eitaa logo
حبیب‌اله بابائی
1.4هزار دنبال‌کننده
506 عکس
78 ویدیو
68 فایل
اسلام تمدنی و تمدن اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
3. آنچه در این کتاب و در مقالات نخستین (پنج مقاله اول) آمده است، افق‌های جدید و مسائل تازه‌ای را در حوزه‌های مختلف نظریِ تمدن پیش‌پای ما می‌گذارد، که از آن جمله می‌توان به موضوعات مهم «خشونت و تمدن»، «گفتمان و تمدن»، و «تبارشناسی تمدن و آمیختگی آن با استعمار در غرب (که نکات ارزشمند غرب‌شناسانه را متذکر شده است)»، و همین‌طور «مرز خودی و بیگانه و برآیند تمدنی آن» اشاره کرد. ولی این موارد همۀ موضوعات جدید در باب غرب و تمدن غربی نیست. یکی از نکات مهم مغفول در این مجموعه، فرایند سکولاریزاسیون غربی در تفکیک اخلاق از تمدن است. پیش از این، تمدن دربردارندۀ پیشرفت توأمانِ مادی و معنوی بوده ولی رفته رفته مفاد اخلاقی در روند سکولار شدن از معنا و ماهیت تمدن تهی شده است. اینکه چرا و چگونه اخلاق، اهمیت تمدنی­اش را از دست داد و به فرهنگ منحصر گردید، باید گفت که گسترش تمدن در جهات مادی سریع تر از جهات اخلاقی و معنوی در تمدن غرب بوده است و آنگاه که فتوحات و اکتشافات زیادی در حوزه توسعه تمدنی رخ داد، ارزش­های اخلاقی در میان انبوه اختراعات مادی و پیشرفت­های دنیوی مغفول ماند. در این فرایند، این ایده به طور طبیعی مقبول واقع شد که تمدن یک پیشرفت مادی است و این پیشرفت مادی می­تواند به اهداف خود برسد بی­آنکه بخواهد گوهری اخلاقی داشته باشد. جدایی اخلاق از تمدن باعث خلط ارزش­های خیالی با ارزش­های حقیقی شد، توان جوامع در حل معضلات ضعیف­تر گردید، و سرانجام وقایعی رخ داد که عاری از عقلانیت و نظم و نقشه بود.[2] حال، راه ناهموار تمدن در مقالات خود از این تفکیک تاریخی چشم می‌پوشد و همان پدیده بورژوازی سکولار شده را بر جامعه مسلمانان تطبیق می‌دهد و پایه تحلیل خود را بر یک گزارش ناقص و کاریکاتوری از تمدن در غرب قرار داده و راه به خطا می‌برد. 4. علاوه بر موارد فوق، نکته مهم روش‌شناختی در این کتاب ترکیب مقالات نخست این کتاب (5 مقاله اول) که ناظر به مسئله تمدن در غرب است، با دو مقاله نهایی است که به مسئله تمدن در جهان اسلام و ایران معطوف گردیده است. آنجایی که مقالات به تمدن در غرب مربوط می‌شود آورده‌های علمی متعددی برای ما دارد، لیکن نقطه خلط و مغالطه آنجاست که ما با مفاهیم غربی و با تاریخ مفهومِ تمدن در غرب می‌خواهیم تاریخ تمدن اسلامی را تحلیل کرده و به آسیب‌شناسیِ آن بپردازیم. نقد مفهوم تمدن در غرب و گذر از واژه تمدن به موجب استعماری بودن آن و به موجب انقضاء  مصرف این واژه در غرب (که البته چنین نیست) نکته مهمی است، ولی نباید فراموش کرد آنچه برای مسلمان و بلکه حتی مسیحی و یا یهودی امروز که درگیر با تمدن غرب است، نه لفظ تمدن بلکه ماهیت و واقعیت تمدن است. برای دینداران و مسلمانان امروز نیازهایی بوجود آمده است که بدون چالش با تمدن (به معنای توسعه مدرن) و بدون تمرین و تجربه تمدنی (به معنای تجربه اجتماعیِ آموزه‌های وحیانی) قابل تأمین نیست. در بررسی نیازهای کلان دنیای اسلام و تشخیص اولویت‌ها و نظام‌خواسته‌های اجتماعی نمی‌توان بر ملاک و معیاری متفاوت از چارچوب فرهنگی و تاریخی خود تکیه کرد. در این مجموعه مقالات، آنجا که پروژه تمدن در مورد اسلام و مسلمانان امروز مطرح و رد می‌شود، بدون استناد به منابع دینی و بی‌توجه به تجربه بومی مسلمانان و ایرانیان، به مرگ تمدنی ما حکم می‌شود. اینکه چرا ما باید در زندگی خود از معیار غرب استفاده کنیم و چگونه در مرگ خود نیز از مغرب‌زمین باید استفسار کنیم، از مصائب ذهنیت استعمارزدۀ ماست که به رغم تراکم تمدنی‌مان در تاریخ و به رغم انباشت معرفت تمدنی‌ در میراث فکری و دینی‌مان، خود را تهی می‌دانیم و جرأتی برای نگاه به خود و تجدید بنای خود نداریم. ادامه 👇👇 @Habibollah_Babai
۵. اگر تمدن بزرگترین واحد اجتماعی (کلان‌ترین نظام مناسبات انسانی) است، آنگاه نه واژه «تمدن» (civilization) بلکه واقعیت تمدن هست که برای یک مسلمان و یا حتی مسیحی و یهودی موضوعیتی پیدا می‌کند. اساسا قالب تمدن برای عمل همه جانبه به دین است و تلاش دینداران برای تحقق زندگی جامع دینی، نه برای صورت‌بندی یک تمدن بلکه برای عمل به تکلیف و التزام به همۀ احکام اخلاقی و فقهی و عقیدتی در دین است. از این منظر ، اگر دینی نتواند به آستانه‌های تمدن دست پیدا بکند، بی‌شک در قلمرو وسیع اجتماعی نیز به حاشیه خواهد رفت و نوعی از تمدن سکولار بر او تحمیل خواهد شد و تقلیل‌گرایی در دین و یا حتی حذف دین در  عرصه‌های زندگی رقم خواهد خورد. با همین ضرورت بود که کسی مانند مرادخای کاپلان در کتاب Judaism as a Civilization تمدن را قالب حفظ دین یهود معرفی کرد و گفت اگر یهودیت در آمریکا بخواهد هویت دینی و یهودی خود را حفظ کند، ناگزیر باید در قالب یک تمدن متمایز از فرهنگ سکولار آمریکایی ظاهر شود. این قاعده در مورد اسلام و تمدن اسلامی نیز صدق می‌کند. علاوه اینکه، اگر تمدنی همچون تمدن اسلامی بخواهد در برابر هجمه فرهنگی و تمدنی دیگربودهای تمدنی‌اش مانند تمدن غرب مقاومت کرده و از هویت تاریخی، دینی و فرهنگی‌ خود محافظت کند، ناگزیر باید چنین مقاومتی را در عرصه‌های تمدنی فعال سازد. اگر چنین نشود اسلام و هویت اسلامی در برابر چرخ‌دنده‌های تمدن مسلط غرب از بین خواهد رفت.