eitaa logo
『حـَلـٓیڣؖ❥』
299 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ‌‌ و قسم به دست علمداری ات...❗ • • • که تا پای جان .. پای پیمان خواهیم ماند..✋🌲 • • • حلیف ...👀🕊🖇 مقری به وسعت پیمان با علمدار حرم جمهوری اسلامی🍀 • • • • •کپی؟! •با ذکر صلوات برای ظهور آقا امام زمان •از تمام مطالب کاملا آزاد..🙂✅ • • • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
『حـَلـٓیڣؖ❥』
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° #رمان‌‌_انلاین‌‌ #راه‌_عاشقی ♥️ #قسمت_چهل_و‌_چهارم بچه ها راه
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ دختر ها بعد از حدود ۳۰ دقیقه به عمود ۱۹۰ رسیدن... زینب: سلام.. خسته نباشید.. کمال: سلام.. ممنون.. بقیه کجا هستن؟؟ مرتضی: چرا انقدر دیر کردید!؟ زینب: دارن میان.. پشت سر من بودن... دیگه ببخشید... مرتضی نفس عمیق کشید و گفت: خواهش میکنم... حدیث : سلام.. بقیه بچه ها بعد از سلام کردن.. کنجکاو بودن بدونن چرا قراره ادامه این مسیر رو با همراهی گروه آقایون حرکت کن.. گوشی آقا کمال زنگ خورد و سوال بچه ها بی جواب موند.. بچه ها با همدیگه سرگرم حرف زدن بودن... زینب: داشتیم راهمون رو میرفتیم دیگه... حدیث: حتما یه اتفاقی افتاده.. بیخودی نیست این کار... مهدی و علیرضا با دوتا سینی چایی بطرف بچه های گروه اومدن.. مهدی: بفرمایید.. همه بچه ها چای برداشتن.. نوبت به بشری رسید.. بشری: ممنون.. - نه بشری خانم شما بر ندار‌‌‌... - اتفاقا این‌یکی رو بر میدارم.. چای عراقیه نمیشه ازش گذشت.. برا بچم هم خوبه! - گردنتون کلفته خانم... خب بردار!!! بشری نگاه شیطنت آمیزی به مهدی کرد و خندید... مهدی اروم گفت: چقدر رنگت پریده! حالت خوبه؟؟ بشری: خوبم... چیزیم نیست... آقا کمال برگشت... کمال: خب.. قراره از اینجا به بعد باهم حرکت کنیم... زینب: میشه دلیلش رو بدونیم... حدیث: بله.. ماهمه مشتاقیم بدونیم چرا یه همچین تصمیمی گرفته شده... کمال: فضای امنیتی عراق طوریه که ... طبق گزارشی که مسئول هماهنگی حشدالشعبی.. برای ما ارسال کرده... احتمال یه بمب گزاری دیگه توی یکی از همین موکب ها وجود داره طبق چیزی که از تماس های داعش شنود کردن.. باوجود رمز گذاری هایی که بین خطوط بوده... متوجه شدن این بمب پیشرفته که احتمالا ساخته دست .. خودشون نیست.. توی یه موکب.. بین عمود ۱۵۰ الی ۲۵۰... نیرو های حشدالشعبی به صورت مخفیانه .. درحال بررسی موکب های بین این عمود ها هستن.. اما .. ماهم باید طی مسیری که حرکت می‌کنیم.. همکاری هایی انجام بدیم که.. نیاز به حضور همه افراد تیم بود... تا هم از لحاظ امنیت تامین باشیم.. هم از لحاظ نیرو برای همکاری با نیرو های حشدالشعبی حدیث: اینجوری که کار خیلی سخت میشه... بین این عمود ها .. کلی موکب... مرتضی: به هرحال.. ما باید تلاش خودمون رو بکنیم.. •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