『حـَلـٓیڣؖ❥』
به نام خدا 🌙🖤 #رمان_پرواز_تا_امنیت #پارت_صد_و_چهل #محمد & چرا جدی تر باهاش حرف نزدین؟؟؟ چرا ولش کر
به نام خدا
#رمان_پرواز_تا_امنیت
#پارت_صد_و_چهل_و_یک
#محمد
٪ خب؟؟ موضوع چیه؟
£ موضوع؟😉
€ موضوع؟؟😐
£ محمد جان... موضوع😊😒
€ عطیه خانم... بفرمایید😳🤔
٪ ای بابا😢 چرا هی پاس میدین به همدیگه😅
عطیه سرش رو آورد به طرفم
£ مگه قرار نشد تو بگی محمد؟😢😐
€ چجوری بگم آخه...
£ خودم میگم..
٪ خب؟🙄 نتیجه مذاکرات رو به منم بگید😅
£ راستش ... سر یه مسئله ای طبق گفته های محمد... آقا رسول... افتاده و لج... که محمد میخواد تو راضیش کنی😊
٪ من؟!😳 آقا محمد شما که خودتون جوری با رسول حرف میزنید که جرعت نه آوردن نداره😅
چرا خودتون نمیگید...
€ نه... ببین دخترم .. موضوع این قضیه یه جورایی به تو و رسول ربط داره...
بحثش فرق داره..
٪ چه موضوعی..
€ اسمش بهرام شمسایی...
در اصل عامل موثر اتفاقاتی که برای شما افتاد...
زیر سر همین آقا بوده...
سینا راد فقط اجرا کننده بوده..
حالا به دلایلی ازادیش به پیدا کردن رابطه هاش کمک میکنه و تاثیر داره...
شاکی خصوصیش فقط شمایید..
الانم که ..
رسول افتاده و دنده لج و میگه رضایت نمیدم...
احساس کردم ناراحت شد..
سر این موضوع رسول گفت که چند وقت مشکل روحی داشته..
£ رها جون؟، چی شدی؟؟
€ اگه برات مشکله... با حسین در میان بزارم...
٪ ن... ن... اصلا.. به هیچ عنوان نمیخوام بابا چیزی بدونه ... آقا محمد... خواهش میکنم... اگه بفهمن چه اتفاقایی افتاده دییگه یه لحظه هم نمیزارن من تهران بمونم... توروخدا...
€ خیلی خوب... خیلی خوب.. آروم باش...
چرا اینجوری میکنی..
باشه..
٪ حالا چی کار کنم؟؟
€ بهت میگم...
به سمت اداره حرکت کردیم...
€ رها خانم... یادت باشه... رسول نباید چیزی بفهمه ها... عادی باش... کم کم بگو..
£ محمد جان .. من دیگه برم.. رها جون خداحافظ
€ کجا؟؟ سوییچ رو بگیر..خداحافظ
£ قربونت... خداحافظ
عطیه سوار ماشین شد و رفت...
€ اول من میرم بع دد تو خیلی اتفاقی بیا...
٪ چشم..
خیالتون راحت..
خیلی ممنونم♡
بابت پیشنهادی که دادید ...
ادمین های عزیزی که ادیت میزنید لطفا یه برنامه معرفی کنید🙏🏻
#نظرات_شما
#همراه_گاندو
@GandoNottostop