[3] از این منظر، اسلام تا زمانی که تمدن متمایزی از تمدن غرب پیدا نکند، اسلام به تمدن غرب و ارزش‌های غربی فروکاهش خواهد یافت و هویت دینی و الهی‌اش را از دست خواهد داد.  6. نکته دیگر اینکه دو مقاله پایانی رویکرد متفاوتی از هم دارند، و هر یک، دوسویه افراط و تفریط را در نگاه به موضوع «تمدن» طی می‌کنند؛ مقاله اولی نگاهی خوش‌بینانه به تمدن غرب دارد و تا حدی اسلام را در لوای تمدن غرب جای می­دهد، اما در مقاله دومی، اساسا تمدن به مثابه یک امر مدرن و استعماری مردود معرفی می‌شود. مقاله نخست، بدبینی به غرب را توهم توطئه می­داند، اما مقاله دوم نه تنها تمدن غرب بلکه همه تمدن­ها را توطئه می­داند. با این وجود، این دو مقاله در این کتاب، مأموریتی واحد دارند و هر دو در صدد رد و انکار تمدن اسلامی هستند، یکی با تقلیل دادن تمدن اسلامی به تمدن غرب، و دیگری با نفی کامل تمدن و استعماری دانستن آن. 7. نکته پایان اینکه اساسا نباید پروژه تمدن را در جامعه امروز ایران، پروژه‌ای وابسته به نظام و پروژه‌ای سیاسی قلمداد کرد. این پروژه یک پروژه تاریخیِ جامعۀ ایرانی (چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی) بوده است. همین‌طور نگرش تمدنی منحصر به ایران و یا جهان عرب (مانند جریان بن نبی و ابن خلدونی‌های معاصر) نبود،  بلکه در شرق دنیای اسلام (به­ویژه مالزی) وجود داشته و همواره پرسش­های تمدنی در آن از مسائل محوری بوده است که نمونه آن را امروزه می­توان در مرکز بین المللی تفکر و تمدن اسلامی (International Institute of Islamic Thought and  Civilization) و فعالیت­های علمی و تحقیقاتی آنجا دید. همچنین، تطورات تفکر تمدنی به نخبگان فکری و اندیشمندان محدود نشد، بلکه سیاستمداران دنیای اسلام نیز با رویکردی دینی و گاه سکولار به موضوع تمدن و ضرورت احیای آن پرداختند. مثلا تحولات سیاسی و تکامل گفتمان تمدنی در مالزی (بعد از استقلال) از دورۀ اولین نخست وزیر آن تنکو عبدالرحمن (1957) شروع شد و در دورۀ ماهاتیر محمد (1981) ادامه یافت و آنگاه در دورۀ نخست­وزیری عبدالله احمد بداوی (2003) به کمال رسید. همزمان با تحولات تمدنی در مالزی، پیش از انقلاب اسلامی در ایران نیز، رویکرد اصلاحات کلان اجتماعی و تمدنی از سال 1341 با نام «انقلاب سفید» آغاز و در 19 اصل به اجرا درآمد و در سال 1355 در اواخر برنامه عمرانی پنجم، کتابی با عنوان «به سوی تمدن بزرگ» که منسوب به محمدرضا پهلوی بود، منتشر شد و چشم­انداز تمدنی همچون تمدن غرب را تا سال 1380 شمسی به ایرانیان وعده داد. در این میان همزمان با ششمین برنامه عمرانی پهلوی (1357 ـ 1361ش)، رخداد بزرگ انقلاب اسلامی و شکل­گیری حکومتی اسلامی در ایران، فرصتی تازه­ای را برای طراحی الگویی تمدنی بر پایۀ آموزه­های اسلامی به­ وجود آورد. @Habibollah_Babai
شتاب معنوی در تضاد با شتاب مدرن آنچه دیروز در نشست با دکتر حمیدیه و دکتر شاکرنژاد در نشست رسانیوز مطرح شد به شرح ذیل است: مدرنیته در قرن نوزدهم اصل تنوع و تکثر را هدف قرار داد و تغییر، تبدل، و رشد و تکامل را محور و غایت زندگی ساخت. مقولۀ «تبدل» و «نوبه‌نوشدگی» در دورۀ بعد از انقلاب سوم صنعتی و عصر پسامدرن از «صِرف تبدّل» به «سرعت در تبدّل» تغییر پیدا کرد. «سرعت زندگی» آنچنان رشد یافت که به تعبیر برخی از جامعه‌شناسان بر «شکل زندگی» پیشی گرفت و زندگی را در سرعت فزاینده به وضعیت بی‌شکلی (تهی از شکل) سوق داد. امروزه مقوله سرعتِ تغییرات و دفعی بودن تحولات در ساحت‌های مختلفی ظهور می‌کند،  گاه سرعت در تحولات اقتصادی رخ می‌دهد (مثلا ظهور پول مجازی (بیت کوین) و پیامدهای شتابنده آن)، گاه این سرعت ممکن است در ظهور پدیده‌های سیاسی رخ بنماید (مثلا ظهور سیاستمدارانی ساختارشکن و خارج از نرم‌های جهانی) و ممکن است در ظهور ویروسی همچون کرونا خود را آشکار کند و مناسبات انسانی را در کم‌ترین زمان و در گسترده‌ترین قلمرو جغرافیای متأثر سازد و نظم و نظام زندگی را مختل کند. بی‌شکلی حاصل از سرعت فزاینده، خلاءهای گوناگونی را ایجاد می‌کند که از آن جمله می‌توان به خلاء معنا، خلاء آرامش، و خلاء هویت اشاره کرد. آنچه در نشست دیروز بر آن تأکید کردم، ضرورت طرح «شتاب معنوی» در مواجهه با «سرعت تحولات مدرن» در دنیای امروز و در پدیده‌های دفعی و شوک‌آور مدرن و معاصر است. طرح شتاب معنوی در اسلام را می‌توان در آیاتی از قرآن، همچون آیه «سارعوا الی مغفره من ربکم» یا آیۀ «ففروا الی الله» و یا «السابقون السابقون»، یا در برخی از قواعد فقهی همچون «قاعدۀ بدار» و یا در مقامات عرفانی همچون «مقام فرار یا مقام اعتصام» دنبال کرد و به یک الگویی از شتاب معنوی، یا شتاب انسانی، و یا شتاب متعالی در تمدن اسلامی دست پیدا کرد. پرسش اصلی در این میان آن است که اولا جنس سرعت مثلا «مسارعه در مغفرت الی الله» و ماهیت شتاب مثلا در فرار الی الله، آیا همان شتاب و سرعت مدرن است یا ماهیتا این سرعت با آن سرعت تفاوت دارد؟ و ثانیا آیا در وضعیت تحولات شتابندۀ مدرن که انسان را دچار نوعی از گسست هویتی کرده، می‌توان سخن از شتاب معنوی به میان آورده و آن را راهکاری در مواجهه با سرعت و گسست برآمده از مدرنیزاسیون قرار داده و از آن در حل و درمان معضلات برآمده از سرعت مدرن استفاده کرد؟ ادامه 👇👇👇 @Habibollah_Babai
به نظر می‌رسد اولا باید شتاب مدرن را از شتاب معنوی جدا کرد. شتاب معنوی در اندیشه اسلامی، نه به گسست انسانی و اجتماعی بلکه به نوعی از تراکم در امور متعالی‌ و ارزش‌های الهی می‌انجامد و این سرعت، نه مایۀ گسست بلکه مایه فشردگی معنا در زیست معنوی و عرفانی است. ثانیا می‌توان این سرعت و شتاب معنوی را در مقابله با سرعت مدرن قرار داده و گفت شتاب مدرن اگر دفعی و لحظه‌ای مناسبات اخلاقی و معنوی و دینی را در هم می‌ریزد، باید بتوان در برابر آن واکنشی سریع و مواجهه‌ای فوری به جهت دینی، اخلاقی و معنوی داشت تا از آسیب‌های دفعی و مخرب آن امرِ سرکش مصون ماند. واکنش سریع در برابر این سرعت سکولار، می‌تواند هم شتاب گسست را به لحاظ روانی و هم به لحاظ اجتماعی کنترل کند و هم در مقابل، راهی به سمت تعالی و لو در وضعیت بحران و اضطراب و اضطرار بگشاید. کرونا در جهان اسلام و همین طور در جامعه ایرانی مناسبات معنوی و اخلاقی ما را به سرعت در هم ریخت. در این میان علاوه بر کادر پزشکی، نیروهای مردمی و جهادی با ظرفیت‌ها و زمینه‌های دینی و معنوی‌شان تا حدی در امر همدلی و همدردی شتاب‌ورزیدند، لیکن فقدان نرم‌افزارهای واکنش سریع در حوزه‌های علمیه موجب شد که حوزه‌ها نتوانند داشته‌های علمی خود را به‌هنگام و سریع در پاسخ به شرایط کرونایی فعال کنند، و در تدبیر دینداری مردم عملی بهنگام داشته باشند. این انفعال در برابر اتفاقات طبیعی و دستورات علمی، ضرورتا به خاطر مبنای فلسفی «علم و دین» در میان برخی  از فضلای روحانی نبود، همان‌طور که این انفعال و گاه وادادگی به موجب ترس برخی دیگر از روحانیان از تهمت مخالفت با علم نیز نبود، بلکه در این میان نبود نرم‌افزار سرعت در سامانۀ حوزه‌های علمیه (سرعت در اندیشه و سرعت در کنش اجتماعی) و نیز نبود روحیه و حوصلۀ اقدام بهنگام، تأخر و پس‌افتادگی را برای حوزه‌ها رقم زد و کرونا و ادبیات روشنفکری آن بر حوزه‌های علمیه و بر دینداری مردم پیشی گرفتند. اگر حوزه علمیه نتواند چه در مقام علمی خود و چه در صحنۀ عمل، برنامه‌ای برای این تحولات شتابان داشته باشد و  یاد نگیرد که واکنش سریع داشته باشد، سرعت تحولات زمانه بیش از این شتابان و بی رحم دینداری را به محاق خواهد برد و راه بازگشت به عمل دینی را فروخواهد بست.  @Habibollah_Babai
کتاب "طلبه تمدن‌گرا" http://iict.ac.ir/ttgara/ @Habibollah_Babai
27.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رضا داوری در مورد شهید مطهری می گوید... @Habibollah_Babai
سکولاریزاسیون کرونایی و انفعال حوزه‌های علمیه بسیاری از نخبگان در حوزه و دانشگاه، هنوز عقلانیت پشتیبان در تعطیلی مساجد و نماز‌های جمعه و اماکن متبرکه را نمی‌دانند و راز انفعال حوزه و تبعیت آن از تمامی دستورات دولتی و پزشکی را نیز درک نمی‌کنند. ای کاش بزرگواران تصمیم‌گیر در حوزه‌های علمیه، تاریخ سکولاریزاسیون در جهان غرب (و همین‌طور جهان اسلام) را این روزها بیشتر مرور کنند و ببینند سکولاریزاسیون نه یک فرایند فلسفی بلکه یک فرایند اجتماعی و مهم‌تر از آن یک فرایند روانی و احساسی بوده است (کتاب دین و نگرش نوین از استیس). آنجا که مزاج جامعه تغییر می‌کند و آنجا که عادت‌ها دگرگون می‌شود، و آنجا که مناسک دینی و دینداری اجتماعی در شلوغی بازار متوقف می‌شود، اصل دینداری به صورت طبیعی به محاق می‌رود. هستند برخی از روحانیانی که امروز با ژست همراهی با علم و نوگرایی و با تأکید بر قاعدۀ «لا ضرر» به دینداری خانگی و معنویت‌های فردیِ درانزوا توصیه می‌کنند، لیکن نمی‌دانند که سکولاریزاسیون حداقلی (یا سکولاریزاسیون مهربان) به شکل طبیعی و ناخواسته راه را برای سکولاریزاسیون حداکثری (سکولاریزاسیون نامهربان و الحادی) هموار می‌کند. آنچه در این باب جالب است درک بهتر برخی از جریانات سکولار در ایران از جایگاه و اهمیت مسجد و حرم و نماز جمعه در جامعه ایران امروز است. این طیف هوشمندانه کرونا را فرصتی طلایی می‌دانند و برای تعلیق مناسک‌ (و شاید حذف شریعت و ترویج طریقت‌های نوظهور معنوی) از میان برخی تیشرت‌پوشان حوزه هم یارگیری می‌کنند و تأخیر و یا تعطیلی امکان مذهبی را به زبان حوزه و دانشگاه تئوریزه می‌کنند. از این منظر، تبلیغات منفی علیه قم و عتبات مقدسه، تبلیغ علیه روحانیت، تبلیغ علیه تولیت‌های اماکن مقدسه، و حتی جوسازی علیه طب موسوم به «طب اسلامی» (با تمامی حواشی‌ای که داشته) همه ذیل یک پروژه و برای ماموریتی واحد شکل گرفته و آن هدم و هتک دینداری اجتماعی (و حذف کارکردهای سیاسی و منطقه‌ای و هویتی مناسک اسلامی) است. انفعال حوزه که بخشی از آن به خاطر فقدان استقلال لازمِ حوزه علمیه در برابر دولت است موجب گشته که حوزه به راحتی تحقیرها، کنایه‌ها، و طعنه‌های مقامات سخنگو در دولت را تحمل کند و آنگاه به جای موضع‌هایی از سر قدرت و اعتبار، به سمت تیم کارشناسی دولت غش کند و با ضعفی آشکار و آزاردهنده مایه سرگشتگی و سرگردانی طیف وسیعی از مومنان در زیست دینداری شان شود. امروز به جای اینکه حوزه و متولیانِ آن امر دینداری مردم را تمشیت کنند جا را به گونه ای خالی کرده اند که دینداران و گاه طلبه های جهادی مجبورند دینداری شان را از دولت و نهادهای مربوطه گدایی کنند. حوزه‌ اگر نتواند مسائل داخلیِ مربوط به دینداری در ایران را تدبیر کند، بی‌شک از نقش‌آفرینی در تحولات دینیِ جهان اسلام مثل حج و اربعین نیز بازخواهد ماند. آنگاه ادعای تمدن‌گرایی برای چنین حوزه‌ای بیشتر یک ادعای لوکس و فیک خواهد بود تا ادعایی واقعی و اثرگذار. @Habibollah_Babai
نخستین پیش‌نشست «مدرسۀ تمدنی مُنی ابوالفضل» به اهتمام مرکز مطالعات اجتماعی و تمدنیِ پژوهشگاه علوم وفرهنگ اسلامی و با همکاری دانشگاه تهران (موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی)، دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام، دانشگاه الزهرا س، و مرکز مطالعات زنان حوزه علمیۀ قم برگزار شد. مدرسۀ تمدنی مُنی ابوالفضل که در میان تمدن‌پژوهان ایرانی مدرسه‌ای ناشناخته است، از زوایایی اصیل، اسلامی، و نوآمد برخوردار است که فهم و تحلیل و نقد آن امری پیچیده و دشوار و البته برای جمع تمدن‌پژوهان ایرانی ضروری است. پیچیدگی و دشواری این مدرسه انگیزه‌ای شد که بهمن ماه سال 98 در یک شگرد علمی متفاوت، برخی از محققان تمدنی در حوزه «زن و تمدن» دعوت به همکاری بشوند. در این همکاری، 6 گروه علمی تشکیل شد و برای هر یک از این گروه‌ها یک ضلع علمی از اضلاع متکثرِ مدرسۀ منی ابوالفضل (با پیشنهاد یکی دو مقاله) تعیین گردید. آنچه امروز در این نشست نفس‌گیر رخ داد، گزارش علمی هریک از سرگروه‌های علمی در باره ابعاد مختلف از اندیشه‌های تمدنی «مُنی» و تطبیقات رویکرد تمدنی وی به موضوع «زن در جهان اسلام» بود. گام بعدی این نشست هفته اول تیرماه به‌صورت عمومی در تهران و یا قم برگزار خواهد شد تا بلکه گامی باشد در جهت تعمیق و تحلیل اندیشه‌های این مدرسه علمی ـ تمدنی در دانشگاه قاهره، و راهی باشد برای ترسیم و تعریف الگوهای متفاوت و رایج در نگاه به موضوعات تمدنی در ایران امروز.  (گزارش محتوایی این جلسه به زودی ارائه خواهد شد).  @Habibollah_Babai
شصت و هشتمین جلسه از سلسله جلسات «قرآن و تمدن» به اهتمام مرکز مطالعات اجتماعی و تمدنی و با حضور اساتید سعید بهمنی، محسن الویری، محمد علی میرزایی، احمد آکوچکیان، عباس حیدری پور، محمدرضا بهمنی، و حبیب اله بابائی برگزار شد. در طول سه سال گذشته، روش های مختلفی (همچون روش ترتیبی، روش موضوعی، و روش سوره محور) برای فهم و خوانش تمدنی از قرآن در این گروه به تجربه و گفتگو گذاشته شده است. آنچه در جلسه امروز محور گفتگوها قرار گرفت، نگاه آیه‌محور با تأکید بر آیۀ «کنتم خیر امه اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر» و خوانش تمدنی از آن بود که هر یک از اساتید حاضر در جلسه به مدت 15 دقیقه خوانش تمدنی‌ِ خود را از آیه مزبور مطرح کردند و آنگاه به گفتگو در باب «امت ایمانی و امت انسانی« یکدیگر پرداختند.  @Habibollah_Babai
پنجمین نشست وبینار «مسائل راهبردی حوزه و جامعه» برگزار می گردد. ☑️عنوان نشست: «الزامات اجتماعی طلبه تمدن‌گرا» ☑️ارائه دهنده:حجت الاسلام دکتر حبیب‌الله بابایی، رئیس مرکز مطالعات اجتماعی -تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی. ☑️دبیر علمی: حجت‌الاسلام والمسلمین عباس حیدری‌پور 🕠زمان: شنبه 20 اردیبهشت‌ماه ساعت15 🔘لینک ورود: https://bit.ly/3dFiIb6🆔 🔛لینک را کلیک نموده و بعنوان مهمان وارد شوید. @Habibollah_Babai
گروه علوم سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در روزهای ماه مبارک رمضان ساعت 14 جلسه انلاین با عنوان(حکمرانی در قران) را با ارائه اساتید برگزار می کند. مهمان امروز یکشنبه21 اردیبهشت، دکتر حبیب الله بابایی با ارائه موضوع«شاخص های قرانی تمدن» خواهند بود. جهت ورود به جلسه از لینک وارد شوید. https://engage1.shatel.com/b/ali-9cj-2ng @Habibollah_Babai
«امّا»‌های رهبری در جلسۀ ستاد کرونا امروز رهبر معظم انقلاب در ستاد کرونا حضور یافتند (و البته اینکه جاهای خالی چه‌کسانی را پر کردند بماند) و در سخنان خود چند «اما» به کار بردند که هر یک به آسیب‌ها و کاستی‌های فرهنگی ستاد کرونا اشاره دارد:   1. «مکرر از پرستاران، پزشکان و کادر درمانی- بهداشتی تشکر کرده‌ایم که جا هم دارد .... امــا در کنار این‌ها، باید از نیروهای داوطلبِ جوان، بسیجی و طلبه نیز قدردانی کرد که در عرصه‌های سخت و خطرآفرین از جمله غسل و کفن و دفن ورود کردند و این کار دشوار را بر عهده گرفتند.» 2. «غرب و غرب‌زدگان نمی‌خواهند این شکست (شکست غرب در مواجهه با کرونا) دیده شود ..... امــا لازم است ابعاد این ناتوانی بررسی و بیان شود چرا که انتخاب سرنوشت‌های مهم برای ملتها به این آگاهی‌ها بستگی دارد.» 3. «در ضرورت بررسی‌های دقیق در بارۀ بسته بودن یا نبودن مساجد و مراکز دعا»: «بنده هیچ پیشنهادی در این باره ارائه نمی‌کنم و تابع نظر و تشخیص کارشناسی ستاد ملی مبارزه با کرونا هستم ... امــا باید توجه داشت که عبادات و توسل بخصوص در ماه رمضان و شبهای قدر جزو نیازهای اساسی و حتمی مردم است و مردم در قضایای مهم نیز بیشتر به ارتباط با پروردگار نیاز دارند البته معتقدم اگر قواعد سخت‌گیرانه‌ای هم در این زمینه وضع شود مردم مؤمن و مسجدی حتماً بیشتر از دیگران به آن عمل می‌کنند.» 4. «همان گونه که گفتم نظر کارشناسی‌شده در ستاد ملی مبارزه با کرونا را معتبر می‌دانم ... امــا این بررسی را باید به کسانی سپرد که حقیقت و ضرورت دعا و توسل را درک می‌کنند آن وقت هر چه آن‌ها تصمیم بگیرند بنده و همه مردم به آن عمل خواهیم کرد.» @Habibollah_Babai
برنامه‌ این شبهای سیما با موضوع قرآن و تمدن @Habibollah_Babai
قدرِ «قدر» در نظم جامعه (رویکردی الهیاتی ـ اجتماعی به موضوع «لیله القدر»)   واژگان و مفاهیم مرتبط با مقولۀ «نظم» در قرآن متعدد هستند که از آن جمله می توان به واژگان ذیل اشاره کرد: «ساعه» «عدل»، «اختلاف»، «تفریق»، و «قدر». اینکه کدامیک از این مفاهیمِ قرآنی می‌تواند نقطه عزیمت مناسبی در تحلیل نظم از منظر قرآن باشد، بستگی به غایت و هدف از برقراری نظم در جامعه دارد. اگر هدف از نظم، ایجاد سلسله مراتب در نظام اجتماعی و یا «امت اسلام» باشد، می‌توان در مفهوم نظم بر مفهوم «ترتیب» و «صف» تأکید کرد، اگر تحفظ بر زمان و صرفه‌جویی در آن در سطح جهان اسلام و یا جامعه اسلامی مورد نظر باشد، بالطبع مفاهیمی مانند «وقت» و «ساعت» اهمیت پیدا می‌کند؛ اگر ایجاد آشتی و دوستی از برقراری نظم منظور باشد، باید مفاهیمی مانند «عفو» و «احسان» و پرهیز از «اختلاف» و «تنازع» مورد تأکید قرار بگیرد؛ و اگر غایت از ایجاد نظم، ایجاد جامعه‌ و یا تمدنی مبتنی بر اندازه‌ها و ظرفیت‌ها باشد، آنگاه مفاهیمی مانند «قدر»، «عدل» و «حد» را می‌توان در نظر آورد. واژه قدر در قرآن، هم به معنای اندازه گیری حجمی به کار رفته است مانند آیه «و فجرنا الارض عیونا فالتقی الماء علی امر قد قدر (قمر/12)، و هم به معنای اندازه‌گیری طولی استفاده شده، مانند «وجعلنا بینهم و بین القری التی