eitaa logo
『حـَلـٓیڣؖ❥』
299 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ‌‌ و قسم به دست علمداری ات...❗ • • • که تا پای جان .. پای پیمان خواهیم ماند..✋🌲 • • • حلیف ...👀🕊🖇 مقری به وسعت پیمان با علمدار حرم جمهوری اسلامی🍀 • • • • •کپی؟! •با ذکر صلوات برای ظهور آقا امام زمان •از تمام مطالب کاملا آزاد..🙂✅ • • • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
تمام صحبت های شما ضبط و درصورت لزوم مورد استناد قضایی قرار میگیره😒 عجیبه!!!!! یه فیلم ساده رو نزاشتید پخش بشه ... بعد از شفافیت حرف میزنن..
😊❤️خب دوستان❤️😊 سلام دوباره👋🙌 ☺️یکی از دوستان خوبم رمان بسیار عالی و جذابی اماده کردن😍 که به زودی در کانال قرار میگیره😶 ادمین جان هر موقع انلاین شدی؛؛ خودت رو معرفی کن😁
سلام بر همه عزیزان و ادمین های گل من ادمین جدید هستم ❤️ یه رمان قراره داخل گروه بزارم که عالیه 👌 امیدوارم خوشتون بیاد روز های عادی ۱ پارت و اگه اعضا بالا بره ۲ تا 😉 فعلا پارت اول گذاشته میشه😊 من رو با متونید دنبال کنید 💕✨
و حالا شخصیت های رمان 👏
نرجس میرزایی خواهر دو قلو نرگس هست 😊 درس عالی 👌 برعکس آجیش صبرش خیلی کمه ولی داره روی خودش کار میکنه 😝 هم خودش و هم خواهرش روز سوم هست که در اداره اطلاعات مشغول شدن ولی هنوز داخل اداره نرفتن و با بچه ها آشنا نشدن 😄
نرگس میرزایی 😁 صبرش زیاده ولی اگه صبرش تموم بشه دنیارو به آتیش میکشه 😂 مثل آجیش درس خوان یه برادر دارن که پلیس هست 😉🕌
اینم برادر نرجس و نرگس که نیما نام داره 😉 بسیار حرفه ای در کارش
داوود امینی همه که باهاش آشنا هستید مجرد و در فکر سر و سامان گرفتن 😉 بسیار حرفه ای در کار 👌 به عبارتی میشه گفت عاشق نینجا بازی 🙈😂 از شوخی در رفته تکاور بسیار ماهر 🥋💪
محمد دهقان فرمانره گروه☺️ بسیار با ایمان 😍 تیر اندازی عالی 👌 همسرش عطیه هست و یک پسر و یک دختر داره 🙈پسرش کمیل و دخترش کیمیا هست 💕 پدرش شهید شده😞 و مادرش معلم بازنشسته 😁
سعید مهرانی تیر اندازی بسیار عالی حتی از آقا محمد هم بهتر 🙈💪👌 بسیار خوش خنده 😁 وقت گیر حرفه ای 😂 همسرش هم کار خودشه ولی در پوشش یک پزشک به آمریکا رفته داره ادامه تحصیل میده (ولی کار اصلیش جمع آوری اطلاعات از سازمان های امنیتی آمریکا)😄😌 فرزندی نداره 🌻 پدر و مادرش در یک حادثه مردن 😞
اینم زینب خانم زن سعید 😁 برای اینکه لو نره چادر نمی پوشه 😊 ولی حجابش کامله 😀
رسول حسنی زد وقت گیری دنیا 😂 عاشق گفتن جمله *وقت دنیارو میگیری*🙈مخصوص به سعید همسر نداره ولی به زودی حس میکنه عاشق شده 🤪😉 خواهرش رها هست و دانشجوی مامایی 😄🖇💕 مرد نبرد بیرون نیست 😁 ولی وقتی حرف از سیستم و اینا بشه مبارزی واقعی هست 👌 تیر اندازی صفر 🤦‍♂
اینم از خواهر رسول رها حسنی 😄 یک ترم دیگه از دانشگاه رها خانم مونده باعث افتخار برادرش 😉🌻
اینم از مریم 😁 همسر عزیز فرشید خان بسیار خانم 😍
فرشید صادقی همسر داره اسم همسرش مریم خلیلی هست 😁 همسرش معلم هست و کاملا محجبه 😍 مریم خانم ۲ ماه هست بارداره ولی نه خودش و نه فرشید خان نمیدونن 🙈 جز بهترین افراد گروه آقا محمده 😀
آماده باشید برای پارت اول 😉
