#روایت_عشق
#زندگی_نامه3
شهید طاهری وقتی طبل جنگ با حمله عراق به ایران نواخته شد همچون دیگر جوانان و مردان میهن اسلامی عزم خود را جزم کرده و به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام شد و مدت ۵ سال به صورت متوالی و متناوب در گردانهای عملیاتی حضور داشت. هیچگاه نشد که در مرخصیها و حضور در خانواده، از مسئولیتش در جبهه و کارهای خارقالعادهای که انجام میداد، حرفی بزند. هر وقت از او میخواستند از خاطرات و کارهایی که در جبهه انجام میدهد حرفی بزند، از کارهای دیگران و از ایثارگریها رزمندگان تعریف میکرد. شهید طاهری بعد از هر عملیات داغدار نیروهای شهیدش میشد و این داغ بر دلش سنگینی میکرد چنان که گویی فرزندانش را از دست داده و برای عزاداری این شهیدان سیاه میپوشید و از طرفی او را مشتاق وصال میکرد. در عملیات بیتالمقدس و قبل از این که نیروهای عراقی از خرمشهر فرار کنند، پای او زخمی میشود، او وارد شهر شده و بیتوجه به سربازان عراقی، وارد بیمارستان ارتش عراق می شود و پای زخمیاش را به دکتر عراقی نشان میدهد.
#حوزه_شهید_بهشتی_لنجان
#چهل_سالگی_دفاع_مقدس
@h_shBeheshti