بارکنا فیها قری ظاهره و قدرنا فیها السیر سیروا فیها لیالی و ایاما آمنین (سبا/18)؛ گاهی نیز به معنای اندازه گیری زمانی به کار رفته، مانند (یدبر الامر من السماء الی الارض صم یعرج الیه فی یوم کان مقداره الف سنه مما تعدون (سجده 5))؛ گاه هم به معنای اندازه‌گیری (و حد و حدود) انسان (من نطفه خلقه فقدره (عبس/19)، یا (الذی خلق فسوی و الذی قدر فهدی (اعلی 2-3)، اندازه‌گیری و تحدید جهان (و الشمس تجری لمستقر لها ذلک تقدیر العزیز العلیم و القمر قدرناه منازل حتی عاد کالعرجون القدیم (یس 38-39)، اندازه‌گیری روزی (و جعل فیها رواسی من فوقها و بارک فیها و قدر فیها اقواتها فی اربعه ایام سواء للسائلین (فصلت/10)، اندازه‌گیری هلاکت (الا امراته قدرناها من الغابرین، نمل 57)، منزلت داشتن و منزلت دادن (و ما قدروا الله حق قدره، 65/زمر)، و به معنای قدرت و سلطه داشتن (فظن ان لن نقدر علیه 87/ انبیاء) مورد استعمال قرار گرفته است. همین معنا در روایات متعدد نیز مورد استفاده واقع شده است. این سخن که «رحم الله امرء عرف قدره و لم یتعد طوره»، «رحم الله امرء عرف قدر نفسه فوقف عنده» یا اینکه «هلک امرؤ لم یعرف قدره»، «العالم من عرف قدره و کفی بالمرء جهلا الا یعرف قدره»، و همین‌طور احادیث دیگری که در مورد «اندازۀ نفس» به کار رفته است، مانند «رحم الله امرء عرف قدر نفسه»، هر یک می‌تواند نقطه عزیمتی برای شکل‌گیری نظم اجتماعی در جامعه باشد. ادامه 👇👇👇 @Habibollah_Babai
آنچه از مجموعه آیات روایات در مورد قدر و اندازه می‌آید که هر چیزی در خلقت قدر و اندازه‌ای دارد، و هر فردی و هر جامعه‌ای در مسیر زندگی خود باید بر اندازه‌ها و حد و حدود خود مراقبت کرده و در قملروِ اندازه‌هایش حرکت کرده و از آن تعدی نکند. اکنون پرسش این است که آیا نظم اجتماعی باید بر ترتیب‌ها (و صف‌ها) باید بنا گردد، یا نظم اجتماعی باید بر اندازه‌ها و حدود هر فرد و هر جامعه ساخته می‌شود؟ آیا نظم اسلامی از ترتیب بیرون می‌آید و یا نظم اسلامی ازاندازه‌ها بوجود می‌آید؟ در هر ترتیبی ضرورتا قدر واندازه وجود ندارد، لیکن در هر قدر و اندازه‌ای، ترتیبی وجود خواهد داشت، چرا که «ترتیب» حاصل «اندازه» است و اگر بر اندازه‌ها مراقبت شود، «ترتیب» در جامعه بوجود می‌آید، ولی ضرورتا «اندازه‌» از «ترتیب» بیرون نمی‌آید. اساسا، گاهی ترتیب‌ها برآمده از نظام عادلانه نیست، بلکه برخاسته از یک نظام ظالمانه است. از سوی دیگر، در «قدر» و «اندازه» نوعی از جامعیت وجود دارد که در «ترتیب» وجود ندارد. قدر نه فقط به نظم زمانی توجه می‌کند و حد و حدود زمان و شرایط زمانی را پاس می‌دارد، بلکه نظم مکانی را نیز مورد توجه قرار داده و حدود مکانی و جغرافیایی را نیز در نظر می‌گیرد. همین‌طور «قدر» نه تنها به نظم انسانی که ارادی است توجه می‌کند، به نظم تکوینی و الهی و اندازه‌های هستی نیز می‌پردازد. به بیان دیگر در قدر، نه فقط قدر زمانی و مکانی لحاظ می‌شود، بلکه قدرهای وجودی نیز ملحوظ واقع می‌شود، در حالی که در ترتیب، صرفا تقدم و تأخر زمانی و مکانی در نظر گرفته شده و در آن (ترتیب) تأکید و تکیه بر تکوین و هستی نیست. در این نگاه، هر «قدر» و «اندازۀ» انسانی، متناسب با قدر و اندازه در هستی تنظیم می‌گردد. همچنین قدر و اندازه بر خلاف مفهوم ترتیب، اندازه‌ها در رزق و روزی را نیز شامل می‌شود. از سوی دیگر، اندازه و قدر، مقولات سلبی مانند نقمت، ضلالت، و شرّ را نیز معلوم کرده و حد و حدود آن را روشن می‌نماید. در چنین نظمی که برآمده از تحدید داشته‌هاست، جلوی طغیان انسانی در تجاوز از حدود و اندازه‌ها گرفته می‌شود. از سوی دیگر، هر میزان هر فردی بر حد و اندازه خود آگاه می‌شود و بر ظرفیت‌ها و داشته‌های نفس خود معرفت پیدا می‌کند (معرفت النفس اجتماعی)، بالطبع در رشد خود و پرورش ابعاد شخصیتی خود آگاه‌تر و موثرتر عمل می‌کند. در حفظ اندازه‌ها، نه فقط همه چیز به موقع رخ می دهد، بلکه هر چیز در محل خود واقع می‌شود. با تحفظ بر اندازه‌ها، مناسبات انسانی نظم و نسقی پیدا می‌کند و مهم‌تر اینکه، هر فردی در حد و اندازۀ خود، می‌تواند حدود و اندازه‌های دیگران را توسعه ببخشد. ادامه 👇👇👇 @Habibollah_Babai
نکته حیاتی و حائز اهمیت اینکه، نگاه «قدرمحور» صرفا بر حدود و مرزهای فردی و اجتماعی تأکید نمی‌کند.  چنین نیست که هر فردی  در خود فرو رود و دامن خود را برچیند تا نظمی بوجود آید. اساسا در آگاهی به اندازه‌های خود و توسعۀ حدودِ (شاید بی‌نهایت) خود، هر فردِ محدود مسیر رشد و توسعه خود را بهتر می‌شناسد، در ایجاد ارتباط و مرابطه (یا ایها الذین آمنوا اصبروا، و صابروا و رابطوا و اتقوا الله) با دیگران نیز موثرتر می‌تواند عمل کند. به دیگر بیان، تحفظ بر اندازه‌ها، صرفا ایجاد محدودیت نیست، بلکه علاوه بر جنبه های سلبیِ حدود و اندازه‌های خود، شناخت اندازه‌ها، تربیت و توسعۀ اندازه‌ها نیز هست. در چنین رویکرد سلبی، با تحفظ (یا تقوی) بر مرزها و خط‌ها (قدر به مثابه حدّ)، امکان تضاد و تصادم از بین می‌رود؛ و در رویکرد ایجابی با تأکید بر داشته‌ها (قدر به مثابه ظرفیت) امکان وحدت و اتصال و انسجام فراهم می شود. به بیان دیگر، نظم به مثابه قدر، صرفا در حل اختلافات و کنترل خشونت نیست، بلکه در یکی شدن، بزرگ شدن، و توسعه یافتگی انسانی نیز هست. قدر صرفا حدّ ایجاد نمی‌کند، بلکه گنجایش درست می‌کند. در توسعه گنجایش‌ها و اندازه‌ها، توجه به اندازه‌های دیگران، تعارف اندازه‌ها (لتعارفوا)، و استفاده از اندازه‌ها برای توسعه اندازه خود (تعاون در اندازه‌ها) اهمیت می‌یابد. قدرها در کنار یکدیگر ظرفیت های بیشتری ایجاد می‌کنند و هر میزان ظرفیت‌ها فزونی می‌گیرد، هماهنگی‌ها و هم افزایی‌ها بیشتر شده و نظم قوی‌تر و متقن‌تری بوجود می‌آید. بدین‌سان در ایجاد نظم اجتماعی از یک  سو، تقوی لازم است تا از حد و اندازه‌ها تجاوزی صورت نگیرد، و از سوی دیگر، تعارف و تعاون در اندازه‌ها لازم است تا قدرها و حدها از محدودیت درآید و هر کسی در مسیر خود، نامحدود شود. آنگاه در رویکردی الهیاتی ـ اجتماعی به موضوع «لیله القدر» می‌توان در پی کارکردهای دیگری هم بود و از شب‌های قدر نه تنها قدر معنوی را جستجو کرده و از نفحات قدریه برای تعالی و سلوک روحی بهره برد، بلکه می‌توان از این شبها در راستای تقدیر اجتماعی  و آنگاه پی‌ریزی نظمی متفاوت اندیشه کرده و از آن بهره‌‌ای و حظّی در راستای صورت‌بندی نظمی خودآگاه و خودخواسته در جامعه داشت.  @Habibollah_Babai
