eitaa logo
『حـَلـٓیڣؖ❥』
299 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ‌‌ و قسم به دست علمداری ات...❗ • • • که تا پای جان .. پای پیمان خواهیم ماند..✋🌲 • • • حلیف ...👀🕊🖇 مقری به وسعت پیمان با علمدار حرم جمهوری اسلامی🍀 • • • • •کپی؟! •با ذکر صلوات برای ظهور آقا امام زمان •از تمام مطالب کاملا آزاد..🙂✅ • • • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
『حـَلـٓیڣؖ❥』
#فوری 📢| به علت تداوم آلودگی هوای استان؛ مدارس، مراکز آموزشی و فعالیت سالن های ورزشی آموزش و پرورش
یه دسته خوشحال یه دسته ناراحت خوشحالیا: درس نخوندن . . ناراحتیا: درس خوندن زحمتاشون به باد رفت. شما از کدوم دسته اید؟ 😂💪🏻
هدایت شده از  در سمت توام 🕊
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از  گاندو
📲💭 حضور علیرام نورایی بازیگر سریال گاندو در محل حادثه متروپل در آبادان 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
هدایت شده از نو+جوان
هدایت شده از نو+جوان
🏎️ | فرمان امتحانت را به دست بگیر 1️⃣ قسمت اول 🌠 شب امتحان اصلا شب بدی نیست. شب امتحان یعنی هنوز وقت داریم هنوز می‌توانیم تلاش کنیم و هنوز هم روزنه‌هایی برای بهتر شدن باقی مانده است. مهم این است که بدانیم از این فرصت باقی مانده چگونه استفاده کنیم؟! با چه روش‌هایی می‌توانیم آن‌چه یادگرفتیم را عمق ببخشیم و روی برگه امتحان هم عمل‌کرد بهتری داشته باشیم؟ 😰 این حرف‌ها به این معنی نیست که اضطراب سراغ‌مان نیاید. هر چه باشد اهداف بزرگی داریم و به قول آقا در زندگی ما هیچ چیزی جای درس خواندن را نمی‌گیرد. پس همین که داریم مهم‌ترین کار این روزهای‌مان را انجام می‌دهیم کافی‌ست برای آن‌که اندکی نگرانی هم داشته باشیم ولی نه آن‌قدر که دست و پا گیر شده و ما را از حرکت کردن باز دارد. در ادامه چند نمونه از مهم‌ترین کارهایی که در ایام امتحانات لازم است انجام بدهید را مرور می‌کنیم... 🎯 اهداف حال شما را می‌سازند هدف‌های خوبی که برای درس خواندن‌تان دارید را دوباره یادآوری کنید. باز هم به خودتان بگویید من این کار را برای خدمت به اسلام و انقلاب و کشورم انجام می‌دهم اگر لازم است اول جزوه و کتاب هم هدف‌های بلند و عالی‌تان را بنویسید. مطمئن باشید نوری که در قلب شما از داشتن اهداف و نیت‌های خوب ایجاد می‌شود توان‌تان برای تلاش را هم افزایش خواهد داد. 💪 پشتکار داشته باشید وقتی چشم‌تان به حجم مطالعه‌تان می‌افتد نا‌امید نشوید. کتاب‌های چند صد صفحه‌ای هم یک صفحه یک صفحه خوانده می‌شوند، پس خواندن بخشی از کتاب که در توان و زمان ما می‌گنجد بهتر از آن است که هیچ چیزی مطالعه نکنیم. نوجوان پرانرژی می‌داند که برداشتن قدم‌های هرچند کوچک بهتر از سکون و رکود است. پس حرکت کنید. همان طور که آقا گفتند: «یکی از مشکلات ما این است که کار را گاهی شروع میکنیم ولی نیمه‌کاره می‌ماند»... 🤓 🔻 برای خواندن متن کامل خواندنی به سایت یا نو+جوان مراجعه کنید👇 🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=22062
هدایت شده از خبرگزاری تسنیم
صهیونیست‌ها به دنبال گرفتن پاسپورت دوم «جدعون لیوی» روزنامه‌نگار صهیونیست: 🔹اسرائیلی‌ها معتقدند نمی‌توان درباره آینده اسرائیل در دراز مدت صحبت کرد، زیرا نمی‌دانند که آینده آنها چه خواهد شد و به همین دلیل همه اسرائیلی‌ها به دنبال پاسپورت دوم هستند. 🔹اسرائیلی‌ها احساس می‌کنند که پاسپورت‌های آنها نوعی مجوز موقت است که تاریخ انقضای آن نزدیک شده و دیگر نمی‌توان به آن اعتماد کرد. 🔹هیچ‌کس نمی‌تواند روند خودباختگی و فروپاشی اسرائیل از درون را متوقف کند و بیماری سرطان اسرائیل به آخرین مراحل خود رسیده و راهی برای درمان آن وجود ندارد. tn.ai/2717179 @TasnimNews
