•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀
•🌸°∞°
•🌸°
✨﷽✨
#رمان_انلاین
#راه_عاشقی♥️
#قسمت_صد_شانزدهم
#قسمت_آخر
✍🏻نویسنده: فاطمه رستگار...
از اول خلقت؛ نزاع حق و باطل شروع شد. و ادامه داره، تا آخرین نفس این دنیا.
یه زمانی این نزاع؛ بین هابیل و قابیل شروع شد.
و آدمای بعد از اونا هم، مخیر بودند به انتخاب یکی از این جبهه.
یکی فرعون شد و یکی موسی.
یکی ابراهیم شد و یکی نمرود.
به تبع اونها؛ بقیه مردم هم راه خودشونو انتخاب کردند.
گذشت و گذشت.
زمانی رسید که اصحاب باطل؛ تمام وجودشون کینه و خصومت شد.
و اصحاب حق؛ به معنای واقعی تا آخرین قطره خون، ایستادند. پای حق!
حق رو که میدونی چیه؟
«عَــلیٌ مَعَ حَــق؛ والَحـقُّ مَعَ عَــلے»
و از زمان امیرالمؤمنینعلی علیهالسلام ؛ هر دوجبهه اوج گرفتند.
یاران امیرالمؤمنین آنچنان ایستادند.
حب علیعلیهالسلام آنچنان با گوشت و پوستشان آمیخته بود که از عمق وجود ندای بابی انت و امی و اهلی و مالی و نفسی و ولدی سر دادند.
حب علی اینچنین غوغا می کنه.
و بغض علی در قلوب ناپاک دشمنان و مشرکان آنچنان شدید و عمیق هست که تا امروز ادامه داره.
و اکنون؛ جمهوری اسلامی؛ مرکز محبین و شیعیان اوست.
ایران؛ مملو از عمارها..
ابوذر ها..
سلمان ها..
مقداد ها..
میثم ها ست...
و آنطرف دشمنان مان نوادگان عمر ها و ابوبکر ها هستند.
و راهعاشقی؛ راه علیبنابیطالب(ع) است.
همان راه حق؛
راهی که آغازش، حدود ۱۴۰۰ سال گذشته است و ادامه دارد.
راهی که پایانش بشارت داده شده:
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺗﻮﺭﺍﺕِ ﻣﻮﺳﻲ، ﺩﺭ ﺯﺑﻮﺭِ ﺩﺍﻭﻭﺩ ﻧﻮﺷﺘﻴﻢ ﻛﻪ: «ﺣﻜﻮﻣﺖ ﺑﺮ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪﺍم ﻣﻲﺭﺳﺪ!» (١٠٥)انبیا
در راهعاشقی هر کس میتونه قدم برداره...
اما مهمترین افرادی که تو این راه هستند؛ نوادگان اویند.
بانو فاطمهزهرا(س) اولین شهید این مسیر است.
همزمان با جریان تاریخ، حسین علیهالسّلام هم در این مسیر گام برداشته است و به ترتیب نه تم از فرزندانش.
حالا نوبت ماست که تو این راه بگذريم از هرآنچه داریم.
هرکسی، به روش خودش راهعاشقی رو طی میکنه..
یکی خمینی میشه و مسیر تاریخ رو تغییر میده...
یکی مطهری میشه و تبیین میکنه...
یکی آوینی میشه و قلم میزنه...
یکی هادی میشه و هدایت میکنه...
یکی همت میشه و اقتدا میکنه به اربابسرجدا...
یکی چمران میشه و چریک راه انقلاب...
یکی حججی میشه و حجتخدا...
میشه تو این راه؛
مثل بشری فدا شد...
مثل مهدی به پاسداری از حرم بانو زینب مفتخر شد.
بعضیها تو این مسیر؛ مثل ما اسلحه دست میگیرند و با جان خود، عشق بازی می کنند.
میشه تو این مسیر، میون اردوهای جهادی بیل زد.
یا میون مدرسه ها، تربیت کرد.
نویسنده بود و آثار گرانبها بر جای گذاشت.
پزشک بود و درمان کرد.
ورزشکار بود و افتخار آفرین بود.
دانشمند بود و سپاه اسلام رو تقویت کرد.
خلاصه که ...
مهم نیست چطور تو این راه قدم برمیداری...
مهم اینه از راهعاشقی پا کج نکنی...
مهم اینه انتهای راهعاشقی به معشوق برسه...
امضا،حدیث حسینی...
#پایان.۱۴۰۱/۰۶/۱۸
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
لینک پرش به قسمت اول:
--↻➣ https://eitaa.com/Hlifmaghar313/16649
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
┄•●❥ @Hlifmaghar313
•🌸°
•🌸°∞
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
بسم الله الرحمن الرحیم
🔸🔸تقسیم🔸🔸
✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی
««قسمت چهل و یکم»»
#قسمت_آخر
سه روز بعد ...
محمد و معاون وزیر در اتاق کارِ معاون گفتگو میکردند.
محمد گفت: شبنم بازداشت هست و در طول این چند روز، اعترافات مهمی کرده. از داخل، حتی پدرش هم پیگیری آزادی دخترش نیست و تا این ساعت، جایی ثبت نشده که طالعی بخاطر دخترش به جایی مراجعه کرده باشه!
معاون وزیر قند را به محمد تعارف کرد و محمد هم برداشت. معاون گفت: اطلاع دارم که حتی ویژه برنامه ای درباره شبنم ساخته بودند که به محض انتشار خبر فوتِش توسط نیروهایی در لباس شخصی و لباس نیروی انتظامی، به طور هم زمان در شبکه های معاند پخش کنند.