شما هر چیزی را که فکر کنید در جهان اسلام و تمدن اسلامی، ریشه‌اش در شخصیت و حقیقت گستری علی بن ابیطالب(ع) است. (ابن‌ابی‌الحدید) مشروح بیانات استاد محمدعلی مهدوی‌راد در مورد "شخصیت امیرالمومنین ع در نگاه دیگران" در دانشگاه پردیس فارابی دانشگاه تهران 👇👇👇
به گزارش خبرگزاری حوزه،‌ حجت‌الاسلام والمسلمین مهدوی راد در ابتدای نشست علمی "انعکاس شخصیت مولا علی(ع) در نگاه دیگران" به‌عنوان یکی از سلسله نشست‌های "کرونا و زندگی مؤمنانه" که چهارشنبه‌شب به همت دانشگاه پردیس فارابی و جهاد دانشگاهی قم برگزار شد، گفت: سخن گفتن درباره امام علی(ع) بسیار دشوار است و جاحظ از استوانه‌های ادبیات و نابغه‌ای است از نوابغ جهان اسلام به‌درستی گفته‌ که سخن گفتن درباره شخصیت علی بن ابی‌طالب محنت است؛ اگر کسی بخواهد حقش را ادا کند به غلو می‌افتد و اگر بخواهد کمی کوتاه بیاید نتیجه‌اش این می‌شود که  از جایگاه شایسته سخن گفتن فرود آید. وی ادامه داد: از دورترین روزگاران در تاریخ اسلام و تمدن اسلامی درباره حوادث و جریان‌های مرتبط با امام علی(ع) و هم درباره شخصیت ایشان آثار بسیار فراوانی رقم خورده است که بخشی به‌جا مانده و بخش بسیار زیادی هم ازمیان‌رفته است؛ در میان آثار تفسیری، آثار تاریخی  و مخصوصاً آثار کلامی شخصیت امام علی(ع) انعکاس گسترده‌ای دارد. عضو هیئت‌علمی پردیس فارابی دانشگاه تهران افزود: صحابیان بزرگواری مانند ابن عباس و ابن مسعود معتقد بودند آیات فراوانی درباره امام علی(ع) در قرآن وجود دارد و چون ماه رمضان ماه قرآن است و علی(ع) به‌واقع قرآن ناطق است؛ بنده سعی می‌کنم در این نشست به دانش قرآنی مولا از نگاه وحی، رسول‌الله، خود امام علی(ع) و اصحاب و عالمان و متفکران در طول تاریخ بپردازم. حجت‌الاسلام والمسلمین مهدوی راد با اشاره به آیه ۴۳ سوره رعد، «وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا ۚ قُلْ کَفی‏ بِاللَّهِ شَهیداً بَیْنی‏ وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ»، ابراز کرد: کتاب، رسالت رسول الله و پیامبری ایشان همیشه در چالش با مشرکان بوده و پیامبر استدلال کرده و دلیل می‌آوردند و آنان معارضه می‌کردند که خداوند در چنین بستری فرمودند: با آنان که مشرک و کافر هستند و می‌گویند شما مرسل نیستی بگو من دو گواه دارم که پیامبر هستم یکی خداست و دیگری علی بن ابیطالب(ع). وی ادامه داد: به روایات بسیار زیاد در مکتب شیعه مصداق این آیه حضرت علی(ع) است و در میان منابع اهل سنت نیز کم‌وبیش روایت داریم و نکته مهمی است که محمدتقی شریعتی که مفسر بزرگی بودند و شیفته عجیب حضرت علی(ع) بودند به بنده می‌فرمودند من همیشه درباره فضائل انعکاس یافته حضرت علی(ع) در قرآن می‌اندیشیدم که برترین و مهم‌ترین کدام است؟ همیشه نظرم عوض می‌شد تا اینکه بعد از مدت‌ها به این نتیجه رسیدم که آیه ۴۳ سوره رعد مهم‌ترین منقبت و فضیلت قرآنی علی(ع) است که این صحبت را در سخنرانی علی(ع) شاهد رسالت مطرح کرده‌اند و فرمودند: این اواخر به روایتی برخورد کرده‌ام که خود امام علی(ع) هم نظرشان همین است در این روایت آمده فردی از امام علی(ع) سؤال می‌کند برترین منقبت قرآنی شما کدام آیه است؟ که حضرت همان آیه ۴۳ سوره رعد را تلاوت کردند و بعد فرمودند آیه مرا قصد کرده و مراد از «من عنده علم» من هستم. این پژوهشگر قرآنی با تأکید بر اینکه دانش قرآن با همه ژرفایی در سینه مطهر علی(ع) است و مؤیدات روایی فراوانی دارد، گفت: از واقدی نقل کرده‌اند شخص علی بن ابیطالب و وجود علی بن ابیطالب(ع) معجزه رسول‌الله است همان‌گونه که عصا برای موسی و زنده کردن مردگان برای عیسی بن مریم معجزه است؛ استاد شریعتی در همان سخنرانی که عرض کردم تحلیل می‌کنند چگونه شخصیت معتقد تربیت‌شده در یک مکتبی گواه حقانیت آن مکتب و شهادت بر استواری رسالت رسول آن مکتب است. حجت‌الاسلام والمسلمین مهدوی راد یادآور کرد: علامه طباطبایی بر اساس همان تفسیر قرآن به قرآن در مصداق "من عنده علم" فرمودند: سوره با موضوع خاصی آغاز می‌شود و با بیانات مختلف که درون‌مایه و جان‌مایه آن یکی است ادامه پیدا می‌کند و با این آیه نتیجه‌گیری می‌شود و غیر این نمی‌تواند باشد؛ اگر علی(ع) مصداق این آیه نباشد این روند به هم می‌خورد و در ادامه می‌فرمایند این حقیقت همان چیزی است که آیات هم آن را تأیید می‌کنند. @Habibollah_Babai