اگر بانوان بخواهند به همراه خانواده به ورزشگاه آزادی بروند و سرود سلام فرمانده را بخوانند مشکلی ندارد ولی اگر همان بانوان بخواهند برای دیدن فوتبال به ورزشگاه بروند زیر ساختش آماده نیست ... بله ... و این است جمهوری اسلامی 🙃 ... اشکالی ندارها این بارم در جواب پیامم بگو زیاد جوک میگم و کلا از چیزی خبر ندارم یا اصلا اگه حرفام ناراحتت میکنه که اگه وجود نداره حتما ناحت میشی با حرفای من ، اصلا قرار نده در کانالت . الان که هممون درگیر امتحانیم هیچی ولی یه خواهشی ازت دارم ، بعد امتحانات و استراحت و همه ی اینا به مدت یه هفته حالا کمتر و بیشترش مهم نیست ، وقتت و بذار منو و هر کسی که مثل من فکر میکنه رو قانع کن که آقا ما داریم راه اشتباه رو میریم و فکر میکنم فهمیدی عقاید من با تو خیلی فرق می کنه ، به هر حال اگه مشکلی نداری من بشدت منتظرم ... سلام .. من هم مثل شما منتظر بودم دفعات قبل پاسخی داشته باشم .. ولی متاسفانه شما هر بار فقط با توهین به برخی اشخاص اظهار نظر کردید و طبیعتا من هم خب ناراحت شدم که چرا یه ایرانی .. یه محصل ، اینطوری انتقاد میکنه😄... اگر حرفی زدم که ناراحت شدین عذر میخوام ... من واقعا قصدم ناراحت کردن نیست ... خدا رو شاهد میگیرم .. که از همون اول که این کانال تاسیس شد .. حتی ۱ پیام هم نبوده که در ناشناس باشه و قرار ندم .. شاید از چشمم افتاده باشه.. ولی هیچ وقت از قصد این کار رو انجام ندادم .. خب .. ببینید .. امروز خانم ها برای چی رفتند ؟! بله .. شرکت در مراسم سلام فرمانده .. ولی فوتبال از لحاظ شرعی یه مشکلاتی برای خانم ها داره .. که من دقیقش رو براتون قرار میدم ! اما به دلیل اعتراضاتی که این سال ها در این باره انجام شد .. دولت جدید فرصت هایی رو برای ورود بانوان ایجاد کرده ... و راجع به تابستان .. ببینید من همونطور که قبلا گفتم .. نه مسئول جایی هستم .. نه آقازاده ام .. 😅اصلا هیچ.. ولی در حد توان و وظیفه ای که دارم .. حتما❤️ با کمال میل در خدمتم .. بازم اگر حرفی زده شده که موجب دلخوری شما شده من عذر میخوام🌿
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍🏻نویسنده: فاطمه رستگار... _ ایران .. اطلاعات سپاه .. ساعت .. ۳ بامداد_ مصطفی با دیدن حسین از سرجاش بلند شد.. آروم به سمت حسین رفت .. _ خسته نباشی حسین آقا .. _ سلامت باشید آقا مصطفی .. _ پسر تو نمیخوای از روی این صندلی بلند شی .. _ از روی صندلی؟! _ آره .. از روی صندلی .. یعنی .. تو نمیخوای یه چرخی بزنی .. یه خورده راه بری .. ببینم اصلا تو خونه نباید بری؟! کسی منتظرت نیست؟! نباید به خونوادت سر بزنی؟! _ یعنی انقدر مزاحمم آقا مصطفی؟! _ نه .. اصلا آره .. _ ای بابا ... چرا آخه ؟! _ م برای خودت میگم .. آخرین بار که از پشت این سیستم مبارک پاشدی میدونی کی بوده؟! وقتی با علیرضا و مهدی خداحافظی کردی .. الان ۴ روز که بچه ها رفتن .. پاشو .. پاشو یه خستگی در کن من هستم .. بلندشو برو خونه .. ببین کسی چیزی نیاز نداره .. _ راستش فکر بچه ها .. مشغولم کرده .. از وقتی رفتن خیلی نگرانم .. شوخی نیست آخه .. وسط داعشیان .. هر لحظه با فکر اینکه .. اگه داعش بفهمه ایرانین .. اگه بفهمه شغلشون ... _ بسه حسین .. ادامه نده .. پاشو یه قدمی بزن .. بلند شو .. _ نه آقا راحتم .. _ خیلی خوب .. از وضعیت چه خبر ؟! به کجا رسیدن ؟! _ بچه ها الان ترکیه ان! احتمالا تا یکی.. دو ساعت دیگه برسن ایران .. فقط اینکه چجوری الله اعلم .. گوشی مصطفی زنگ خورد .. _ اگه خوابت گرفت خواستی استراحت کنی یکی از بچه ها رو بزار حواسش به رد یاب روی رادار باشه! -------------------------------------------------------- ساعت ۵ صبح بود ... الهه تازه از خونه برگشته بود .. به سمت سیستمش رفت .. سیگنال روی سیستم نبود .. _ آقای شاهد.. حسین از شدت خستگی روی میز خوابش برده بود .. _ حسین آقا .. ای وای.. _ چیشده ؟! _ سلام .. خسته نباشید .. راستش من سیگنال ندارم .. خواستم رستمی ازشون بگیرم ... _ خب ؟! _ مثل اینکه .. این چند روز کمبود خواب داشتن .. نگاه مصطفی به طرف حسین رفت .. _ بله... شما تشریف داشته باشید ! _ حسین .. حسین آقا؟! _ بله آقا؟! _ دسترسی بده به خانم .. _ چشم .. ببخشید .. هنوز مصطفی چند قدم برنداشته بود که حسین دوباره صداش کرد .. _ آقا مصطفی.. _ چیشده؟! _ از بین ۶ تا کاربری فقط ۱ شون فعاله! _ چی ؟! _ نمیدونم چرا بقیه رو رادار حتی غیر فعال هم نداره .. نکنه ردیاب آسیب دیده .؟! _ تنها نقطه ای که داری مال کیه،!؟ _ آقا کمال .. _ الان کجان؟! _ آقا ایران ان .. ارومیه .. دارن به سمت شرق حرکت میکنن .. _ نظر خودت چیه؟ الهه با نگرانی جلو اومد .. _ شاید از هم جدا شون کردن .. _ یه احتمال دیگه ای هم هست .. _ چه احتمالی؟! _ آقا مصطفی .. ردیاب ضد آبه؟! _ آره .. ولی آب میتونه سیگنالش رو با اپراتور قطع کنه .. _ یعنی .. _ میخوای بگی ممکنه به خاطر آب غیر فعال شده باشن؟! _ باید سایت هواشناسی رو ببینیم .. مشخص میشه که هوا چجوریه .. احتمالا در اثر بارونه .. --------------------------------------------------------- _ خانم احمدی.. یه زحمتی براتون دارم.. _ در خدمتم .. _ میخوام یه استعلام بگیرید تا مشخص بشه جاده ای که تنها ردیابمون در حال حرکته ... به کدوم شهر ها منتهی میشه.. _ چشم .. حتما .. ... •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• لینک پرش به قسمت اول: --↻➣ https://eitaa.com/Hlifmaghar313/16649 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @Hlifmaghar313 •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌
پیدا شد😂❤️ تقدیم نگاهتون...👀🌿
......🖤🥀`:(
آقا بد دارن میسوزناااا🤣🔥 چه کردی آقای روحی..! دم معرفت ‌و اخلاصت گرم که انقدر قشنگ تو این روزها که خیلی ها امام‌زمان رو کمتر یاد میکردند، رو مهمون زندگی هامون کردید..♥️🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از  گاندو
📲💭 جشن گرفتن با عزای مردم و سیدالشهدا هنر خودتان بود که در ۸۸ آن را نشان دادید! 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
هدایت شده از  گاندو
14.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بدون تعارف با خانواده شهید صیادخدایی؛ شهید مدافع حرم و امنیت وطن 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
هدایت شده از موسسه مصاف
👤 توییت استاد ✍ ‏توقیف کشتی ایرانی توسط یونان و در مقابل توقیف دو کشتی یونانی توسط ایران، سلسله اقداماتی است که فهم علت آن مستلزم دانستن تمامی ماجرا است. فقط در همین حد بدانید با تغییر دولت، یک پیام جهانی مخابره شد! ایران و قدرت نظامی‌اش با تمام توان پشتیبان بخش خصوصی خواهد بود. 🌐 https://twitter.com/A_raefipur/status/1530249394536210432?t=rWebb41ZQ-uzL7W-ZvKYbg&s=19 🆔 @Masaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『حـَلـٓیڣؖ❥』
