002017.mp3
135.3K
مَثَل آنان، همچون مَثَـل كسانى است
كه آتشى افروختند و چـون پيرامونِ
آنان را روشنايى داد، خدا نورشان را
برد و در ميـانِ تاريكی هايى كه نمى
بينند رهايشان كرد✨ ↵ بقره/۱۷
حوصله کن جانـم ! همین سِیل، بالاخره
ما را به دریا می رساند✨🌊
↵ فاطمهنجفی
+ خدایا تو این شرایطِ سخت، اُمیدمون
فقط به خودته :)💙
4_5877624635331185656.mp3
897K
یھ بار بگو ‹ اشتباھ کردم › تمومش
کن بره🙇🏻♀💜. .
هدایت شده از 『تهی』
🎙#حرف_لازم
آمریکا میگه تحریمها رو بر نمیدارم..اسرائیل میگه به مراکز هستهای حمله میکنم.. اروپا میگه هر چی ما میگیم باید قبول کنید..اصلاحاتی میگه کشور رو به آشوب میکشیم..😀
سؤال: تو چنین جنگلی، ایران برای زنده موندن، جز افزایش توان دفاعی و باز دارندگی و عمق استراتژیک راه دیگهای داره؟🤔
×ایشیخاکی×
ℯ𝓶𝒻𝓽𝓎⫸تهے
『حـَلـٓیڣؖ❥』
🔻میگما اين كه آمريكا محموله نفتي ايرانو توقيف ميكنه، ميفروشه و پولشو خرج چيزي ميكنه كه خودش صلاح
😐🖤قبل خواب گفتم یه حقی رو گفته باشم💖🌿
از اعمال قبل از خواب چیزی نمیگم...
ولی یه پیشنهاد دارم..
قبل از خواب.. سه بار رو به اسمون..
صلی الله علیک یا اباعبدلله...
♥️🌿خیلی از نماز صبح هام رو باهمین بیدار شدم... :(
و صلوات قبل خواب
وضو هم که دیگه عالی...
شب خوش!♥️
#فرمانده
🌿❤️رفقایی که چادر سرتونه...
بچه ها♥️🌿
ما وظیفمون خیلی سنگینه.. !!
میدونید چرا؟!
چون توی مدرسه... جامعه... یا هرجای دیگه..
وقتی ما چادر میپوشیم...
تمام اخلاق و رفتار ما رو ..
پای تموم کسایی که مثل ما هستن..
و کسایی که بهشون اعتقاد داریم مینویسن...
توی مدرسه رفیق باشیم..
باهمه..
خوب و بدم ندارم..
ما همه یکیم..
دوست شدن با یه دختر چادری که کپی خودته و مثل همید هنر نیستااا...
هنر اونه که با یکی دوست بشی که 180 درجه با خودت متفاوته!
ولی بازم باید دقت کرد....
چون بعضی اوقات..
بعضی ها علاوه بر تفاوت..
مشکلات دیگه ای هم دارن..
که ممکنه برای ما گرون تموم بشه...
اما سعی کنیم همیشه همراه جمع باشیم...
وقتی همه میگن امتحان نگیرید..
ما نگیم ن بگیر...😊♥️
این باعث میشه بچه های دیگه
ما رو از خودشون دور ببینن...
همیشه پایه باشیم..
با بچه ها شوخی کنیم...
افراط و تفریط رو کنار بزاریم...
معتدل باشیم😉🌿
توفضایی که همه دخترن چه نیاز به چادر کرده؟!
بچه ها...
میدونم...
ما به چادر عشق داریم..
ولی اگه بخوایم تاثیر گذار باشیم...
باید سختگیری رو کنار گذاشت...
با چادر میرید مدرسه..
ولی توی محیط مدرسه چادر رو در بیارید...
ادم توی مدرسه خودمون داریم زنگ تفریح ها با چادر میاد..
خب خواهر من نکن..
همین کارا رو میکنید زده میشن...
به خدا امام زمان هم رازی نیست به این سختگیری های بی جا😢♥️
#فرمانده
#از_زبان_فرمانده
Shab10Moharram1400[05].mp3
3.93M
🎙ای عشقت مُحیِ الأموات (زمینه)
🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
👈 متن شعر:
Meysammotiee.ir/post/2491
🏴 شب عاشورا #محرم١۴٠٠
☑️ @MeysamMotiee
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀
•🌸°∞°
•🌸°
✨﷽✨
#رمان_انلاین
#راه_عاشقی♥️
#قسمت_شانزدهم
سار و نرگس جداگانه وارد هیئت شدند...
بچهها به دوگروه تقسیم شدند...
یک گروه ۶ نفره و یک گروه ۷ نفره...
گروه کمال برای سارا
و گروه مرتضی هم برای نرگس...
حسین اما پشت سیستم ها بود...
دوتا تکتیرانداز هم مستقر بودند...
برای اینکه سوژه ها مشکوک نشند نه با نیروی انتظامی آمبولانس حتی تیم چک و خنثی تو محل نبودند...
تیم چک و خنثی کمی دورتر مستقر بودند...
هرکس پشت میکروفون صحبت می کرد همه صداش رو می شنیدن...
(پشت میکروفون)
کمال: سوژه ها دارند دور اطراف پرسه میزنند...
نمیتونیم ریسک ورودشون به هیئت رو بکنیم...
به محض ورودشون به هیئت هر لحظه ممکنه ضامن رو بکشند...
فعلا مطمئنیم که بمب رو منفجر نمی کنند...
آماده باشید...
به محض اینکه اعلام کردم می زنیمشون...
فقط سرشون رو نشونه بگیرید...
برای اینکه کارمون دقیقتر باشه چند نفری بهشون شلیک می کنیم...
تک تیر اندازها...
و همتون...
همه تون آماده شلیک باشید...
سه......
دو......
یک.......
یاعــلے.....
تمام...
در چند ثانیه به جهنم واصل شدند...
همون هایی که میخواستند عزای اباعبدلله؏ رو نا امن کنند...
(پشتمیکروفون)
مرتضی: نمیتونیم صبر کنیم تا نیروهای چک و خنثی برسند...
ممکنه بمب ها تایمر داشته باشه...
زهرا..زینب..الهه..امین..محمد..علیرضا با مرتضی بودند...
در نزدیکی نرگس بودند و داشتند صحبت می کردند...
مرتضی اصرار داشت که بره و جسد رو بررسی کنه...
مرتضی: انقدر بحث نکنید!
همین الان باید برم و اون جسد رو بررسی کنم...
کسی هم با من نمیاد...
اگه امن بود صداتون می کنم...
محمد: ولی آخه
مرتضی: ولی نداره محمد جان...
همینطور داریم زمان از دست می دیم...
من رفتم...
امین: پس منم میام!
مرتضی: هیچ کس نمیاد
تکرار می کنم هیچ کس!!!
جملات آخر رو تقریبا داد زد...
و به سمت جنازه راه افتاد...
زینب یکدفعه داد زد
-آقا مرتضی صبر کنید...
اگه نمی مونید،
حداقل این کلاه ایمنی رو بزارید سرتون....
مرتضی کلاه رو سرش گذاشت و شروع کرد به دویدن...
محمد نتونست طاقت بیاره و دوید سمت مرتضی...
مرتضی بالای جنازه ایستاده بود...
محمد هم کنارش بود...
مرتضی وقتی متوجه حضور محمد شد با حرص گفت
-مگه نگفتم نیاید دنبالم..!
-نتونستم طاقت بیارم...
مرتضی عصبانی بود....
-بحث طاقت نیست،چند قدم برو عقب تا نگفتم جلو نیا!
محمد چند قدم عقب رفت...
مرتضی خم شد و آروم و با احتیاط زیپ لباس رو باز کرد...
بمب زماندار نبود...
به بقیه خبر داد که می تونند بیان جلو...
مرتضی زیپ لباس رو به آرومی باز کرد...
هنگامی که خواست لباس رو کنار بزنه....
......
.....
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
┄•●❥ #خط_شکن
•🌸°
•🌸°∞
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
همیشه در خدمتِ مـادر و پایبند او
باش. چـون بهشت زیـر پایِ مـادران
است و نتیجه آن نعمتهایِ بهشتی
خواهد بود👵🏻🧡!' ↵ حضرتزینب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم گرفته برایت....🍃