حضرت علی(ع) آگاه‌ترین به معارف قرآن است دبیر کتاب سال جمهوری اسلامی ایران با اشاره به فرمایش پیامبر(ص) در این باب که «علِی مع القرانِ، والقرآن مع علِی»، گفت: این معیت، هم سانی و هم سویی بسیار نکته مهمی است اما اگر بخواهیم این روایت گسترده شود دوستان را به مطالعه مقاله "علی(ع) پیشوای مفسران" ارجاع می‌دهم. عضو هیئت‌علمی پردیس فارابی دانشگاه تهران اضافه کرد: روایت دو ضلع دارد یکی علی(ع) با قرآن و دیگری قرآن با علی(ع) است، یعنی امام علی(ع) آگاه‌ترین، برجسته‌ترین و داناترین فرد به معارف قرآن است. وی گفت: این روایت که در ادامه می‌آید در منابع اهل سنت نیز ازجمله تاریخ دمشق نقل شده و آن روایت این است که حضرت علی(ع) فرموده‌اند بدون هیچ استثنایی هر آیه‌ای نازل می‌شده پیامبر(ص) مرا فرامی‌خواندند، می‌گفتند و می‌نوشتم و آیه را به من می‌گفتند دعا می‌فرمودند که من فراموش نکنم و من نیز فراموش نکردم که این تعبیر را هیچ صحابی ادعا نکرده و درباره هیچ صحابی وجود ندارد. حجت‌الاسلام والمسلمین مهدوی راد افزود: علی(ع) استوارترین در دفاع از قرآن، معارف قرآن و گسترش قرآن است خیلی از افراد همراه پیامبر(ص) بودند اما علی(ع) سال‌های سال نبرد کردند برای مکتب، سکوت کردند برای وحدت و تلاش کردند برای عدالت در دوره حاکمیت و این مهم است اگر کسی در مسیر حق پافشاری و تلاش کند اگرچه به بهای مظلومیتش باشد. این پژوهشگر قرآنی بیان کرد: حق از آن مسیری که باید می‌رفت، نرفت؛ علی(ع) آگاهانه و هوشمندانه ایستاد و سکوت معنادار کردند نه قهرآلود که فرمودند من فریاد نزدم برای اینکه می‌ترسیدم قرآن از بین برود و پژوهشگران را سفارش می‌کنم به مطالعه عمیق خطبه شقشقیه که بسیار معنادار و در طول تاریخ مسئله‌دار بوده است.  عضو هیئت‌علمی پردیس فارابی دانشگاه تهران با اشاره به اینکه علی(ع) الگوی معرفت آفرین و هدایت آفرین قرآن است، گفت: قرآن با علی است یعنی قرآن در برکشیدن حقایق و فضایل درباره هیچ‌کس به‌اندازه علی سخن نگفته و چهره نمایی نکرده است؛ ابن عباس می‌گوید هر چه در قرآن به نیکی مؤمنان یاد شدند رئیس و مصداق اکمل آن علی بن ابیطالب(ع) است. قرآن فرقان است و علی(ع) فاروق امت وی با تأکید بر اینکه علی(ع) هم سو با قرآن در هدایت گستری و جهت‌دهی است، بیان کرد: قرآن فرقان است و علی فاروق امت است و قرآن یادآوری کننده و تصدیق‌کننده حقایق و علی بن ابیطالب صدیق امت است. دبیر کتاب سال جمهوری اسلامی ایران گفت: علی(ع) از خودشان سخن می‌گویند. بنده از استاد شریعتی پرسیدم چرا علی(ع) از خودشان سخن می‌گویند که ایشان گفت آقاجان ۲۵ سال گذشت علیه علی گفته شد ولی به نفع علی کی حرف زد؟ تقریباً یک نسل گذشته چه کسی علی(ع) و شأن او را می‌شناسد. حجت‌الاسلام والمسلمین مهدوی راد ادامه داد: مرحوم فخرالدین حجازی زبان بلیغ دین در این روزگاران اخیر در سخنرانی فرموده‌اند اینجا دو تا علی است علی فرزند ابوطالب یعنی علی شهروند از علی امام، خلیفه و وصی سخن می‌گوید. عضو هیئت‌علمی پردیس فارابی دانشگاه تهران اضافه کرد: ابن ابی الحدید می‌گوید شما هر چیزی را که فکر کنید در جهان اسلام و تمدن اسلامی ریشه‌اش در شخصیت و حقیقت گستری علی بن ابیطالب(ع) است. این پژوهشگر قرآنی با اشاره به اینکه احمد بن حنبل خلافت در شأن علی(ع) و جایگاه ایشان چیزی نیفزود بلکه علی(ع) به خلافت عظمت بخشیدند، اظهار کرد: ابن ابی الحدید می‌گوید: من چه بگویم درباره شخصیتی که هم دوستانش نام او را مخفی کردند و هم دشمنانش؟! دوستانش از ترس و دشمنانش از حسادت و کین و از میان این دو کتمان، گستره عظیم فضائل ایشان دیده می‌شود. وی پژوهشگران را به مطالعه کتاب الإمام علی علیه السلام فی الفکر المسیحی المعاصر دعوت کرد و گفت: هم‌چنین سلیمان می‌گوید سیدی آیا شگفت‌انگیز نیست بدین‌سان گوناگونی در آستانه شأن و شخصیت تو؛ برخی تو را از دست دادند پیدا نکردند و افرادی بعد تنبه پیداکرده و تو را یافتند اما کسانی هم تو را یافتند و بعد از دست دادند که این حیرت‌آور است و در ادامه می‌گوید چهارده ستون از ستون‌های قرن‌ها ذوب شد مانند ذوب شدن حبه نمکی در امواج دریا اما از شعاع و درخشندگی نام تو حتی یک حرف از حروف اسمت فروغش کم سو نشد؛ و حالا آیا این شگفت نیست کسانی تو را پیدا کنند آنگاه فراموش کنند؛ با وجود گذشت قرن‌ها شخصیت تو استوار است چون آنچه را که می‌گویی نه زمان برمی‌دارد نه مکان. @Habibollah_Babai
گزارش مبسوط هم اندیشی مدرسه تمدنی دکتر منی ابوالفضل دکتر منی ابوالفضل از تمدن پژوهان معاصر مصری است که رویکرد تمدنی او در علوم اجتماعی، روابط بین¬الملل و مطالعات اسلامی زنان آورده¬های معتنابهی داشته و با تربیت شاگردانی بسیار مدرسه‌ای تمدنی را شکل بخشیده است. مرکز مطالعات اجتماعی و تمدنی و پژوهشکده علوم سیاسیِ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با رصد و گردآوری آثار و نوشته‌های مربوط به این مدرسه، در اولین گام مقاله¬هایی را که نمایانگر محورهای فکری این مدرسه خصوصاً در حوزه مطالعات زنان باشد، انتخاب کرد و در اختیار هفت گروه علمی از(موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران، مرکز مطالعات زنان حوزه علمیه قم، دانشگاه باقرالعلوم ع، دانشگاه الزهرا ع، دانشگاه قم، دانشگاه حضرت معصومه س، و پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی) قرار داد. این گروهها در تاریخ شانزدهم اردیبهشت امسال در یک نشست مجازیِ سه‌ساعته به ارائه و گزارش و گفتگو در مورد اضلاع مختلف این مدرسه پرداختند. در ابتدا دکتر حبیب¬الله بابایی رئیس مرکز مطالعات اجتماعی و تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با اشاره به اهمیت این مدرسه تمدنی، ضرورت پرداختن به اندیشه این جریان را متذکر شدند وگام اول در بررسی این جریان را صرفاً آشنایی اولیه تمدن‌پژوهانِ ایرانی با این مدرسه عنوان کردند. در ادامه دکتر مختار شیخ حسینی از پژوهشکده علوم سیاسی پژوهشگاه به معرفی شخصیت علمی منی ابوالفضل و دغدغه فکری او پرداخت. ایشان ایده ایجابی منی ابوالفضل را ارائه یک پارادایم توحیدی در برابر پارادایم سکولار دانست که عناصر اصلی آن «بازسازی مفاهیمی نو بر پایۀ قرآن کریم» و «نقد پارادایم رقیب غربی» می‌باشد. ایشان در ادامه به سه نسل