🌳🌳🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳 🌳🌳 🌳 رمان ✨امنیتی✨ 🖇🌻 ساعت ۷ صبح بود و من و نرگس آماده بودیم تا بریم به اداره خیلی خوشحال بودیم ولی کمی هم استرس داشتیم طبیعی بود /: بالاخره راه افتادیم آدرسی که آقای دهقان داده بود رو به راننده دادم دم در یه ساختمان ماشین نگه داشت و پول رو حساب کردیم وارد شدیم عجب جایی بود بابا ایول داشتیم میرفتیم که یه مرد بهمون نزدیک شد و گفت:[سلام ، ببخشید شما باید خواهران میرزایی باشید ،درسته؟ ] نرگس گفت :[بله من نرگس و اینم خواهرم نرجس هست ] من اضافه کردم :[و شما ؟...] اون مرد قد بلند که موهای طلایی و چشمای آبی داشت گفت :[بله ببخشید یادم رفت که خودم رو معرفی کنم ،من فرشید صادقی هستم ، یکی از هم گروهی های شما ] نرگس گفت :[خوشبختیم ] آقا فرشید در جواب گفت :[منم همینطور ، آقای دهقان گفت شما رو به اتاقشون راهنمایی کنم ، لطفا دنبال من بیاید ] خیلی عالی بود فقط چرا نرگس انقدر با این پسره گرم گرفت ؟ اصلا خوشم از این رفتارش نمیاد که سریع همه چی رو میگه خوب اسم ما به اون چه ، فقط فامیلی بس بود بالاخره به یه اتاق رسیدیم آقا فرشید در زد و وارد شدیم کسی به جز آقا محمد و یه پسر دیگه اونجا نبود . آقا فرشید گفت :[سلام آقا محمد خسته نباشید، اینم از نرگس خانم و نرجس خانم ، با اجازه من برم سر کارم ] پسره پر رو چه سریع اسم مون رو هم یاد گرفت ، بی شخصیت آقا محمد گفت :[بله فرشید جان ، ممنون ، برو سر کارت ، تا ساعت ۱۲ گذارش کامل از پرونده رو میخواهم ] _چشم آقا . و بعد از در رفت بیرون آقا محمد:خوب سلام ب خواهران میرزایی . همونطور که میدونید اون آقا فرشید صادقی یکی از همکاران کار بلد شما هست . گفتیم : بله آقا محمد: امروز کار شما در اینجا شروع میشه ساعت ۱۰ یه جلسه هست که به طور کامل با گروه من آشنا میشید . قبل از اون هم آقا داوود گل میز های شما رو بهتون نشون میده و برخی از نکته ها رو براتون یاد آوری میکنه تا بیشتر با قوانین اینجا آشنا بشید . بعد اون پسره کنارش گفت :سلام من داوود امینی هستم و از آشنایی با شما خوشبختم ، اگه آقا محمد اجازه بدن دیگه مرخص بشیم تا به بقیه کار ها هم برسیم . اقا محمد: بله ، حتما ، خدا حافظ . از اتاق خارج شدیم این داوود انگار بهتر از فرشید بود ، با ادب تر بود ، ولی چرا انقدر ریز بود ،بهش نمیخورد که مامور امنیتی باشه . چرا اینطوری حرف میزد ،حالت عادی نبود ، صداش به حالت خاصی داشت که کلمات (ر-ش) رو پر تلفظ میکرد . کلا شخصیتش برام جالب بود . با صدای داوود به خودم اومدم داوود:نرجس خانم ؟ اینم میز شما اه اینم که مثل اونیکی اسمم رو گفت دیگه کفری شده بودم با اخم بهش گفتم ... پ.ن:اینم پارت اول رمان پ.ن۲:قراره جالب ترم بشه پ.ن۳:امیدوارم خوشتون اومده باشه ادامه دارد ...🖇🌻 آنچه خواهید خواند: میزنم تو دهنت ها ... نرجس آروم تر همه دارن نگاهمون میکنن... دختره مریض ✨با ما همراه باشید ✨ نویسنده:آ.م
🚗_ _ _ _ _ ۴۲۰_ _ _ _ _🚗 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
😉♥️مرسی از ادمین♥️😉
دوپینگ حسن یزدانی قبل فینال 👌👏👌👏
بچه ها منتظر انرژی های شما هستیم 😅😘
😃رفقا امروز نیستم تایپ کنم.. ولی فردا قول 3 پارت میدم😆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تا 15دقیقه دیگه😌🌿🌿🌿 عملا😍😍😍😍😍😍😍😍 شرعا😉😉😉😉😉😉😉😉 قانونا🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩 و رسما😎😎😎😎😎😎😎😎 دیگه هیچ اثری از دولت بی تدبیری و ناامیدی نیست😎 و شروع دولت مردمی آقای رئیسی🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍
پارت اول رمان جدید سنجاق شد 😊✨