eitaa logo
『حـَلـٓیڣؖ❥』
299 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ‌‌ و قسم به دست علمداری ات...❗ • • • که تا پای جان .. پای پیمان خواهیم ماند..✋🌲 • • • حلیف ...👀🕊🖇 مقری به وسعت پیمان با علمدار حرم جمهوری اسلامی🍀 • • • • •کپی؟! •با ذکر صلوات برای ظهور آقا امام زمان •از تمام مطالب کاملا آزاد..🙂✅ • • • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
📌می‌گویند: "قالیباف" و "سیسمونی" ترند توییتر ایران شد! 🔺این کار را تایید نمی کنیم اما... ...اما در دنیای توییتری که این موضوع ترند میشه ولی وقتی برای فائزه هاشمی که، از انقلاب گرفته تا خود نبی مکرم اسلام را مورد هجمه و اهانت قرار داده، آب از آب توییتر ایرانی تکان نخورده معلومه که یه جا که چه عرض کنم جاهای بسیاری از این ماجرای توییتر می‌لنگه! 🔻پ.ن امیدوارم آنهاییکه در توییتر این را ترند کردند خودشان عامل باشند🤲
هدایت شده از سَࢪْزَدِھ
حاج قاسم هم خیلی عجیبه‌ها! هم شب حضرت قاسم میشه براش گریه کرد.. هم شب حضرت علی اکبر.. و هم شب علمدار...! داغِ غربت دستِ‌مقطوع روضه‌یِ‌انگشترت.. اسمْ‌قاسم جسمْ‌قاسم اِرباً‌اِرباً‌پیکرت ..🥺💔
_بسم الله‌قاصم‌الجبارین🌊_
🧣❤️ اگه خدا خیری واست بخواد ! هیچکس نمیتونه لطف خدا رو از تو برگردونه:)🎯🏅 『اینجا مقر حلیف است』..📞⛓ -----[ 🖇 @Hlifmaghar313 ]-----
در دنیـای اسلام هر جایـی که بـنای مقاومت در مقابل زورگویی استکبار را داشته باشد مظـهرشان و اسم رمـزشان شهید سلیمانی است🥀🍃 『اینجا مقر حلیف است』..📞⛓ -----[ 🖇 @Hlifmaghar313 ]-----
❤️⛓✨پیروزی نزدیک است ... _مصلای امام علی کرمان🌱
در آن قضیه کـه باما به صـلح باشد دوست اگر جهان همه دشمن شود ..🥀✨ چه غم دارم ؟♥️☁️💛 『اینجا مقر حلیف است』..📞⛓ -----[ 🖇 @Hlifmaghar313 ]-----
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥 قدس، امتداد عاشوراست! وَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقامِكُمْ ؛ و لعن اسرائیل، دنباله‌ی لعنِ همانهایی است که؛ امام را از رهبری عالم، و عالم را از وجود امام، محروم کردند! ✦ روز قدس ؛ تجلی" إِنِّي سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ " است! کسی که حسین را شناخته؛ تا قیامت در صلح و جنگ است بین جبهه حق و باطل! ✦ یادمان باشد؛ حسینی شدن آسان است، اما حسینی ماندن، تپش‌های صادق می‌خواهد و قدم های راسخ.... 💫 وَثَبِّتْ لِي قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَيْنِ وَأَصْحابِ الْحُسَيْن علیه‌السلام.