از متفکران این مدرسه تمدنی و آورده‌های هر یک در حوزه علوم انسانی اشاره کردند. در ادامه نشست دکتر رسول نوروزی از مرکز مطالعات اجتماعی و تمدنی با ارائه مقاله «المنظور الحضاری و العلوم الاجتماعیه والانسانیه» از نادیه محمود مصطفی، هدف اصلی نویسندگان و متفکرین این پروژه را احیای امت اسلامی معرفی کرد. نادیه مصطفی در این مقاله برای تبیین پارادایم تمدنی ابتدا سراغ مباحث معرفت‎شناسی، مباحث نظری، و مباحث روش‎شناسی رفته و آنگاه در عرصۀ معرفت‌شناسی به بررسی مفهوم پارادایم، کاربست پارادایم تمدنی و اهیمت مناظرۀ پارادایمی پرداخته است. سپس سرکار خانم دکتر امیری از دانشگاه باقرالعلوم ع گزارشی از مقاله «نحو منظور حضاري لقراءة سيرة وتاريخ المرأة المسلمة» تالیف منی ابوالفضل را ارائه کردند. منی ابوالفضل در این مقاله در پی خوانشی از تاریخ در یک سیستم توحیدی است و معضل اصلی مطالعات معاصر را سیستم‌های فکری فلسفی می‌داند که موجودیت اجتماعی متمدن‌مان، به عنوان یک مسلمان را محدود کرده و سعی می¬کند با تمرکز بر مفهوم «نفس واحده» و «ولایت» به نقد مفهوم سلطه در حوزه مطالعات زنان بپردازد. در ادامه سرکار خانم فضه خاتمی (از دانشگاه حضرت معصومه س) نیز بر اساس مقاله «بنت الشاطئ خطاب المراه ام خطاب العصر» از منی ابوالفضل، هدف فعالیت‌های «جمعیه دراسات المره و الحضاره» که توسط منی ابوالفضل تاسیس گردیده را در سه محور مساله‌شناسی(بررسی موانع و سنت¬های بازدارنده در زمینه مشارکت زنان و چگونگی غلبه بر آن )، هدف‌گذاری (تاکید بر آموزش و آینده مطالعات زنان در دانشگاه های عربی و اسلامی) و ارائه راهکار(عمق بخشیدن به فعالیت های زنان در حوزه های فرهنگی و اندیشه ای) خلاصه نمودند و مفهوم تربیت و آموزش را نقطه کانونی این جریان بیان کردند. @Habibollah_Babai
دکتر محسن بدره از دانشگاه الزهرا س نیز با ارائه مقاله «الدکتوره مُنی ابوالفضل و تأسیس حق دراسات المرأه من الداخل المسلم» تالیف هند مصطفی، بیان داشتند: این اندیشمند اعتقاد دارد مطالعات زنان باید بر اساس مبادی تمدنی و توجه به این امر باشد که زن و زنانگی در تمدن اسلامی یا أمّت، مانند سلولی است که تمام عناصر وراثتی امت را درون خود دارد. منی ابوالفضل از ضرورت تأصیل یا بنیان‌گذاری سخن می‌گوید و معتقد است این بنیان‌گذاری باید بر اساس سرچشمه‌های قرآن و سنت و نیز ره‌آورد و میراث تمدنی باشد. از منظر منی ابوالفضل خوانش تمدنی باید خودآگاه باشد، مبادی و اهداف را بشناسد؛ انتقادی، سازنده، و هدفمند باشد. دکتر مجید دهقان از مرکز مطالعات زنان حوزه علمیه قم نیز با ارائه مقاله «قضیة النوع فی القرآن: منظومة الزوجیة بین قطبی الجندر و القوامة» تالیف دکتر امانی صالح، به بخش دیگری از این اندیشه پرداختند. امانی صالح، شخصیت قانونی زن در جامعه را ذیل دو اصل مساوات و استقلال اقتصادی بررسی کرده و جایگاه فرهنگی اجتماعی زن در قرآن را ذیل این دو مقوله ارائه می‌کند که اولا قرآن با فرهنگ فرودست جامعه خود نسبت به زنان مقابله می‌کند، و ثانیا تصویری ایجابی از زن در برابر خواننده قرار می‌دهد. از نظر ایشان، «ولایت اجتماعی زن و مرد بر یکدیگر» که او آن را قاعده مشارکت اجتماعی می‌نامد، «قشربندی اجتماعی بر اساس عقیده و نه بر اساس جنسیت»، و «برابری در مسوولیت اجتماعی» از مهمترین تصاویر ایجابی زن در قرآن است. سرکار خانم کوثر قاسمی (از دانشگاه الزهرا س) نیز با ارائه مقاله «المراه فی القرآن» تالیف طیبه شریف، به بخش دیگری از اندیشۀ مدرسۀ منی ابوالفضل پرداخت. ایشان تفاوت این پژوهش با دیگر پژوهش¬ها را مراجعه مستقیم به قرآن بدون حجاب تدوین عصرهای تاریخی دانست. وی دو انگیزۀ اعتقاد به عدالت خالق درباره همه انسان¬ها (مرد و زن)، و ظلمِ موجود در فرهنگ و واقعیت مسلمانان نسبت به زنان را انگیزه‌های اصلی در ارائۀ رویکردی نو از سوی مدرسۀ منی ابوالفضل دانستند. با توجه به اینکه نشریه المراه و الحضاره یکی از مهم¬ترین فعالیت¬های «جمعیه المراه و الحضاره» است، سرکار خانم زهرا محمودی (از دانشگاه قم) با ارائه مقاله «المرأه و الحضاره...قرائه تحلیلیه نقدیه» تالیف فاطمه حافظ، به معرفی و نقد این مجله پرداختند. ایشان هدف اصلی نشریه را دو محور نقد تراث در نحوه شکل‌گیری مفاهیم، اندیشه‌ها و قالب‌های اجتماعی درباره مطالعات زنان و نقد الگوی غربی در این حوزه مطالعاتی دانستند. رویکرد اصلی شماره‌های نخست فصلنامه، نقد فمنیسم و تلاش برای ترسیم دیدگاه اسلام پیرامون فمنیسم و سیره و تاریخ زن مسلمان، و نیز بازخوانی گفتمان قرآن در موضوع زن می‌باشد. خانم محمودی در بخش دیگری از نشست به مقاله «المرأه العربیه بین الدین و التقالید» تالیف زینب العلوانی نیز اشاره کردند و موضوع مقاله را تحلیل موضوع زن با تاکید بر نقش او در طول تاریخ با توجه به تغییرات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی دانستند. نویسنده در این مقاله نقش زن در عصر جاهلی و دوره جدید(قرن 19 و 20) را بررسی کرده و بر درک اهمیت نقش زن مطابق دیدگاه معتدل اسلامی، ضرورت فعالیت زن در تمامی عرصه‌های جامعه و تربیت اجتماعی کودکان و آموزش سلوک سیاسی به کودکان بخصوص دختران تاکید کرده‌اند. در پایان نشست دکتر بابایی مجددا هدف اصلی نشست را توصیف اجمالی و مقدماتی از مولفه¬های کلان فکری این جریان از طریق خوانش متون آنها دانست و ابراز امیدواری کرد در نشست دوم در تیر ماه امسال، ابعاد دیگری از اندیشه منی‌ابوالفضل و جریان فکری مربوط به آن در حوزه‌های دانشی دیگر از جمله علوم اجتماعی و روابط بین الملل به گفتگو گذاشته شود. در پایان مقرر شد نشست حضوری با رویکرد تحلیلی و انتقادی در قم یا تهران برگزار گردد. @Habibollah_Babai