به نام خدا☺️
#رمان_پرواز_تا_امنیت
#پارت_صد_و_بیست
#رسول
ساعت دقیقا 2 ظهر بود...
$ خانم مهرابی... چند لحظه صبر کنید .. اگه سفید بود خبرتون میکنم..
< منتظرم...
هیج فرد مشکوکی به نظر نمیرسید...
سفیده..
میتونید وارد شید
< بسیار خوب...
چند لحظه ای گذشت که ...
ادامه دارد😁