فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی کارشناس منوتو از دستاوردهای چهل ساله جمهوری اسلامی ایران در عرصه های سیاسی، هنری، ورزشی، نظامی و... میگوید و باعث بهم ریختن سناریو شبکه میشود!
خلاصه کتاب "عیار تمدنی جمهوری اسلامی" با عنوان "کارنامه تمدنی" در ۲۶۴ صفحه به اهتمام عباس حیدریپور آماده و منتشر شد. (قیمت ۳۲ تومن)
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
👆👆👆
پنل تخصصی «عفو و انتقام در روابط بینالملل» در سمینار «شهید امت، انسان تراز تمدنی» با ارائه حجتالاسلاموالمسلمین رضا اسلامی و دبیری دکتر مهدی شجریان برگزار شد. خلاصه محتوای ارائهشده در این پنل به شرح ذیل است:
مقصود از ملل در «روابط بینالملل»، تلقی سنتی از آن که به ملت اسلام، یهودیت، مسیحیت و ... اشاره داشت، نیست. امروزه ملتها با مرزهای جغرافیایی شناخته میشوند. مرزهای که تحت یک حاکمیت مستقل قرار دارند و آن شکل سنتی و قدیمی اصلاً دیگر وجود ندارد. در روابط بین این حاکمیتها با مرزهای جغرافیایی مستقل، اگر نسبت به حاکمیت اسلامی تعرضی شد و جنایتی شکل گرفت در اینجا اصل بر عفو و گذشت است یا انتقام و تلافیجویی؟ حکومت اسلامی در مواجهه با زیادهخواهی دشمن و اقدامات تروریستی او چگونه باید عمل کند؟
سؤال دیگر نقش مطالبه مردمی در مسئله انتقام است. در مسئله شهادت سردار سلیمانی، حضور میلیونی مردم در تشییع باشکوه پیکر او همراه با شعار «انتقام سخت» گردید و عملاً انتقام را به یک مطالبه حداکثری عمومی تبدیل کرد. آیا حکومتی که مبنای خود را دموکراسی میداند، میتواند در مقابل چنین مطالبهای بیتفاوت باشد؟
وقتی به کتاب و سنت مراجعه میکنیم، در روابط فردی و اجتماعی توصیه به عفو و گذشت و صفح بهصورت مکرر دیده میشود. پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله بعد از فتح مکه عفو عمومی دادند و فرمودند: «لا تثریب علیکم الیوم اذهبوا انتم الطلقاء». قاعده جبّ در فقه نیز بر مبنای همین عفو و گذشت پایهگذاری شده است. حجم گسترده این شواهد از کتاب و سنت نشان میدهد که بدون شک نهتنها در روابط فردی، بلکه در روابط سیاسی و بینالمللی نیز اصل اولیه عفو است و باید جلوه رحمانیت اسلام در این روابط نمایش داده شود.
از طرفی دیگر ادله انتقام نیز در کتاب و سنت بهصورت مکرر وجود دارند. ادله صلح و عفو در مجازاتهای شخصی و عمومی و حتی روابط بینالملل و پذیرش صلح و ... هیچکدام ناظر به موردی که دشمن تهدید کند و به جرمش افتخار نماید نیست. در جریان ترور شهید سردار سلیمانی، دشمن نهتنها ابراز ندامت نکرد بلکه اعلام رسمی کرد که این ترور را انجام داده است و جانشین سردار را نیز به ترور تهدید کرد و به جرم خود در سطح بینالملل افتخار کرد. اینکه در چنین موردی نظیر برخی افراد تنها به ادله صلح و عفو استناد کنیم نوعی برخورد گزینشی با ادله محسوب میشود. در این مورد باید ادله انتقام را دید و به آنها استناد کرد.
در ادله انتقام گاهی مجازاتهای سنگینی برای دشمن اعمالشده است. پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله حکم سنگین سعد بن معاذ در حادثه پیمان شکنی یهودیان را تنفیذ کرد. مسئله دیگر که در ادله دیده میشود بحث مجازاتهای رعب برانگیز است. خراب کردن نخلستان یهود و واردکردن ضربه اقتصادی به آنها با این مقصود که دشمن عبرت بگیرد و دست از اقدامات خصمانه بردارد در سیره پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله دیده میشود. حتی منشأ جنگ نهروان ترور یکی از اصحاب خوب امیرالمؤمنین علیهالسلام بوده است که وقتی خوارج گفتند ما همه خون او را به عهده میگیرم امام فرمود اگر همه دنیا خون او را به عهده گیرند و من بتوانم با همه آنها بجنگم چنین میکنم.
بهصورت کلی باید گفت در روابط بینالملل اصل بر عفو و صفح است نا زمانی که جنبه تربیتی دارد و باعث اصلاح دشمن میشود اما در مواردی که دشمن دست از تهدید برنمیدارد و بر دشمنی خود میافزاید باید با انتقام سخت با او مواجه شد و اگر در این میان مطالبه مردمی وجود داشته باشد نیز اعمال چنین انتقامی ضرورت بیشتر پیدا میکند.
@Habibollah_Babai
سردار سلیمانی عرفان یزدانپناه 98.11.17.MP3
32.49M
فایل صوتی استاد یزدانپناه (شهادت و امتداد اجتماعی آن) و استاد امینینژاد (تاثیر جهاد اصغر بر جهاد اکبر) تاریخ ۱۷. ۱۱. ۹۸
@Habibollah_Babai
با عرض پوزش از بزرگواران از اینکه گزارش جلسه استاد یزدانپناه و استاد امینینژاد بدون تنظیم و تدوین اولیه گزارش گردید.
با توجه به اهمیت بیانات ارائه شده در این جلسه، گزارش محتوایی این جلسه از نو بازنویسی شد که ذیلا تقدیم میشود. 👇👇
شهادت و امتداد اجتماعی آن
یداله یزدانپناه
بزرگی قاسم سلیمانی نباید ما را از فهم و درک «بستر رشد سلیمانی» غافل کند. بستر رشد و تربیت سلیمانی و مانند او همان زمینهها و ظرفیتهایی است که انقلاب اسلامی ایران بوجود آورده است. از این رو، هرچند شناخت سلیمانی اهمیت دارد، شناخت مکتب سلیمانی و مکتبی که او را ساخته اهمیت مضاعفی دارد. انقلاب اسلامی به همراه خود دستهای از پدیدههای متناسب با خود را خلق کرده است که شهید سلیمانی از آن جمله پدیدههاست. این نمایی است از تمدن اسلامی که در پی خلق آن هستیم. آنگاه که ما سخن از تمدن اسلامی به زبان میآوریم و تصویری که از آن در ذهن داریم معنویت، عرفان و توحید در آن مرکزیت دارد. این به معنای نادیده گرفتن دیگر عناصر تمدنی در تمدن اسلامی نیست، بلکه به معنای اهمیت معنویت در تمدن اسلامی است، و تحلیل شهادت در چشمانداز تمدنی هم در همین راستا معنا پیدا میکند. درست است که تمدن اسلامی در صدد جمع بین دنیا و آخرت است، لیکن رسالت این تمدن چیزی بیش از این است و افقهای تمدنی اسلام نه صرفا آخرت، بلکه اصل توحید و خدای متعال است.
آنچه در مورد شهید سلیمانی میتوان طرح کرد، این است که این شهید بزرگ، اندیشه شهادت را به عمق ویژهای رسانید. در این باره من از این شهید، به «اَبَرشهید» و «شهید متعالی در تراز تمدن اسلامی» تعبیر میکنم. البته اَبَرشهیدان در اسلام مراتبی دارند که اوج آن را میتوان در مورد امام حسین علیهالسلام مشاهده کرد، لیکن آن امام شهید و سایر ائمه نیز مسیر را هموار کردهاند و پیروانی را پرورش دادهاند که آنها نیز در همان مسیر تبدیل به شهدای اثرگذار و شهیدان بزرگ و شهیدان تاریخساز و تمدنساز بشوند.
اَبَرشهید و شهید متعالی در تراز تمدن اسلامی چگونه شخصیتی است؟ این گونه از شخصیتها را فراوان میتوان در تاریخ شهادت در اسلام مشاهده کرد، لیکن این برجستگی و بزرگی در مورد شهید سلیمانی خود را بیشتر ظاهر ساخت. مردم در ایران با این شهادت برکت یافتند و توسعه معنوی پیدا کردند. حال سئوالی که مطرح میشود این است که اساسا چه اضلاعی و چه ابعاد وجودی است که چنین شخصی را به چنان مقامی میرساند و او را به یک ابرشهید تبدیل میکند؟ این نکته را باید همواره در نظر داشت که اساسا کنش اجتماعی و فردی خالی از معنی نیست. آنچه که که کنش فردی و اجتماعی را مفهوم میسازد، از جنس معناست. فهم کنش با توجه به معنیِ نهفته در درون ممکن میشود. معنی اجتماعیِ کنش هم همان فرهنگ است. شدت و قوت هر کنشی برآمده از معناهای موجود در بطن آن کنش است. کنش های اجتماعی شهید سلیمانی نیز که غالبا از جنس مقاومت و جهاد بود، با معانی نهفته در آن فهم و درک میشود. حال وقتی سئوال از اضلاع و ابعاد شخصیتی قاسم سلیمانی میکنیم، منظورمان همان معانی نهفته در کنشهای اجتماعیِ ایشان است.
@Habibollah_Babai
سهگانۀ نخست (معنویت، عقلانیت، شریعت)
واقعیت این است که چندین زاویۀ مهم در کنشهای فردی و جمعی وجود دارد که آن را در مکتب امام خمینی ره میتوان بوضوح مشاهده کرد. یکی از آنها سهگانۀ «معنویت، عقلانیت، و شریعت» است. این سه گانه پایۀ انقلاب ماست. برخی با انکار ابعاد عقلانیت در این انقلاب، پایههای فکری را سست میکنند که میتوان از آن تعبیر به اخباریگری صِرف کرد که بروزات اجتماعی خاص خود را دارد. علاوه بر عقلانیت، معنویت و عرفان هم جایگاه مهمی در این مثلث دارد، اینکه همه کار برای خدا باشد، قیام لله و برای خدا باشد. مأمور به وظیفه بودن در سخنان حضرت امام ره به همین معناست. مامور به وظیفه بودن تعبد است، پشت صحنۀ این تعبد، همان معنویت است و آن خدا و خدامحوری است. این روحیه را حضرت امام ره در فرهنگ عمومی ما رواج دادند و در طیف وسیعی از نسل جوان و پیر ما آن را تأسیس نمودند. این رویکرد توحیدی در تحلیلهای اجتماعی، سیاسی و نظامی هم خود را آشکار ساخت. آنجا که امام فرمودند «خرمشهر را خدا آزاد کرد» از همین منظر بود. درست است که یک متکلم هم ممکن است چنین جملهای بگوید، لیکن در جملۀ امام مضمونی از معنای توحیدی و معنوی نهفته است که از بیان کلامی، بالاتر و دقیقتر است. در این سهگانه جای شریعت هم همواره جدی است که نمونههای آن را میتوان هم در کنشگریهای اجتماعی و سیاسی حضرتامام مشاهده کرد و هم در کنشهای شاگردان ایشان.
آیا در شهادت شهید سلیمانی هم این سه ضلع هست؟ بله، این شهادت هم معنوی است، هم عقلانی است، و هم شریعتمحور است. در کنش سلیمانی و شهادت ایشان با اینکه شجاعت برای شهادت و تمنای شهادت را میبینیم، لیکن هرگز حرکتی کورکورانه در این شهادتطلبی مشاهده نمیکنیم. از این نمونهها نیز پیش از این فراوان داشتیم که شاید در این باره بتوان شهید سلیمانی را با شهید چمران آنجا که میگوید «ای دست ها و پاها مبادا کوتاهی کنید که میخواهید به محضر خدا برسید» مقایسه کرد.
گاهی شهادت فی سبیل الله است و گاهی شهادت لله و فی الله است. تمام آنچه که در دین داریم یک سطح بالایی به نام عبادت احراری دارد. این عبادت احراری در مورد شهادت نیز هست. گاهی قد و قامت یک شهید در حد رفتن به بهشت است، ولی گاهی شهادت، شهادت احراری و لله و فی الله است. این دست نوشته آخر شهید سلیمانی که مینویسد: «من خواهان دیدارت هستم دیداری که موسی ع را ناتوان از ایستادن و نفس کشیدن نمود» همین منطق برتر شهید است که در این درجه عمق پیدا می کند. این حالت در شهادت اباعبدلله ع بوضوح وجود دارد که وقتی بر زمین افتادند «لامعبود سواک» سر می دهد. شهادت متعالی شهادت احراری می شود نه شهادت فی سبیل الله. البته شهادت فی سبیل الله هم کم نیست. برخی جوان ها ممکن است همین درجه را بخواهند، که بد هم نیست ولی منطق نهایی نیست. ادبیاتی که علامه طباطبایی در المیزان دارد همین است و شهادت فی الله را از شهادت فی سبیل الله جدا می کند.
بدینسان در امر جهاد و شهادت در اسلام، قرار نیست فقط جلو برویم و صف بشکنیم بلکه اصل و اساس بندگی کردن است. اگر کسی بتواند عقل و عرفان و شریعت را کنار هم تبیین کند معجون ذیقیمتی را خلق میکند. آنچه که طراوت می دهد جمع این سه ضلع است که از اعوجاج ها و خشکیها جلوگیری میکند. در همان معنویت هم عقلانیت و هم شریعت جمع میشود. این مؤلفههای سهگانه در شهید سلیمانی جمع شده است.
@Habibollah_Babai
سهگانۀ دوم (دنیا، آخرت، توحید)
سهگانه دیگر در توضیح مسئله شهادت و امتداد اجتماعی آن «دنیا، آخرت، توحید» است. برخی چنان میگویند که گویا آنچه که مهم است فقط دنیاست. برخی دیگر توضیح می دهند که دنیا اصالتی ندارد و آنچه اصل است آخرت و دنیای واپسین است که به یک زهد خشک بی منطق و حذف عقلانیت میانجامد. در معرفت اسلامی دنیا بسیار حائز اهمیت است چون سعادت فرد و جامعه را رقم می زند. این نکته و ارتباط بین دنیا و معنویت توضیح قابل توجهی در اندیشه صدرایی دارد. در سعادت معنوی و توحیدی اساسا نمیتوان دنیا و بدن را حذف کرد. کسی که برای معنویت کار میکند نمیتواند ظلمستیزی را ندید بگیرد و در برابر ظلم ساکت بنشیند، همانطور که اگر آخرتی هم در کار نباشد عزتمندی در این دنیا اقتضای مقاومت وظلمستیزی دارد. در مکتب امام و در مکتب شهید سلیمانی هم چنین بغضی وجود دارد که این بغض نسبت به ظالم نه به خاطر اینکه خدا فرموده است، بلکه به موجب بدیِ ظلم وجود دارد. این همان جمعِ متعادل است.
بدینسان، تمام هدف نه جنت به معنای معهود آن است، بلکه هدف آنجاست که شهید نظر کند به وجه الله که اینجا شهادت معنای برتری پیدا میکند و مقام شهید نیز اوج میگیرد. برخی بر این نکته تأکید میکنند کسی که خدا را میخواهد، بهشت را هم میخواهد، آنهم نه بخاطر خود بهشت، بلکه به خاطر لبخند خداست که آن را در بهشت مییابد. در این نگاه، بهشت در منطق توحیدی معنا پیدا میکند. اینکه برخی گفتهاند چرا بهشت را حذف میکنید از همین روست. بهشت جای توجه حق است. همین قصه در مورد ظلم ستیزی نیز وجود دارد. ظلم ستیزی هم امر مربوط به دنیاست، هم راه به بهشت میبرد و هم امری است محبوب خدا.
@Habibollah_Babai