کاش بودی و میگفتی..
کمتر از ۳ ماه دیگر..
اعلام پایان کرونا ..
در این کره خاکی🙂
#حاج_قاسم
#بودی ..
#فرمانده
@Hlifmaghar313
❤️🌿✨
شاید یه حرف در دل مونده داره...
شاید از گفتن یه چیزی امتناع کرده...
شاید حرف دلش رو نگفته..
شاید واسه خوشحالیت پنهان کرده..
شاید منتظر صبر توئه..
هیچ وقت کسی رو قضاوت نکنیم!!
قاضی فقط خداست...
از دلش خبر داریم؟؟؟
خدا داره!
از نیتش خبر داریم؟؟
خدا داره!
#فرمانده
#از_من_به_من
@Hlifmaghar313
#نگاهی_شاید_متفاوت
#حاج_قاسم
#پارت_ششم
🍃❤️ اشدا اللکفار را میشد در تمام
رفتارش..
جسمش..
روحش ..
و جانش دید!!
توجیح کردن مردم
کار ساده ای نبود!
این که بگویی چرا باید یک کرمانی...
به شهری در کرمان شلیک کند..
شاید اگر فرمانده دیگری بود..
داد و فریاد میکرد..
یا از همراهانش میخواست مردم را پراکنده کنند..
اما جلو میرفت...
توضیحاتش حرفی را باقی نمیگذاشت..
از نوجوان های پرهیجان گرفته..
تا پیرزن هایی که قبولش نمیکردند ..
برای همه توضیح میداد...
شاید فقط او میتوانست مردم را آرام و قراری باشد...
ترس در چهره اش دیگه نمیشد..
با وجود او ترس حتی برای اطرافیان.. جز برای دشمنانش معنایی نداشت...
جلو میرفت..
آنقدر جلو که فاصله اش تا مقر اشرار ..
کمتر از چند متر بود..
با بلندگو اعلام میکرد که امان نامه میدهد..
به کسانی که اسلحه هایشان را تحویل بدهند..
انگار قاسم دلش نبود زن و بچه های بی گناهشان داغ دار شوند..
خیلی هایشان می ایستادند...
خیلی ها زن و بچه هایشان می آمدند..
تعدادی هم تسلیم مردی شدند که مردانگی در وجودش انقدر مشخص بود که به قولش اعتماد داشتند...
خیلی هایشان بعد از تحویل اسلحه هایشان...
تحت پوشش سپاه قرار گرفتند و ...
زمینی برای یک شغل ابرومند به نامشان خورد..
مشغول کشاورزی و زندگی سالمشان شدند..
همه و همه به لطف حاج قاسم🍃❤️
کم کم تهران اورا فرا میخواند....
و این سراغازی برای..
راه پر فراز و نشیب پیش رویش بود
#فرمانده
@Hlifmaghar313
https://harfeto.timefriend.net/16428432413009
فرض کنید یه نفر حرف هایی میزنه کاملا برخلاف عقاید شماست...
به عقاید احترام نمیذاره..
درصورتی که حرف شما حرف حق و درستیه
شما میخواید متقاعدش کنید..
🌿💛برامون بگید اگه شما تو موقعیتی شبیه این قرار بگیرید چه میکنید؟؟؟
#فرمانده
『حـَلـٓیڣؖ❥』
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° #رمان_انلاین #راه_عاشقی ♥️ #قسمت_چهل_و_چهارم بچه ها راه
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀
•🌸°∞°
•🌸°
✨﷽✨
#رمان_انلاین
#راه_عاشقی♥️
#قسمت_چهل_و_پنجم
دختر ها بعد از حدود ۳۰ دقیقه به عمود ۱۹۰ رسیدن...
زینب: سلام.. خسته نباشید..
کمال: سلام.. ممنون..
بقیه کجا هستن؟؟
مرتضی: چرا انقدر دیر کردید!؟
زینب: دارن میان.. پشت سر من بودن...
دیگه ببخشید...
