eitaa logo
『حـَلـٓیڣؖ❥』
292 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ‌‌ و قسم به دست علمداری ات...❗ • • • که تا پای جان .. پای پیمان خواهیم ماند..✋🌲 • • • حلیف ...👀🕊🖇 مقری به وسعت پیمان با علمدار حرم جمهوری اسلامی🍀 • • • • •کپی؟! •با ذکر صلوات برای ظهور آقا امام زمان •از تمام مطالب کاملا آزاد..🙂✅ • • • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
『حـَلـٓیڣؖ❥』
به نام خدا #رمان_پرواز_تا_امنیت #پارت_چهاردهم #رسول کم کم داشتیم نزدیک خونه آقا محمد میشدیم .. خوا
به نام خدا😍❤️ رفتیم پایین. در هارو قفل کردم . داشتیم توی کوچه آقا محمد می رفتیم که یه موتوری اومد و کیف رها رو زد🏍 😡 انقدر تند و به شدت کیف رو کشید که رها به صورت پرت شد رو زمین.. $ آشغالای کثافت.. وایستا.. اول خواستم برم دنبالشون😡 ولی بعد گفتم شاید یه تله است🤯 ... جسه رها خیلی کوچیک بود.. قد متوسط و لاغر مردنی.. بد جور افتاده بود .. بمیرم براش .😔 کمکش کردم بلند شه‌. $ رها چی شدی... از روی زمین که بلند شد .. صورت زخمی و خون الودش رو که دیدم .. دلم آتیش گرفت😔 تا چند دقیقه پیش مث ماه بود.. اما الان😭.. از دماغش خون میومد..صورتش جوری رو آسفالت کشیده شده بود که معلوم بود چند تا بخیه داره... خیلی وحشتناک شده بود😰😞 نمیتونستم خودم رو ببخشم😣 # رها ... تمام بدنم درد میکرد .. نای حرف زدن نداشتم . رسول بلندم کرد .. تا چند دقیقه خیره به هم بودیم .. اون به زخمای من .. من به اشکی که گوشه چشمش بود... دستم رو به زور بردم جلو ٪ رسولح.. نبینم گریتوح .. $ همش تقصیر منه .. من لعنتی ..😏😔😭 نای جواب دادن نداشتم . سعی کردم بلند شم که رسول زیر شونه هام رو گرفت.. رفتیم به سمت در خونه آقا محمد .. اطراف رو نگاه میکردم € به سلام رها خانم . ساعت.... تا دید به زور خودم رو رو پاهام نگه داشتم گفت € چی شده .. چه اتفاقی افتاده.. $ دوتا نامرد کیف رها رو زدن .‌ .. اما رها محکم کیف رو گرفته بود اون ها هم سرعتشون زیاد بود😏 حیف که رها رو نمیتونستم تنها بزارم.. واگرنه میرفتم دنبالش حالیش کنم مرتیکه عوضی😔😡 € خیلی خوب .. $ آقا اگر میشه بیایین که رها رو ببریم بیمارستان😕 ٪ نه نیازی نیست.. خوب میشم🤕😪 € رها خانم . تو از چهرت معلومه حالت چقدر بده . اصلا نمیشه.. تو تصادف کردی.. ٪ نه م... $ نه نداریم رها . باباتورو دست من سپرده . مامان با من راهی کرده تورو . من میگم چه کارکنیم . ٪ نه.. $ نه نداریم ،، آقا ما میریم. شما هم بیایین رفتیم سوار ماشین بشیم که عطیه و محمد سر رسیدن . £ سلام آقا رسول . شما بفرمائید جلو. من پیش رها جان هستم. $ آخه.. £ آخه نداره بفرمایید سوار شدیم.. نمیتونستم بشینم .. ٪ میشه بخوابم £ راحت باش رها جون رسول از اول تا آخر راه فقط روش برگردونده به سمت من بود .. گاهی اوقات آقا محمدم بر میگشت... معلومه خیلی بد شدم🤧
استوری جدید آقای رهبانی @GandoNottostop
به نام خدا🤗 رسیدیم بیمارستان... با کمک عطیه پیاده شدم . بیمارستان آشنا نبود‌... حتما بیمارستان ادارس داداش یه ویلچر آورد با پا زدم زیرش .. ٪ نیاز نکرده .. مگه من پیرزنم😠😬☺️ رفتیم داخل بیمارستان.. پرستار ها بردنم توی اتاق روی تخت. با پنبه و گاز استریل صورتم رو پاک کردن.. خون دماغم به سختی بند اومد . /* این زخم نیاز به بخیه داره ٪ نمیشه از چسب بخیه استفاده کرد */ چرا ولی تاثیرش کمتره ٪ چون رو صورتمه ... نمیخوام جای بخیه باشه. */ باید امشب مهمون ما باشی ٪ من حالم خو بله لطفا مرخصم کنید */ خیر .. حداقلش رو گفتم . امشب🙃 سرم رو که وصل کرد رفت بیرون. داداش و آقا محمد و عطیه اومدن.. ٪ چیه داداش .. چرا انقدر شلوغش کردی . کمپوت چی میگه😅 € اگر من و عطیه اومدیم شلوغ شده بریم؟. کمپوت ها هم بچه های اداره لطف کردن .😄 ٪ دستشون درد نکنه . شما هم تاج سرید . این چه حرفیه🙂 این پارت ادامه دارد...
خب ادیت های امروز برای امیره😉
سلام سلام ♥️ چالش داریم ♥️ نوع 😍:(قاطی) جایزه♥️:(برنده میفهمه) زمان 💜:19:30 ظرفیت :(هرکی بیاد) اسم به ای دی زیر 😍 https://eitaa.com/Raha894
😍سردار دلها😍 💜مهدیه💜 ♥️شهید ♥️ 🌷سرباز ولایت 🌷 🤩مهلا🤩 🌻کوثر 🌻 🌼شکوفه 🌼 🦋منتظر ظهور🦋 😘زهرا😘
منتظرم 😍♥️
شروع چالشمون ساعت ۱۹:۳۰ آنلاین باشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا