『حـَلـٓیڣؖ❥』
ی پارت دیگم بزار
مدیر گفته نهایتاً روزی چهار پارت بزارم چون بی مزه میشه زیاد پارت بزارم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ممنون از همه شما عزیزان که درباره رمان نظر دادید این هم همه پیام هایی که تا امروز برامون فرستادید مرسی که هستید 💜✨💜✨💜
بچه ها به دلیل اینکه فصل آخر رمان بی قرار هست متاسفانه از فردا دو پارت بیشتر در کانال رمان بی قرار قرارنمیدم دوستون داریم بمونید برامون💜✨💜✨
چرا تو همه ی رمان ها یه داوودی هست که زخم و زیلیه بعد یه آدم بیشعوری هم هست که روی زخمش نمک می پاچه و یه سرم و زهری هم هست که با هم مخلوط شدن و باعث مرگ داوود می شن
واقعا چرااااااا
به خدا مدل های مردن یه آدمیزاد مختلفه یکم فکر کنید
یعنی حالم به معنای واقعی کلمه داره بهم می خوره تو رو خدا ازتون خواهش می کنم که این چالش رمان رو نزارید واقعا به سری آدم هستن که نمی دونم چرا این جوری درباره ی این کاراکتر ها نگاه می کنن
فیلم پلیسی رو یا ختم و عزا یا به داستان عاشقانه یا به یه سری جنگولک بازی های لوس و بی مزه ی یه خواهر و برادر تبدیل کردین بابا نکنین دیگه خواهشا
دیگه اینقدر رمان هست من کلا گیج شدم یه عشق وطن شهادت رو ادامه بدین ببینم چی شد و دیگه همین خدایی بقیه همش مزخرفه
بعد فقط لطفا این پیام های ناشناس هایی که به نفعتون هست رو نزارید اون هایی که ازتون انتقاد کردن رو هم بزارید
________________
اولا سلام:/
دوما مگه من رمانو رو نوشتم ک میگین😐:/
سوما اون اشخاص ک این رمان ها را ب این گونه نوشتند مطمعناً سنشون کمه و خیلی جو گیر شدن:/
چهارما چرا نحوه مردن رو ب ما میگید:/
پنجما بله من خودمم از این چالش رمان اصلا خوشم نیومد و بله بعضی ها جو بسیار گرفتدشون:/
ششما من این کارو نکردم ک بخوام جواب پس بدم:/
هفتما اگه از اول ما رودنبال کنید اصلا گیجنمیشد و بعد اسمهر رمان مشخصه یا می تونید سرچ کنید و همونطور ک شما این رمانو دوست دارین دیگرانم بقیه رمان ها رو دوست دارن پس اینجا به همه نظرات باید احترام گذاشت.:/😐
هشتما یکم زود قضاوت و پرخاشگر نباشید:/
نهما خیر من همه ی پیام ها را میزارم چه به نفع کانال باشه چ نباشه چون برای هر کدوم جواب دارم:/
و در آخر
کمی با مهربانی و بدونه هیچ قضاوتی هم میتونستین حرف بزنین.😐
و تمام.
#شینا
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
👑اعضای جدید خیلی خیلی خوش آمدید👑
✨✨✨✨بی قرار ✨✨✨✨
#رمان_بی_قرار
#فصل_دوم
#پارت_پنجم
داوود :(ولی برای گفتن اون اطلاعات به آقا محمد مجبور بودم اون چیزیو که از آقای شهیدی خواسته بودم به کسی نگه افسا کنم ، به ساعتم نگاه میکنم ساعت شش صبح چقدر زود زمان گذشت و من متوجه گذر زمان نشدم دیگه میبایست چشمامو با خلال دندون وا نگه دارم برایه همین بلند میشم هم برم یکم سر به سر رسول بزارم همم بپرسم ببینم به کجا رسیده تا بعد باهم بریم نماز خونه و بعد نماز بریم یه چرتی بزنیم همونجا ، سایت خیلی خلوته جز من و فرشید و رسول من دیگه ای نیست )
پیس پیس فرشید
فرشید:چیه چرا اینجوری حرف میزتی
داوود:(با اندکی پانتومین نقشمو بهش میگم اونم با یه خنده شیطنت آمیز موافقت میکنه )
فرشید:(داوود با یه بطری آب آروم به طرف رسول میره منم پشت سرش دوربین گوشی دکمه ایمو روشن میکنم و آروم پشت داوود حرکت میکنم )
داوود:(رسول بد جوری سرش تو سیستمه و کلافه خست معلوم بود به جا هایی نرسیده آروم در بطری آبو شل میکنم تا چند قطره آب از رویه سرش به رویه موهاش بریزه ، وقتی رسول آب رو سرش ریخته میشه سریع بر میگرده پشت سرش واقعا قیافش خنده دار بود )
رسول:واای خیلی لوسید این چه کاری بود
داوود :(همونجوری که داشتیم میخندیدیم بهش گفتم ) وای رسول خدایی خیلی خنده دار بود چهرت خدا و شکر فیلمش موجود هست میتونه سعیدم ببینه
رسول:فرشید از تو بعید بود فکرشم نمیکردم تو با این دست به یکی کنی
فرشید: وایی خدایی خیلی باحال شد قیافت ولی خدایی بیاید بریم نماز خونه الان نمازمون غذا میشه
داوود:آره منم موافقم فقط نباید سایت خالی بمونه یمی یکی برین برایه نماز
رسول: آره منم موافقم
فرشید : منم همینطور
داوود: فرشید جان میخوای شما اول برو التماس دعا_ محتاجیم به دعا
داوود:(با رفتن فرشد منم میرم سر میز رسول دست راستمو میزترم بالایه صندلیش و شصت همون دستمو میزارم زیر چونم و میگم ) خب دادلش به کجاها رسیدی ؟
رسول:عملا هیچی ولی زیر یکی از پستای اینستا گرام سینتیا با اسم ......
ادامه دارد ...
بچه ها تا فردا بشیم ۴۹۰یا ۵۰۰ تا براتون فیلم مصاحبه علی افشار به همراه خواهرشون هدی افشار رو میزارم
💜✨💜✨💜✨
『حـَلـٓیڣؖ❥』
ممنون از همه شما عزیزان که درباره رمان نظر دادید این هم همه پیام هایی که تا امروز برامون فرستادید مر
بچه ها چون گفته بودید که فقط نظرات مثبت رو میزارید من از کل ناشناس بی قرار فیلم گرفتم و براتون ارسال کردم تا اونجایی هم که میشد عکس پیام هاتون رو گرفتم و جواب دادم اما اگر پیامی جامونده بود و نشد که جواب بدم یا ندیدم که بخوام جواب بدم شرمنده حلال کنید ✨💜✨💜✨💜
دوست دار شما ادمین رمان بی قرار ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_یک کلمه بگو بلد نیستم
+بلد نیستم دو کلمس
😂😂😂😂
پیشنهاد دانلود
💜✨💜✨
『حـَلـٓیڣؖ❥』
بچه ها تا فردا بشیم ۴۹۰یا ۵۰۰ تا براتون فیلم مصاحبه علی افشار به همراه خواهرشون هدی افشار رو میزارم
ناهید هستن
و بعدشم قبلا گداشتیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادش بخیر تو قسمت هشت از زور هیجان نمیتونستم بشینم
ایشالا که زود تر گاندو به قاب تلویزیون هامون برگرده 😔✨💜
✨✨✨✨✨ بی قرار ✨✨✨✨
#رمان_بی_قرار
#فصل_دوم
#پارت_ششم
رسول :با اسم هنری برخوردم اما چیز دیگه ای نتونستم بیدا کنم توچی ؟
داوود: هان چیزه(یکمی دستپاچه میشم آخه نمیخواستم رسول از اون چیزایی که مایکل گفته بود به هیچ وجه خبردار بشه )
رسول:یه سوال پرسیدمااا ...
داوود: منم زیاد چیزی نفهمیدم منم در مورد اون دوتایه دیگه باید تحقیق میکردم (خدا و شکر همون موقع فرشید از راه میرسد منو رسول تقریباً همزمان باهم میگیم ) قبول داشه _قبو حق باشه ، خب حالا شما برید
داوود:رسول جان حالا شما برو برایه نماز بعدان آقا محمد اومد در این باره حرف میزنیم غذا شد نمازمون بدو (بعد رفتن رسول نفسمو با صدا اادم بیرون یه پنج شیش دقیقه بعد رسول اومد و منم رفتم نماز خونه نمازمو خوندم همه خواب بودن منم خوایی خیلی خوابم گرفته بود برایه همین به رسول پیام دادم که آقا محمد اومد منو صدا کن ساعت ده دقیقه به هفت بود خدا خیرش بده ده دقیقه بعد بیدارم کرد فقط خدا کنه آقا محمد بزاره بریم خونه ، پاشدم رفتم پایین )
رسول:آقا داوودم اومد فکنم اون بیشتر اطلاعات داشته باشه
داوود: سلام آقا
محمد: سلام ساعت خواب
داوود:(سرمو انداختم پایین و یه لبخند کوچکیم زدم )
محمد:رسول میگه که تو اطلاعات بیشتری داری درسته
داوود:آقا مکانش هست بیاید سر اونیکی سیستم که خوم باهاش کار میکنم ؟
محمد:(با داوود رفتم سر میزش و داوود شروع کرد به دادن اطلاعاتی که دست آورده )
داوود:نامی مردانه در زبانهای انگلیسی، لهستانی، هلندی ، آلمانی و فرانسوی. این نام با نامهای اسکندر و سکندر در زبانهای شرقیای چون فارسی، عربی ترکی و اردو و همچنین الساندروی ایتالیایی و آلخاندروی اسپانیایی برابرمیکند
محمد: اطلاعات عمومیتم خوبه هاا اما من این چیزا به دردم نمیخره _آقا سبر کنید
محمد: داوود مسخره بازی در نیار
داوود:آقا الکساندر پدر مایکل خاشمیانه البته بهتره بگم پدر خوندش _چرا ؟
داوود:مایکل در سن دو سالگی خانوادش که معلوم نیست می بودن مایکلو جلویه در خونه الکساندر میزارن و اون هم تسمیم میگیره مایکلو به فرزند خواندگی بپزیره و فامیلی خودشو براش بزاره اما الکساندر هاشمان نام واقعی یا بهترن هویت واقعی اون تییت نام واقعیش سهراب احمدی هست یهنی برادر علی رضا احمدی که پدر من در سال ۱۳۷۵ موفق به پیدا کردن یک باند کلاه برداری جاسوسی میشه ولی از اونجایی که سهراب هیچ قراردادی یا چیزیو امضاء نکرده بود و به نظر هیچ کاره میومد نمیتونن اونو دستکیر کنن چون حتی پولها هم به حساب علیرضا احمدی واریز میشده ولی یه چیز حالبی که اینجا هست اینه که ....
ادامه دارد ...
https://harfeto.timefriend.net/16236077931948
لطفاً نظراتتون رو در رابطه با رمان بی قرار در ناشناس بالا بنویسید ✨💜✨
استوری ستاره سادات و سوگل طهماسبی دارم جدید
آیدی بدید♥️
_
بسیار عالی:)
بفرستید برا ادمین تبادل
#شینا