مرتضی نفس عمیق کشید و گفت: خواهش میکنم...
حدیث : سلام..
بقیه بچه ها بعد از سلام کردن..
کنجکاو بودن بدونن چرا قراره ادامه این مسیر رو با همراهی گروه آقایون حرکت کن..
گوشی آقا کمال زنگ خورد و سوال بچه ها بی جواب موند..
بچه ها با همدیگه سرگرم حرف زدن بودن...
زینب: داشتیم راهمون رو میرفتیم دیگه...
حدیث: حتما یه اتفاقی افتاده.. بیخودی نیست این کار...
مهدی و علیرضا با دوتا سینی چایی بطرف بچه های گروه اومدن..
مهدی: بفرمایید..
همه بچه ها چای برداشتن..
نوبت به بشری رسید..
بشری: ممنون..
- نه بشری خانم شما بر ندار...
- اتفاقا اینیکی رو بر میدارم..
چای عراقیه نمیشه ازش گذشت..
برا بچم هم خوبه!
- گردنتون کلفته خانم...
خب بردار!!!
بشری نگاه شیطنت آمیزی به مهدی کرد و خندید...
مهدی اروم گفت: چقدر رنگت پریده!
حالت خوبه؟؟
بشری: خوبم... چیزیم نیست...
آقا کمال برگشت...
کمال: خب.. قراره از اینجا به بعد باهم حرکت کنیم...
زینب: میشه دلیلش رو بدونیم...
حدیث: بله.. ماهمه مشتاقیم بدونیم چرا یه همچین تصمیمی گرفته شده...
کمال: فضای امنیتی عراق طوریه که ...
طبق گزارشی که مسئول هماهنگی حشدالشعبی..
برای ما ارسال کرده...
احتمال یه بمب گزاری دیگه توی یکی از همین موکب ها وجود داره
طبق چیزی که از تماس های داعش شنود کردن..
باوجود رمز گذاری هایی که بین خطوط بوده...
متوجه شدن این بمب پیشرفته که احتمالا ساخته دست ..
خودشون نیست..
توی یه موکب..
بین عمود ۱۵۰ الی ۲۵۰...
نیرو های حشدالشعبی به صورت مخفیانه ..
درحال بررسی موکب های بین این عمود ها هستن..
اما .. ماهم باید طی مسیری که حرکت میکنیم..
همکاری هایی انجام بدیم که..
نیاز به حضور همه افراد تیم بود...
تا هم از لحاظ امنیت تامین باشیم..
هم از لحاظ نیرو برای همکاری با نیرو های حشدالشعبی
حدیث: اینجوری که کار خیلی سخت میشه...
بین این عمود ها .. کلی موکب...
مرتضی: به هرحال.. ما باید تلاش خودمون رو بکنیم..
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
┄•●❥ #خط_شکن
•🌸°
•🌸°∞
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
خوشا صبحی که آغازش تو باشی🌿✨
السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین 🌹✨
لبیک یا حسین🖐🏻❤️
#صبحانه
#فرمانده
@Hlifmaghar313
#طنز_صبحانه
هیچ وقت چاق یا لاغر بودن یه آدم رو..
😂تو زمستون قضاوت نکنید..
😂✨شاید اون طرف ۳۰ تا لباس پوشیده😂
#هه_هه_هه
#عیدانه
#فرمانده
@Hlifmaghar313
بسماللهالرحمنالرحیم
سلام🤚🏻👀
میلاد دردانهودخترسولاکرم(صلاللهعلیکوآله)روبهشما.عزیزانوهمچنینروزمادرروبههمهیمامانایکانالومامانایاعضایکانالتبریکمیگم.😉😍
یهچالشداریم..؟😅
خببزاریدبگمکهشمامیدونیدکه...
چراحضرتزهراکنیزگرفتن..؟!
https://harfeto.timefriend.net/16418315814738
منتظرمتاشبنظراتتونروبگید
#حنین
#یهحرفجذاب