داد... در همین حین حدیث به سمتشون اومد... با دیدن این صحنه خنده ی ریزی کرد و جلو رفت... - ببخشید... آقا کمال گفتند که بریم مقر حشدالشعبی... تاکید کردند که همه باید بیان... گفتم اطلاع بدم... علیرضا: چشم.. بریم... حدیث با بشری تماس گرفت... جواب نمی داد... چندین بار تماس گرفت... اما خاموش بود... •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•• ┄•●❥ •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