eitaa logo
『حـَلـٓیڣؖ❥』
299 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ‌‌ و قسم به دست علمداری ات...❗ • • • که تا پای جان .. پای پیمان خواهیم ماند..✋🌲 • • • حلیف ...👀🕊🖇 مقری به وسعت پیمان با علمدار حرم جمهوری اسلامی🍀 • • • • •کپی؟! •با ذکر صلوات برای ظهور آقا امام زمان •از تمام مطالب کاملا آزاد..🙂✅ • • • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
『حـَلـٓیڣؖ❥』
به نام خدا #رمان_پرواز_تا_امنیت #پارت_صد_و_هفتاد_و_یک #رسول $ مسعود ... وای مسعود... یعنی با این ک
به نام خدا✨🖤 اومد پایین.. پشتم به در بود.. ٪ سلام.. بفرمایید؟!🧐 برگشتم.. $ سلام .. شب به خیر مزاحم که نیستم😂 ماتش زد... زبونش بند اومده بود😶 استرس گرفتم... نکنه شک بهش وارد بشه.. یه وقت پس نیوفته😅 $ 😁نترس.. منم .. رسول👋🏻🤓 ٪ 🤯😮😮😮😮😮😮😮😳😱 حرف نمیزد... $ رها.. خوبی؟؟ ٪ ر.. ر.. سو... افتاد... ،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،، *ههههه.... آقا رسول... $ سلام دریا خانم.. * شما .. شما اینجا چی کار میکنی؟؟ * کی اومدی؟؟؟ * ههه.. وای من .. رها... رها... ،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،، آب قند درست کردم... $ رها.. * بدین من آقا رسول.. $ پاش چی شده؟؟ چرا اینقدر بی حاله؟؟؟ * چیزی نیست.. چشماش رو باز کرد... ٪ رسول ... $ 😅 سلام ... جلو دریا خانم خجالت کشیدم.. ولی مثل اینکه رها انقدر دلتنگ بود که همه چی رو گذاشت کنار... دستش رو انداخت دور گردنم.. آروم گریه میکرد.. $ رها... بسه... الان که اومدم.. ٪ کی اومدی؟؟؟ مگه قرار نبود چند روز دیگه بیای؟؟؟ چی شد؟؟ چه خبره؟؟ $ دیگه... سورپرایز😂 ٪ رسوللللل!! نگو که هیچ کس خبر نداره!! اره😐😂؟! $ 🤓صحیح.. ٪ 😂حدس میزدم.. $ بیخود دروغ نگو.. فکرش نمیکردی.. 😂 اهم..🙂 حالا که دریا خانم .. امشب .. اینجا هستن.. پس .. من یه امشب رو با اجازتون.. برم اداره... یه خودی نشون بدم.. انشالله در خدمت خواهم بود😉 ٪ باشه... بازم برو😏 $ رها... بعدا حرف میزنیم🤫😐 ٪ 😅خیلی خب... به سلامت... به خیر گذشت... هوووووووف😅 ببینیم تقدیر برای رفقا چه در نظر گرفته😂 قیافه سعید وقتی منو ببینه جالب میشه😆 البته من هنوز هم امیدوارم.. خدماتم‌بر‌ظاهرم غلبه کنه و سوژه بچه ها نشم😢 از در وارد شدم... حسین و عرفان نگهبان بودن.. / رسول... $ سلام .. آقا عرفان😂... چه خبر؟؟ / کی اومدی... قیافه رو برو😂.. $ ببینم... محمد و بچه های ما هستن؟ / اره... برو داخل مستر اسکات😅 $ دست بردار بچه😐😂 رفتم داخل... بح.. بح... از پله ها رفتم پایین.. هرکی منو میدید یا کپ میکرد.. یا باورش نمیشد😂 علی سایبری نشسته بود پشت میزم😒😕 بچه ها هم دورش کرده بود... فرشید و داوود دو طرف صندلی ایستاده بودن.. سعید هم لم داده بود به میزم.. امیر اتاق محمد بود.. ₩ بچه ها... برنامه فردا چیه؟؟؟ & من و فرشید که درگیر این پرونده منبع جدیدیم... ₩ شما در گیر یه جای دیگه هم هستی😂!! مراقب باش .. زیادی درگیر نشی🤣🤣 ÷ اون برنامه رو که نمیگه داوود.. ناسلامتی رسول میخواد برگرده... باید یجوری کارامون رو بچینیم که یه پذیرایی مفصل بکنیم ازش😂 تو و امیر محمد برید استقبال.. به اتفاق خواهرش🤓 من و سعیدم میز و نمازخونه رو آماده میکنیم.. چطوره؟؟!😁 & آماده چی؟؟ استقبال چی... بابا دست بردارین.. خسته و کوفته از راه میرسه.. ₩ اتفاقا وقتی خسته از راه میرسه یه جشن پتوی حسابی سر حالش میاره😂 مستر اسکات دیگه... فرشید برگشت.. عین کسایی که کابوس دیدن و مات موندن😂 زد به داوود... چشماش شده بود قورباغه😱 ₩ چیه بچه ها... اصلا حواستون هست که چی دارم میگم.. & سعید... س..س..سعید.. ₩ وای... آقا مح... $ بح بح بح😂 ببینین کی اومده🤪 استاد رسول... مغز گروه😜 خب خب خب... آقا سعید بدجور خورد تو پرت نه😂😂😂.. نقشه های شومت عملی نشد...😂 فقط وقت دنیا رو گرفتی😐😟 علی آقا... جاش خوبه نه؟؟ ردیف اول... میز اول... بالاخره میز مغز گروهه دیگه🤣 داوود .. قضیه این درگیری چیه.. در ضمن آقا فرشید... شماهم برنامه هاتو فشرده نکن... یه وقت سختت میشه😂😂 کسی حرف نمیزد.. فقط بهم نگاه میکردن... کسی باور نمی کرد.. من به این زودی و.. اینقدر بی خبر.. بیام😂 $ چیه... منم رسول... داوود پرید بغلم.. & ررررررسول.. $ چاکر آقا داوود.. ₩ البته مستر اسکات🤗😂 $ سعیید😂😘 ÷ موها رو ... رسووووللللل🤩🤗 $ چطوری آقا فرشید😅😍 || در حد مرگ زیبا بود این صحنه ها..😐 $ اه.. علی وقت دنیا رو میگیری با این جملاتت😂.. بیا بغلم😘 || فدایی داری آقا رسول🤗 € چه خبره بچه ها؟؟؟ ₩ آقا مستر اسکاتههههه.. سورپرایزمون کرد😱😂😍 € رسول... خودتی؟؟ & آقا مستر اسکات😅😁 □ رسوووللل😳 ÷ بله آقا امیر... رسول😂 محمد اول بغلم کرد... بعد رو کرد به من و گفت.. € رسول کی تو دست از این بچه بازیات برمیداری.. چرا خبر ندادی؟؟؟ پ.ن سکته های مبهم یا چی😂 ✨✨✨بدونین از پارت بعد ✨✨✨ من کار دارم با ایشون... فک کردی دست از سرت بر میدارم... کارت عالی بود... خیلی کمک کرد به روند پرونده.. محمد .. کار مهم باهات دارم... واقعا..... ؟؟!!!!!!!