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ #رمان‌‌_انلاین‌‌ #راه‌_عاشقی♥️ #قسمت_نود_ششم ✍🏻نویسنده: فاط
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍🏻نویسنده: فاطمه رستگار... بر خلاف حدس هایشان، مقصد داعش، مشهد بود.. بمب ها قرار است روز شهادت امام رضا علیه السّلام در حرم مطهر منفجر شوند.. اینبار داعش چون توانسته وارد مجلس شورای اسلامی شود، فکر می کند می‌تواند مانند سال ۷۳ عملیات انتحاری را در حرم انجام دهد.. و به خیالش اینبار گسترده تر از همیشه.. مدت هاست روی این طرح کار و سرمایه گذاری شده است.. گویی کار ایران و ایرانی تمام است.. اما غافل از آنکه سربازان گمنام امام زمان، با آنها فاصله ای ندارند.. * * * فاصله تا عملیات، کمتر از یک روز است.. در این روزها، بارها و بارها برایشان صحبت کردند.. از جنتی که در انتظارشان است.. جنتی که راه وصول آن، قتل عام مردم بی گناه است و انگار جز این طریق به جنت نمی رسند.. قرار است ۶ نفری که فردا عملیات می کنند برای آخرین بررسی منطقه عملیات به حرم بروند... اما آنها می‌روند تا از امامشان مدد بخواهند.. حدیث و زینب از بازرسی عبور کردند و وارد حرم شدند.. با دیدن گنبد اشک در چشمانشان حلقه زد.. اما نمی توانستند مانند گذشته زیارت کنند‌.. زیرا ممکن بود کسی در تعقیبشان باشد و باید در هر صورت جوانب احتیاط رو رعایت می کردند.. ناگهان اتفاق غیر منتظره ای افتاد.. حدیث، مادر و خاله اش رو دید که داشتند در صحن راه می رفتند.. جمعیت هم نسبتا زیاد بود و به راحتی نمیتونست از صحن خارج بشه.. از طرفی اگر هر کدامشان حدیث را می دیدند بی شک به سمتش می اومدند و همه چیز تمام می‌شد.. - زینب.. - جانم..! - بیا جلوی من وایستا.. زینب خندید و با تعجب نگاهش کرد.. - حالت خوبه حدیث؟ چیشده..؟!! - هیس.. بیا اینور.. مامان و خاله اونجا وایستادن.. اگه منو ببینند همه چی تموم میشه.. نه باید یه کاری کنم اونا منو ببینند.. نه اونی که دنبالمونه شک کنه.. - امم.. وایسا.. - سریع.. - آهان.. ببین من الان سرفه میکنم و میرم اونور میشینم.. تو به بهونه آب آوردن میری اون سمت.. بعدش هم من میام و کلا میریم یه جای دیگه... حدیث با سر تایید کرد.. ----------------------------------------- - وای.. خدا رو شکر.. زینب آروم خندید.. - فکر‌کنم اولین بار بود از مامانت اینجوری فرار کردی..! - نمک نشو.. بدو بریم.. الان دیر میشه.. ------------------------------------- - یعنی چی..!! امکان نداره..!! یعنی اونا.. - درسته.. تمام اونا نفوذی های ایرانی هستند.. - ولی چطور.. عصبی فریاد زد.. - اونو نمیدونم!! فقط الان فهمیدم که اون ۶ نفر جاسوس هستند..! علاوه بر اون.. احد هم تمام این مدت نفوذی بوده..!! - خودم سرشون رو میبرم..! ولی.. ولی اونها چطور تونستند وارد دستگاه ما بشن؟ - اه.. من از کجا بدونم... الان فقط باید تمرکزمون رو عملیات باشه..!! ام‌فیصل طاقت نیاورد و عصبی به سمت درب رفت که با فریاد عمر متوقف شد.. - صبر کن..!! داد زد.. - چیو صبر کنم؟؟!! از اولش من به اینها شک داشتم..!! اما شما هی میگفتید اینها دستونشته جاسم رو دارن.. صداش رو بلند تر کرد.. گفتید اینها رو احد آورده..!! اونم از احد.. اینقدر از احد تعریف می کردید.. نعره زد.. احد چیشد؟؟!!!! هااا!! من دیگه صبر نمیکنم.. کارشون رو می‌سازم.. - حرف دهنت رو بفهم!! ما اشتباه کردیم درست! اما تو در حدی نیستی که صدات ر‌و روی ما بالا ببری..! مفهوم؟؟!!! ام فیصل بدون جواب داشت در رو باز میکرد که یکی از مردها با سرعت جلو رفت در رو بست.. انگشتش رو به علامت تهدید بالا آورد.. - خوب دقت کن.!! الان کاری نمیکنی!! قطعا پشتیبانی دارند.. هیچ میفهمی اگه بفهمن که لو رفتن چه بلایی سرمون میاد!!؟؟ - میگی چیکار کنم؟!! - صبر.. - دوباره صبر..؟؟! تا کی؟؟!!! الان با صبر من خالد بر میگرده؟!! خالد رو هم شما متهم کردید.. آه خالد.. من خودم از قاتلان برادرم انتقام میگیرم.. - مرگ.. نه مرگ جزای خوبی نیست... - اونها با مردن راحت میشن.. به هیچ وجه نباید بمیرند.. ام‌فیصل وسط حرفشون گفت.. - دوباره صبر؟؟ اینها قراره زنده بمونند؟؟ - چرا نمیزاری حرفم تموم کنم؟!! هر وقت بهتون گفتم.. همه شون رو یه جا حبس کنید.. اونها باید زجرکش شوند... اما مرگ نه..!! مدت ها زیر شکنجه های ما می مانند.. اگر حالشون خیلی بد شد، مداوا می‌شوند و دوباره شکنجه می‌شوند.. با شنیدن این حرف ها انگار ام‌فیصل و بقیه جان می‌گرفتند.. - هر کس.. هرکار دلش بخواد.. با هر کدوم میکنه..! ... •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• لینک پرش به قسمت اول: --↻➣ https://eitaa.com/Hlifmaghar313/16649 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @Hlifmaghar313 •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌
14.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکصدایی دهه نودی‌ برای اجرای سرود «مداد رنگی» در ورزشگاه صدهزار نفری آزادی🕊🌿 .. ..
ببینید چه عتیقه‌هایی نگران سلام فرمانده و شهادت امام صادق عليه‌السلام شدن :)) اولا جشنی در کار نبود یه دورهمی بود برای سلام به امام زمان (عج) ثانیا شهادت ماه قمری از اذان مغرب به بعد حساب میشه ثالثا خودشون برداشتن به سلام فرمانده برچسب جشن زدن تا در برابر عزاداران متروپل دوقطبی ایجاد کنن رابعا در جریان مراسم سلام فرمانده بارها با مردم خوزستان همدردی شد . خامسا شماهایی که سال ۸۸ در روز عاشورا ریختید بیرون کف و سوت و هلهله کردید و نمادهای عاشورایی آتش زدید دهنتون رو ببندید خیلی بهتره و در آخر هم آب رو بریزید همونجا که میسوزه :))
سلام فرمانده، جشن کنسرت و رقص نور، هم‌دردی و عزاداری مردم رفتن استادیوم آزادی برای فرج امام زمان و مردم آبادان دعا کردند، بعضیا اسمشو گذاشتن جشن! بعد هم یه دو قطبی مسخره درست کردند که مردم تو آبادان عزادار هستند، شما تو استادیوم آزادی جشن گرفتید! هیچی نمیگم فقط تاریخ کنسرت‌ها رو خودتون ببینید! دیدید کسی به این‌ها گیر بده؟ دعا برای امام زمان شده جشن؟ کنسرت و رقص نور شد هم‌دردی؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو این روزای امتحان.. دلم برا کتاب تنگ شده..💔🙃 از کنار کتابخونه با یه حسرتی رد میشم.. انگار بچه هام تو قفسن😂⛓ مخصوصا اینکه تازه از نمایشگاه کتاب هم رسیده باشن..😭 حس میکنم کتاب ها هم غم دارند..💔(حالا نمیدونم واقعیه یا نه 😂) و فاصله من با کتاب.. گول زدن خودمه.. که میگم فقط یه صفحه میخونم👀📖 و وقتی سرم رو بلند میکنم می بینم یک ساعت گذشت..⏰😅 خدایا.. سریع امتحانات تموم بشه به کتاب ها مون برسیم..😄📚♥️ دلمون تنگ شده..🌿 راستی.. تا چند سال اینطوریه؟😥 پ.ن:دل‌نوشته یه دانش آموز تو خیابان خرداد... از کوچه پس کوچه های امتحان...📄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در سکوت میتونی صدایِ خدا رو بشنوی که میگه: شب رو برایِ تو آفریدم؛ آروم بخواب، من مراقبت هستم🌑✨ شبتون‌ در پناهِ حق :)