محمد گفت: جالبه که حتی باباش برای آخر هفته دیگه، بلیط رفتن به انگلستان را هماهنگ کرده بوده و همین یکی دو ساعت قبل کنسل کرده! لابد میخواسته برای مصاحبه علیه جمهوری اسلامی و انداختن مردن دخترش به گردن نظام، بره اونجا.
-برنامه ات برای شبنم چیه؟
-اعترافات خوبی کرده. ولی حاضر نشده جلوی دوربین بیاد و بگه و بچه ها ضبط کنند تا به سمع و نظر عموم برسونیم. ما هم اصراری نداریم. تا الان هم هر کس خودش راضی بوده، جلوی دوربین اومده و حرف زده. مهم نیست. ما حداکثر یک روز دیگه باهاش کار داریم. چون بعدش طبق قانون، باید پروندش بفرستیم دادسرا و محاکمه و ...
-بسیار خوب. اما خیلی مراقبش باشید. ما برگ برنده و بزرگترین علت حمله همه جانبه به ایران رو از دشمن گرفتیم. کسی که قرار بود کشته بشه و به خاطر وجهه ای که در مجامع بین المللی داره، شر بزرگی درست کنه و دامن انقلاب و مردم رو بگیره، الان پیش ماست. این پیروزی بزرگیه.
-درسته. اما من منتظرم بهاییت و تجزیه طلبا و منافقا و بقیه ازاذل و اوباش، اقدام به اجرای پلن سوم و چهارم کنند! چون پلن اولشون خودسوزی اون مادر بود جلوی مقرّ پلیس امنیت اخلاق. با اون، شلیک کردند و ذهن جامعه رو آماده کردند برای یه اتفاق بزرگتر.
-ینی مرگ شبنم به دست نیروهای حکومتی!
-دقیقا. ولی با ورود به موقع بچه ها و ردی که ما ازش از آفریقا و خونه ثریا در لندن داشتیم، جلوی این فاجعه رو گرفتیم. الان شوک بزرگی به دشمن وارد شده. چون همه جوره منتظر بوده. پیش بینی من اینه که ممکنه ده دوازده تا دختر دیگه رو قربانی کنن ... همشون هم از قومیت های مختلف و به بهانه های مختلف ... تا بتونن به اندازه کشته شدن یکی مثل شبنم در دنیا سر و صدا ایجاد کنند.
-بیچاره مردم. بیچاره اونایی که گول یه مشت ورشکسته میخورن.
-آره واقعا. ما احتمالا به مدت یکی دو ماه، قتل و کشته سازی های مشکوک و سریالی خواهیم داشت و همش هم میندازن گردن نظام. ما که آماده ایم. باید رسانه ها بتونن مردم رو برای این شرایط آماده کنند.
-دقیقا. ولی کدوم رسانه؟! ما هر جا باختیم، از بازی رسانه ای باختیم!
-اتفاقا من بعد از خودسوزی اون خانمه، به چند جا نامه زدم و چند مدیر شاخص رسانه ای رو دعوت کردم و بهشون گفتم که حواستون باشه و زودتر از همه دنیا از حالا به بعد، روایت رو در دست بگیرید تا کار از دستمون در نرفته. حالا ببینیم و تعریف کنیم.
-بسیار خوب. سوزان مشغوله؟
-عالی. شده معلم زبان فارسیِ نوردخت پهلوی. آرسن که افسر موساده ازش خواسته به نوردخت نزدیکتر بشه و رفتارها و فرهنگ زنان ایرانی رو در نوردخت تقویت کنه. بهش گفتم وانمود کن که همه توجهت به نوردخت هست اما کیس اصلی برای من آرسن هست و حواست بهش باشه تا به وقتش بهت بگم چیکار کن.
-عجب استعدادی داره این دختر! چقدر باهوش و با اخلاص و ...
-بله. البته کم نیستند از این دست نیروها که در دنیا و بغل دست یه آدمایی کاشتیم که حتی به عقل جن هم نمیرسه.
-راستی از بابک برام بگو!
-بابک مشغوله. چون خطِ فرهنگیِ سفارت انگلستان توسط ثریا از همه خط ها قوی تر دنبال میشه، به بابک گفتم شش دُنگ حواسش به ثریا باشه. ما هشدارهامون رو دادیم. در حوزه فرهنگ، نمیشه تماما امنیتی برخورد کرد. باید مقابله به مثل فرهنگی با کارهای قوی انجام بشه.
-هفته دیگه به اتفاق آقای وزیر، قراره با جمعی از نخبگان جوانِ فیلمساز و فیلنامه نویس و رمان نویس دیدار کنیم. همشون حزب الهی نیستند. بچه مذهبی های رونده شده از این و اون داریم ... کسانی که صرفا ایران دوست و عاشق وطن هستند هم داریم. میز فرهنگی و بچه های روابط عمومی وزارت دارن کارای قشنگی میکنند. میخوام دقیقا همین خطی که گفتی فعال تر کنیم تا انشاءالله شاهد کارای قوی تر باشیم.
-توکل بر خدا. اگر کاری هم از دست من برمیاد، درخدمتم. چون مهم ترین و بهترین راهی که میشه هم سرمایه اجتماعی برای جامعه اطلاعاتی و امنیتی کشور به وجود آورد و هم فرهنگ سازی کرد، توجه به هنر و جذب حداکثری هنرمندان و بچه هایی هست که حرف برای گفتن دارن.
-حتما. میگم آقا سید با شما ارتباط بگیره.
🔷🔶🔷🔶🔷🔶