هدایت شده از دیده بان مردم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥چند شب پیش تو برنامه زندگی پس از زندگی یکی از تجربه‌گرها می‌گفت بچه‌ها روح منو می‌دیدن و... ▪️ناخودآگاه فیلم فرزند شهید حججی در بین‌الحرمین یادم اومد... 🌍 دیـــــــده بــــــان 🆔 @sayyas
_بسم رب الشهدا و الصدیقین🖤🌿_
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠رهبر انقلاب: آمریکایی ها در مورد فلسطین طرح و نقششون این بود که فلسطین را به فراموشی بسپورند! فلسطین را در حالت ضعف نگه دارند ... _ این مرد ! دست فلسطینی ها رو پر کرد ... کاری کرد یک وجب جا مثل نوار غزه .. در مقابل رژیم صهیونیستی با اون همه ادعا می ایسته ! بلایی سر اون ها میاره که سر دوروز تقاضای آتش بست می‌دهند!!!✔️😎 『اینجا مقر حلیف است』..📞⛓ @Hlifmaghar313
شهید القدس🖤🌿 『اینجا مقر حلیف است』..📞⛓ @Hlifmaghar313
_ تو این دنیا هرکسی با یه سلاحی میجنگه! یکی با سلاح هسته ای ! یکی با کلت ! یکی با موشک ... وای یه جایی رو می‌شناسیم... که پسر بچه هاش ... برای اینکه بتونن ... زندگی کنن ! با سنگ از خودشون دفاع میکنن ! هان و هان که ای دنیا ... تو خواهی دید که سنگ های ما حریف سلاح های هسته ای خواهد شد !🖤🌿✔️ . . . . 『اینجا مقر حلیف است』..📞⛓ @Hlifmaghar313
⛓🖤ولی امروز وقتی میگفت ... ای رهبر آزاده آماده ایم آماده ... بچه ها چنان به وجد میومدن که دلت میخواست زمان تو همون لحظه بایسته:))) . . . ‌. . پ.ن اللهی آماده راهش باشیم:)
🖤🌿اندر احوالات بچه بسیجیای مشتی در روز قدس😎🌿 شماهم اگه از خودتون در روز قدس عکسی گرفتید که قابل انتشاره برای ای دی که سنجاقه ارسال کنید ...
یه فاتحه واسشون بخونیم !:(
_جوشن عاشقان توست هر شب ... خلصنا من فراق حسین یا رب 🖤🥀🍂:)) شبتون به زیبایی رویای شیرین آزادی قدس .. و نماز جماعت در مسجد الاقصی ... همان نمازی که طعم شیرین نماز پسر فاطمه را خواهیم چشید🌿💔:) شبتون خوش رفقا ... حلال کنین .. یا علی❤️
خودشهههه😂🤦🏻‍♀ @Hlifmaghar313
"وهمین‌بس‌که‌خُ‌ـدا؛مۍداند…!" اَحوال‌بندگـٰانش‌را ...🍃🌹 _خدا جانم :) 『اینجا مقر حلیف است』..📞⛓ @Hlifmaghar313
🖤🌿بسته سی روزه‌ی شما رو به اتمام است:( _الان فکر میکنیم چقدر بستمونو هدر دادیم:*)))) 『اینجا مقر حلیف است』..📞⛓ @Hlifmaghar313
『حـَلـٓیڣؖ❥』
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ #رمان‌‌_انلاین‌‌ #راه‌_عاشقی♥️ #قسمت_هشتاد_هشتم علیرضا صد
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ - من همین الان باید آقا کمال رو ببینم ... چرا نمیفهمی...!؟ حتی یه لحظه هم صبر نمیکنم... حتی اگه به قیمت جون خودم تموم بشه... حدیث زینب رو کنار زد و به سمت در رفت .. _ حدیث... حدیث... تورو به بشری قسم وایسا... با شنیدن اسم بشری حدیث سر جاش میخکوب شد... چهره بشری رو که تصور کرد... دیگه نتونست حرکت کنه... انگار داغ بشری شعله ای درونش کشید.. شاید تنها چیزی که میتونست حدیث رو نگه داره همین بود.. زینب با سرعت جلو اومد... حدیث سرش رو از زینب برگردوند... زینب دستش رو کشید... _ تو بمون .. من خودم میرم..! فقط .. تا وقتی من برمیگردم خواهش میکنم نه دم پنجره برو نه از اینجا بیرون بیا... _ زینب.. نه.. _ آروم ... زود برمیگردم .. فقط خودت رو مشغول کن بهت شک نکنن..۰!۰۰ ----------------------------------‐-------------------- زینب با سختی تونست علیرضا رو پیدا کنه .. -سلام... علیرضا سرش پایین بود... با شنیدن صدای زینب با تعجب به سمتش برگشت.. - شما... - کار فوری دارم... ابوحسان کجاست؟ آروم گفت.. - چیزی شده..؟! - نه... یعنی آره... باید همین الان ابوحسان رو ببینم... علیرضا سرش رو تکون داد.. - همراه من بیاید‌‌... -چشم... فقط زودتر... بچه ها به چادری رسیدن که احد... مرتضی و کمال دور یه نقشه بزرگ حلقه زده بودند.. کمال با دیدن زینب تعجب کرد... کسی اون دور و بر نبود.. احد با نگرانی گفت: _ اتفاقی افتاده...؟!! چرا اومدید اینجا...؟! خیلی خطرناکه... لطفا برگردید.. -مجبور شدم... راحیل.. همین الان باید ابوحسان رو ببینه... یه مسیری... باید بررسی بشه..! کمال از سر جاش بلند شد... علیرضا خیلی نگران بود.. اما نمیتونست حرفی بزنه... زینب خواست کمال رو همراهی کنه که علیرضا صداش زد... _ خانم ساره... _ بله؟! _ اتفاقی افتاده؟! راحیل چیزیش شده..؟! چیشده..؟!! چرا اینقدر نگرانین؟! زینب به حالت رمز گفت.. _ هوای اینجا بهش سازگار نیست... آهو ها رو که شکار میکنن... هوا آلوده میشه! احد جلو اومد.. _ لطفا بیشتر حواستون رو جمع کنین! _ چشم..حتما.. ------------------------------------------------------ کمال با احتیاط وارد اتاق شد.. حدیث که گوشه اتاق نشسته بود سراسیمه جلو اومد.. - عمو.. - هیس... کمال به سمت‌ میز رفت... تمام میز رو دست کشید.. انگار دنبال میکروفن بود.. تمام سطوحی رو که می‌شد میکروفن جاسازی کرد رو بررسی کرد... نفس راحتی کشید... - حدیث... چرا اینطوری شدی؟؟ مردم از نگرانی... - باورم نمیشه... من حتی طاقت شنیدن این جنایت هارو هم نداشتم... چه برسه به اینکه به چشم خودم ببینم.... و دوباره اشک هاش سرازیر شد... - این راه راهیه که خودت انتخاب کردی... شک داری مگه؟! -نه.. اما.. - اما نداریم.. یادت نره.. تو اینجا این صحنه ها رو میبینی که فردا این صحنه ها رو دخترای ایرانی تو ایران نبینن! تو تمام این سختی ها رو تحمل میکنی... برای اینکه مردم تو آرامش زندگی کنن... اگه اینجوری بهش نگاه کنی میتونی باهاش کنار بیای... -خیلی سخته... خیلی... نمیتونم ببینم این همه آدم دارن زجر میکشن... کمال جلو تر اومد... - فکر میکنی برای ما راحته اینا رو ببینیم؟ آروم باش عمو... همه چی درست میشه.. این اسیرایی هم که میبینی خدا دارن... مطمئن باش در قبال معامله ای که دارن میکنن خدا هواشون رو داره..! ما هم بیکار ننشستیم.. میرسه اون روزی که به لطف داعش به نابودی کامل میرسه.... حدیث.. آخر کار این عالم معلومه‌‌‌... وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ... (ﻭ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻣﺎ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺗﻮﺭﺍﺕ ﺩﺭ ﺯﺑﻮﺭ ﻧﻮﺷﺘﻴﻢ ﻛﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﻴﺮﺍﺙ ﻣﻰ ﺑﺮﻧﺪ... انبیا..١٠٥) وقتی از آخرش مطمئنیم... دیگه حرفی نمی‌مونه... کمال بارها این آیه رو برای حدیث خونده بود... حدیث هم انگار کمی آروم شده بود‌... -عمو... - جانم..! - نمیشه یه کاری براشون بکنیم..؟! حداقل برای بچه هاشون.... شنیدم فرستاده میشن اسرائیل... -صبر کن... یکم دیگه صبر کن... -نقشه ای دارید؟! - هیس... اینجا جاش نیست حدیث! -خواهش میکنم... اگه قراره کاری انجام بدی .. اجازه بدید منم کمکتون کنم.. - هیس..حدیث... اروم تر..! باز جلو تر اومد... آروم تر از قبل گفت.. -تو یه فرصت خوب زن و بچه ها رو آزاد میکنیم.... فقط باید یکم صبر کنیم تا وقتش برسه... •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌
🌿⛓بسم رب النور🌿
و قسم به خون قاسم..🖤 که قدس مقدس را .. از سوء قصد قاصدان قدرت.. رهایی خواهیم داد🕊🌿⛓ _ قدس خونبهایت😎✌️🏻🇮🇷_ 『اینجا مقر حلیف است』..📞⛓ . . . @Hlifmaghar313