eitaa logo
『حـَلـٓیڣؖ❥』
297 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ‌‌ و قسم به دست علمداری ات...❗ • • • که تا پای جان .. پای پیمان خواهیم ماند..✋🌲 • • • حلیف ...👀🕊🖇 مقری به وسعت پیمان با علمدار حرم جمهوری اسلامی🍀 • • • • •کپی؟! •با ذکر صلوات برای ظهور آقا امام زمان •از تمام مطالب کاملا آزاد..🙂✅ • • • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام دوستان. رمان پرواز تا امنیت در حال تایپ😅🦋 منتظر بمانید😭😭😭😁🌹
『حـَلـٓیڣؖ❥』
به نام خدا😊🦋 #رمان_پرواز_تا_امنیت #پارت_هشتاد_و_دو #رسول بیدار شدم.. به ساعت نگاه کردم.. ۸ صبح بود
به نام خدا😊🦋 علی گوشش بدهکار نبود.. انقدر دنبال رها دوید تا آخر سر رها پشت سر من قایم شد😐 $ بیا اون ور دیوونه... الان به جای تو من رو میکشه😂 من رو وارد خل چل بازیاتون نکن.. ٪ رسول تو رو خدا😭😅 $ علی ولش کن... میخواسته تو خیالت راحت شه بخوابی😂❤️ ¤ ۸ ساعت من بیدار موندم ... که ایشون حالش خوب شه... الان استراحت نمیکنه بلند میشه باز همون آش و همون کاسه... این دلش برای من نسوخته .. میخواسته از دستم در بره .. ولی من که بیخیالش نمیشم... $ غلط کرد😂 علی بیخیال... برو .. خستس آنقدر ندونتش😂 ¤ رسول برو کنار😐😂 مطمئن بودم کاری به کارش نداره .. فقط داره سر به سرش میزاره😅 ولی جرئت نکردم برم کنار... خوشبختانه رها عقلش کشید و خودش آروم در رفت ¤ رها... با زبون خوش وایسا😆 ٪ نمیخوام😫 این دفعه پشت زن داداش قایم شد😂 + علی..‌ زشته... برو اون ور .. عه ¤ زهرا برو کنار دخالت نکن😁. من که آخر گیرش میندازم... زن داداش کنار رفت ... رها به طرف راه رو رفت😂😂🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣 راه خروجی نبود... خودش رو جمع کرد😱 چشماش رو بست .. دستاش رو یاد بالا😒😐😑 همه داشتیم از تعجب شاخ در میوردیم🤪 حتی خود علی😂🤣 علی زد زیر خنده و بوس محکمی به پیشونی رها کرد😑 اه ... چقدر بدم میاد از این لوس بازیای علی🤢 ¤ شیطون جوری خودت رو جمع میکنی که دل سنگ آب میشه😂 یکی ندونه فک میکنه من تاحالا چند بار تورو کتک زدم اینطوری چشمات رو بستی 😂 چچچ... ٪ خواستم ظاهر سازی کنم🤣 $ بسه دیگه😐 ... ایش‌... رها بدو وسائلی رو که میخواستی جمع کن... شب یکم استراحت کردی باید بریما😶 ٪ باشه... حالا الان که زوده😃 ¤ رسول تو برو... من خودم بعدا رها رو میارم🤓 $ اصلا نمیشه... دلیلش رو هم نپرسین که نمیتونم بگم🙂 ¤ یعنی چی؟؟؟ چیشده؟؟ $ چیزی نشده... فقط رها همراه من میاد😐 ¤ اون وقت کی میگه😏.؟ $ من😂 ¤ برو بچه بگو بزرگ ترت بیاد😂چچچ... یادش رفته خودش با اجازه من رفته... برو بابا.. $ علی مسخره بازی در نیار😂... تو اینجا مادر هست... بابا هست... زن داداش... نازگل😍 من چی؟؟؟ ¤😂خب میخواستی ازدواج کنی.. $😞 مسخره بازی در نیار.. اصلا همه چی بهانس.. من... من اونجا تنهام ... بزار رها با من بیاد🙂 ¤ خیلی خوب حالا😂 فیلم هندی بازی نکن😆 میاد... $ ایییییوووووللل😛 ¤😳😳😳😳😳😳 $ ببخشید😂 نازگل رو برداشتم.... به سمت اتاقش رفتم😄 $ جون عمو بگو عمو😂😂😂 • عمو🐰 $ جونم😅 عزیزم... کاش تو هم با من میومدی😍 یه عروسک دادم دستش.. گذاشتمش رو زمین😜 خودم رو به خواب زدم😂 عروسک رو خیلی آروم تکون میداد.. با غوم غوم ها و دادا هایی که میگفت احساس میکردم داره لالایی میخونه😂😂😂😂😂 وای خدا.. آروم گوشی رو در آوردم... فیلم گرفتم😜 خیلی خوب شد $ عزیزم.... وای چه عشقی بشی تو عمو😘 مامان برای ناهار صدام کرد😊🦋 ......... امروز هم مثل دیروز و روز های دیگه تموم شد... بالاخره شب شد... یاد اولین باری که میخواستیم بریم تهران افتادم😢 یادمه از اینجا که میخواستیم بریم همه گریه میکردن😂 رها تا خود تهران اشک ریخت... هر روز زنگ میزد😂.. یادش به خیر... وسایلا رو گذاشتیم تو ماشین☺️🌙 نازگل بغلم بود... $ رها بریم خداحافظی 😁 ٪ حح... بریم🙂💔 $ مامان بابا ... علی... زهرا خانم ... همگی بدی خوبی دیدین حلال کنین... علی ببخشید شب آخری نزاشتم بخوابی😂😅 ¤ 😌به خاطر تو که نیومدم😂 بعدم شما بیا یه لحظه من باهات کار دارم😐 یا خدا.. یعنی چی کار داره؟
به نام خدا😊 ¤ ببین چی دارم بهت میگم..... حواست رو میزاری رو رها... حواست باشه.. تنها نمونه... مبادا به خاطر کارت یا تنهایی خودت ... یا یه نفر دیگه تنها بمونه.. $ چی میگه علی😐 ¤ ساکت ... سر کار برو ... ولی حواست به خواهرتم باشه.... رسول .. اگر یه روزی بفهمم بررای رها اتفاقی افتاده سر به تنت نمیزارم😏 فهمیدی $😊 تو راجب من تو ذهنت چی فکر کردی؟؟ خب پس بزار بهت بگم.. برای ها محافظ گذاشتم... میدونی که چیه؟؟؟ هر جا هم که بخواد بره با ماشین و راننده مصلح میره.. خودم هم تا جایی که بتونم کنارشم😏 اینارو گفتم که بدونی فقط تو به فکر خواهرت نیستی😄 بغلم کرد😍😄 علی در ظاهر خیلی خشک بود.... اما دل خیلی مهربونی داشت ¤ داداش ناراحت نشو😂 من اگر ذره ای به غیرتت ... یا عقلت شک داشتم رها رو دستت نمیدادم... فقط مواظبش باش🤓 $ چششششششممممممم اومدیم.. ٪ کجایی یه ساعت... رها با همه خداحافظی کرد ... لحظه آخر نازگل رو بغل گرفتم🙂 $ میخوام باهاش عکس بگیرم... باهم عکس گرفتیم.. $ ایشالا وقتی دوباره دیدمت بتونی یه جمله بگی ... مثلا... اوم... عمو دوست دارم😅🤣 خداحافظ عمو🙁 خداحافظ خانم خوشگله ... • عمو🐰 $ جانم... خدا حافظ... ساعت ۱۲ شب بود... پیامک دادم به محمد.. $ سلام آقا... فردا صبح راس ساعت ۷ اونجام ..
خب 😂😂😂 بالاخره داره داستان به جدیت بر میگرده🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
😊لطفا در ناشناس بگید که چی درخواست دارید؟؟؟
سلام دوستان عزیزم من برای ارسال قسمت دوم سریال خیلی تلاش کردم ولی ارسال نمیشه و همش اخطار میده سعی میکنم تا فردا ارسال کنم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا